4.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
● مراسم یادبود شهید #قاسم_سلیمانی در سوریه
👨💼گفت: راستی جبهه چطور بود؟؟
🙎♂گفتم : تا منظورت چه باشد ...🙂
👨💼گفت: مثل حالا رقابت بود؟؟😁
🙎♂گفتم : آری...
👨💼گفت : در چی؟؟
🙎♂گفتم :در خواندن نماز شب...😇
👨💼گفت: حسادت بود؟؟😎
🙎♂گفتم: آری...
👨💼گفت: در چی؟؟
🙎♂گفتم: در توفیق شهادت...
👨💼گفت: جرزنی بود؟؟😉
🙎♂ گفتم: آری...
👨💼گفت: برا چی؟؟
🙎♂گفتم: برای شرکت در عملیات ...
👨💼گفت: بخور بخور بود؟؟😦
🙎♂ گفتم: آری ...
👨💼گفت: چی میخوردید؟؟😮
🙎♂گفتم: تیر و ترکش ...😪
👨💼گفت: پنهان کاری بود ؟؟
🙎♂گفتم: آری ...
👨💼گفت: در چی ؟؟
🙎♂گفتم: نصف شب واکس زدن کفش بچه ها ...👞
👨💼گفت: دعوا سر پست هم بود؟
🙎♂گفتم: آری ...
👨💼گفت: چه پستی؟؟
🙎♂گفتم: پست نگهبانی سنگر کمین ...😌
👨💼گفت: آوازم می خوندید؟؟😜
🙎♂گفتم: آری ...
👨💼گفت: چه آوازی؟؟😐
🙎♂گفتم:شبهای جمعه دعای کمیل ...☺️
👨گفت: اهل دود و دم هم بودید؟؟💨
🙎گفتم: آری ...
👨گفت: صنعتی یا سنتی؟؟ 🙁
🙎گفتم: صنعتی ، خردل ، تاول زا ، اعصاب ...😣
👨گفت: استخر هم می رفتید؟؟🌊
🙎گفتم: آری ...
👨گفت: کجا؟؟
🙎گفتم: اروند، کانال ماهی ، مجنون ...❄️🌊
👨گفت: سونا خشک هم داشتید ؟🔥
🙎گفتم: آری ...
👨گفت: کجا؟؟
🙎گفتم:تابستون سنگرهای کمین ،شلمچه، فکه ،طلائیه...🌤
👨گفت: زیر ابرو هم برمی داشتید؟؟😁😁
🙎گفتم: آری ...
👨گفت: کی براتون برمی داشت؟؟
🙎گفتم: تک تیرانداز دشمن با تیر قناصه ...🔫
👨گفت: پس بفرمایید رژ لبم میزدید؟!😂
🙎گفتم: آری ...
👨خندید و گفت: با چی؟؟
🙎گفتم: هنگام بوسه برپیشونی خونین دوستان شهیدمان😭
👨سکوت کرد...
🙎گفتم: بگو ...بگو ...
👨زیر لب گفت: شهدا شرمنده ام ...😔
#شهــداتــاابــدشرمنــده_ایم😔
#شهدانه🌹
#شبتون_سرشار_از_عطر_یاد_مهدی
30.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#سیدمجید_بنی_فاطمه
🎞 تو شعله ها پری سوخت...
میون دود و آتش...
نگم یه معجری سوخت...
#جدیدفاطمیه۹۸👌💔
15.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ نقل شهید ابومهدی المهندس از نحوه پیگیری کارها توسط شهید حاج قاسم سلیمانی در جلسه با سردار باقرزاده
👤شهید ابومهدی خطاب به سردار باقرزاده:
🔺ما پیگیری کردن رو از شما (ایرانی ها) و حاج قاسم یاد گرفتیم بعد از نیم ساعت، ربع ساعت از سپردن کاری میگفت "چرا این کار رو نکردی؟" گفتم "ربع ساعت پیش گفتی!"
اگر بگویم فردا پیگیری میکنیم ، فردا فراموش میشود.
نگاهت؛🌱
گاهی نگران است...
گاهی ناراحت!
