💚اَلٰا بِـذِكْـرِٱللّٰـهِ تَـطْـمَـئِـنُّ ٱلْـقُـلُـوبُ 💚
پروردگارا؛
از تو مى خواهیم كه طبع ما را آنقدر بلند كنى كه در برابر هيچ چيز جز خدا تسليم نشويم.
دنيا ما را نفريبد؛
خودخواهى ما را كور نكند؛
سياهى گناه، فساد، تهمت، دروغ و غيبت،
قلب هاى ما را تيره و تار ننمايد؛
پروردگارا؛
کینه را از سینه هایمان بزدای؛
به ما آنقدر ظرفيت ده كه در برابر پيروزىها سرمست و مغرور نشويم؛
آنقدر توان ده كه در برابر عظمتت
كوچكى خويش را فراموش نكنیم؛
نصیرمان باش تا بصیر گردیم؛
بصیرمان کن تا ازمسیر برنگردیم.
به توکل نام اعظمت ای خدای آسمانها و زمین
🌺✨ســـلام
🍃✨روزتـــون
🌺✨پر از خیر و برکت
🍃✨امروز سه شنبه↶
✧ 29 آبان 1403 ه.ش
❖ 17 جمادی اول 1446 ه.ق
✧ 19 نوامبر 2024 میلادی
🌺✨ ↯ ذڪر روز ؛
🍃✨《 یا اَرْحَمَ الرّاحِمین 》
✾࿐༅🍃 💚🍃༅࿐
امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمودند:
آدم عاقل کسی است که (حتّی) یک نَفَس از عمر خود را در چیزی که برایش سودی ندارد، به هَدَر نمیدهد!
شرح غرر، ج ٢، ص ١٥٥
✾࿐༅🍃💚🍃༅࿐
✍️شبی از شب ها، شاگردی در حال عبادت و تضرع و گریه و زاری بود. در همین حال مدتی گذشت تا آنکه استاد خود را بالای سرش دید که با تعجب و حیرت او را نظاره می کرد.
استاد پرسید: «برای چه این همه ابراز ناراحتی و گریه و زاری می کنی؟» شاگرد گفت: «برای طلب بخشش و گذشت خداوند از گناهانم و برخورداری از لطف خداوند!»
استاد گفت: «سوالی می پرسم پاسخ ده؟»
شاگرد گفت: «با کمال میل، استاد.»
استاد گفت: «اگر مرغی را پروش دهی، هدف تو از پرورشِ آن چیست؟»
شاگرد گفت: «خوب معلوم است استاد. برای آنکه از گوشت و تخم مرغ آن بهره مند شوم.»
استاد گفت: «اگر آن مرغ، برایت گریه و زاری کند، آیا از تصمیم خود، منصرف خواهی شد؟»
شاگردگفت: «خوب راستش نه...! نمی توانم هدف دیگری از پرورش آن مرغ، برای خود، تصور کنم!»
استاد گفت: «حال اگر این مرغ، برایت تخم طلا دهد چه؟ آیا باز هم او را، خواهی کشت، تا از آن بهره مند گردی؟!»
شاگرد گفت: «نه هرگز استاد، مطمئنا آن تخمها، برایم مهمتر و با ارزش تر خواهند بود!»
استاد گفت: «پس تو نیز برای خداوند چنین باش! همیشه تلاش کن تا با ارزش تر از جسم، گوشت، پوست و استخوانت گردی.
تلاش کن تا آنقدر برای انسانها، هستی و کائنات خداوند، مفید و با ارزش شوی تا مقام و لیاقت توجه و لطف و رحمت او را بدست آوری. خداوند از تو گریه و زاری نمی خواهد! او، از تو حرکت، رشد، تعالی، و با ارزش شدن را می خواهد و می پذیرد
. 🌴💠 یاعلی 💠🌴
به نام خدا
سلام بهترین بانوی دو سرا حضرت زهرا
سلام پسر فاطمه حسین جان
سلام پسر فاطمه مهدی جان
خداوند ظهورت را نزدیکتر بفرماید به حق مادر پهلو شکسته🤲
روایت داستانی از شهید زینالدین از زبان خواهر شهید
🔹برای شناسایی با موتور به منطقه دشمن وارد شدم. مسافت زیادی را رفته بودم و برای رفع خستگی وارد چادر یک افسر عراقی شدم. در آنجا برای خودم چای هم ریختم. بعد از دقایقی افسر عراقی وارد چادر شد و چون فکر میکرد سرباز هستم و بدون اجازه وارد چادرش شدهام، سیلی به من زد.
