💠 ویژهنامه فاطمیه
🏴 ویژهنامه سالروز شهادت حضرت فاطمه زهرا(س)
🔻 فهرست عناوین:
▫️صدیقه شهیده از نگاه ژرف امام خمینی(ره)
▫️عبودیت و بندگی فاطمه زهرا(س) از دیدگاه امام خامنهای
▫️پیام آیتالله العظمی گلپایگانی در شکلگیری و تثبیت گرامی داشت ایام فاطمیه
▫️حضرت فاطمه(س) و حقانیت شیعه | آیتالله العظمی میرزاجواد تبریزی(ره)
▫️حضرت زهرا(س) اول بانوی جهان | آیتالله العظمی فاضل لنکرانی(ره)
▫️مقام علمی حضرت فاطمه زهرا(س) | آیتالله العظمی مکارم شیرازی
👈دریافت ویژهنامه👇👇👇
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
فاطمیه.pdf
حجم:
5.1M
🏴 فاطمیه - ویژهنامه سالروز شهادت حضرت فاطمه زهرا(س)
#کتابخانه_همراه
#فاطمیه
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
2.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹 شهید منصور ستاری
#شهید_هفته
📹 شهيد ستاري و اقدامات نیروی هوایی ارتش در بیان امام خامنه ای(مدظله العالی)
#شهید_ستاری
🌷شهدا را یاد کنیم حتی با یک صلوات🌷
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
6.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 نماهنگ ویژه دعای فرج «الهی عظم البلا» با صدای دل نشین علی فانی
أللَّھُمَ عجِلْ لِوَلیِڪْ الْفَرَج
دعا برای ریشه کن شدن کرونا
🔸در کنار رعایت نکات بهداشتی و همیاری، دعا کنیم.
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
🔰ذهن قاصر است که بخواهد از این مقام بلند تعریف و تجلیل کند
✍️رهبر انقلاب: من حقیقتاً، نه به عنوان تعارف، نه به عنوان یک حرفِ هزاران بار تکرار شده، واقعاً قاصرم؛ زبان قاصر است، دل قاصر است، ذهن قاصر است که بخواهد از این مقام بلند تعریف و تجلیل کند؛ این موجود انسانی، این دختر جوان، اینهمه فضیلت، این همه درخشندگی، این همه کبریا و عظمت؛ که کسی مثل پیغمبر وقتی فاطمه زهرا بر او وارد میشد، «قام الیها»؛ نه فقط بلند میشد، بلکه بلند میشد و به سمت او میرفت.
🔹یک وقت یکی وارد اتاق میشود، شما به احترامش بلند میشوید؛ یک وقت کسی وارد اتاق میشود، شما با اشتیاق به طرفش میروید. اینها مگر شوخی است؟ این بحثِ پدر - فرزندی نیست. پیغمبر خدا اینجور از فاطمه زهرا تجلیل میکند؛ رضای او را رضای خود، رضای خود را رضای خدا؛ سخط او را سخط خود، سخط خود را سخط خدا اعلام میکند.
۱۳۹۱/۰۲/۲۳
#فاطمیه
#امام_خامنه_ای
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
حدیث کساء که بصورت شعر نوشته شده است*💥
تقدیم به شما محب اهل بیت که عاشق این خاندان معظم ومعزز هستید لطفأ تا انتها با تأمل وتفکر بخونید لذت میبرید و بیشتر پی به ارزش معنوی حدیث شریف کساء میبرید
✅این حدیث آمد ز زهرای بتول ،
فاطمه صدیقه بنت الرسول ،
روزی آمد خانه ما مصطفی ،
گفت با حالی شبیه التجا ،
ضعف دارم جان بابا دخترم ،
پهن کن بابا عبایی بر سرم ،
آن عبایی را که دارم از یمن ،
آن عبا بر من بکش ای ممتحن ،
گفتمش بابا بلا دور از شما ،
در پناه مهر و الطاف خدا ،
من کشیدم آن عبا بر روی او ،
یک نظر کردم به ماه روی او ،
صورتی زیبا تر از قرص قمر ،
روشن و زیبا نکو تر از سحر ،
ساعتی بگذشت و آمد مجتبی ،
گفت ای مادر سلام و صد دعا ،
