eitaa logo
قرارگاه حاج قاسم سلیمانی
12.2هزار دنبال‌کننده
21.5هزار عکس
17.9هزار ویدیو
64 فایل
«بِسْمِ اللَّهِ القٰاصِمِ الجَبّٰاریٖنْ» خط خون نقطه‌ی پایان سلیمانـی نیست... بِھ‌َراسـ💪ـید که این اولِ بسم الله است...🌷 کانون تبلیغاتی پربازده قاصدک ❄️👇 https://eitaa.com/joinchat/3340238882Ca4b5329bfc
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻 توصیف رهبر انقلاب از سردار شهید قاسم سلیمانی 🔹 او به کمک ملت های منطقه توانست همه نقشه های نامشروع آمریکا در منطقه غرب آسیا را خنثی کند، این آدم توانست درمقابل تشکیلات که با پول و با توانایی های دیپلماسی آمریکایی و زورگویی های آمریکا روی کشورهای ضعیف داشتند، قد علم کند که نقشه هایی که تهیه شده بود را در منطقه غرب آسیا خنثی کند. 🔹نقشه آمریکا در عراق، سوریه و لبنان به کمک این شهید عزیز خنثی شد. آمریکایی عراق را مانند رژیم پلهوی می پسندند ،نقطه ای باشد پر از نفت و هر کاری میخواهند بکنند مانند آن گاو شیرده، اما مرجیعت در برابر آن ایستادند و حاج قاسم به همه آنها به عنوان یک مشاور مدد رساند 🔹 امروز دست لبنان و هم چشم لبنان حزب الله است و نقش شهید عزیز ما در این حالت نقش ممتاز و شایسته است
⭕️ روایت مشاور رهبری از جلسه سردار سلیمانی و پوتین 🔹سردار حسین دهقان، وزیر سابق دفاع و از دوستان نزدیک سردار شهید قاسم سلیمانی گفت: در مقطعی که روس‌ها در نبرد با داعش به سوریه آمدند، ما در آن زمان درخصوص موضوعات مختلف مثل پشتیبانی و ارتباط با روس‌ها جلسات متعددی با حاج قاسم داشتیم. 🔹قرار بود دیداری با آقای پوتین، رئیس جمهور روسیه در مسکو داشته باشم. قبل از آن سردار سلیمانی با او جلسه‌ای داشت که همان جلسه منجر به ورود روس‌ها به سوریه شد. 🔹در این مسیر مباحثی هم وجود داشت مثلاً روس‌ها در ابتدا می‌گفتند که طراحی و فرماندهی میدان به عهده آنها باشد و حاج قاسم تأمین‌کننده نیرو باشد ولی ما می‌گفتیم «شما پشتیبانی‌کننده هستید و فرماندهی میدان به‌عهده حاج قاسم است». 🔹برای تدوین محورهایی که مدّنظرمان بود، در جلسات متعدد با حاج قاسم می‌نشستیم و بحث کردیم و نهایتاً من جمع‌بندی را به جلسات بردم. تا آخر هم در همان مسیری که ما در نظر داشتیم ادامه دادیم.
یاد حـرف افتـادم که میگفت: باید به این بلوغ برسیم که نباید دیده شویم آنکس که باید ببیند می‌بیند♥️🍃
شبیه باد پریشان و درهمم چون ابر ، خدا بخیر کند بی تو ، روزگارم را ...
✍️امـام رضـا(ع) فرمودند: شيعيان ما، تسليم أمر ما هستند، سخنان ما را مى پذيرند، و با دشمنان ما مخالفند؛ پس هر كس اين گونه نباشد، از ما نيست. 📚وسائل الشيعة، ج‏٢٧ ص١١٧
رقص و جولان بر سر میدان کنند رقص اندر خون خود مردان کنند چون رهند از دست خود دستی زنند چون جهند از نفس خود رقصی کنند ✍شهید حاج قاسم سليماني
📷 عکس قدیمی از "شهید حاج قاسم سلیمانی" در حرم امام رضا علیه السلام
✍شهید سلیمانی: مشتاقان دفاع از حرم به کمک سیل‌زدگان بیایند جوانانی که سنشان اقتضا نمی‌کرد جهاد زمان دفاع مقدس را درک کنند و امروز نیز خیلی اصرار دارند که به عنوان مدافع حرم در جبهه حضور پیدا کنند، به نظر من باید بیایند خوزستان؛ چرا که حادثه اخیر یک دفاع از حرم است. هیچ چیزی بالاتر از کرامت انسان نیست. ۹۸/۱/۱۸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چرا به حاج قاسم میگن سردار دلها... 🎥 ببینید مردم داری و بزرگی این شهید رو که چگونه در مقابل دختر خردسال شهید مدافع حرم با تمام القاب و عناوینش خاشعانه تعظیم میکند... دلمان برایت تنگ است سردار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹سردار سلیمانی: شهید همت سوار بر موتور -نه سوار بر بنز ضدگلوله- به صورت ناشناس به شهادت رسید و تا ساعتها کسی نمیدانست او همت است... ♦️امروز سالگرد شهادت محمدابراهیم همت فرمانده لشکر ۲۷ محمدرسول الله(ص) هست 🕊شادی روحشان صلوات
🔴نوجوانی که می خواست حاج قاسم سلیمانی را فریب دهد! ✍بخشی از کتاب "آن بیست و سه نفر"؛ کتابی که مورد تمجید رهبر انقلاب قرار گرفت و خواندن آن را توصیه کردند. روز اعزام رسیده بود و قاسم سلیمانی که جوانی جذاب بود و فرماندهی تیپ ثارالله را به عهده داشت، دستور داده بود همه نیروها روی زمین فوتبال جمع شوند... قاسم میان نیروها قدم میزد و یک به یک آنها را برانداز می کرد. او آمده بود نیروها را غربال کند. کوچکترها از غربال او فرو می افتادند. فرمانده تیپ نزدیک و نزدیک تر می شد و اضطراب در من بالاتر می رفت. زور بود که از صف بیرونم کند و حسرت شرکت در عملیات را بر دلم بگذارد. در آن لحظه چقدر از حاج قاسم متنفر بودم. این کیست که به جای من تصمیم می گیرد که بجنگم یا نجنگم؟ دلم میخواست حاج قاسم می فهمید من فقط کمی قدّم کوتاه است؛ وگرنه شانزده سال سنّ کمی نیست! دلم می خواست جرئت داشتم بایستم جلویش و بگویم: "آقای محترم! شما اصلا می دونید من دو ماه جبهه دارم؟.." اما جرئت نداشتم. با خودم فکر می کردم کاش ریش داشتم. به کنار دستی ام که هم ریش داشت و هم سبیل غبطه می خوردم! لعنت بر نوجوانی! که یقه مرا در آن هیری بیری گرفته بود. هیچ مویی روی صورتم نبود... باید صورت لعنتی ام را به سمتی دیگر می چرخاندم که حاج قاسم نبیندش. اما قدّم چه؟ یک سر و گردن پایین تر بودم؛ درست مثل دندانه شکسته شانه ای میان صفی از دندانه های سالم. باید برای آن دندانه شکستی فکری می کردم... از کوله پشتی ام برای رسیدن به مطلوب، که فریب حاج قاسم بود، کمک گرفتم...