غریبہ186
در شرح حال زندگی امیرالمؤمنین[علیهالسلام] یک خط مستمری وجود دارد؛ و آن خط ایثار و ازخودگذشتگی است
دین که به تسبیح و سر و ریش نیست
هر که علی گفت که درویش نیست!
『به نام خدا』
فرزندم سلام!
حالت را نمیپرسم چون هیچ کدام از احوالت بر من پوشیده نیست واز تو نسبت به تو آگاه ترم
همه ی حال و هوایت را میدانم..
بهانه ی خنده هایت؛ دلخوشی های
ریز و درشتت؛ دلبستگی ها و علاقه هایت؛ غم ها دلواپسی ها و نگرانی هایت..
دلیل آه کشیدن های گاه و بی گاهت؛ دغدغه ها و مشغله ها و خستگی هایت..
میدانم گاهی چقدر می رنجی؛ بی پناه می شوی؛ تنها میشوی..
اما بدان..
در جهان کسی هست که به تو فکر کند و نگران توست..
دنیا کوچکتر از آن است که بخواهد احوال فرزند مرا برهم بریزد.
درست است که رسمش بی وفایی است و مرامش فریب و در بساطش آرامشی نیست.
اما.. آرام باش و بدان پدرت درکنار توست..
با غمت غمگین می شوم؛
با تبت تب میکنم؛ درد میکشی درد میکشم..
و اوضاع نابسامانت سامان مرا بر هم می زند.
دعایت را آمین می گویم و برایت دعا میکنم.
مگر نه این است که من پدرم؟
وحتی مهربان تر از پدر..
تنهایت نمی گذارم..
هر زمان گرفتار شدی صدایم کن
من در کنار تو هستم
به همین نزدیکی..
پدرت حجت ابن الحسن العسگری
[بر اساس نامه حضرت مهدی سلام الله علیه به شیخ مفید]
سلام خدا !
صدای مرا میشنوی
کھ از پس همه بی پناهی هایم ،
چشم امید به درت دوختهام
صدای نالھهایم را میشنوی
من به تو پناھ آوردهام
مقابلت ایستادهام ، در حالی
که از همه کس همه جا مایوس
شدهام و سراغ هر کسی رفتهام
دست رد به سینهام زدھ است .
[مناجاتشعبانیھ ]
کودکان همگی با فطرت الهی و همراه با روحیاتی پاک و زمینه هایی آراسته زاده می شوند و حس مذهبی به طور طبیعی در آنها پدید مي آيد سپس رشد یا افت می یابد . در واقع، این محیط اطراف است که با تاثیر مستقیم و غیرمستقیم خود، زمینه هدایت یا گمراهی آنها را فراهم می آورد;گرچه اراده آزاد انسان هیچ گاه از میان نمی رود و حق اختیار و انتخاب در هر حال باقی است .بر همین اساس، پیامبر اکرم ﷺ می فرماید:
هر نوزادی بر فطرت سالم الهی زاده می شود;لیکن این پدر و مادر هستند که گاه او را با تربیت های ناشایست خویش از صراط مستقیم منحرف می سازند.
هدایت شده از شیطان🍎
سوره جمعه که راحته نمیخونی، دعا ندبه که بماند.
چه خوب :)
@Sheitan_Graphy
و اگر یکى از ماها به عمر گذشته خود مراجعه کند، و بیندیشد: که در این مدت چه کمالات، و ترقیاتى را میتوانست بدست آورد، ولى در بدست آوردن آنها کوتاهى کرده، آنوقت خود را به باد ملامت مى گیرد، و به خود خشم نموده ، یکى یکى کوتاهى ها را به رخ خود مى کشد، و به خود بد و بیراه میگوید، و ناگهان متوجه به جهالت و جنون جوانى خود میشود، که در آن هنگام چقدر نادان و بىتجربه بوده به محض آنکه بیاد آن دوران تاریک عمر مى افتد، خشمش فرو مى نشیند، و خودش به خود رحم مى کند، و دلش براى خودش میسوزد، در حالیکه این حس ترحم که در فطرت او است ، یک ودیعهاى است الهى ، و قطرهایست از دریاى بى کران رحمت پروردگار، با این که حس ترحم او ملک خود او نیست، بلکه عاریتى است، و علاوه قطرهایست در برابر رحمت خدا، مع ذلک خودش براى خودش ترحم میکند، آنوقت چطور ممکن است، که دریاى رحمت ربالعالمین، در موقفى که او است و انسانى جاهل، و ضعیف، بخروش نیاید؟ و چطور ممکن است مجلاى اتم رحمت رب العالمین، یعنى رسولخدا (ص) به دستگیرى او نشتابد، و او را که در زندگى دنیا و در حین مرگ که در مواقف خطرناک دیگر، وزر و وبال خطایاى خود را چشیده، همچنان در شکنجه دوزخ بگذارد، و او را نجات ندهد.
•علامه طباطبایی (ره)
[ترجمهتفسیرالمیزان /جلد۱ /صفحهٔ۳۱۹]