eitaa logo
اشعار قاسم نعمتی
4هزار دنبال‌کننده
674 عکس
166 ویدیو
19 فایل
جانم حسن علیه السلام چقدر نام تو زیباست اباعبدالله
مشاهده در ایتا
دانلود
🩸ای عمّار! دست روی دلم مگذار ... تازه فهمیدم «مصیبت» یعنی چه؟! در نقل‌ها آمده است: وقتی که امیرالمومنین علیه‌السلام، فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها را به خاک سپرد، به خانه برگشت و چند روز از خانه بیرون نیامد و در داغ فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها عزاداری می‌نمود. 🥀 برخی از خواصّ (سلمان و ابوذر و مقداد و...) نگران حال مولا شدند و به جناب عمار یاسر گفتند: به خانه امیرالمؤمنین علیه‌السلام برو و خبری از آن حضرت برای ما بیاور! 🥀 عمار گوید: من به سمت خانه مولا رفته و دقّ الباب کرده و وارد خانه شدم. 📋 فَوَجَدتُُه جالسًا فی بَیتِهِ و مَعَه وَلَداهُ الحَسنُ و الحُسین علیهم‌السّلام و هُوَ مَعَ ذٰلکَ یَبکِی ▪️تا که وارد شدم، دیدم مولا علی علیه‌السلام زانوی غم بغل گرفته و حسنین علیهماالسلام دو طرف آن حضرت نشستند و او گریه می‌کند. 🥀 عمار گوید: جلو رفته و سلام دادم و در ساعتی مقابل آن حضرت نشستم؛ سپس عرضه داشتم: اجازه می‌دهید سخنی را بگویم یا که ساکت بمانم؟ مولا علی علیه‌السلام به من فرمود: سخن بگو! 🥀 عرضه داشتم: برای چه است که شما ما را امر به صبر در مصائب می‌کنید اما خودتان اینگونه بی‌تاب شده‌اید؟! در اینجا بود که امیرالمؤمنین علیه‌السلام به من فرمودند: 📋 یا عمّار إنّ العَزاءَ عَن مِثلِ مَن فَقَدتُهُ لَعزیزٌ... ▪️ای عمار! آرام شدن از داغ کسی که من او را از دست دادم، خیلی سخت است! 📋 فََو اللّه یا عمّار ما أحسَستُ بِوَجَعِ المُصیبةِ إلاّ بِوفاتِها و ما أحسَستُ بِألَمِ الفِراقِ إلاّ بِفراقِها، ▪️به خدا قسم ای عمّار! درد مصیبت را نکشیدم مگر در شهادت زهرا سلام‌الله‌علیها ؛ درد فراق را حس نکردم مگر بعد از جدا شدن از زهرا سلام‌الله‌علیها. 🥀 عمار گوید: 📋 فَأبکانِی کلامَهُ و بُکاؤَه فَبَکیتُ رَحمةً لَه ▪️گریه‌های بی‌امان مولا و سخنان دردناک او، مرا به گریه وا داشت و برای او جگرم سوخت و گریه کردم. 📚المنتخب،طریحی،ص۳۵۷ ‏ 🩸ای عمّار! می‌دانی چرا قلبم دارد متلاشی می‌شود ؟! در نقل‌ها آمده است: بعد از شهادت صدیقه کبری سلام‌اللّه‌علیها و دفن آن حضرت، روزی امیرالمومنین علیه‌السلام با جناب عمار یاسر این‌گونه درد دل نموده و فرمودند: 📋 يا عَمّار! لَمّا وَضَعْتُ فاطِمةَ عَلَى اَلْمُغْتَسَلِ، وَجَدتُ ضِلْعاً مِنْ أضْلاعِها مَكْسورًا ▪️ای عمار! وقتی او را روی تخت گذاشتم تا غسل دهم، دیدم دنده‌ای از دنده‌های پهلویش شکسته است. 📋 و قَدْ دَخَلَ المِسْمارُ في ثَدْيِهَا فَأعابَه و مَتْنُها قَدْ اِسْوَدَّ مِنَ الضَرْبِ ▪️و میخ در، سینه‌اش را شدیداً مجروح کرده و بدنش از ضرب تازیانه‌ها سیاه بود؛ 📋 و َمَا يَقْرَعُ قَلْبِي يا عَمّار أنَّها كانَتْ تُخْفي ذَلِكَ عَنّي مَخافَةً أنْ تَنَغَّصَ عَلَيّ‌َ عَيْشِي ▪️اما عمار! آنچه قلبم را دارد متلاشی می‌کند این است که فاطمه سلام‌الله‌علیها، تمام این جراحات را از من پنهان می‌کرد تا حال و روز من از درد و زخم‌های او، خراب نشود. 📚الطُّرَف،سید بن طاووس،ص۳۶۴.(با اندکی تفاوت) 📚الزهراء عليهاالسّلام في السنة و التاريخ و الأدب،کفائی ص٥٥٢ @ghasemnemati_ir
