- از نامههای فروغ بخونیم :
«در ظاهر روی پاهایم ایستادهام.
گاهی میخندم و گاهی گریه میکنم؛
اما حقیقت این است که خسته هستم.
میخواهم فرار کنم،
میخواهم بروم گم بشوم...🙂🌿"»
+ شازده کوچولو پرسید: غمانگیزتر از این که بیای و کسی خوشحال نشه، چیه؟
- روباه گفت: اینکه بری و کسی متوجه نشه.
🤍⧽
- صبور باش
به پایان خواهد رسید این شب ِتار.
حالمان خوب خواهد شد؛
دوباره لبخند خواهیم زد و در
آغوش خواهیم کشید . .
فقط ای سنگ صبور من، نشکنˇˇ!
چشم ها !
چشم ها آدم هارا از هر تصمیم گیری ،
از هر ترک کردن ، از هر بی توجهی باز میدارند !👀🤍
و چشم های تو !
جهان پنهان من است :(🪐♥️
یه دفعه به خودت میای و میبینی ای دل غافل
جایی که نباید؛ دلبستی و زمین گیر شدی!
اونجا دیگه ادم ایزاد دل و دین ایمون همه شو به باد میده
#دیالوگفیلم
ولی اینجوری دل بردن و روی گردونن به دور از انصافه
مگه آدم چقدر میتونه اصلا مگه ادم چقدر زنده است که با چهار تا تپش دلو یه بالا و پایین شدن خون تو رگا اینجوری بی طاقت بشه و نابود :(🚶♀💔
#دیالوگفیلم
من قوی تر از اونی به نظر می رسیدم که نگرانم شن و مغرور تر از اونی که مراقبم باشن و هیچکس نفهمید که چقدر دلم می خواست گاهی خودمو پشت اقتدار یکی قایم کنم و ضعیف ترین فرد باشم و پناهنده ناگریز بغل کسی که نگرانم باشه و دلی که واسه بی قراریم بلرزه. آدم گاهی نیاز پیدا می کنه؛ به یک حرف، به یک نگاه، به یه صدا که از انحنای هنجره و از هیاهوی قلب یک عاشق با اضطراب بیرون بیاد و بگه : "نگرانت بودم عزیزم، خوبی؟"
آدم چه بی اندازه محتاج میشه بعضی وقتا.
سوال بپرس، حرف بزن، موضوع بنداز وسط،
نزار این چت تموم شه چون من بلد نیستم یه موضوعی رو زیاد کش بدم ولی دلمم نمیخواد مکالمه مون تموم شه.