من هم احترام نظامی گذاشتم و بدون اینکه او متوجه شود من ایرانی هستم، از چادر بیرون آمدم.
🔹در جریان همان عملیات آن افسر عراقی را اسیر کردیم و او من را شناخت و باورش نمیشد فرمانده لشکر توانسته باشد به خاکشان نفوذ کند.
🔹در این حین مادرم به آقا مهدی گفت کاش آن سیلی که افسر عراقی به تو زده بود را تلافی میکردی! اما آقا مهدی گفته بود که آن افسر بعثی، اسیر ما بود و ما نباید با اسیر رفتار تندی میکردیم.
🔸۴۰ سال پیش شهید مهدی زینالدین فرمانده لشکر ۱۷ علیابن ابیطالب(ع) به همراه تنها برادرش پس از شناسایی منطقه عملیاتی، عازم سردشت میشدند که در کمین ضدانقلاب افتادند و مظلومانه به شهادت رسیدند.
به نام خدا
سلام بهترین بانوی دو سرا حضرت زهرا
سلام پسر فاطمه حسین جان
سلام پسر فاطمه مهدی جان
خداوند ظهورت را نزدیکتر بفرماید به حق مادر پهلو شکسته🤲
💚اَلٰا بِـذِكْـرِٱللّٰـهِ تَـطْـمَـئِـنُّ ٱلْـقُـلُـوبُ 💚
پروردگارا
یاریم کن ، توفیق عطا فرما تا شاکر باشم...
میگن...
بندههای شاکر، رنگ خدا هستند ...
رنگ آرامش ...
زشتیها رو میپوشونند ..
بدیها رو نادیده میگیرند ..
سختیها رو رد میکنند ...
و باور دارند که آخرش آسانی است ..
«انَّ مع العسر یسرا»
بنده های شاکر ، خدارو باور دارند.
پروردگارا
ما سعی می کنیم و از تو یاری می طلبیم....
رهایمان نکن....
خدایا
بابت همه داده ها و نداده هایت شکر
🌺✨ســـلام
🍃✨روزتـــون
🌺✨پر از خیر و برکت
🍃✨امروز چهارشنبه↶
✧ 30 آبان 1403 ه.ش
❖ 18 جمادی اول 1446 ه.ق
✧ 20 نوامبر 2024 میلادی
🌺✨↯ ذڪر روز ؛
🍃✨《 یا حَیُّ یا قَیّومُ 》
✾࿐༅🍃 ❤️🍃༅࿐
حضرت فاطمه زهرا (س) فرمود:
مَنْ اصْعَدَ إ لیَ اللّهِ خالِصَ عِبادَتِهِ، اهْبَطَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ لَهُ افْضَلَ مَصْلَحَتِهِ.(بحارالانوار:ج67، ص249، ح25)
هر کس عبادات و کارهای خود را خالصانه برای خدا انجام دهد، خداوند بهترین مصلحت ها و برکات خود را برای او تقدیر می نماید
ایّام فاطمیه را به همه بزرگواران تسلیت عرض میکنم🖤🖤🖤
✾࿐༅🍃💚🍃༅࿐
روزهای بسیار دور ؛ پیرزنی بود که ؛ هر روز با قطار از روستا برای خرید مایحتاج خود به شهر میآمد ...
کنار پنجره مینشست ؛ وبیرون را تماشا مینمود..
گاهی؛ چیزهایی از کیف خود در میآورد
و از پنجره قطار به بیرون پرتاب مینمود
یکی از مسئولین قطار کنار ایشان آمد و با تحکم پرسید که: پیرزن چکار میکنی؟!
