« یادداشت نمازجمعه ای ۱۴۰۲.۲.۲۲»
√ لايَهلِكُ علَى التَّقوى سِنخُ أصلٍ ، و لا يَظمَأُ علَيها زَرعُ قَومٍ .
امام على عليه السلام فرمود : بنياد محكمى كه بر روى تقواست، هرگز تباه نشود و كِشته قومى كه ريشه در تقوا دارد، هرگز بى آب نماند .
√ بنی عباس با شعار « الرضا من آل محمد » به روی کار آمدند ولی جنایاتی کردند که روی بنی امیه را هم سفید کردند .
√ بنی عباس با شاخه ای از بنی هاشم هم پیمان شدند حسن مثنی - عبد الله محض - محمد نفس زکیه در واقع شاخه ای بودند که با جدا شدن از امام سجاد ع با بنی العباس همکاری کردند و منشأ فتنه ها شدند . البته منصور دوانیقی پس از رسیدن به قدرت این ها را کشت .
√ ابوفراس در باره جنایات بنی عباس در حق بنی هاشم می گوید :
تالله ما فعل بنو امیة فيه // معشار ما فعلت بنو عباس . یعنی به خدا قسم بنی امیه با همه قساوت یک دهم جنایات بنی عباس را در حق خاندان آل الله مرتکب نشدند .
پس از مرگ منصور اتاقی را باز کردند که تلی از آثار جنازه های علویین در آن با پلاک نگه داری می شد که هر یک را به نحوی جنایت بار کشته بود .
√ دو بار منزل امام صادق ع را به آتش کشیدند.
√ ایجاد فرقه ها و اختلاف مذهبی از کارهای منصور بود . مالک ابن انس را تشویق کرد کتابی بنویسد در احکام ( موطأ مالك ) تا مرجعیت اهل البیت علیهم السلام در شریعت را بگیرد . مذهب سازی در برابر اهل بیت ریشه در همین دنیا طلبی داشت .
√ امام صادق ع فرمود : لادین لمن دان الله بأمام جائر ليس من الله .یعنی پذیرش ولایت طاغوت هر چند همه احکام فردی دین را در کمال تشرع انجام دهی مساوی با بی دینی است . شخصی دیدن دین و انجام مناسک فردی نه کمال دین که شاید بی دینی باشد .مراجعه به طاغوت حتی برای حق خود مگر بر حسب اضطرار از نظر دینی مشروع نیست . بنابراین برقراری نظام و حاکمیت اسلامی خود نعمتی بی نظیر است .
√ امتثال واجبات و ترک محرمات مصداق مهم تقواست و البته انجام مستحبات و ترک مکروهات کمال بخش ملکه تقواست .
√ اگر امت در هر زمانی همدل و همراه امام حق باشند داستان فرق می کرد . اگر امثال شریح قاضی مثلا در داستان هانی فقط حقیقت را در خصوص وضعیت اسف بار و شکنجه هایی که ابن زیاد به هانی داده بود به قبیله اش می گفت سرنوشت تاریخ متفاوت تر بود .
√ اگر در ۲۱ بهمن ۱۳۵۷ که امام ره دستور شکستن مقررات حکومت نظامی را داد مردم همراهی نمی کردند سرنوشت انقلاب نامعلوم بود . گاهی یک تصمیم راهبردی می تواند ملت و کشوری را نجات دهد مثلا وقتی برخی می گفتند صدام خالد بن ولید است باید در کنارش ایستاد ، رهبر جامعه با درک درست کشور را نجات داد اما پس از شهادت حاج قاسم امریکایی ها تهدید کردند اگر پاسخ دهید ما چنین و چنان می کنیم رهبری با تصمیمی مقتدرانه برای بمباران عین الاسد هیمنه امریکایی ها را شکست تا دست به حماقت های بعدی نزنند .
√ نتیجه این ایستادگی حکمت آمیز شده است بازگشت منطقه به روابط با ایران و حساب کردن قدرت هایی چون روسیه و چین روی همپیمانی ایران .
√ یکی از حوادث مهم منطقه که برای ما هم اثر گذار است انتخابات ریاست جمهوری در ترکیه است که باید دید کدام جریان به کرسی قدرت می رسد .
√ تلاش های دیپلماتیک دولت و موفقیت های مهم به دست آمده در عرصه منطقه متاسفانه با حاشیه سازی برخی ها که انگیزه های دیگری داشتند کمرنگ جلوه داده شد .
√ امروز به جای پرداخت به شاخ و برگ ها نگاه های جناحی و انتقام گیری های سیاسی باید با همدلی همراهی و بهره گیری از گشایش های پیش آمده به نفع ملت و کشور استفاده کنیم .
