eitaa logo
فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
433 دنبال‌کننده
37.2هزار عکس
12.5هزار ویدیو
195 فایل
ڪانال رسمے شهید مدافـع حـرم مداح سردار خلبان جانباز اهل بيت فرمانده قاسـم{مهدی}غریـب مسافر شام برگرفته از وصيت نامه باحضور همرزمان و خانواده شهيد ارتباط با خادم 👇 @khademshahidanam 2
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ عشق را خواهےبسنجی عھد و ایمانش بسنج آنکه پاے ایمان خود جان میدهد عاشق تر است •═• •• ••◈◈•• •• •═• 🌹هدیــه به روح پاک و آســمانی -حرم🌹 قاسم غریب 🌷 🇮🇷🇮🇷 21/4/1394 ت ش
5.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‍ داغ تو اگر چه سنگین بود،😔 محکمیم مثل کوه خیالت تخت ما و چند خط وصیتت حالا، ما و راهی که حال باید رفت...❣ شهید قاسم غریب🌹 21/4/1394 ت ش
و قدم‌هاے شد؛ آنگاهے ڪه (ع) فرمان داد: فِے الأرضِ قَدَمَڪ... @gharibshahid
فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
‍ ‍ ⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 ⭕️
‍ 🦋خاطره و دلنوشته همسر محترم شهیدقاسم(مهدی ) غریب 🦋 🌺 🌺 🌺 💐آقا مهدی خیلی به پدر و مادرش احترام می گذاشت و هرکاری ازش بر میومد برای اونها انجام می داد و کوتاهی نمیکرد . 🌷🌷 🌸و براش مهم بود که پدر و مادرش از دستش راضی باشند.سال 86 وقتی نوبت حج عمره به اسم ما در اومد بخاطر اینکه بچه هاهردو کوچیک بودند رفتن به این سفر معنوی برای ما سخت بود. ✨✨✨ ✨✨اقا مهدی گفت خانم وقت زیاده ما مکه بریم اگه شما از صمیم قلب راضی باشید فیش مکه را به پدر مادرم بدیم که این سفر رو برن . ✨✨ 🍀گفتم من راضی ام .این سفر قسمت پدر مادر شماست ،زنگ بزن خبر بده قبل این که زنگ بزنه گفت ازت ممنونم قبول کردی ،باور کن دلم راضی نمی شد من زودتر از پدر مادرم سفر مکه برم 💐💐 🇮🇷 21/4/1394 ت ش
فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
🍂عکسی- از شهید #قاسم_غریب در ساعاتی قبل از شهادتش در قرارگاه فرماندهان در شهر تدمر سوریه 🍂
شهيد مدافع حرم عمليات در تيرماه 1394 هجري شمسي ساعت 12/30 بامداد 24 رمضان در تدمر سوريه آغاز شد. اون شب فرمانده قاسم استراحت بود ولي مثل اينکه خوابش، خواب شهادت بود ، از حاجي اذن عمليات ميگيرد و به حاجي ميگويد : من خوب استراحت کردم امشب عمليات را به دست ميگيرم. داعش ساعت 12/30 دقيقه شبيه خون زد و حمله ناگهاني انجام داد ولي فرمانده قاسم با تعداد نيروهاي اندک در مقابل سپاه بزرگ يزيديان زمان چه کرد ؟؟؟؟ بي سيم زد📞 حاجي حاجي امير همه رو کشوند داخل اتاق بي سيم و برداشتن و ديدن فرمانده قاسم اعلام ميکند : حاجي شبيه خون زدن تعدادشون زياده اما نيرو کم دارم حاجي که سرارسر استرس بود و از آنجايي که هوش و دليري اين فرمانده جوان اعتماد داشت خطاب به فرمانده قاسم گفت : شما حضرت زهرا و حضرت زينب س رو داريد. ... فرمانده قاسم حتي لحظه اي پشت بي سيم اعتراض نکرد و فرياد زد لبيک يا زينب س لبيک يا زهرا سربند رو بست. ... اما تعداد نيروهاي دشمن خيلي زياد بود بچه ها ترسيده بودن و نميتونستن در مقابل تيرهاي زياد دشمن تيراندازي کنن. .. فرمانده قاسم با اينکه يه چشم سالم داشت و چشم ديگرش جانباز بود ازين صخره به اون صخره مثل مولايش حضرت عباس رجز خواني ميکرد. . راوي و همرزم شهيد قاسم غريب ميگفت من پايين صخره تکيه دادم آخه