زهرای من زهرای من زهرا خونه شده ،بی تو‌عزاخونه دنیا برام ، شبیه زندونه حیدر بی تو ، زنده نمی مونه با رفتنت ، خونه خرابم من زهرا ببین ، در اضطرابم من رو خاک تو ، ابوترابم‌من پاشو ببین ، لرزش دستام و باکی بگم ، فاطمه دردام و کی پاک کنه ، اشکای چشمام و چشمام خیس ، هر لحظه با یادت توو گوشم ، ناله و فریادت فضه رسید ، پست در به دادت یه کابوسی ، توو خواب حسنه انگار توو خواب ، دست و پا می زنه صحبتش از ، سیلی دشمنه می گه نزن ، مادرم و نامرد انگار یکی ، غرورش و له کرد لعنت به اون ، غارت گر خونسرد شبها حسین ، بهونه می گیره با تشنگی ، از طفلی در گیره روزی میاد، لب تشنه می میره چادر تو ، چه میاد به زینب اشک‌منو ، پاک می کنه هرشب مادر مادر ، میخونه زیر لب می بینمش ، یه روز تک و تنها با چادر ، خاکی توی صحرا قامت کمون ، غروب عاشورا @ghasemnemati_ir
شب طولانی هرسال زمان بیشتر است تاکمی فکر دعا؛ گرم عبادت باشیم ساعتی هم که شده گوشه سجاده خویش بنشینیم و به دنبال سعادت باشیم شب طولانی هرسال خدا منتظر است چشم یک عبد گنهکار کمی تر گردد رحمت واسعه آغوش خودش واکرده یک گنهکار مگر توبه کند برگردد شب طولانی هر سال امان ازغفلت چشمی آیا زدلی غمزده بارانی شد؟ شب طولانی هرسال کمی فکر کنیم غیبت یار چرا اینهمه طولانی شد؟! شب جمعه است نگاه همه سوی زهراست بوی سیب از حرم کرببلا می آید مادری با کمری خم شده و موی سپید بادلی سوخته از عرش خدا می آید می زند ناله «بنی» چه بهم ریخته ای هرچه میگردم عزیزم سر تو نیست چرا؟ هرچه می چینم عزیزم بدنت را بر خاک قسمتِ بیشتر از پیکر تو نیست چرا؟ چونکه با ضربه و از پشت بریدند سرت نیمی از حنجر تو روی زمین ریخته است چون کنار تن تو معجر زینب بُردند گیسوی خواهرتو روی زمین ریخته است @ghasemnemati_ir
سلام الله علیها حضرت ام البنین سلام الله علیها من که از نسل دلیر عربم امّ العبّاسم و امّ الادبم مادر چهار یل رعنایم من کنیز حرم زهرایم آسمان خاک نشین حرمم عرش در تحت لوای کرمم معرفت مسئله آموز من است عاشقی سائل هر روز من است دل من محو تولّای ولیست سِمتم خادمی بیت علیست من سفارش شده ی زهرایم آبرو یافته از مولایم وه از ان روز که قابل گشتم با در بیت مقابل گشتم آمد آن لحظه چه خوش اقبالم دختر شاه به استقبالم قبله ی نور به کاشانه ی من حرم الله کجا خانه ی من دست بانوی حرم بوسیدم خاک پایش به بصر مالیدم گفتم این بیت حریم لاهوت من کنیزم به دیار ملکوت آمدم خادم این در باشم خادم دختر حیدر باشم لیک آن روز زغم رنجیدم وای دل، صحنه ی سختی دیدم هر دو ریحانه حق تب دارند بین خانه حسنین بیمارند گفت زینب به دو چشمانی تر نذر روزه بنما ای مادر عرق از صورتشان