eitaa logo
فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
449 دنبال‌کننده
36.3هزار عکس
11.9هزار ویدیو
188 فایل
ڪانال رسمے شهید مدافـع حـرم مداح سردار خلبان جانباز اهل بيت فرمانده قاسـم{مهدی}غریـب مسافر شام برگرفته از وصيت نامه باحضور همرزمان و خانواده شهيد ارتباط با خادم 👇 @khademshahidanam 2
مشاهده در ایتا
دانلود
: بعضی ها هنوز اخلاق خود را در منزل اصلاح نکرده اند، به فکر عارف شدن افتاده اند. اخلاق و عرفان وسلوک را باید از خانه آغاز کرد. @gharibshahid🕊🕊
پنجشنبه و ياد شهدا با صلوات ✍همسرانه شهيد سردار خلبان قاسم (مهدی) غريب تصوير 📸 مرا روزی نگاری مهربان بود که عشقِ او مرا آرام جان غزل نوش از نگاهش باده می‌کرد - تمنایَش سجاده می‌کرد ..💕
📣 🌹مراسم تشییع‌ پیڪر مطھر شھید مدافع‌ حرم احسان ڪربلایی‌پور🌹 📆جمعه۱۴۰۰/۱۲/۲۰ بعداز نماز 🗺 از مصلی قدس به سمت گلزار‌ شهدای‌ علی‌ بن‌جعفر(ع) @gharibshahid🕊🕊
🍃بسم رب الشهدا و الصدیقین🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊 دوست داشتنت نهال زیبایی است در دلم که هر صبح؛ چند شاخه‌اش با هوای عشق تو شکوفه میدهد... (عج)🌹✨ 🌼🍃 @gharibshahid 🕊🕊
از دیده رفت و از دلِ پُر خون نمی‌رود؛ در دل چنان نشسته که بیرون نمی‌رود... 🌷 شهید مدافع حرم {مهدی} 🇮🇷 😷 تلگرام ⬅️ @gharibshahid ایتا ⬅️ https://eitaa.com/gharibshahid سروش sapp.ir/gharibshahidg اینستاگرام https://www.instagram.com/p/COzca14AVCT/?igshid=1toi6t46krqv5 21/4/1394 ت ش
💠 حرکت حیرت انگیز در مقابل عروس بی‌ 🛵یه موتور گازی داشت که هر روز صبح و عصر سوارش میشد و قارقارقارقار باش میومد مدرسه و برمیگشت. یه روز عصر که پشت همین موتور نشسته بود و میروند، رسید به چراغ قرمز. ترمز زد و ایستاد. 👀یه نگاه به دور و برش کرد و موتور رو زد رو جک و رفت بالای موتور و فریاد زد: الله اکبر و الله اکــــبر ... ‼️نه وقت اذان ظهر بود نه اذان مغرب. اشهد ان لا اله الا الله ...   هرکی آقا مجید و نمیشناخت غش غش میخندید و متلک مینداخت و هرکیم میشناخت مات و مبهوت نگاهش میکرد که این مجید چش شُدِه ؟! قاطی کرده چرا؟! 🚦خلاصه چراغ سبز شد و ماشینا راه افتادن و رفتن و آشناها اومدن سراغ مجید که آقا مجید؟ چطور شد یهو؟ حالتون خوب بود که! 🌷مجید یه نگاهی به رفقاش انداخت و گفت : "مگه متوجه نشدید؟ پشت چراغ قرمز یه ماشین عروس بود که عروس توش بی حجاب نشسته بود و آدمای دورش نگاهش میکردن. 😔من دیدم تو روز روشن جلو چشم امام زمان داره گناه میشه. به خودم گفتم چکار کنم که اینا حواسشون از اون خانوم پرت شه. دیدم این بهترین کاره! همین!" @gharibshahid 🕊🕊
🌷حاجی مدت‌ها بود که سری به ما نزده بود، برای همین، به اندیمشک رفتیم. صبح زود با ابراهیم به محل کارش رفتم. ظهر که برگشتیم خانه، مادر ابراهیم برای بچه‌اش کباب درست کرده بود. 🍱کباب را جلوی ابراهیم گذاشت، ولی ابراهیم نخورد. گفتم: چرا نمی‌خوری؟ گفت: من کباب بخورم، درحالی‌که بسیجی‌ها نان خالی هم گیرشان نمی‌آید. نخورد. کمی استراحت کرد و رفت سر کارش. 👞کفش‌هایش آن‌قدر پاره بود که قابل‌استفاده نبود. نه‌تنها از کفش‌های دولتی استفاده نکرد، بلکه کفشی که خودم برایش خریده بودم هم نپوشید، آن را به یک بسیجی داد که کفش گیرش نیامده بود. می‌گفتم آخر پسر، مثلاً تو فرمانده‌ای، کمی به خودت برس، اما انگارنه‌انگار. در کلام پدر معززشان @gharibshahid 🕊🕊
زندگی ام... بدجور به پیچ و خم افتاده! دلم محتاج نگاهی از شماست. ... اجابت کن دل خسته ام را 🌷شهيد قاسم غريب (مهدي) @gharibshahid 🕊🕊