تيراندازي دشمن خيلي زياد بود. .. در حيرت بودم فرمانده قاسم با يک چشم دارد چه ميکند. .. چه طوري دراين تاريکي شب اين طرف و آن طرف ميرود و رجز خواني ميکند و تنهايي تير اندازي ميکند سبحان االله. ... نيم ساعت بعد که با رجز خواني فرمانده قاسم بچه ها روحيه گرفتن شروع کردن به تيراندازي گرد و غبار و دود آتش آسمان را فرا گرفت. .. درگيري به پنج متر و تن به تن رسيد ... ساعت 1 بامداد شد بي سيم فرمانده قاسم را صدا ميزند. . اما فرمانده با اصابت تير به قلب مبارک و ترکش به سر مبارک پرکشيد. ...😔😭🕊🕊 عمليات تا سحر ادامه داشت از داعش تلفات زياد گرفتيم. . پنج نفر از بچه هاي خودي هم شهيد شدند. .. پيکر بقيه شهدا رو پيدا کرديم. ... اما فرمانده قاسم پبکرش کجاست؟؟ گويا داعش به دنبال پيکري آمده بود که براي سرش جايزه تعيين کرده بودن. . اما پيکر فرمانده قاسم را پيدا نکردن. .. گويا بي بي دوعالم حضرت زينب س به فکر مادر فرمانده قاسم بود و طبق روايت پيکرش تا صبح غيب شده بود. . صبح رفتيم دوباره به دنبال پيکر فرمانده قاسم ديديم فرمانده قاسم به صخره اي که ساعاتي قبل عمليات بود و روي همان تخته سنگ که چشم جانبازش شفا گرفته بود تکيه داده.. نزديک شديم فکر کرديم فرمانده قاسم خوابيده.. آخه با وجود تير به قلب مبارک به قلب و ترکش به سرش پيکرش به زمين نخورده. .. بلندش کردم ديدم خون از بدن مبارکش جاري شده است. . وصيت نامه رو از جيبش بيرون آوردم و خواندم. . نوشته بود خداوندا امشب که شيپور جنگ در اين منطقه تدمر دميده ميشود به چشمان جانبازم نور و به زانوان کم توانم توان ده و کمکم کن تا مرد باشم و امتحانم را خوب پس باهم. .. شهید غریب میگفت: 👇 ⬅️اون شب تازه از عملیات به قرارگاه ارتش سوریه برای استراحت برگشتیم. فردای آن روز ⬅️میگفت اصلا شهید غریب خستگی براش مهم نبود 👌 غریب اون شب بچه ها که خواب بودن همه رو با 😊 که داشتن برای به سر گرفتن بیدار میکردند... 🍂عکسی- از-شهید-قاسم-غریب- در ساعاتی قبل از شهادتش در قرارگاه فرماندهان در شهر تدمر سوریه 🍂 در خــون خفته كه نگذارد، نخل زينبيـ خم گردد 21/4/1394 ت ش شادي ارواح پاک شهدا به ويژه روح پاک فرمانده بي ريا شهيد قاسم غريب سه صلوات هديه بفرماييد 🌹🌹
‍ فقط خدا میداند در این لحظه به چه چیزی یا به چه کسی فکر میکردی...؟ پرواز..... یا جدایی،... یا فراق ..... یا...🕊 شهید قاسم غریب🌷 🌷🥀پنجشنبه و ياد شهدا با صلوات 🥀🌷 21/4/1394 ت ش
13.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فیلم سه بعدی تصویر شهید مدافع حرم قاسم غریب توسط گروه جهادی شهید آوینی شهر کرد و تقدیم به خانواده محترم شهید قاسم غریب 21/4/1394 ت ش
آمد خبر او شد شهید - اسرار حق را جمله دید 🌹از کربلای در دمشق - آن رفته بازآمد به عشق 🕊بازآمد اما غرقه خون – همچون شقایق لاله‌گون 🌹او از دیار مست‌ها - آمد ولی بر دست‌ها 🕊آمد ولی گلگون‌کفن - غرقابه در خون پاره تن 🌹آمد ولی خون‌بار عشق - مه رو شهیدی از دمشق 🕊گفتم کجا بودی { هلا } – گفتا که دشت کربلا 🌹گفتم بگو دیدی چه را - گفتا که کوچه ماجرا 🕊در کوچه آتش بود و یاس –غوغای اشک و التماس 🌹دیدم علی را بسته دست - پهلوی زهرا در شکست 🕊آنجا که دریا شبنمی است - دیدم خدا خون می‌گریست لبیک یا زینب✌️ {مهدی} 🇮🇷اسم جهادی : امیر🇮🇷 🇮🇷تبپ مخصوص صابرین🇮🇷 شهادت ماه 1394 {شب قدر } تدمر سوریه 21/4/1394 ت ش