گفتمش مادر سلامم بر شما ،
نور چشمم ای عزیز با وفا ،
گفت مادر خانه دارد عطر گل ،
هست بوی جد ما ختم رسل ،
گفتمش ای نور چشمم بوی او ،
آمده در خانه با گیسوی او ،
رفت نزد حضرت خاتم حسن ،
گفت بابا جان فدایت جان و تن ،
گفت بابا صد سلام و صد درود ،
بر شما ای خاتم رب ودود ،
با اجازه رفت در تحت کسا ،
در کنار مصطفی شد مجتبی ،
بعد از آن آمد حسین و با سلام ،
گفت بوی جدم آید بر مشام ،
گفتمش ای نور چشمانم حسین ،
ای عزیز فاطمه ای نور عین ،
جدتان در خانه در زیر کسا ،
آمده امروز شد مهمان ما ،
با اجازه رفت در زیر کسا ،
در کنار مصطفی شد با حیا ،
بعد از آن آمد علی مرتضا ،
گفت زهرا جان سلامم بر شما ،
بوی یار مهربان آید همی ،
بوی جوی مولیان آید همی ،
گفتم او را یار ختمی مرتبت ،
صاحب خُلقِ عظیم و مرتبت ،
آمده مهمان ما بابای من ،
آمده مانند جان در جسم و تن ،
رفت نزد احمد و گفت این سوال ،
چیست رمز و راز این وقت و مجال ،
با اجازه رفت در زیر کسا ،
در کنار مصطفی شد مرتضا ،
بعد از آن رفتم کنار اهل خود ،
تا بجویم با عزیزان وصل خود ،
ما همه بودیم در زیر کسا ،
دست خود برداشت بابا بر دعا ،
گفت یارب اهلبیتم را ببین ،
بهترین خلق خدا روی زمین ،
خونشان با خون پاک من قرین ،
جسم و جان دارند از من با یقین ،
جسمشان را از بدیها دور کن ،
قلبشان را خانه ای از نور کن ،
لطف کن بر خاندانم با کرم ،
تا ابد آباد گردان این حرم ،
دشمن آنها مرا هم دشمن است ،
پیش چشمم جلوه اهریمن است ،
هر که در دل حُبِّشان دارد به جان ،
می شود محبوب من در دو جهان ،
بانگ حق برخاست از عرش برین ،
کای ملائک بشنوید این با یقین ،
هر چه را من آفریدم در جهان ،
این زمین و جمله هفت آسمان ،
کوه و دریا را اگر من ساختم ،
نه فلک را اینچنین پرداختم ،
هر چه زیبائیست در شمس و قمر ،
ظلمتِ شبها و نور در سحر ،
ساختم اینها به عشق مصطفی ،
ساختم با مهر این اهل کسا ،
بانگ زد جبریل مَن تَحت الکسا ،
صاحب کرسیُّ و مجد و کبریا ،
بانگ حق برخاست زهرا س و پدر ،
معدن ایمان و کان هر گوهر ،
حیدر و فرزند پاکش مجتبی ،
هم حسینِ بنِ علی در کربلا ،
گفت جبرائیل ای رب جلی
میروم من نزد زهرا و علی ،
با اجازه نزد ما زیر کسا
آمد و می خواند ، پیغام خدا
گفت ای پیغمبر عالی مقام ،
می رساند حق به درگاهت سلام ،
هر چه که در کل عالم خلق شد ،
از برای اهل زیر دلق شد ،
گفت از این خانواده تا ابد
دور شد ناپاکی و هر فعل بد ،
جسم و روح خاندانت پاک شد ،
نامشان بر تارک افلاک شد ،
گفت حیدر چیست رمز جمع ما ،
چیست مزد راوی این وضع ما
گفت هر کس نقل کرد این ماجرا ،
در میان دوستان مرتضا
هر غمی دارد خدا شادی کند ،
بر اسیران بانگ آزادی کند
مشکلات جمعشان حل می شود ،
سحر درد و غصه باطل می شود ،
گفت مولا رستگارانیم ما
همچنان گل در بهارانیم ما ،
شیعه با این نقل می گردد سعید
بهتر از این مژدگانی کس ندید ،
شفای تمامی مریضها و رفع بلای عظیم کرونا بحق پنج تن آل عبا "🌹
" التماس دعا
✨ شیخ رجبعلی خیاط
جوانی را در برزخ دیدم که میگفت:
«نمیدانید که اینجا چه خبر است هنگامی که به برزخ بیائید خواهید فهمید هر نفسی که به غیر یاد خدا کشیده اید به ضرر شما تمام شده است.»