√ امروز با توجه به عمق استراژیکی که بحمد الله نظام پیدا کرده باید به تقویت ریشه های تاریخی و تمدنی این نظام و این ملت و مرجعیت بخشی اقتدار آن در زمینه های مختلف بپردازیم .
✅ بین الصلاتین مادر شهیدان حقیقی از اهواز که مهمان نماز جمعه بود برای نمازگزاران از زندگی این شهیدان ، از لحظه های خندیدن فرزند شهیدش در هنگام ورود بر لحد گفت و روحیه جمعیت را به حال و هوای شهیدانه زیستن و شهیدانه مردن کشاند .
نویسنده کتاب زندگی نامه شهید می گوید در عالم رویا به من تشر زد که چرا گل دزدی کردی ؟ بیدار که شدم یادم آمد وقت زیارت قبر شهید محمد رضا حقیقی چند شاخه گل از قبر شهید همجوار برداشته بودم و بر مزار او گذاشته بودم .
✅ باشنیدن این خاطره گفتم راستی برخی که دست در جیب بیت المال می کنند یا از رانت های مختلف کسب درآمد های نامشروع می نمایند به هنگام تعارض منافع قانون را به نفع خود تصویب می کنند و بخش نامه را به نحوی می نویسند که جانب مصالح خود را نگه دارند ، فردای قیامت چه خواهند کرد ؟ اگر این چیزها اسمش دزدی نیست چیست ؟! جرم بزرگتر این طایفه آن است که مردم را به نظام اسلامی و خیل کثیر مسوولان دست پاکش بدبین می کنند .
@ghasemjafari
485.6K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 غُر بزنید تا عالم بهنظر برسید
🔹رئیس مرکز پژوهشهای مجلس: اگر تمام هنر ما سیاهنمایی بدون ارائه راهحل باشد بعید میدانم بتوان آن را خدمت به کشور دانست.
🔹جریانی در بین صاحبنظران شکلگرفته که هرچقدر تندتر و منفیتر حرف بزنید عالمتر به نظر میرسید.
« بانوی نویسنده گل دزد ! »
مادر مکرمه دو شهید اهوازی مهمان بین الصلاتین نماز جمعه بود با زیبایی حکیمانه و شیوایی قابل تقدیر چند دقیقه ای سخن گفت . دل مومنان معاد باور از حلاوت این خاطره اش غنج می رفت . حکایت کرد بانویی که مشغول نوشتن زندگی نامه فرزند شهیدم بود روزی با پریشان خاطری گفت جوان رشیدی بر سرم داد زد ؛ تو چرا دزدی کردی ؟ جا خوردم ؛ من و دزدی ؟! از اتهامش برآشفتم غضب آلود و پرسش گرانه نگاهش کردم ؛ ادامه داد من به آن شاخه های گل هیچ نیازی ندارم .در اوج تحیر برخاستم یادم آمد دیروز چند شاخه از دسته گل های قبر مجاور را بر مزارش گذاشته بودم !
از نظرم گذشت اگر آحاد جامعه و بویژه مسوولان امر در سطوح مختلف این نهیب مادر شهید را جدی می گرفتند به راستی که اجتماعمان گلستان می شد و حیات طیبه معنا می یافت . پر واضح است که همه مفسده ها و تعدی به حقوق دیگران ، ریشه در زیاده خواهی دارد و عدم قناعت به آنچه حلال است و رازق نعمت ها بر ما مقدر کرده است . او می گوید :
گوشه ای منشین به کوشش درا // لیس للانسان الا ما سعی .
اما خلقی را گویی که ارتزاق از آنچه ناصواب و نامشروع است شیرین تر به کام می آید .می خواهند بدون زحمت به وفور نعمت دست یازند و رفاه و آسایش به وصف کثرت ! ظریفی واقعیتی را به لطیفه می گفت ؛ با هم شاگردی ها از دیوار وارد باغ انار عمو می شدیم روزی پرسید بهتر نیست آشکارا بیایید حال ما را بپرسید میوه تان را بخورید و قدری هم برای اهل خانه ببرید ؟ خندیدم که دزدانه شیرین تر است ! غافل از آن که شیرینی زود گذر هیجانی ، تلخی های مهلک جاودانی را در پی دارد . یادمان باشد دزدی انواعی دارد و شیطان هر کسی را به حیله ای در تله می افکند . احدی از مکر او در امان نیست عالم و عامی هم ندارد حاکمان و آحاد رعیت هم نمی شناسد اما بیش از همه مسوولان باید مراقب باشند . همیشه گناه دست درازی به بیت المال به آشکاری ربا و ارتشاء و اختلاس نیست که ملتزمان به شریعت با کمی مراقبت خویش را از ارتکاب بر حذر دارند . تزیین شیطان و توجیهات رنگارنگ انسان گاه در قالب های به ظاهر شرعی و قانونی جلوه می کند گاه در قواره رانت و فرصت های ویژه ظهور می یابد . گاه به هنگام تعارض در تقنین و تصمیم گیری ، کفه ای را بر می گزینند که منافع خویش یا گروهشان را تامین کند . گاه بخشنامه و آیین نامه را آنگونه که دریچه ای به انتفاع بگشاید تفسیر می کنند و..
