eitaa logo
اشعار قاسم نعمتی
4.8هزار دنبال‌کننده
742 عکس
215 ویدیو
25 فایل
جانم حسن علیه السلام چقدر نام تو زیباست اباعبدالله
مشاهده در ایتا
دانلود
💠صلی الله علیک یا اباعبدالله💠 آن کربلا رفتنی زیباست که به کربلایی شدن ختم شود خوش بحال آنان که چون شهدا برای برگشتن این راه را نرفتند بدی های مرا به خوبی‌های ارباب ارادتمند شما قاسم نعمتی
◼️ گوشه ای از حال مخدّرات آل الله بر سر مزار شهدای کربلا... نوشته اند: فخرجت زينب عليها السلام في الجمع، وأهوت إلى جيبها، فشقّته، ونادت بصوتٍ حزين يقرح القلوب: وا أخاه! وا حسيناه! وا حبيب رسول اللَّه! وا ابن مكّة ومنى! وا ابن فاطمة الزّهراء! وا ابن عليّ المرتضى! آه،ثمّ آه. ووقعت مغشيّة عليها. ▪️وقتی که روز اربعین زن ها بر سر مزار شهدای کربلا جمع شدند، از بین آن ها زینب کبری عليهاالسلام بیرون آمد و دست انداخت و گریبان درید و با صدایی دردناک که قلب را جریحه دار می کند، فریاد می زد: وا أخاه! وا حسيناه! وا حبيب رسول اللَّه! وا ابن مكّة ومنى! وا ابن فاطمة الزّهراء! وا ابن عليّ المرتضى! آه،ثمّ آه. ▪️ وای برادرم ، وای حسینم ، وای محبوب رسول خدا ، وای پسر مکه و منا ، وای پسر فاطمه زهرا و وای پسر علی مرتضی پشت سر هم آه می کشید تا اینکه از هوش رفت. وخرجت أمّ كلثوم لاطمة الخدّين تنادي برفيع الصّوت اليوم مات محمّد المصطفى، اليوم مات عليّ المرتضى، اليوم ماتت فاطمة الزّهراء وباقي النِّساء لاطمات ناعيات نائحات قائلات: وا مصيبتاه! وا حسناه! وا حسيناه. ▪️وقتی حضرت ام کلثوم علیها السلام این صحنه را دید او نیز از بین زن ها خارج شد و برصورتش لطمه میزد و با صدایی بلند فریاد می زد : امروز همان روزی است که محمد مصطفی صلی الله علیه و آله از دنيا رفته است. امروز همان روزی است که علی مرتضی علیه السلام از دنيا رفته است. امروز همان روزی است که فاطمه زهرا علیهاالسلام از دنيا رفته است. و بقیه زن ها بر صورت ها لطمه می‌زدند و نوحه سر می دادند و می گفتند :وا مصيبتاه! وا حسناه! وا حسيناه. فلمّا رأت سكينة ما حلّ بالنِّساء رفعت صوتها تنادي: وا محمّداه! وا جدّاه! يعزّ عليك ما فعلوا بأهل بيتك ما بين مسلوب وجريح، ومسحوب وذبيح، وا حزني أسفاً ▪️حضرت سکینه علیهاالسلام چون این صحنه را دید با صدای بلند فریاد زد :وامحمداه! وا جداه! یا رسول الله! خیلی سخت است بر تو اینکه ببینی با اهلبیتت چه کرده اند؛ عده ای از آن ها غارت شده؛ عده ای جراحت دارند؛ عده ای ذبح شده و عده کشانده شدند. وای از این حزن و اندوه عظیم.... 📚الدّمعة السّاكبة، ج۵/ص ۱۶۲- ۱۶۳ 📚 معالي السّبطين، ج۲/ ص۱۹۷، ۱۹۸؛ 📚 وسيلة الدّارين، / ص۴۰۴، ۴۰۵
◼️ ای برادر! اگر نامحرم در اینجا نبود، پشتم را نشانت می دادم تا ببینی چقدر بر من تازیانه زدند... نوشته اند: وقتی که مخدرات آل الله بر سر مزار سیدالشهدا علیه السلام رسیدند، فاطمه دختر امام حسین علیه السلام خود را روی قبر پدر انداخت، گریه شدیدی نمود تا غش کرد. دختران علی مرتضی علیه السّلام یتیم‌های فاطمه زهرا علیهاالسلام به نزدیک قتلگاه آمدند، همگی چون برگ خزان از شترها بر روی خاک ریختند و هر یک قبر شهیدی را در بغل