شاید هم دلگیر....🌱
اما هر چه هست
هیچ گاه سایه چشم هایت را از سرم بر ندار...💔
#نگاهم_کن...✨
روزتون متبرڪ به نگاه شهید منا
محسن حاجی حسنی🌹
2.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#قبرت_کجاست_مادر
چادرت رابتکان روزی مارابفرست
ای که از روزی دو عالم همه از چادرتوست
🎼🎼🎼🎼🎼🎼🎼🎼🎼🎼
یکبار با روحالله حرف میزدیم.
میون حرف هامون گفتم:
من که میدونم جهنمی هستم. ما که جامون آخر جهنمه.😞
یکدفعه چهره روحالله عوض شد.
اخم هایش در هم رفت و ازم رو برگردوند!😠
چند ساعتی با من حرف نزد.
خیلی از دستم عصبانی شده بود. انگار به بخشندگی خدا توهین کرده بودم و به او برخورده بود😞
بعد از کلی منت کشی برای آشتی کردن بهم گفت: دیگه هیچوقت این حرف رو نزن☝️
خدا خیلی بخشنده است خیلی...
به نقل از: همسر شهید روح الله قربانی🌹
🔴شوق به شهادت شهید حسین همدانی از زبان حاج قاسم سلیمانی...
✍سرادر شهید سلیمانی در بخشی از خاطراتش شوق به شهادت شهید حسین همدانی را اینگونه بیان میکند: من رفتم خدمت آقا (رهبر معظم انقلاب) برای مجوز کاری که ایشان (شهید حسین همدانی) میخواست انجام بدهد، برای این رفته بودم مجوز بگیرم، چون آن وقت ما هنوز مجوز اینکه پاسدار داخل میدان ببریم نداشتیم. ما میخواستیم که پاسدار ببریم برای اینکه فوعه و کفریا را بتوانیم آزاد بکنیم؛ لذا آمدیم مجوز برای این کار را بگیریم.
شهید همدانی هم چون فرماندهی قرارگاه سیدالشهدا امام حسین (صلوت الله علیه) بود او هم در این کار متولی شد. او وقتی شنید که پاسدارها میآیند و پاسدارها باید بیایند و همهی این حرفها، اصلاً _چون خودش سالها اینجا بود_ یک شوقی پیدا کرد. یعنی کلاً هوایی شد و گفت من اصلاً نمیمانم و به سمت آنجا آمد. آخرین لحظهای که من شهید همدانی را دیدم، تقریباً چند ساعت قبل از شهادتش بود. یک حالت جوانیای در او دیدم. من در آن لحظهی آخر که شهید همدانی را دیدم، یک لحظه تکان خوردم. بعداً فهمیدم که او از شهادتش مطلع بوده است. اینکه میگویم در یک شکل جوانی او را دیدم، چون آن حالت خاص را در او ندیده بودم، آن سکوت خاص را، خیلی بشاش و خندان بود؛ خیلی.
آنجا با خنده به من گفت «بیا باهم یک عکسی بگیریم، شاید این آخرین عکس من و تو باشد.» او خیلی اهل این کارها نبود که به چیزی اصرار کند و بخواهد مثلاً عکسی بگیرد؛ چه خودش، چه با کسی. وقتی این حرف را زد من تکان خوردم. خواستم بگویم شما نروید، چون از همان جایی که او میخواست برود، من داشتم برمیگشتم؛ ولی یک حسی به من گفت، چیزی نیست خبری نیست، لذا چیزی به او نگفتم. وقتی که این حالت را در شهید همدانی دیدم، این شعر در ذهنم آمد:
چون رهد از دست خود دستی زند
چون جهد از نفس خود رقصی کند
من این دست رقص را، این حالت پرواز را، این حالت اشتیاق را، این حالت عروج را در او دیدم.
📚منبع: خبرگزاری تسنیم
2.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ فیلمی جالب از دیدار و خوش و بش سردار حاج قاسم سلیمانی با نیروهای حفاظت حرم حضرت زینب (سلام الله علیها)
6.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
لحظه ی دستگیری قاتل #شهید_محسن_حججی با همکاری نیروهای ایرانی و سوری