کم کاری ، بد کاری ، کم فروشی در خدمت و نصیحت و خیرخواهی و مشاوره ، عدم اتقان صنع و ده ها مورد دیگر مصادیق دزدی محسوب می شود . البته ممکن است تا زمان ملاقات عبد با خدا و حاضر شدن در صحنه محاسبه و یوم الجزاء مکشوف نگردد اما « یوم تبلی السرائر » دیگر گاه چاره نیست و پشیمانی سود نبخشد .بزرگترین گناه در این وادی به تاراج رفتن اعتماد مردم به نظام اسلامی است که برایش بهای گزاف پرداخته شده است و خدماتش نیز چشمگیر است . یادمان باشد در قاموس شهدا حتی برداشتن شاخه گلی بی اجازه از مزاری و نهادنش بر قبر شهیدی دیگر هم دزدی است تا چه رسد به آن همه موارد که برخی مصادیقش گفته آمد .
@ghasemjafari
حاجی عمرانی مشهد:
🌸آشنایی با دیدگاه و
نگاه به مسیر زندگی، از این منظر👇
☘ رضا بابایی نویسنده ی بالغ بر ١۵٠ کتاب در زمینه دین و فلسفه درسن ۵۵ سالگی گرفتار سرطان شد و روزگار برای او چنین رقم زد که پنجه در پنجه این بیماری سخت اندازد و با کمال تاسف در ۱۸ فروردین ۱۳۹۹ از بین ما رفت.
این یادداشت را در اوج بیماری بصورت وصیتنامهای برای علاقهمندان به آثارش نگاشته است:
✨✨✨✨✨
اگر عمری باشد…
اگر عمری باشد، پس از این هیچ فضیلتی را همپایه مهربانی با آدمیزادگان نمیشمارم.
اگر عمری باشد، کمتر میگویم و مینویسم و بیشتر میشنوم و میخوانم.
اگر عمری باشد، پس از این خویش را بدهکار هستی و هستان میشمارم نه طلبکار.
اگر عمری باشد، دیگر به هیچ سیاستمداری وکالت بلاعزل نمیدهم.
اگر عمری باشد، دیگر هیچ عدالت کوچکی را در هوس رسیدن به عدالت بزرگتر قربانی نمیکنم.
اگر عمری باشد، دیگر با دو گروه بحث و گفتوگو نمیکنم: آنان که از عقیده خویش منفعت میبرند و آنان که از اندیشه خویش، پیشه ساختهاند.
اگر عمری باشد، عدالت را فدای عقیده، و آرزو را فدای مصلحت، و عمر را در پای خوردنیها و پوشیدنیها قربان نمیکنم.
اگر عمری باشد، چندان در خطا و کوتاهیهای دیگران نمینگرم که روسیاهی خود را نبینم.
اگر عمری باشد، از دینها تنها مذهب انصاف را برمیگزینم و از فلسفهها، آن را که سربههوا نیست و چشم به راههای زمینی دارد.
اگر عمری باشد، هیچ ظلمی را سختتر از تحقیر دیگران نمیشمارم.
اگر عمری باشد، در پی هیچ عقیده و ایمانی نمیدوم. در خانه مینشینم تا ایمانی که سزاوار من است به سراغم آید.
اگر عمری باشد، هر درختی را که دیدم در آغوش میگیرم، هر گلی را میبویم، و هر کوهی را بازیگاه میبینم و تنها یک تردید را در دل نگه میدارم: طلوع خورشید زیباتر است یا غروب آن.
اگر عمری باشد، سیاستمداران را از دو حال بیرون نمیدانم: آنان که دروغ را به راست و آنان که راست را به دروغ میآلایند.
اگر عمری باشد، همچنان برای آزادی و آبادی کشورم میکوشم.
اگر عمری باشد، رازگشایی از معمای هستی را به کودکان کهنسال میسپارم.
اگر عمری باشد، از هر عقیدهای میگریزم، چونان گنجشک از چنگال عقاب.
اگر عمری باشد، در جنگلهای بیشتری گم میشوم؛ کوههای بیشتری را مینوردم؛ ساعتهای بیشتری به امواج دریا خیره میشوم؛ دانههای بیشتری در زمین میکارم و زبالههای بیشتری از روی زمین برمیدارم.
اگر عمری باشد، کمتر غم نان میخورم و بیشتر غم جان میپرورم.