گرفتند، و صدا به گریه و ناله بلند کردند. زینب کبری علیها السلام ، جامه را چاک زده و خود را بر روی قبر مبارک امام مظلوم انداخت و به آواز حزین فریاد کشید: «وا أخاهُ، وا حُسیناهُ، وا حَبیبَ رَسولِ اللهِ، یَابنَ مَکَّةِ و مِنیٰ، یَابنَ فاطِمَةَ الزَهراءِ، یَابنَ عَلی الْمُرتَضَیٰ ». آنقدر گریست و خاک قبر منور برادر را بر سر ریخت که بی هوش شد. چون به هوش آمد، عرض کرد: ای برادر، در راه شام آنقدر تازیانه بر پشت من زدند که پشتم مجروح شده است و هنوز جراحت آن باقی است، و اگر در این صحرا نامحرم نبود پیراهن خود را بالا می‌زدم تا جراحت پشت مرا مشاهده نمائی. سکینه مظلومه گفت: ای پدر، وقتی که ما را در مجلس یزید می‌بردند کعب نیزه و تازیانه بر سر و صورت ما می‌زدند، و چون و عصا بر سر ما یتیمان می‌کوبیدند. مرا و خواهرم فاطمه را می‌خواستند به کنیزی ببرند. حضرت‌ام کلثوم علیهاالسلام خود را روی قبر برادر بزرگوارش انداخت و عرض کرد: جُعِلتُ فِداکَ، قَتَلوکَ فَما عَرَفوکَ، و تَرَکوکَ عُریاناً، و ذَبَحوکَ عَطشاناً، و لَم یَوجدُ أحَدٌ أن یَرحَمَکَ و یَرحَمَ عَیالَکَ ▪️به فدایت شوم ای برادر، تو را کشتند در حالی که به مقام و منزلت تو معرفت نداشتند، و تو را برهنه ترک کردند، و تو را شهید کردند در حالی که تشنه بودی، و هیچ کس از این قوم جفاکار پیدا نشد که بر تو و بر عیالت رحم نماید. 📚معالی السبطین:ج٢ص١١٧ 📚انوار الشهادة:ص ۲۵۲ 📚بحر المصائب: ج۴.ص۴١٣
صلی الله علیک یا اباعبدالله بازهم اربعین و شب جمعه مهمان ارباب هستیم انشاءالله ساعت ۱۸به وقت عراق خیمه گاه حضرت قاسم علیه السلام روضه امام حسن علیه السلام ساعت ۲۱.۳۰باب القبله حرم سید الشهدا علیه السلام زیارت عاشورا شب‌های جمعه نائب الزیاره تمام دوستان مخصوصا گریه کن های کهف الحسن علیه السلام خواهیم بود. در پایان شادی روح تمام شهدا و امام راحل و نوکران اهلبیت که دنیا رفتند مخصوصا مادر نوکر باخلاص آل الله «حاج سیدرضا نریمانی »و مادر حقیر فاتحه ای قرائت بفرمایید . ارادتمند شما قاسم نعمتی
چقدر نام تو زیباست اباعبدالله بین الطلوعین باب القبله حرم مطهر سید الشهداء اربعین دیگری از عمر ما گذشت الهم عجل لولیک الفرج دعاگوی تمام دوستان مخصوصا آنهائیکه به هر دلیل قسمت نشد زائر باشند ، بودم یاعلی @ghasemnemati_ir #باب_القبله #امام_حسنی_ام #الهم_عجل_لولیک_الفرج #حرم#خداحافظی#چقدر_نام_تو_زیباست_اباعبدالله https://www.instagram.com/p/Cw6hYweoITk/?igshid=MTc4MmM1YmI2Ng==
مدینه کاروان از ره رسیده /غریب و بیکس و مهنت کشیده تماشا کن که زینب بی حسین است رسیده از سفر قامت خمیده دم پیری بی یاور شد – عزادار برادر شد دو چشمانش از غم تر شد زدم ناله – خودم دیدم – غم دلبر زدم بوسه – به قدی خم – بر آن حنجر وای حسین وای ۳ برای جد خود روضه بخوانم / نما گریه بر آن قد کمانم کنار قتله گه کردم صدایت/ تماشا کرده ای اشک روانت دمی که سینه سنگین شد – محاسن از خون رنگین شد جسارت بر همه دین شد نمی گویم – چه شد از آن – همه غوغا همین پیراهن از او مانده یا جدا وای حسین وای ۳ انیس سینه ام آهی حزین است به یاد علقمه قلبم غمین است دگر سوغاتیم یک مشک پاره / برای مادرم ام البنین است کجا بودی ام البنین – که با عمود آهنین شده سقا نقش زمین ز بعد او – عدو رویش – به ما وا شد شبیه خارجی ها با – حرم تا شد @karimegharib
