eitaa logo
حمیدرضا غریب رضا
1.9هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
655 ویدیو
29 فایل
🟢 شعارما: #گفتگوی_دینی راهکار عملی تحقق #وحدت_اسلامی 🤝مدیر موسسه گفتگوی دینی وحدت 🕌باکمال افتخار مبلّغ هستم (بهترین گفتمان هستی) 🌄وَمَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا مِمَّنْ دَعَا إِلَى اللَّهِ وَعَمِلَ صَالِحًا وَقَالَ إِنَّنِي مِنَ الْمُسْلِمِينَ @gharibreza
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از جامعه ایمانی مشعر
23.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚩 دعوت حجت‌الاسلام 🚩 (نایب‌رئیس جمعیت جهانی حمایت از مقاومت) پویش‌ملی 🇵🇸 محرم امسال به یاد مردم 🇵🇸 🟩 چند نکته مهم و ایده ساده: 🔻 یک الی چند پرچم بزرگ فلسطین را در کنار سایر پرچم‌های هیأت داشته باشید و با اقلام مربوطه فضاسازی کنید. 🔻 تا حد امکان قاری، سخنران و مداح می‌توانند از شال، نشانک(پیکسل) یا سایر نمادهای فلسطین استفاده نمایند؛ این کار بسیار اثرگذار است. 🔻 می‌توانید فایل نمایشگاه و روایت‌گری پیوست را چاپ و لمینت کنید و در فضای هیأت استفاده کنید. 🔻 هر شب متناسب با شخصیت اون شب، به معرفی یکی از شخصیت‌های ضدصهیونیستی که در مجموعه نمایشگاهی هست، بپردازید. 🔻 نقاشی یا پرچم اسراییل روی زمین جلوی درب ورودی آقایان و خانم‌ها، کار ساده و مؤثری است. 🔻 شعارهای ضدصهیونیستی و هم‌دلی با مردم فلسطین در پایان مراسم و دعای دسته‌جمعی فراموش نشود. 🔻 برافراشتن پرچم فلسطین و آتش‌کشیدن پرچم اسرائیل در دسته‌های عزاداری 🔻 جمع‌آوری کمک‌های مالی برای مردم غزه فراموش نشود؛ - قراردادن صندوق جمع‌آوری کمک در بیرون هیأت - اعلام توسط مداح، منبری و مسؤول هیأت - پویش ملی نذر آب💧 جهت تهیه آب و حفر چاه در و راه‌کار خوبی برای کمک هست: بنیادخیریه‌جامعه‌ایمانی‌مشعر
5041721113532122
(با زدن روی عدد کپی می‌شود) دریافت فایل‌ها: 🔗eitaa.com/ahrar1542/4818 💠 احرار | هیأت و جهانی‌اندیشی@ahrar1542 💠 جامعه‌ایمانی‌مشعر ✅ @www1542org
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به بهانه سالروز عروج شهید مدافع حرم «مصطفی صدرزاده» در تاسوعای حسینی سال ۱۳۹۴ ه.ش ، در حلب سوریه. برشی از کتاب «اینجا سوریه است، صدای زنان راوی جنگ»: .... می خواهم به اردوگاه جبرین بروم‌ آن منطقه هم مانند نقارین، به فرودگاه حلب منتهی می شود. قصد دارم به خانه ریحام بروم تا مصاحبه اش را کامل کنم. فرصت خوبی است تا اردوگاه و یکی از خانه هایش را هم از نزدیک ببینم. این اردوگاه با اردوگاه دیگری که آن هم به نام اردوگاه جبرین معروف است و مخصوص اسکان موقت خانواده های آزاد شده مناطق درگیری است.، فرق می کند. هردو به فاصله دوسه کیلومتری از هم در منطقه جبرین قرار دارند. قضیه را با سیدرضا که درمیان می گذارم، می گوید:« آنجا افراد مختلفی زندگی می کنند. بهتر است تنها نباشید و یکی دو نفر مسلح هم همراهتان ببرید.» .... از ماشین که پیاده می شویم، ناگهان صدای تیراندازی و شلیک پشت سر هم گلوله بلند می شود..... ابوزهرا می گوید:«چیزی نیست‌‌. شهید آورده اند. توی سوریه و کشورهای عربی، هم در شادی ها تیراندازی می کنند و هم در وقت عزا‌. شهید هم که می آورند، همین طور است. تیرهوایی می زنند.» می گویم:«می خواهم تشییع جنازه شهید را ببینم.» ..... دوربین را برمی دارم و به میان جمعیت می روم. آرین و ابوزهرا هم اسلحه هایشان را برداشته اند و سایه به سایه من قدم برمی دارند. .....