hamrazman-hosein-10.mp3
26.53M
🎧 کتاب " همرزمان حسن علیه السلام"
اثر امام خامنه ای (مدظله العالی)
قسمت 🔟 پایانی
فقیری به ثروتمندی گفت: اگر من در خانه ی تو بمیرم با من چه می کنی؟
گفت: تو را کفن می کنم و به گور می سپارم
فقیر گفت: امروز که زنده ام مرا پیراهن بپوشان و چون مُردم بدون کفن مرا به خاک بسپار ...
حکایت بالا حکایت بسیاری از ماست که تا زنده ایم قدر یکدیگر را نمیدانیم ولی بعد از مُردن می خواهیم برای یکدیگر سنگ تمام بگذاریم.
✍🏻 من دیگ نخریدم
آورده اند یکی از علما ۴۰ شبانه روز چله گرفته بود تا امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف را زیارت کند ۰۰۰
تمام روزها روزه بود ۰۰۰
در حال اعتکاف ۰۰۰
از خلق الله بریده بود...!!!
صبح به صیام و شب به قیام ۰۰۰
زاری و تضرع به حضرت حجت روحی له الفدا ۰۰۰
شب ۳۶ ندای در خود شنید که می گفت : فلانی ساعت ۶ بعد از ظهر بازار مسگران
در دکان فلان مسگر
عالم می گفت:
از ساعت ۵ در بازار مسگران حاضر شدم در کوچه های بازار از پی دکان فلان می گشتم ۰
گمشده خویش را در آنجا زیارت کنم...
پیرزنی را دیدم دیگ مسی به دست داشت و مسگران نشان می داد...
قصد فروش آنرا داشت
به هر مسگری نشان می داد ؛ وزن می کرد و می گفت : به ۴ ریال و ۲۰ شاهی
پیرزن می گفت : نمیشه ۶ ریال بخرید ؟
مسگران می گفتند : خیر مادر برای ما بیش از این مبلغ نمی صرفد
پیرزن دیگ را روی سر نهاده و در بازار می چرخید
همه همین قیمت را می دادند
پیرزن می گفت : نمیشه ۶ ریال بخرید ؟
تا به مسگری رسید که دکان مورد نظر من بود
مسگر به کار خود مشغول بود
پیرزن گفت : این دیگ را برای فروش آوردم به ۶ ریال می فروشم ؛ خرید دارید ؟
مسگر پرسید چرا به ۶ ریال ؟
پیر زن سفره دل خود را باز کرد و گفت :
پسری مریض دارم ؛ دکتر نسخه ای برای او نوشته است که پول آن ۶ ریال می شود
مسگر پیر ؛ دیگ را گرفت و گفت : این دیگ سالم و بسیار قیمتی است ۰ حیف است بفروشی ۰
امّا اگر مُصر هستی من آنرا به ۲۵ ریال
می خرم !!!
پیر زن گفت : عمو مرا مسخره می کنی ؟!
مسگر گفت : ابدا"
دیگ را گرفت و ۲۵ ریال در دست پیرزن گذاشت
پیرزن که شدیدا" متعجب شده بود ؛ دعا کنان دکان مسگر را ترک کرد و دوان دوان راهی خانه خود شد
عالم می گوید : من که ناظر ماجرا بودم و وقت ملاقات را فراموشم شده بود
در دکان مسگر خزیدم و گفتم :
عمو انگار تو کاسبی بلد نیستی ؟!
اکثر مسگران بازار این دیگ را وزن کردند و بیش از ۴ ریال و ۲۰ شاهی ندادند
آنگاه تو به ۲۵ ریال می خری ؟!
مسگر پیر گفت * من دیگ نخریدم *
من پول دادم نسخه فرزندش را بخرد
پول دادم یک هفته از فرزندش نگهداری کند
پول دادم بقیه وسایل خانه اش را نفروشد
من دیگ نخریدم
عالم می گفت : از حرفی که زدم بسیار شرمسار شدم در فکر فرو رفته بودم که...
شخصی با صدای بلند صدام زد و گفت :
فلانی ؛ با چله گرفتن کسی به زیارت ما نخواهد آمد ۰۰۰!!!