نشر این پست ثواب جاریه در پی دارد
عالم پس از مرگ
🖤 الابـذڪراللهتطمـئنالقلوب 🖤
🥀نگاه خدا همراه
🥀هميشگی لحظه هاتون
🥀ياد خدا در زندگیتون جاری
🥀 ایام سوگواری
🥀بانوی دو عالم حضرت
🥀زهرا سلام الله علیها تسلیت باد
🕊✨امروز سه شنبه↶
✧ ۳۰ آذر ماه 1400 ه.ش
❖ ۱۶ جمادی الاول 1443 ه.ق
✧ ۲۱ دسامبر 2021 میلادی
🔘✨↯ ذڪر روز ؛
🕊✨《 یا ارحم الراحمین 》
✾࿐༅🍃🖤🍃༅࿐
فاطمةُ الزَّهراءُ علیهاالسلام:
فَرَضَ ... العَدلَ تَسکینالِلقُلوبِ.
خداوند عدالت را براى آرامش دلها واجب فرمود..
صلی الله علیک یا فاطمه🖤
✾࿐༅🍃🖤🍃༅࿐
شب سردی بود...
زن بيرون ميوهفروشى زُل زده بود به مردمى كه ميوه مىخريدند .
شاگرد ميوهفروش ، تُند تُند پاكتهاى ميوه را داخل ماشين مشترىها مىگذاشت و انعام مىگرفت .
زن با خودش فكر مىكرد چه مىشد او هم مىتوانست ميوه بخرد و ببرد خانه... رفت نزديكتر... چشمش افتاد به جعبه چوبى بيرون مغازه كه ميوههاى خراب و گنديده داخلش بود .
با خودش گفت : «چه خوبه سالمترهاشو ببرم خونه . »
مىتوانست قسمتهاى خراب ميوهها را جدا كند و بقيه را به بچههايش بدهد... هم اسراف نمىشد و هم بچههايش شاد مىشدند .
برق خوشحالى در چشمانش دويد...
ديگر سردش نبود!
زن رفت جلو ، نشست پاى جعبه ميوه . تا دستش را برد داخل جعبه ، شاگرد ميوهفروش گفت : « دست نزن ننه ! بلند شو و برو دنبال كارت ! »
زن زود بلند شد ، خجالت كشيد .
چند تا از مشترىها نگاهش كردند . صورتش را قرص گرفت... دوباره سردش شد...
راهش را كشيد و رفت.
چند قدم بيشتر دور نشده بود كه خانمى صدايش زد : «مادرجان ، مادرجان ! »
زن ايستاد ، برگشت و به آن زن نگاه كرد . زن لبخندى زد و به او گفت :
« اينارو براى شما گرفتم . »
سه تا پلاستيك دستش بود ، پُر از ميوه ؛ موز ، پرتقال و انار .
زن گفت : دستت درد نكنه ، اما من مستحق نيستم .
زن گفت :
« اما من مستحقم مادر . من مستحق داشتن شعور انسان بودن و به همنوع توجه كردن و دوست داشتن همه انسانها و احترام گذاشتن به همه آنها بىهيچ توقعى . اگه اينارو نگيرى ، دلمو شكستى . جون بچههات بگير . »
زن منتظر جواب زن نماند ، ميوهها را داد دست زن و سريع دور شد... زن هنوز ايستاده بود و رفتن زن را نگاه مىكرد .
قطره اشكى كه در چشمش جمع شده بود ، غلتيد روى صورتش . دوباره گرمش شده بود... با صدايى لرزان گفت : « پيرشى !... خير ببينى...» هيچ ورزشى براى قلب ، بهتر از خم شدن و گرفتن دست افتادگان نیست
پیشاپیش یلدای مهربانی که نماد
خانواده دوستی و عشق ورزیدن
به هم نوع است را شادباش میگوییم .
یلدای امسال در هنگام خرید میوه
سهم تنگدستان آبرومند را فراموش نکنیم .
. 🌴💠 یاعلی 💠🌴
🍂پاییز به سر رسید...
🔹انتهای خیابان آذر...
🔹باز هم قرار عاشقانه پاییز و زمستان..
🔹قراری طولانی به بلندای یک شب.. شبِ عشق بازی برگ و برف... پاییز چمدان به دست ما ایستاده!
🔹عزم رفتن دارد... آسمان بغض کرده و میبارد.
🔹خدا هم میداند عروس فصلها چقدر دوست داشتنی است... کاسهای آب میریزم پشت پای پاییز و... تمام میشود...
2.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 چگونه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها اجازه ندادند عدهای تاریخ را لوث کنند؟
#فاطمیه
#شهید_مطهری
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