🌹 معرفی شهید 🌹
#شهید_فرهاد_خوشه_بر
#شهید #مدافع_حرم
سالروز شهادت : ۹ اسفند ۹۳
⏰ ساعت : ۲۰:۳۰
📆 پنج شنبه ۹ اسفند ۹۷
در کانال شهید مدافع حرم سرهنگ خلبان شهید قاسم غریب 👇🌹
https://eitaa.com/gharibshahid
8.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 نطق طوفانی آیت الله وفسی در اعتراض به مسئولین
@gharibshahid
@pedarefetneh
هدایت شده از فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
1_8467937.mp3
1.21M
❁✨ ﷽ ✨❁
#قرار-معنوی-شبانه-
{{ 8 شب 🕗 ساعت
عاشقی
امام هشتم }}
صلوات خاصه امام رضا ع
آدرس کانال شهید قاسم غریب (مهدي)
......... در ایتا 👇
🌷 https://eitaa.com/gharibshahid
🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹
🌹 "شهید البطل" (قهرمان شهید) لقبی بود که همرزمان سوری شهید فرهاد خوشه بر برای او انتخاب کرده بودند.
🌸 ابوحامد جبهه مقاومت اسلامی ۱۹ بهمن ۱۳۶۰ در لنگرود به دنیا آمد و ۳۳ سال بعد نهم اسفند ماه ۱۳۹۳ در تل قرین منطقه درعا به شهادت رسید...
و تنها قهرمان میدان مبارزه نبود و در جهاد نفس نیز با وجود اینکه پسری خردسال داشت و همسرش دومین فرزندشان را سه ماهه بار دارد بود، عزم میدان نبرد کرد و به شهادت رسید. در حالی که دخترش فاطمه شش ماه بعد از شهادت پدر به دنیا آمد.
#شهید_فرهاد_خوشه_بر
#مدافع_حرم
✍نوید.شاهد
https://eitaa.com/gharibshahid
🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹
🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹
🍂 پدرم از رزمندگان دوران #دفاع_مقدس بود و عمویم #شهید_حسن_رضوانخواه فرماندهی گردان کمیل لشکر قدس گیلان را برعهده داشت.
☺️ یکی از دلایل آشنایی و ازدواج من و فرهاد هم به خاطر سابقه مذهبی و انقلابی خانوادهام بود. فرهاد مدتی را در حوزه درس میخواند. همان جا هم از طرف مرحوم آیت الله عباسی رئیس حوزه به خانواده ما برای ازدواج معرفی شد.
❤️ همسرم از بدو زندگی مشترکمان اشتیاقش به شهدا را مخفی نمیکرد و در هر فرصتی که پیش میآمد به راهیان نور میرفت و روایتگری میکرد. فرهاد فقط روایتگر شهدا نبود بلکه خودش هم عطر شهادت گرفته بود.
🌹 فرهاد در کارهای فنی استاد بود. جعبه ابزارش کامل بود. هرجا که میرفت کافی بود بفهمد یکی از لوازم خانه خراب است، سریع آستینها را بالا میزد و شکی از همرزمانش تعریف میکرد در سروع میکرد به تعمیرات، هنرش هنوز هم در خانه همه فامیل قابل مشاهده است.
🔸 یک روز دستشویی فرنگی مقر خراب شد، نیروها کلافه شده بودند، فرهاد دست به کار شد و سیفون فاضلاب را باز کرد و بعد از کلی تلاش، یک لیف حمام از داخل سیفون خارج کرد و لوله باز شد. رفیقش میگفت من را صدا زد و به شوخی گفت :
😁 فلانی حالا حال میده با این لیف بری حمام…!
🌸 روحیه خاکی و بیآلایش فرهاد حتی نیروهای سوری را هم متعجب کرده بود. فرماندهای آچار به دست که توالت نیروهایش را تعمیر میکرد.
#شهید_فرهاد_خوشه_بر
#مدافع_حرم
✍نوید.شاهد
https://eitaa.com/gharibshahid
🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹
🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹
✅ بعد از شهادت فرهاد منزل پدرم خیلی شلوغ بود و رفت و آمد زیادی انجام میشد. همین حین شخصی روحانی میآید و پاکتی را که میگفت امانتی شهید است به اقوام میدهد.
🍂 شوهر خواهرم پاکت را که حاوی رسید خمسی دفتر مقام معظم رهبری بود برایم آورد و پرسید : سال خمسی شهید کی بود؟ گفتم : عید فطر بود.
⚠️ اما تاریخ پرداخت خمس را که نگاه کردیم درست چند روز قبل از آخرین اعزام فرهاد بود. فرهاد خمسش را به این روحانی نمیداد اما این دفعه آن قدر عجله داشت که فوری این مدت چند ماه را حساب کرده و پرداخته بود تا حتی به اندازه این مدت هم مدیون نباشد.
😔 وقتی خبر بستری شدن حضرت آقا را شنید خیلی نگران شده بود. مثل همه بچه حزباللهیها مضطرب بود.
📺 داشتیم اخبار نگاه میکردیم که تلویزیون بیمارستان را نشان داد. اقشار مختلف برای ملاقات آقا به بیمارستان میرفتند و از ایشان عیادت میکردند.
✅ اتفاقاً عمو پورنگ و امیرمحمد را هم نشان داد که کنار تخت آقا ایستاده بودند و احوالپرسی میکردند، با نگاهی پر از حسرت نگاهم کرد و گفت : عموپورنگ هم رفت عیادت آقا اما ما نتونستیم بریم. خیلی نسبت به حضرت آقا ارادت و تعصب داشت.