ورود به مدینه بازگشت کاروان به مدینه آمدم از سفر، مدینه سلام خسته و خون جگر مدینه سلام با شکوه و جلال رفتم من دیده ای با چه حال رفتم من وقت رفتن غرورِ من دیدی آن شکوهِ عبورِ من دیدی محملم پرده داشت یادت هست؟ جای دستی نداشت یادت هست ثروت عالمین بود مرا دلبری چون حسین بود مرا دستِ عباس پرده دارم بود علی اکبرم کنارم بود هر زنی یک نفر مُلازم داشت نجمه مه پاره ای چو قاسم داشت کاروان آیه های کوثر داشت روی دامان رباب اصغر داشت حال بنگر غریب و سرگشته کاروان را چنین که برگشته با غمِ عالمین آمده ام کن نظر بی حسین آمده ام ای مدینه خمیده برگشتم زار و محنت کشیده بر گشتم با رسولِ خدا سخن دارم بر سرِ دست پیرهن دارم دل من شاکی است یا جدّاه چادرم خاکی است یا جدّاه سو ندارد ز گریه چشمانم پینه بسته ببین به دستانم خاطرت هست ناله ها کردم دست بر سر تو را صدا کردم از حرم سویِ او دویدم من هر چه نادیدنی ست دیدم من من غروبی پر از بلا دیدم شاه را زیر دست و پا دیدم آن چه را کس ندیده من دیدم صحنۀ دست و پا زدن دیدم خنجری کُند و حنجری دیدم تَه گودال پیکری دیدم آه جَدّاه امان ز صوتِ حزین جملۀ آخرم به اُمّ بنین پسرت تکیه گاه زینب بود مرد بود و سپاه زینب بود پسر تو ز زین اسب افتاد ضربه هایِ عمود کار دستش داد او زمین خورده و بلند نشد سرِ او روی نیزه بند نشد بعد عباس قلبم آزُردند تا زمین خورد ، معجرم بُردند @karimegharib
◼️ ای مدینه! ما با حسین "علیه‌السلام" از پیش تو رفته‌ایم، اما بدون او برگشته‌ایم؛ ما را بی حسین "علیه‌السلام" نپذیر... وقتی که کاروان مخدّرات از سفر کوفه و شام به مدینه بازگشتند، در بدو ورود حضرت امّ کلثوم علیهاالسلام قصیده‌ بسیار لطیف و جانسوزی خواندند که چند بیت از آن را نقل میکنیم: مَدِینَةَ جَدِّنَا لَا تَقْبَلِینَا *** فَبِالْحَسَرَاتِ وَ الْأَحْزَانِ جِئْنَا ▪️ای مدینه جدّ ما! به استقبال ما نیا که با حسرت و حزن آمدیم وَ رَهْطُکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ أَضْحَوْا ***عَرَایَا بِالطُّفُوفِ مُسَلَّبِینَا ▪️و ای رسول خدا! خاندان تو به صورت عریان در زمین‌های گرم قربانی شدند و غارت گردیدند وَ مَوْلَانَا الْحُسَیْنُ لَنَا أَنِیسٌ***رَجَعْنَا وَ الْحُسَیْنُ بِهِ رَهِینَا ▪️مولایمان حسین انیس ما بود، ولی ما از کربلا برگشتیم اما حسین در گرو زمین کربلا ماند. فَبَعْدَهُمُ عَلَی الدُّنْیَا تُرَابٌ *** فَکَأْسُ الْمَوْتِ فِیهَا قَدْ سُقِینَا ▪️پس بعد از آنان خاک بر سر دنیا که جام مرگ را در این مصیبت سر کشیدیم وَ هَذِی قِصَّتِی مَعَ شَرْحِ حَالِی *** أَلَا یَا سَامِعُونَ ابْکُوا عَلَیْنَا ▪️و این قصه من با شرح حال من است؛ هان ای شنوندگان بر ما بگریید! 📚بحارالانوار ج۴۵ ص۱۹۷ 🔻 این قصیده بسیار نغر و جانسوز است و شرح کاملی از وقایع کربلا تا شام را بیان می‌دارد که سزاوار است اهل منبر و روضه مراجعه کرده و قصیده کامل را ملاحظه بفرمایند.