تا شد جمع سوختم در غمشان همچون شمع آنقدر خرج ولایت گشتم مورد لطف و عنایت گشتم تا خدا مزد ولایم را داد که به من گل پسری زیبا داد صاحب جنة الاحساس شدم مادر حضرت عباس شدم در وفا یار بلا فصل شدم مادر فضل و ابا الفضل شدم شوری افتاد ز عشقش به دلم دید از فاطمه بودن خجلم حق نمود این شرفم نقش جبین حضرت فاطمه شد ام بنین گفتم عباس گل ریحانی به امیرت تو بلا گردانی نه برادر و نه من مادرشان من کنیز و تو غلام درشان روزی اید که به همراه حسین از مدینه بروی نور دو عین چون حسینم تو خدایی گردی عاقبت کرب و بلایی گردی یک وصیت کنم این لحظه تو را جان تو جان عزیز زهرا رفتی و همره تو شادی رفت از مدینه دگر آزادی رفت وای زان روز که غمها برگشت کاروان گل زهرا برگشت جان هر دل شده بر لب آمد بی حسین حضرت زینب آمد گفت با من همه اسرار مگو ماجرا های تو و بغض گلو گفت لب تشنه سوی آب شدی از خجالت به خدا آب شدی گفت با قدّ کمان جان دادی من شنیدم نگران جان دادی تا که مشک و علمت را دیدم دست پاک تو ز دور بوسیدم باورم نیست سر زین وسجود فرق عباس من و ضرب عمد یاد تو روضه به پا می سازم تا ابد برپسرم می نازم نزد زهرا تو وجیه اللّهی فانی حضرت ثار اللّهی @karimegharib
سلام الله علیها ای جبرئیلم تا خدایت پرکشیدی از مادر چشم انتظارت دل بریدی جز ام لیلا کس نمیفهمد غمم را من پیر گشتم تا چنین تو قد کشیدی تنها نه دلگرمی مادر بوده ای تو بر خاندان فاطمه روح امیدی بر گردنم انداختی با دستهایت زیبا مدال عزت «ام الشهیدی» زینب کنار گوش من آهسته می گفت هرگز مپرس از دخترت از چه خمیدی از خواری بعد از تو گفت و گفت دیگر بر پیکر مانیست جایی از سپیدی یک تکه مشک پاره را تا داد دستم فهمیدم ای بالا بلند من چه دیدی از مشک معلوم است با جسمت چه کردند وای از زمین افتادن،و از ناامیدی باور نخواهم کرد تا روز قیامت بی دست افتادی،به خاک وخون طپیدی در سینه پنهان میکنم یک عمر رازم پس شکل قبرت را دگر کوچک بسازم @ghasemnemati_ir
سلام الله علیها سلام الله علیها من...٬خانه داره ولایتم٬سفره داره کرامتم٬بی قراره زیارتم وای وای قرصه قمر ندارم وای وای دیگر پسر ندارم من...٬روضه خوان مدینه ام٬صاحب سوزه سینه ام٬چون خجل از سکینه ام وای وای گریان کنم نظاره وای وای برمشکه پاره پاره آه...٬زینبم(س)گفته دل غمین٬که چگونه زصدرزین٬خورده عباس(ع)من زمین وای وای من اُم بی بنینم وای وای عمری زارو حزینم آه...٬گفته باشور و زمزمه٬سجده گاهت به علقمه٬بوده دامان فاطمه(س) وای وای کردی تو رو سپیدم وای وای من مادره شهیدم آه...٬در غم قامتی رشید٬گیسوانم شده سفید٬قامتم این عذا خمید وای وای باور نمی کنم من وای وای فرق و عمود و آهن @ghasemnemati_ir
سلام الله علیها سلام‌الله‌علیها 🎙به سبک فاطمیه شد موسم غم مادر سقا ٬ یار زینب(س)-جانت از غم ها٬گشته برلب همسرحیدر ام البنینی یاده عاشورا تو دل غمینی تادمه آخر زارو حزینی واویلا حسین(ع) *** جان دهی اما بی قراری-سربه خاکه غم می گذاری مانده بر خاکه غربت سرتو جان فدای چشمانه تره تو واحسینا ذکره٬آخره تو واویلا حسین(ع) *** وای از آن دم که٬در مدینه-روبرو گشتی با سکینه دست توداده آن مشکه پاره روضه می خواند با هر اشاره صورت نیلی را کن نظاره واویلا حسین(ع) @ghasemnemati_ir