اگر عمری باشد، دیگر هیچ گنجی را باور نمیکنم جز گنج گهربار کوشش و زحمت.
اگر عمری باشد، برای خشنودی، منتظر اتفاقات خوشایند نمینشینم.
اگر عمری باشد، خدایی را میپرستم که جز محراب حیرت، در شاُن او نیست.
اگر عمری باشد، قدر دوستان و عزیزانم را بیشتر میدانم.
من قدم به ۵۵ سالگی گذاشتم. خبر مهمی نیست؛ اما مهم است که دوستان من بدانند که این مرد ۵۵ ساله، به تعداد کتابهایی که نخوانده است غمگین است؛ به شمار دستهایی که نگرفته است، پشیمان است و به عدد مهربانیهایی که نکرده است، خاطری آزرده دارد. فریبکاری سپهر تیزرو، او را خام کرد و آینده را چنان فراخ و بلند نمایاند که همهچیز را به آن حوالت داد. در خانۀ او کتابهایی است که سالها چشم به دست او دوخته بودند که از قفس کتابخانه بیرون آیند و از روی میز مطالعه بر چشم او بتابند؛ اما او همیشه به آنها وعدۀ فردا داد؛ فردایی که هیچ حُسن و امتیازی بر امروز و دیروز نداشت.
اگر امروز از این مرد بسترنشین بپرسند که تنها وصیت تو به جوانان و میانسالان و حتی پیران و بیماران چیست، میگوید:
بخوانید و بخوانید و بخوانید. درد ما ندانستن نیست؛ درد ما خودداناپنداری و بیاشتهایی به دانستن و خواندن است. کتاب، تنها گنج دنیاست که نه در زیر خاک، که در پیش چشم ماست و ما آن را نمیبینیم.
رضا بابایی
د. قاسم جعفری عضو علمی دانشگاه
حاجی عمرانی مشهد: 🌸آشنایی با دیدگاه و نگاه به مسیر زندگی، از این منظر👇 ☘ رضا بابایی نویسنده ی بالغ
نوشته این نویسنده مرحوم که بر اساس کنکاشی ساده دریافتم پرکار و تلاشگر و در عرصه نوشتار مفید و اثرگذار بوده است را که در یکی از گروه هایی که همه اعضای آن فضلا و متتبعان هستند دیدم احساس کردم کمی باید حال که نیست با روح مکرم آن مرحوم به نقاش و جدال احسن نشست که مختصر تعلیقه ای بر آن نگاشتم .
+++++++++. +++++++++
قاسم جعفری:
خدایش بیامرزد و حشرش با نیکان باد .
آخرین نوشته یادگار این نویسنده پرکار که محتوایش زیبا ادیبانه خواندنی فی الجمله آموزنده و مقبول و در عین حال قابل قدح است به این ناچیزترین که از قضا ۵۵ سال نعمت حیات گرفته ام و در خوف و رجای تعامل رب با خویشم نکته ها آموخت ؛
- اعتبار از حال دیگران .
- اغتنام فرصتی که کم و کیفش هیچ معلوم نیست .
- تامل در حال و مقال دیگران و استماع اقوال برای رسیدن به احسن احوال .
- پرهیز از ان سنخ سیاست و سیاست بازانی که دروغ و راست را مندمج می کنند ( تقدم و تاخرش مهم نیست ) و اقتدا به نیکان و اقتفای « ساسة العباد »
- اتفاقا برای تحصیل عقیده درست و تصحیح آن فراتر از دو ماراتن می دوم چنانکه عبد العظیم حسنی با مراجعه به هادی آل محمد سلام الله علیه چکاپ اندیشه را آموزشمان داد ؛ « یا بن رسول الله ارید ان اعرض علیک دینی فان کان مرضیا ثبتت علیه ..»
- حکیمان گفته اند اگر طالب فلسفه ای یا نافی ان در هر صورت باید تفلسف کرد . فکر گریزپایی از هر عقیده ای هم خود عقیده ای است و عقیده ورزی .بله به سان گنجشک از پنجه عقاب باید گریخت « اخوک دینک فاحتط لدینک » اما از خدای خالق خوبی ها به کجا می شود گریخت جز به آستان بنده نوازش ؟« لایمکن الفرار من حکومتک ، ففروا من الله الیه »
- و..
و خلاصه از روح مغفور این نویسنده شریف که نادیده محبش شدم خواهش می کنم شبی لااقل در عالم رویا قبل از آن که بانگ جرس به دیگر سرا بخواندمان مرا در بزم علمش که اینک به حقیقت مصبوغ شده است برای پاره ای مباحثات در باره این آخرین نوشته اش مهمان کند . قول می دهم شاگرد خوبی باشم به مصداق « فاسئلوا اهل الذکر »
غفر الله له و لنا بمنه و کرمه !