چند مرد جوان که لباس غیرنظامی تنشان است، اسلحه هایشان را روی رگبار گذاشته و سر اسلحه هایشان را رو به آسمان گرفته اند. بند دوربینم را از روی چادر عربی دور گردنم می اندازم و به طرف جمعیت عزادار می روم. .... به سختی خودم را به پشت وانت می رسانم. پیکر شهید را در پتوی قرمزی پیچیده اند و تشک ابری را هم روی آن گذاشته اند‌. معلوم است او را مستقیم از معرکه جنگ آورده اند‌. .... به نظر می آید زنان و کودکانی که دور جنازه فریاد می زنند و گریه می کنند، خانواده شهید باشند.... یکی شان که دختر بچه ای ده یازده ساله است، بچه دو ساله ای را بغل کرده و به دیواره پشت وانت چسبیده است. دخترک ضجه می زند و مظلومانه اشک می ریزد. فریاد می کشد: «یا بابا! یا بابا!» موهای خرمایی و نامرتبش، پریشان حالی چهره معصومش را بیشتر نمایان می کند. بی اختیار یاد فاطمه می افتم؛ فاطمه، دختر کوچک شهید بافنده, از اهالی مشهد و ساکن رفسنجان بود که موقع شهادت پدرش فقط شش سال داشت. عکسی از او دیده بودم که اندوه شدید و گریه هایش همین طور بود. عکسی که آن زمان، تصویر روز بسیاری از رسانه های ایرانی شد.... حالا من فاطمه کوچک دیگری را دوباره می بینم که نامش را هم نمی دانم. آن یکی در ایران است و این یکی در سوریه؛ اما هر دو درد و رنج مشترکی دارند. هر دو داغ هجران پدر را دارند. پدر های هر دویشان در سوریه و در راه مقاومت به شهادت رسیده اند‌ .....آخ که چقدر دوست دارم گوشه ای بنشینم و مثل این دختر، مثل فاطمه دختر شهید بافنده که جز بودن پدر در کنارش چیزی او را آرام نمی کرد، زار بزنم. یا شبیه فاطمه دیگری در ایران که بعد از شهادت پدرش، بی تابی می کرد و شب ها خوابش نمی برد. مثل ابر بهار هق هق گریه می کرد و به مادرش می گفت:« من بابایم را می خواهم. می خواهم بابایم همین الان پیش من بیاید.» فاطمه، دختر شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده را می گویم که موقع شهادت پدرش، فقط هفت سال داشت و برادر کوچکش محمدعلی هم هفت ماهه بود....
الإمام الحسين (عليه السلام) نبراس لكلّ الأحرار في العالم عنوان المقطع في صفحة آبارات: https://aparat.com/v/cpeqypz عنوان المقطع في صفحة يوتيوب: https://youtu.be/Gle5qXPNbvo 🆔 @gharibreza1
الإمام الحسين (عليه السلام) نبراس لكلّ الأحرار في العالم عنوان المقطع في صفحة آبارات: https://aparat.com/v/cpeqypz عنوان المقطع في صفحة يوتيوب: https://youtu.be/Gle5qXPNbvo 🆔 @gharibreza1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
الإمام الحسين (عليه السلام) نبراس لكلّ الأحرار في العالم عنوان المقطع في صفحة آبارات: https://aparat.com/v/cpeqypz عنوان المقطع في صفحة يوتيوب: https://youtu.be/Gle5qXPNbvo 🆔 @gharibreza1
⚫️ أعظَمَ اللهُ اجورَنا بمُصابِنا بِالحُسَینِ، وَ جَعَلَنا و ایّاکُم مِنَ الطّالِبینَ بِثارِهِ مَع وَلیّهِ الامامِ المَهدیِّ مِن آلِ مُحَمَّدٍ صلوات الله علیهم