#شهید_فرهاد_خوشه_بر
#مدافع_حرم
✍نوید.شاهد
https://eitaa.com/gharibshahid
🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹
🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹
🌹 فرهاد هر سال باید برای روایتگری مناطق جنگی میرفت. حتی بعد از ازدواج هم این کار را ترک نکرد و به همراه خانواده به مناطق عملیاتی جنوب کشور میرفت.
[سال ۹۲] چند ماه گرفتار بیماری بچه بود و مرتب در بیمارستان رفت و آمد میکرد. نزدیک عید خبردار شدیم که خانواده را با ماشین خودش که یک پراید داغان بود برده مناطق جنوب.
😧 اصلاً برای ما قابل فهم نبود چطور با وجود بیماری بچه و خاک آلود بودن جنوب خودش را به مناطق عملیاتی رسانده است. بعد از شهادتش فهمیدم که فرهاد ویزای کربلایی شدن را از خاکهای خونین جنوب گرفت و رفت.
💠 روز اول ماه مبارک رمضان بعد از اذان ظهر بود که فرهاد به موبایلم زنگ زد و گفت با چندتا از بچهها داریم میآیم تهران. گفتم خیره اِنشاءالله. گفت میخواهیم به مراسم انس با قرآن برویم که در بیت آقا برگزار میشود. گفتم الان که دیر شده مگه کارت دعوت دارید؟ گفت : نه، بعد از ظهر راه میافتم تا روزهمون خراب نشه.
🍂 از من آدرس گرفت و آمدند. نمیدانم چطوری خودشان را از شمال به تهران رسانده بودند. بعد از افطار زنگ زدم. گفت جات خالی رفتیم به مراسم رسیدیم. افطار هم سر سفره حضرت آقا مهمان بودیم. گفتم کارت دعوت از کجا آوردید؟ گفت کارت نداشتیم اما قسمت بود بریم پیش آقا و ما هم رفتیم. آن روزها نمیدانستم مشغول حفظ قرآن است. بعد از شهادتش از این موضوع مطلع شدم و این از اخلاص شهید بود.
#شهید_فرهاد_خوشه_بر
#مدافع_حرم
✍نوید.شاهد
https://eitaa.com/gharibshahid
🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹
🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹
🕊 روز تشییع جنازه قرار شد پیکر مطهر شهید را اول ببریم منزل پدرش و بعد داخل شهر تشییع کنیم. وقتی آمبولانس جلوی در ایستاد، جمعیت تابوت را روی دست گرفتند و بردند داخل منزل پدرش.
😔 جمعیت گریه و شیون میکردند. بعد از چند دقیقه پدر شوهرم با صدای بلند فریاد کشید و همه را ساکت کرد. بعد خطاب به تابوت شهید کرد و گفت :
🌹 فرهاد من از تو راضی هستم خدا هم از تو راضی باشد برو به امان خدا اما فقط محمدت را فراموش نکن و به او سر بزن!
✅ بعد از مراسم تدفین و نزدیک غروب محمد داخل ماشین خواب بود. هرچه نوازشش میکردیم چشمش را باز میکرد و باز هم میخوابید. بعد از ساعتی از خواب بیدار شد. میگفت بابا اومد پیشم، منو بوسید و برام اسباب بازی خرید، پلیس شده بود و تفنگ داشت، باهاش هاپوها رو میکشت…
🌷 فرهاد به قولش وفا کرده و آمده بود. یکی از همرزمانش میگفت روز آخر در عملیات به من گفت امروز میخواهم اینها (دشمن) را مثل سگ بکشم.
#شهید_فرهاد_خوشه_بر
#مدافع_حرم
✍نوید.شاهد
https://eitaa.com/gharibshahid
🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹
🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹
🌷 یک روز فرهاد در شدت درگیری با مزدوران تکفیری و زیر آتش شدید دشمن تمام قد ایستاده و با شجاعت خاصی نیروهایش را فرماندهی میکرد. به او گفتم : فرهاد بیشتر مراقب باش. لطفاً بنشین یا خیز برو اوضاع خطرناکه.
👤 گفت: این نیروهای سوری نگاهشون به ما ایرانیهاست اگر کمترین آثار ترس را در ما ببینند قافیه را میبازند و ترس بهشون حاکم میشه و اونوقت جرئت مقاومت نخواهند داشت. وقتی که فرهاد شهید شد بچههای سوریه خیلی نگران و مضطرب به ما گفتند ابوحامد شهید شده.
😔 اولش باور نکردیم. اما وقتی رفتیم روی تل قرین دیدیم جنازه فرهاد از همه شهدا جلوتر روی زمین افتاده است. گلوله تک تیرانداز به سرش اصابت کرده بود و به حالت سجده روی زمین افتاده بود. لبخند رضایتی هم روی لبانش نقش بسته بود. وقتی در حال انتقال پیکر مطهرش بودیم هر رزمنده سوری که او را میدید با احترام خاصی به طرفش میآمد و میگفت: شهید البطل شهید البطل یعنی «شهید قهرمان». آنها افتخار میکردند که خودشان را به فرهاد منتسب کنند.
🌷 فرهاد فرهنگ فرماندهان و شهدای دفاع مقدس را تا جبهههای سوریه رسانده بود. او فرمانده دلاور قلوب رزمندگان بود....
روحش شاد...🌹
#شهید_فرهاد_خوشه_بر
#مدافع_حرم
✍نوید.شاهد
https://eitaa.com/gharibshahid
🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