سلام الله علیها وفات حضرت ام البنین (سلام الله علیها) صاحبِ صوتِ حزین ؛ بانویِ غربت نشین گریه کنِ کربلا ؛ حضرت ام البنین نوای تو روز وشب فقط گشته همین ، وااای پسر ندارم به من نگید اُمِ بنین ، وااای غریبم ودل غمین واااای وااااای وااااای حسین *** چِشم تو دائم تره ؛ چشمه ای از کوثره روضة تو این شده ؛ حسین بی مادره منکه نَمُردم برا تو گریه میکنم ؛ وااای برات بمیرم ای پسره بی کفنم ؛ وااای برسروسینه میزنم واااای واااای واااای حسین *** علقمه محشر شده ؛ یاسِ تو پرپر شده لحظة افتادنش ؛ زائرِ مادر شده عمودآهن شکسته فرقِ پسرت ؛ وااای شکسته شد تا به ابروهایِ قمرت ؛ وااای ولی نمیشه باورت واااای واااای واااای حسین @ghasemnemati_ir
سلام الله علیها سلام الله علیها بی کس وتنهایم من – ای وای ای وای مادر سقایم من – ای وای ای وای غرق نوایم من روضه بخونم( روز وشب )3 گریه کنم من (با زینب)3 واویلا واویلا *** گفته برایم زینب ای وای ای وای خورده زمین از مرکب ای وای ای وای ساقیِ تشنه لب دست وعلم افتاده ای وای ای وای میر حرم افتاده ای وای ای وای قد خم افتاده بهرِ شهید (علقمه)3 مادری کرده( فاطمه)3 واویلا واویلا *** یادِ عطش بی تابم ای وای ای وای کرده خجالت آبم ای وای ای وای خجل از ربابم بعدِ امیرِ لشگرای وای ای وای زینب و داغِ معجر ای وای ای وای بی کس وبی یاور روضه بخونم (دل غمین )3 فرق وعمودِ (آهنین)3 واویلا واویلا @ghasemnemati_ir
سلام الله علیها سلام‌الله‌علیها 🎙به سبک منم آواره بین کوفه به خاک غربت سر گذاری ؛ غریبانه جان می سپاری مگر تو فرزندی نداری ؛ بی بی جان پسرهایت امشب کجایند ؛ که وقت تشییعت بیایند همه کربلا سر جدایند ؛ بی بی جان واویلا زبس دست خود روی سر می کوبی زده پینه دستان تو ای بی بی بمیرم غریبی ‌ تو که ندیدی صحرای کربلا چگونه میشد سرها ز تن جدا امیر عالم در زیر دست و پا ( سیدتی یا ام البنین مدد /۳)۲ *** امان از ان روز پر از غم - مدینه شد غوغای ماتم که زینب امد با قدی خم - واویلا رشیده بود و شد خمیده -صدا زد با اشک دو دیده خودم دیدم راس بریده - واویلا مادر جان همه هستی ام را به غارت بردند من و بچه ها را اسارت بردند به میخانه بردند بدون عباس محمل نشین شدم میان بازار زارو حزین شدم اشاره با دست ان و این شدم ( سیدتی یا ام البنین مدد /۳)۲ *** سر عباست بوده دعوا - نبودی مادر جان سقا ببینی قبر کوچکش را - واویلا پس انکه فرقش شکستند - کنارش کوفی ها نشستند سرش را روی نیزه بستند - واویلا واویلا به دور قمر هاله خون پیچید عمود آمد و چهره از هم پاشید دو چشمش نمی دید به خنده میگفت نامرد نیزه دار نمودم اخر شیر عرب شکار بدون عباس شد خیمه تارو مار ‌ (سیدتی یا ام البنین مدد/۳)۲ @ghasemnemati_ir