پیرزن؛ نگاهی به ایشان انداخت و با لبخندی مهربان گفت : من بذر گل در مسیر میافشانم
آن مرد با تمسخر و استهزا ، گفت : درست شنیدم ؛ تخم گل در مسیر میافشانی؟!
پیرزن جواب داد ؛ بله تخم گل ...
مرد خندهای کرد و گفت : اینرا که باد میبرد ؛ بنده خدا ؟
پیرزن جواب داد ؛ من هم میدانم که باد میبرد...
ولی مقداری از این تخمها به زمین میرسند و خاک آنها را میپوشاند
مرد که خیال میکرد پیرزن خرفت شده است
گفت: با این فرض هم آب میخواهند .
پیرزن گفت : افشاندن دانه با من ...
آبیاری با خدا..
روزی خواهد رسید که گل و گیاه تمام مسیر را پر خواهد کرد؛ و رنگ راه تغییر خواهد نمود و بوی گلها مشام تمام ساکنین و مسافرین نوازش خواهد داد و من و تو و دیگران از رنگی شدن مسیر لذت خواهیم برد ...
مرد از صحبت خود با پیرزن جواب نگرفت
با تمسخر و خندیدن به عقل آن پیرزن ؛ سرجای خود برگشت ...
مدتها گذشته بود که ؛ آن مرد دوباره سوار قطار شد و کنار پنجره نشسته و بیرون را نگاه میکرد
که یک دفعه متوجه بوی خاصی شد.. کنجکاو که شد؛ دیدکه رنگ مسیر هم عوض شده است
و از کنار رنگها و رایحههای نشاط آور رد میشدند
و مسافرین با شوق و ذوق گلها را به همدیگر نشان میدادند
آن مرد ؛ نگاهی به صندلی همیشگی پیرزن انداخت ؛ ولی..... جایش خالی بود
سراغش را از دیگران گرفت ؛ گفتند : چند ماه است که ؛ از دنیا رفته است
اشک از دیدگان آن مرد سرازیر شد
و به نشانه احترام به آن همه احساس بلند شد و تعظیم نمود...
آن پیرزن رنگ و بوی گلها را ندید و استشمام نکرد ؛ ولی هدیهای زیبا به دیگران تقدیم کرد
همیشه عشق و محبت و مهربانی به دیگران هدیه بده ؛
روزی خواهد رسید که آنکس که به او محبت میکنی با انگشت اشاره از شما به نیکی یاد خواهد کرد... و در حقت دعا خواهد نمود
بیا تا جهان را به بَد نَسپَریم
به کوشش همه دستِ نیکی بریم
نباشد همی نیک و بَد پایدار
همان بِهْ که نیکی بُوَد یادگار
🔺( إِنْ أَحْسَنتُمْ أَحْسَنتُمْ لأَنفُسِکمْ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا..... اگر نیکی کنید، به خودتان نیکی میکنید؛ و اگر بدی کنید باز هم به خودمیکنید .... سوره مبارکه اِسراء آیه شریفه ۶)
. 🌴💠 یاعلی 💠🌴
2.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 چهار راهکار پیامبر خدا برای حفظ خانواده در آخرالزمان
🎙حجتالاسلام عالی
18.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دهه نودی های سردار ...
تشییع جنازه سردار سلیمانی بود مشهد، که رفتم بین بچه ها، بین دهه نودی ها و ازشون پرسیدیم چرا اومدی تشییع جنازه؟؟؟
ببینید جواب های این بچه های دل پاک رو آدم کیف می کنه ....
یادش بخیر 😭 این کلیپ مصاحبه رو زمان شهادت سردار گرفتیم و دلم نیومد دوباره نشر ندم...
#جان_فدا #حاج_قاسم
#سیدکاظم_روحبخش
https://eitaa.com/joinchat/2334982163C65bbc6af0d
به نام خدا
سلام بهترین بانوی دو سرا حضرت زهرا
سلام پسر فاطمه حسین جان
سلام پسر فاطمه مهدی جان
خداوند ظهورت را نزدیکتر بفرماید به حق مادر پهلو شکسته🤲
💚اَلٰا بِـذِكْـرِٱللّٰـهِ تَـطْـمَـئِـنُّ ٱلْـقُـلُـوبُ 💚
پروردگارا
ای که همیشه عاشقانه مرا هدایت کردی
به تو نیاز دارم !