◾️ ای امّ البنين! مصیبت‌های سنگین، زينب را پیر کرده است... نقل کرده‌اند: وقتی که حضرت زینب کبری علیهاالسلام به مدینه رسیدند، به خانه برادرشان حضرت سیدالشهدا علیه السـلام آمدند. لا تَكادُ تَحمِلُها رِجلاها ▪️دیگر از شدت غصه، زانوان حضرت یارای حرکت نداشت. حضرت ام البنین آمدند و زینب کبری علیهاالسلام را در آغوش گرفتند و فریاد و ناله میزدند که: وَا وَلَداه... وا حسيناه... بعد از اینکه کمی آرام گرفتند، ام البنین علیهاالسلام اشک ها را از روی صورت مبارک زینب کبری علیهاالسلام پاک نمودند و ناگهان بغض، راه گلویش را بست و گریه‌اش دوباره جاری شد و عرضه داشت: سَيّدَتي يا زينبُ! أراكِ وقد ضَعُفَ بَدنَكِ وأصفَرَّ وَجهَكِ، وأسرعَ الشيبُ إلىٰ رأسِكِ؟! ▪️ای سروَر من! ای زینب کبری! شما را در حالی می‌بینم که بدنتان ضعیف گشته و روی مبارکتان زرد شده است. چه زود مویتان سفید گشته و پیری به سراغ تان آمده است؟! زینب کبری علیهاالسلام که توان صحبت کردن را نداشتند و کلمات از حلقوم مبارکشان بالا نمی‌آمد، خطاب به حضرت ام البنین عليهاالسلام فرمودند: لَقَد شَیَّبَتنی المَصَائِب... ▪️مصیبت های سنگینی که دیدم، مرا پیر کرده است... 📚المجالس الشجیه فی سیره ام البنین التقیه ص ۷۵
◼️ فرزندان من و و تمام اهل زمین، فدای اباعبدالله الحسین "علیه‌السلام"... چون بشير وارد مدينه شد.، آمد تا از جانب امام زين العابدين علیه السلام خبر دهد مردم را از ماجراى اهلبيت‌ علیهم السلام. ام البنین علیها السلام او را ملاقات كرد و فرمود: أخبِرنی عَن أبِی عَبدالله الحُسَین ▪️ اى بشير! از اباعبدالله الحسين عليه السّلام چه خبر برایم آوردى؟ بشير گفت: اي‌ام البنين! خداي تعالى تو را صبر دهد كه عباس تو كشته شده است. ام البنين فرمود: از حسين خبر ده. وقتی که "بشیر"، خبر شهادت فرزندان "ام‌البنین" را در مدینه به او داد، آن حضرت جمله نورانی را فرمود که ایمان و معرفت و عشق به امامت در آن موج می‌زند. فرمود: أولادی وَمَن تَحتَ الخَضراء کُلُّهُم فداءٌ لأبی عَبدِاللهِ الحُسین ▪️«تمام فرزندانم و تمام اهل زمین به فدای اباعبدالله الحسین علیه السلام » "بشیر" گفت: قُتِلَ الحُسَین ▪️حسین، کشته شد... در آن حال ام‌البنین روی خاک‌ها نشست، دو دست خویش را بر سر زد و فرمود: قَدْ قَطَّعتَ نِیاطَ قَلبی! ▪️ای بشیر! با این خبر بند بند دلم را پاره‌ کردی. 📚منتهی المقال، ج ٢، ص ٧٠ 📚تذکره الشهداء، ص ۴۴٣
دودمه پیامبر ص آسمان خون گریه کن امشب که زهرا مضطر است ماتم پیغمبر است پیکر بی جان او بر شانه های حیدر است ماتم پیغمبر است @karimegharib
نوحه رسول الله ص التماست می کنم ای مهربانم دیده واکن بنگر این اشک روانم ای پدرجان کن دعا که بی تو من زنده نمانم آه..تکیه گاه ما تو هستی/از چه بابا دیده بستی/ای پدرجان آه..بعد تو ای نازنینم/ روزگار خوش نبینم/ ای پدرجان بعد تو حیدر تنهاست ابتا ابتا روز عزای زهراست ابتا ابتا فاطمه جان آمده وقت عزایت شرح غمها را بگویم من برایت روزی آید بشنوم از پشت این در ناله هایت آه..دست حیدر را ببندند / بر زمین خورده بخندند/ فاطمه جان آه..چادرت آتش بگیرد/پیکرت آتش بگیرد/ فاطمه جان بعد تو حیدر تنهاست ابتا ابتا روز عزای زهراست ابتا ابتا نیمه های شب تو ساروق بسته وا کن یک کفن از بین آنها تو سوا کن فکری آخر بر حسین و ماجرای کربلا کن آه..روزی از آوا بیفتد ، زیر دست و پا بیفتد ، واحسینا آه..می شود غارت تن او ، پیکر و پیراهن و ، واحسینا بعد تو حیدر تنهاست ابتا ابتا روز عزای زهراست ابتا ابتا @karimegharib