دست افتاده ای را بگیر و بلند کن ما به زیارت تو خواهیم آمد ۰۰۰
مداحی_آنلاین_خوابم_بیدارم_کن_محمود_کریمی.mp3
6.4M
⏯ #مناجات با #امام_زمان(عج)
🍃خوابم بیدارم کن
🍃از عشق سرشارم کن
🎤حاج #محمود_کریمی
👌بسیار دلنشین
*اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 قرآن میفرماید به شما بر نخورَد، ولی باز به ما بر میخورد!
#شهید_مطهری
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
مداحی_آنلاین_دل_چه_دارد_اگر_دلبر_ندارد_خدا_حمید_علیمی.mp3
6.48M
⏯ #واحد احساسی #امام_زمان(عج)
🍃دل چه دارد اگر دلبر ندارد خدا
🍃یا که مه پیکری دلبر ندارد خدا
🎤 #حمید_علیمی
👌بسیار دلنشین
💔 #غروب_جمعه
*اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ*
🖤 الابـذڪراللهتطمـئنالقلوب 🖤
🖤 ،السَّلام عَلَى الحُسَيْن ، وَعَلَى عَليِّ بْنِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أوْلادِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أصْحابِ الحسین🖤
اے مهربانترین 🌸
ذڪرت، نامت ، دوائیست ڪه ، تمام دردهایمان را پس میزند
و سپریست ڪه تمام نداشتههایمان را پایان میدهد و تمام داشتههایمان را اعتبار میبخشد.
پس با نام و ذڪرت آغاز میڪنیم روزمان را ....
باشدڪه تمامے لحظات یاریمان ڪنی.🙏
🕊✨امروز شنبه↶
🌸 20 شهریور 1400 ه.ش
🕊 4 صفر 1443ه.ق
🌸 11 سپتامبر 2021 میلادی
🌸✨↯ ذڪر روز ؛
🕊✨《یا رب العالمین؛ 》
✾࿐༅🍃❤️🍃༅
گاهی شرار شرم و گاهی شور شیدایی است
این آتـش از هر سر که بر خیزد تماشــایی است
دریـــا اگر ســــر می زنــــد بر سنــــگ حق دارد
تنهـــــا دوای درد عاشـــــق ناشکیبـــایی است
زیبــــای من ! روزی که رفتــــی با خودم گفتـــم
چیزی که دیگر بر نخواهد گشت، زیبــــایی است
راز مـــرا از چشمهــــایـــــم می تـوان فهمیـــــد
این گریه های ناگهـــــان از تــرس رسوایی است
این خیــــره مانــــدن ها به ساعت های دیــواری
تمــــرین بــــرای روزهایــــی که نمی آیی است
شــــاید فقط عـــــاشق بداند "او" چرا تنهاست:
کامـل ترین معنــــا برای عشـــــق تنهایی است
✾࿐༅🍃❤️🍃༅࿐
پیرمرد محتضری که احساس می کرد مردنش نزدیک است، به پسرش گفت:
مرا به حمام ببر.
پسر، پدرش را به حمام برد.
پدر تشنه اش شد. آب خواست.
پسر قنداب خنکی سفارش داد ؛
برایش آوردند و آن را به آرامی ؛
در دهان پدر ریخت و
پس از شست وشو پدر را به خانه برد.
پس از چندی پدر از دنیا رفت و روزگار گذشت و پسر هم به سن کهولت رسید ؛
روزی به پسرش گفت:
فرزندم مرگ من نزدیک است ؛
مرا به حمام ببر و شست وشو بده.
پسر نااهل بود و با غر و لند پدر را به حمام برد و کف حمام رهایش کرد و با خشونت به شستن پدر پرداخت.
پیرمرد رفتار خود با پدرش را به یاد آورد. آهی کشید و به پسر گفت:
پسرم تشنه هستم.
پسر با تندی گفت: این جا آب کجا بود و طاس را از گنداب حمام پر کرد و به حلقوم پدر ریخت.
پدر اشک از دیده اش سرازیر شد و گفت:
من قنداب دادم، گنداب خوردم.
