eitaa logo
قرارگاه حاج قاسم سلیمانی
11.2هزار دنبال‌کننده
21.7هزار عکس
18.5هزار ویدیو
64 فایل
«بِسْمِ اللَّهِ القٰاصِمِ الجَبّٰاریٖنْ» خط خون نقطه‌ی پایان سلیمانـی نیست... بِھ‌َراسـ💪ـید که این اولِ بسم الله است...🌷 کانون تبلیغاتی پربازده قاصدک ❄️👇 https://eitaa.com/joinchat/3340238882Ca4b5329bfc
مشاهده در ایتا
دانلود
1.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥ترامپ با نانسی پلوسی دست نداد/پلوسی متن سخنرانی ترامپ را پاره کرد! 🔹️ترامپ پس از تقدیم متن سخنرانی سالانه خود به نانسی پلوسی رئیس نمایندگان، به رغم اینکه پلوسی برای دست دادن با وی دست خود را به سمت او دراز کرده بود ترامپ از دست دادن با وی خود داری کرد نانسی پلوسی در واکنش به حرکت ترامپ متن سخنرانی او را در مقابل دوربین رسانه ها پاره کرد!
2.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥رهبر انقلاب: 🔻 در دیدار با اقشار مختلف مردم: امسال سالگرد پیروزی انقلاب با ایام چهلم سردار رشید اسلام قاسم سلیمانی همزمان است و مردم انگیزه مضاعف دارند!
4.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 رزمنده سوری از ادامه راه حاج قاسم میگوید... 🔹شناسایی مخفیگاه داعش در سوریه با اقدامات اطلاعاتی محور مقاومت
••• [فخر است براۍ من، فقیرِ تو شدن از خویش گسستن و اسیرِ تو شدن طوفان‌زده‌ۍ بلاۍ قهرت بودن یڪتا هدفِ ڪمان و تیر تو شدن...🏹] ••• بیت از 🌙 🧡
✨﷽✨ ✍خوابی که پس از شهادت دیدن : هیجان‌زده پرسیدم: «آقا مهدی مگه تو شهید نشدی؟همین چند وقت پیش،‌ توی جاده‌ی سردشت...» حرفم را نیمه‌تمام گذاشت. اخم كوتاهی كرد و چین به پیشانی‌اش افتاد. بعد باخنده گفت: «من توی میام. مثل اینكه هنوز باور نكردی .» عجله داشت. می‌خواست برود. یك دیگر چهره‌ی درخشانش را كاویدم. حرف با گریه از گلویم بیرون ریخت: «پس حالا كه می‌خوای بری، لااقل یه چیزی بده تا به برسونم.» رویم را زمین نزد.
😊🙈 .. مامانم گفت: \ نمیخوای زن بگیری؟\ 🤔 گفتم: \ چرا نمیخوام؟\ 😎 فکر نمیکردم به این راحتی قبول کنه ازدواج کنه...!!!😆 مادرم گفت: \ خب ننه...کیو میخوای...بگو تا واست بگیرمش...\ 😍 . . \ من یه زن میخوام که بتونه پشت ماشین باهام زندگی کنه...\ 😎 مادرم گفت: \ واااا...این دیگه چه صیغه ایه...!!! آخه کدوم دختری حاضره میشه همچین زندگی ای داشته باشه...؟!\ 😐 گفت: \ اگه میخوای من زن بگیرم،شرطش همینه...😎 زنی میخوام که شریک و همدم زندگیم باشه... هرجا میرم دنبالم بیاد...\ 😉 حرفش یه کلام بود... بعد مدتی از پاوه برگشت... \ کسی رو که دنبالش بودم پیدا کردم...😎 برام ازش خواستگاری میکنین یا نه...؟💘 بهش گفتم: \ به همین سادگییییی!!!!؟\ 😢 \ نههه...همچین ساده هم نبود... بیچاره م کرد تا بعله رو گفت...\ 😓 با تعجب گفتم: \ یعنیییی... قبول کرد که پشت ماشین باهات زندگی کنه...؟!!!\ 😩 خندید و گفت: \ تا اون ور دنیام برم دنبالم میاد...💕\ گفتم: \ مبارکه...\ 👏 چن بار ازش خواستگاری کرده بود... اما هربار جواب رد شنیده بود...🙄 عروس خانوم نیت چله دعای توسل و ۴۰ روز روزه کرده بود... با خودش عهد کرده بود که بعد چله... به اولین خواستگار،جواب مثبت بده...😋 درست شب چهلم،دوباره ازش خواستگاری کرده بود و بعله رو گرفته بود…😇 . ❤️
همسر ندارم❤،ولی بعد ازتمام نمازهایم براے شهید شدنش درراه نابودی اسرائیل دعا میکنم. امیدوارم وسایلش رو خودم جمع کنم وراهی جنگش کنم... شما هم بگید آمین
🍃✨🍃✨🍃✨🍃✨🍃✨🍃 گزیده ای از وصیت نامه شهید مدافع حرم: ✨شیعه به دنیا آمده ایم که موثر در تحقق ظهور مولا باشیم.