ان يوم الحسين اقرح جفوننا! رَوَى الشيخ الصدوق 1 ( رحمه الله ) عن ابْن مَسْرُورٍ ، عَنِ ابْنِ عَامِرٍ ، عَنْ عَمِّهِ ، عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ أَبِي مَحْمُودٍ ، قَالَ : قَالَ الرِّضَا 2 ( عليه السَّلام ) : " إِنَّ الْمُحَرَّمَ شَهْرٌ كَانَ أَهْلُ الْجَاهِلِيَّةِ يُحَرِّمُونَ فِيهِ الْقِتَالَ ! فَاسْتُحِلَّتْ فِيهِ دِمَاؤُنَا ، وَ هُتِكَتْ فِيهِ حُرْمَتُنَا ، وَ سُبِيَ فِيهِ ذَرَارِيُّنَا وَ نِسَاؤُنَا ، وَ أُضْرِمَتِ النِّيرَانُ فِي مَضَارِبِنَا ، وَ انْتُهِبَ مَا فِيهَا مِنْ ثِقْلِنَا ، وَ لَمْ تُرْعَ لِرَسُولِ اللَّهِ حُرْمَةٌ فِي أَمْرِنَا . إِنَّ يَوْمَ الْحُسَيْنِ أَقْرَحَ جُفُونَنَا ، وَ أَسْبَلَ دُمُوعَنَا ، وَ أَذَلَّ عَزِيزَنَا بِأَرْضِ كَرْبٍ وَ بَلَاءٍ ، أَوْرَثَتْنَا الْكَرْبَ وَ الْبَلَاءَ إِلَى يَوْمِ الِانْقِضَاءِ . فَعَلَى مِثْلِ الْحُسَيْنِ فَلْيَبْكِ الْبَاكُونَ ، فَإِنَّ الْبُكَاءَ عَلَيْهِ يَحُطُّ الذُّنُوبَ الْعِظَامَ " . ثُمَّ قَالَ ( عليه السَّلام ) : كَانَ أَبِي إِذَا دَخَلَ شَهْرُ الْمُحَرَّمِ لَا يُرَى ضَاحِكاً ، وَ كَانَتِ الْكَآبَةُ تَغْلِبُ عَلَيْهِ حَتَّى يَمْضِيَ مِنْهُ عَشَرَةُ أَيَّامٍ ، فَإِذَا كَانَ يَوْمُ الْعَاشِرِ كَانَ ذَلِكَ الْيَوْمُ يَوْمَ مُصِيبَتِهِ وَ حُزْنِهِ وَ بُكَائِهِ ، وَ يَقُولُ هُوَ الْيَوْمُ الَّذِي قُتِلَ فِيهِ الْحُسَيْنُ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ " 3 . . هو الشيخ أبو جعفر محمد بن علي بن حسين بن بابويه القمي المعروف بالصدوق ، المولود سنة : 305 هجرية بقم ، و المتوفى سنة : 381 هجرية . 2. أي الإمام علي بن موسى الرضا ( عليه السَّلام ) ثامن أئمة أهل البيت ( عليهم السلام ) . 3. بحار الأنوار ( الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار ( عليهم السلام ) ) : 44 / 283 ، للعلامة الشيخ محمد باقر المجلسي ، المولود بإصفهان سنة : 1037 ، و المتوفى بها سنة : 1110 هجرية ، طبعة مؤسسة الوفاء ، بيروت / لبنان ، سنة : 1414 هجرية .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Sokhanrani_Shab_6_Moharam 1403-04-21 [mahdisalahshour(2).mp3
1.89M
روایت دفن شهید رئیسی😭 🇮🇷 کانال ویتامین سیاسی💯 🆔https://eitaa.com/Vitaminsiyasi
حمیدرضا غریب رضا
ان يوم الحسين اقرح جفوننا! رَوَى الشيخ الصدوق 1 ( رحمه الله ) عن ابْن مَسْرُورٍ ، عَنِ ابْنِ عَامِر
امام علی‌بن‌موسی الرضا (ع) فرمودند: «محرم ماهى بود که اهل جاهلیت نبرد را در آن حرام مى‌دانستند، اما خون‌های ما در این ماه حلال شد، احترام ما از بین رفت، فرزندان و زنان ما اسیر شدند، خیمه‌‌هاى ما طعمه آتش قرار گرفتند و آن‌چه در آن بود چپاول شد، احترامی که ما برای پیامبر خدا داشتیم، مراعات نشد. حقا روز شهادت امام حسین (ع) پلک چشمان ما را زخمی و مجروح کرد و اشک ما را روان ساخت و عزیز ما را در زمین کربلا خوار کرد و گرفتارى و بلا به ما دچار ساخت، گریه‌کنندگان باید تا روز قیامت بر مانند حسین بگریند، این گریه گناهان بزرگ را بریزد.» سپس فرمودند: «شیوه پدرم چنین بود که هنگامی که محرم می‌شد، خندان دیده نمی‌شدند و تا روز عاشورا اندوه بر ایشان غالب بود و روز عاشورا روز مصیبت و حزن و گریه‌ ایشان بود و می‌فرمودند: در این روز حسین کشته شد».