eitaa logo
قرارگاه حاج قاسم سلیمانی
12.1هزار دنبال‌کننده
21.6هزار عکس
18.1هزار ویدیو
64 فایل
«بِسْمِ اللَّهِ القٰاصِمِ الجَبّٰاریٖنْ» خط خون نقطه‌ی پایان سلیمانـی نیست... بِھ‌َراسـ💪ـید که این اولِ بسم الله است...🌷 کانون تبلیغاتی پربازده قاصدک ❄️👇 https://eitaa.com/joinchat/3340238882Ca4b5329bfc
مشاهده در ایتا
دانلود
✍سردار سلیمانی : 🔹شهدا،محور عزّت وکرامت همه ماهستند؛نه برای امروز،بلکه همیشه اینها به دریای واسعه خداوند اتصال یافته‌اند.آنهارا درچشم،دل و زبان خودبزرگ ببینید،همانگونه که هستند.فرزندانتان رابانام آنها وتصاویر آنها آشناکنید
دشت خشکید و زمین سوخت و باران نگرفت ... زندگی بعد تـــو بر هیچکس ، آسان نگرفت......! 🌷 رفیق خوشبخت ما
🔷سردار شهید حاج قاسم سلیمانی در جمع جانبازان کرمان...
⭕️ عکس دیده نشده حاح قاسم سلیمانی در ماه رمضان سال گذشته دلنوشته «مرتضی قربانی» از افطاری سال گذشته: 🔺افطاری پارسال در کنار شهید قاسم سلیمانی و دیگر بچه‌های جنگ که همه با لباس شخصی و همراه فرزندان و خانواده شان در منزل آقا محسن حضور داشتند و نه روی صندلی که روی فرش و موکت کنار همدیگر نشسته بودند چقدر صفا کردیم. 🔺چقدر بغض کردیم و خندیدیم از دیدار دوستان و اشک حسرت ریختیم به یاد یاران سفرکرده...
🌹دلنوشته مرتضی قربانی از افطاری و قاسم سلیمانی ✍سردار مرتضی قربانی فرمانده لشکر۲۵ کربلا در دوران دفاع مقدس در یادداشتی نوشت: رمضان امسال متفاوت از رمضان های قبلی است. این زمزمه وجود دارد که حتی مراسم احیای شب قدر را هرکس در منزل خود و محدود به اعضای خانواده برگزار کند. امسال افطارهای ساده و صمیمی که بهانه دید و بازدید اقوام یا دوستان قدیمی و خبر گرفتن از بستگان و همسایگان و صله رحم بود هم برگزار نمی شود. برای نخستین بار مراسم افطاری ساده و صمیمی فرماندهان جنگ که هر ساله در منزل سردار محسن رضایی برقرار بود، بعلت شیوع ویروس کرونا، برگزار نمی شود و امسال از این اجتماع استثنایی و منحصربفرد رفقای قدیمی در این ماه مهمانی خدا، اقامه نماز جماعت به امامت آیت الله موحدی کرمانی، شنیدن سخنان و خاطره گویی فرماندهان و پخش فیلمهای واقعی قدیمی از جنگ و حال و هوای معنوی جبهه ها و تجدید میثاق با شهدا محرومیم. افطاری پارسال در کنار شهید قاسم سلیمانی و دیگر بچه های جنگ که همه با لباس شخصی و همراه فرزندان و خانواده شان در منزل آقامحسن حضور داشتند و نه روی صندلی که روی فرش و موکت کنار همدیگر نشسته بودند، چقدر صفا کردیم، چقدر بغض کردیم و خندیدیم از دیدار دوستان و اشک حسرت ریختیم به یاد یاران سفرکرده. انگار همین دیروز بود که من و قاسم، برای عملیات کربلای ۵، در فاصله شش کیلومتری بصره از پنج کیلومتر آبگرفتگی پنج ضلعی شرق بصره عبور کردیم و آمدیم روی پل عراقی‌ها. من و قاسم آنجا دست به دست هم دادیم، قاسم سمت راست پل و من سمت چپ رفتیم. ایستادیم تا یک پیروزی بزرگ به دست آمد. دشمن غافلگیر شد. من با قاسم سلیمانی و بعد هم آقای محمد کوثری، فرمانده لشکر ۲۷ دقیقا ۲۲ روز آب و غذای درست و حسابی نخوردیم، لباسمان پر از خون، پشت سرمان کانال ماهیگیری بود و آن قدر گلوله و توپ می آمد که جای راه رفتن هم نبود. دشمن حتی سنگرهای ما را تکه تکه و منهدم کرده بود؛ اما ۲۲ روز آنجا ماندیم و قطعنامه ۵۹۸ زمانی که ما ۶ کیلومتری بصره بودیم، بسته شد؛ یعنی زمانی که من و قاسم و کوثری و دیگر بچه ها دستان ارتش عراق را بستیم. به همین دلیل هشت بند از یازده بند قطعنامه به نفع ایران شد. 🔺یاد همه یاران سفرکرده بخیر که سالهای قبل در این افطاری ساده و صمیمی همدیگر را می دیدیم و در آغوش می گرفتیم و حالا از دیدارشان - برای تا نمی دانم‌ کی - محرومیم؛ شهید شوشتری، شهید همدانی، شهید کاظمی، شهید قاسم سلیمانی. امیدوارم به زودی دیدار تازه شود و سرنوشت ما در مسیر ولایت و همراه با شهادت رقم بخورد که سربلند و خندان به دیدار یاران سفرکرده بشتابیم.
خداوندا ! سر من، عقل من، لب من، شامّه من، گوش من، قلب من، همه‌ی اعضا و جوارح در همین امید به سر می برند؛ یا ارحم الراحمین ! مرا بپذیر؛ پاکیزه بپذیر؛ آنچنان بپذیر که شایسته دیدارت شوم. جز دیدار تو را نمی خواهم، بهشت من جوار توست ، یا الله ! ✍ شهید قاسم سلیمانی
⭕️ ‏دوست دارم جنازه ام را فرزندان شهدا بر دوش گیرند، شاید به برکت اصابت دستان پاک آن‌ها بر جسدم، خداوند مرا مورد عنایت قرار دهد. فرازی از وصیت شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی
🔷سردار شهید حاج قاسم سلیمانی در جمع جانبازان کرمان...
📸 تصویری تاریخی از اتاق فکر عملیات آزادسازی بلد و سامرا با حضور : سردار جعفری سردار سلیمانی و ابومهدی‌المهندس نایب‌رییس حشدشعبی زمستان ۱۳۹۳ - فرمانداری شهر بلد
11.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مسیحِ بلوچستان 🔹شهیدی که برای شهادت آماده بود 🔹روایت حاج قاسم سلیمانی از شهید شوشتری
⭕️ به حاج قاسم گفتم: تو ماشاالله رشیدی، کنار قبر یوسف‌الهی یک ذره است، خب جایت نمی‌شود! گفت: از من گفتن بود. وقتی شهید شد و دستی ازش ماند، فهمیدم چه می‌گوید. راوی: یوسف افضلی