فرمانده نیروی قدس سپاه در تماس تلفنی با رهبران گروه‌های مقاومت اسلامی فلسطین، معامله قرن را محکوم به شکست دانست و بر حمایت قاطع جمهوری اسلامی ایران از ملت و آرمان فلسطین تاکید کرد.
‌ خـــواهـــر من یادت بماند ؛🙂 چــادرتــــ فقط برای رضای اوست و لا غیر…☝️ اگـــــر چـــــآدری کـه به سر اندآختــه ای ، خُـدآیی ات نمــی کُنــد ؛ نیــّتت رآ اصلاح کن❤️
همسـر شهیــد : به پـدر و مـادرش بسیـار احترام می‌گذاشت. خودم حس می‌کردم عاملی که آقاحمید را لایق شهـادت کرد، احتـرامی بـود که به والـدین خود داشت. مثلا یک بار که ایشان تصـادف کرده بودند و برایشــان میسر نبـود که از بسترشان تـکان بخورد، مادرشـان که تـماس می‌گرفت به نشـانه احتـرام وضعیت خود را تغییر می‌داد. اگـر خوابیده بود می‌نشست و اگر نشسته بود، می‌ایستاد. به حمید می‌گفتم مادرتان که شما را نمی‌بیند چرا می‌نشینی یا می‌ایستی؟ و او می‌گفت: مادر مرا نمی‌بیند ولی خدا که مرا می‌بیند. 🍀🍀🍀
😂 🔺️یادمه از اولین دوره های راهیان نور که رفته بودم وقتی وارد هویزه شدیم قشنگی فضاش ما رو گرفت😍 ( کسایـی که رفتن هویزه میدونن چی میگم🌹) جلوی درش کفشاشو👟👞 میگیرن و واکس میزنن از تونل سر بندها که عبور میکنی میرسی به یه حیاط که دو طرفش شهدا دفنن و چند تا درخت🌴🌲 رو مزار بعضی شهدا سایه انداخته و دلچسبه فضا رو دو چندان میکنه☺️ یادمه وارد شدیم و راوی روایت گری میکرد. یکی از بچه ها که سابقه دار بود اصرار کرد بچه ها بریم سر قبر پرسیدیم چرا بین اینهمه شهید به اونجا اصرار داری ⁉️ گفت بیاین کارتون نباشه 🤔 رفتیم رو مزار شهید و مشغول فاتحه و صحبت و دیدیم چند تا خواهرا هم پشتمون سرپا وایسادن و منتظرن بیان همونجا و چون ما اونجا بودیم خجالت😰 میکشیدن جلو بیان برام جای تعجب بود خوب بقیه شهیدا اطرافشون خالین برن برا اونا فاتحه بخونن 😒 که این رفیقمون گفت آخه این شهید مسئول کمیته ازدواجه 💍 هر کی با نیت بیاد سر خاکش سریع ازدواج میکنه ( پس بگو چرا خواهرا صف وایساده بودن )😂😂😂 ما هم از قصد هی کشش میدادیم و از روی مزار بلند نمیشدیم 😁 یهو راوی اومد بلند جلومون با صدای بلند و🗣😄 خنده گفت آقایون این شهید شوهر میده هااااا زن نمیده به کسی😂 یهو همه اطرافیا و اون خواهرای پشت سری خندیدن و ما هم آروم آروم تو افق محو شدیم 😅😂 البته راویی به شوخی میگفت ☺️ خیلی بچه ها با نیت اومدن و ازدواج 🎊🎉 هم کردن.