شَهید ابراهيم هاٰدی...C᭄
انگشتر؛ #سردار_قاسم_سلیمانی بعد از انفجار سالم موند #آرمان_علی_وردی رو چطور زدن که انگشترش شکست؟
مـراقب زبـانت بـاش❗️
زبان وزنش کم
و گناهش بیشمار است.
چهبسا دلـها کـه شکسـت؛
آبـرو هـا کـه ریـخت
و زنـدگی ها کـه تـباه شـد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ماه را در همه حالت دیده ام ولی♥
enc_16509773386886684709656.mp3
3.84M
بِعَلــےٍ؛منوازخودمبگیرپاکمکن🌱.
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
شما میخواین با دنیا مذاکره کنین :)))
•
.
#قسمت_سوم
هوای پائیز خنک و دلپذیر شده بود دم غروب کمی باد می وزید که احساس سرما کردم
کشاورزان گندم ها را درو کرده بودند با دوستانم به آرامی قدم در دشت گذاشتیم صدای پارس
سگ ها از دور و نزدیک شنیده می شد
گله گوسفند ها همراه با چوپان به طرف روستا می آمدند من و دوستانم از غروب دل
انگیز خورشید لذت میبردیم خورشید رنگ سرخش را در دشت پهن کرده بود با غروب خودش
اعلام می کردکه شب به زودی فرا می رسد!
وقتی به خانه برگشتم بوی نان تازه خانه را پر کرده بود، مادرم معموال عصر ها نان
می پخت تا صبح ها بیشتر به کار هایش برسد.
داخل اتاق رفتم بعد وضو گرفتم سجاده ام را پهن کردم چادر نمازی که مادربزرگم از
مشهد آورده بود سر کردم و مشغول خواندن نماز شدم
در حال خواندن نماز بودم که صدای برادرم را شنیدم که همراه پدرم و دام ها از دشت
به خانه باز گشتند
نمازم که تمام شد دویدم تا به آن ها خسته نباشید بگویم خوشحال بودم که برادرم را
بعد یک روز تالش می دیدم
پدر و برادم لباس هایشان خاکی شده بود لباس هایشان را عوض کردند و دستانشان را
شستند
وقتی به اتاق آمدند سفره شام را پهن کردیم دورهمی غذا خوردیم ، گفتیم ، خندیدم
بعد از شام دورهم نشتیم کلی خاطره تعریف کردیم از روزی که گذشت ، تفریحی که
با دوستانم در دشت رفتم ..
برادرم می گفت امروز طبیعت دشت خیلی زیبا بود ، برگ درختان زرد و نارنجی خیلی
منظره ی قشنگی بود
کم کم چشمانم خواب را به ماندن در کنار خانواده ترجیح می داد بلند شدم رخت
خواب را پهن کردم و در فکر آرزو های فردا به خواب رفتم تا صبحی تازه با خاطراتی زیبا را
آغاز کنم
نویسنده تمنا🌺
☘کپی حرام
14.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
±کار عطش به جایی رسید...
#صلیاللهعلیکیااباعبداللهالحسینع💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
± خسته شدم ارباب...჻ᭂ💔჻ᭂ