محتاج مهر و عشقِ بی حد و کرانت هستم.
راه را به من نشان بده
هدایتم کن به سویی که عشق باشد،
هدایتم کن به سویی که پاکی باشد و خوبی و مهربانی،
هدایتم کن به راهی که انتهایش نور باشد،
نوری که از عشق تو می تابد .
هدایتم کن به راهی که آرامش را قرین لحظه هایم کند
🌷ســـلام
🕊روزتـــون
🌷پر از خیر و برکت
🕊امروز پنجشنبه↶
✧ 1. اذر 1403 ه.ش
❖ 19 جمادی اول 1446 ه.ق
✧ 21. نوامبر 2024 میلادی
🌷✨↯ ذڪر روز ؛
🕊✨《 لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ المَلِک الحقّ المُبین نیست خدایی جز الله 》
. ✾࿐༅🍃 🖤🍃༅
اَلسَّلامُ عَلَيْكِ اَيَّتُهَا الصِّدّيقَةُ الشَّهيدَةِ،
▪رسول الله صلى الله مودند :
▪دخترم فاطمه، فاطمه نامیده شد
چون که خدا او و محبّان او را از
آتش دور گردانیده است.
📚 ارشادالقلوب دیلمی، ج2، ص55
ایّام فاطمیه را به همه بزرگواران تسلیت عرض میکنم🖤🖤🖤
✾࿐༅🍃🖤🍃༅࿐
روزی روزگاری پادشاهی به وزیرش می گوید که: ای وزیر من زمانی که جوان بودم پدرم همیشه به من می گفت "تو آدم نمیشی". خیلی دوست داشتم تا بتوانم نظرش را عوض کنم.
وزیر می گوید: قربان شما هم اکنون یک پادشاه هستید. به نظرم شرایطی فراهم آورید که پدرتان شما را ببیند، آنگاه نظرش تغییر خواهد کرد.
بنابر حرف وزیر، پادشاه دستور می دهد که شرایط سفر را به روستایی که پادشاه در آنجا بدنیا آمده بود فراهم کنند تا پدرش که هنوز در خانه ی قدیمی خودش در آن روستا زندگی می کرد او را ببیند.
پادشاه با تمام عظمت خود به همراه وزیران و سربازان و همراهان سوار بر اسب زیبا و با وقار خود به روستا می روند. سپس دستور می دهد تا سربازان پدرش را از خانه اش گرفته و به میدان روستا بیاورند.
همه ی اهالی روستا در حال تکریم و تعظیم به پادشاه بودند اما زمانی که پدر پادشاه به میدان می آید خیلی آرام و ساده در مقابل پادشاه که بر اسب سوار بود می ایستد.
پادشاه می گوید که: ای پدر ببین من پسرت هستم. همان کسی که می گفتی آدم نمی شود. ببین که من هم اکنون پادشاه این مملکت هستم و همه از من فرمان می برند. حال چه می گویی؟
پیرمرد نگاهی به روی پسرش می اندازد و می گوید: من هنوز سر حرف هستم. تو آدم نمیشی.
من هرگز نگفتم تو پادشاه نمیشی، گفتم تو آدم نمیشی.
تو اگر آدم بودی به جای اینکه سرباز بفرستی دنبال من خودت می آمدی در خانه را می زدی و من در را برایت باز می کردم.
اگر تو آدم بودی حال که من آمده ام به احترام من که پدرت هستم از اسب پیاده میشدی.
نه، من از نظرم بر نمی گردم. تو آدم نمیشی.
. 🌴💠 یاعلی 💠🌴
13.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴شرایط سخت و پیچیده حاج حسین یکتا در لبنان
🔺پیام مهم و فوری حاج حسین یکتا را
در این شرایط ببینید و بشنوید
🔴 این ویدئو را برای دوستان خود ارسال کنید
و در پویش #ایران_همدل و مسیر دفاع از مظلوم
والسابقون السابقون باشید!