تو که گنداب می دهی ؛
ببین چه می خوری؟👏🏻👏🏻👏🏻
. 🌴💠 یاعلی 💠🌴
🌷 ۴ انگیزه برای نماز:
🌷۱.نمازشکر:
🌷عبادت کنیدخداراکه به شماغذا وامنیت داد..۳و۴سوره قریش
🌷۲.نمازبرای رشد:
نماز بخوانیدکه مانع از گناه میشود.۴۵عنکبوت
🌷۳.نمازبرای أُنس
اقم الصلوه لذکری........................۱۴طه
نمازبخوان به خاطریادمن
🌷۴.نمازبرای قُرب
واسجدولله واقترب..........................۱۹علق
سجده کن برای خدا ونزدیک شو
مَن لَم يَرَ للّهِ عَزَّ و جلَّ علَيهِ نِعمَةً إلاّ في مَطعَمٍ أو مَشرَبٍ أو مَلبَسٍ ، فقد قَصُرَ عَملُهُ و دنا عَذابُهُ
هر كه نعمت خداوند عزّ وجلّ را فقط در خوراك يا نوشيدنى يا پوشاك ببيند، بى گمان عملش كوتاه و عذابش نزديك باشد
#پیامبراکرمص
#ميزانالحكمهجلد۱۲صفحه۲۲۸
📖 #زندانی_منت
مرد بازاری خلافی کرد و حاکم او را به زندان انداخت . زن زندانی پیش یکی از دوستان او رفت و گفت چه نشسته ای که دوستت پنج سال به محبس افتاد، برخیز و فکری کن. مرد یک شب از دیوار قلعه بالا رفت و از بین نگهبانان گذشت و خودش را به سلول رفیقش رساند
مرد خوشحال شد و گفت زود زنجیر من را باز کن که الآن نگهبان ها می رسند. دوستش گفت می دانی چه خطرها کرده ام ، از دیوار قلعه بالا آمدم ، از بین نگهبان ها گذشتم، برای نجات تو خودم را به خطر انداختم. بعد هم زنجیرها را باز کرد
به طرف در که رفتند، مرد گفت می دانی چه خطری کرده ام ، از دیوار قلعه بالا آمدم ، از بین نگهبان ها گذشتم ، برای نجات تو خودم را به خطر انداختم
رفتند پای دیوار قلعه که با طناب از آنجا بالا بکشند . مرد گفت می دانی چه خطری کردهام، از دیوار قلعه بالا آمدم ، از بین نگهبانها گذشتم، برای نجات تو خودم را به خطر انداختم. با دردسر خودشان را بالا کشیدند. تا خواستند از دیوار به پایین بپرند ، مرد گفت میدانی چه خطری کردهام ازدیوار قلعه بالا آمدم، از بین نگهبان ها گذشتم ، برای نجات تو خودم را به خطر انداختم
زندانی فریاد زد نگهبان ها ، نگهبان ها، بیایید که این مرد میخواهد من را فراری بدهد . تا نگهبان ها آمدند، مرد فرار کرده بود. از زندانی سوال کردند چرا سر و صدا کردی و با او فرار نکردی؟ زندانی گفت پنج سال در حبس شما باشم ، بهتر است که یک عمر زندانی منت او باشم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔳 #شهادت_حضرت_رقیه(س)
🌴حرم حضرت رقیه زائر نداره
🌴یا رقیه(س) اغیثینی
🎤 #حمید_علیمی
⏯ #روضه
👌بسیار دلنشین
AUD-20210911-WA0030.
4.55M
🔳 #شهادت_حضرت_رقیه(س)
🌴اسمعی وافهمی
🌴سلام مارو رقیه ببر به محضر بابا
🎤 #مهدی_رسولی
⏯ #زمینه
👌 #پیشنهاد_ویژه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری #صفر
#شهادت_حضرت_رقیه
#حضرت_رقیه #امام_حسین
با پای پُر وَرمم دردسرِ حَرَمم
همه میگن خیلی شبیه مادرمم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 فضیلت کظم غیظ
#آیت_الله_مظاهری
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 استاد فاطمی نیا: تو را به حضرت زهرا بگید طب سنتی، نگید طب اسلامی!
شیخ صدوق میگوید این روایات طبی برخیش اقلیمی است، برخیاش رو اصلا ساختن برای مسخره کردن شیعیان و..
رساله ذهبیه یاهمون طب الرضا کاملا ساختگیست. میگویند این دستورات را امام رضا علیه السلام برای مأمون نوشته است. مأمون کوفت بخورد، امام رضا علیه السلام بیکار بود برای مأمون دستور طبی بنویسد؟