eitaa logo
اشعار قاسم نعمتی
4هزار دنبال‌کننده
666 عکس
162 ویدیو
19 فایل
جانم حسن علیه السلام چقدر نام تو زیباست اباعبدالله
مشاهده در ایتا
دانلود
علیه السلام علیه السلام علیه السلام بس کن یهود زاده ، حرم را بهم نریز هربار، خلوتِ سحرم را بهم نریز من پا به سِن شدم سرِ زنجیر را نکش با هر تکان ِ ضربه پرم را بهم نریز هراستخوانِ لِه شده بد جوش میخورد ارثیه هایِ پشتِ درم را بهم نریز من هم شبیهِ مادرِ خود گیر کرده ام ترکیبِ جسمِ مختصرم را بهم نریز نامرد نامِ فاطمه را بی وضو مبر با حرف هایِ بد جگرم را بهم نریز مویِ سپیدِ من شده بازیِ دستِ تو با ضربه ، هالة قمرم را بهم نریز بردار پایِ نحسِ خودت را ز صورتم تصویرهایِ چشمِ ترم را بهم نریز گودال هم، نهیب زد عمه،برو سنان این کشتة بدون سرم را بهم نریز با نیزه ات عزیز ِ مرا زیرو رو نکن بس کن حرام زاده حرم را بهم نریز بر اسبهایِ تازه نفس گفت دختری بانعلِ تازه ات پدرم را بهم نریز فریاد زد رباب برو حرمله برو با نیزه تربت پسرم را بهم نریز @ghasemnemati_ir
🩸آقای ما حضرت موسی‌بن‌جعفر علیهماالسلام را در یک «زیرانداز» پیچیدند و بدن مبارکش را لگدمال کردند ... نقل‌های متقدّم تاریخی، مصیبت دردناکی از مصائب حضرت موسی‌بن‌جعفر علیهماالسلام را برای ما نقل کرده‌اند، که کمتر گفته و شنیده شده است … نوشته‌اند: 📋 ... دَعٰا بِالسّنْدِيّ و أمَرَهُ فِيه بِأمرِهِ فَلَفَّهُ عَلَى بَساطٍ، و قَعَدَ الفَرّاشونَ النَّصارىٰ عَلَى وَجهِهِ ▪️هارون‌الرشید ملعون،(بعد از آنکه خرمای مسموم به آن حضرت خوراند، تصمیم گرفت که هرچه سریعتر کار آن حضرت را یکسره کند … لذا) به سندی بن شاهک یهودی دستور داد تا موسی‌بن‌جعفر علیهماالسلام را درون یک زیرانداز بپیچند و او را لگدمال کنند؛ او‌ هم آمد و آن حضرت را درون یک زیرانداز پیچید و دستور داد یک عدّه فرّاش مسیحیِ خدانشناس، بر روی صورت مبارک آن حضرت نشستند و او را لگدمال کردند. 📚مقاتل الطالبین، ص۴۱۷ 📚عُمدة الطالب،إبن عِنَبه، ج۱ ص۱۹۶ @ghasemnemati_ir
🩸شرح گوشه‌ای از مصیبتِ « وَ الْمُعَذَّبِ في قَعْرِ السُّجوُنِ، وَ ظُلَمِ الْمَطامير » در صلوات بر حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام، این فراز معروف آمده است: 📋 « ... وَ الْمُعَذَّبِ في قَعْرِ السُّجوُنِ، وَ ظُلَمِ الْمَطامير » ▪️ سلام و دورد خدا بر آن امامی که در کنج زندان ها و در تاریکی سیاهچال ها، عذاب کشید ...(مصباح‌الزائر،ص۵۸۹) 🥀 در برخی از نقل‌ها آمده است: در آن طاموره‌ای (سیاهچال) که امام علیه‌السلام در آن زندانی بود، به راحتی امکان نفس‌کشیدن نبود ... 📋 وَ كانَ عليه‌السلام إذا ضاقَ نَفَسُهِ لِضيقِ الطامُورَة يَأتي إلىٰ بابِها و یَستَنشِقَ الهَواء ▪️هرگاه که نفس‌کشیدن، بر آن حضرت سخت می‌شد، خود را به کنار درب آن سیاهچال می‌رساندند تا اندکی تنفس کنند. 📋 فإذٰا رآهُ السِنديُّ لَطَمَ الإمامَ عليه‌السلام عَلَى وَجهِهِ وَ رَجَعَهُ إلىٰ داخلِ الطّامُوَرة. ▪️اما همینکه که سِندی بن شاهک ملعون، آن حضرت را در کنار در می‌دید، می‌آمد و با دست نحسش بر صورت مبارک امام علیه‌السلام سیلی می‌زد و آن حضرت را به داخل سیاهچال برمی‌گرداند. 📚مجمع مصائب اهل‌البیت, ج۴ ص۲۴۷ 📚المجالس المعصومیه, ص۲۴۹ 📚العبرة الساکته, ج۲ ص۴۹۷ @ghasemnemati_ir
🩸امان از دشنام‌هایی که به حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام دادند ... در صلواتی که مرحوم‌ سید بن طاووس نقل کرده است، در وصف امام کاظم علیه‌السلام این تعبیر آمده است: 📜 صَبَرَ عَلیٰ غَلیظِ المِحَنِ، وَتَجَرَّعَ غُصَصَ الکُرَبِ ▪️«در برابر داغ هایی سنگین شکیبایی ورزید، و غصه هایی گلوگیر را اندک اندک فرو بُرد.»(۱) ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ 🥀 مرحوم‌ شیخ عباس قمی، جریان دستگیری آن حضرت و بُردنِ آن إمام مظلوم به نزد هارون الرشید لعین را این‌گونه نقل می‌کند: 📋 فَلَمّا حُمِلَ إلیٰ بَینَ یَدَيِ الرَّشیدِ سَلَّمَ عَلَی الرَّشیدِ فَلَم یَرُدَّ عَلَیهِ السَّلامَ وَ شَتَمَهُ ▪️هنگامی که امام کاظم علیه‌السلام را نزد هارون بردند، حضرت به او سلام کرد؛ ولی او پاسخ سلام حضرت را نداده، به حضرت دشنام داد!(۲) ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ 🥀 در نقلی دیگر نیز آمده است: 📋 وَ ما رَآهُ إلّا سَبَّهُ وَ شَتَمَهُ ... ▪️هر گاه سِندی بن شاهک ملعون، امام کاظم صلوات‌الله‌علیه را می‌دید، به آن حضرت‌ ناسزا می‌گفت.(۳) 📚(۱) مصباح الزائر، ص۳۸۲. 📚(۲) الأنوار البهیة، ص۱۶۳ 📚(۳) حیاة الإمام موسی بن جعفر علیه‌السلام، قُرَشی، ج۲، ص۷۵۱ @ghasemnemati_ir
🔴به مناسبت فتح خیبر تقدیم به امیرالمومنین علی علیه السلام اسدالله علی ، دست خداوند علی غضب الله علی ، گریه و لبخند علی فتح خیبر همه حیدر شدنش را دیدند با دو انگشت در ِ قلعه ز جا کند علی @ghasemnemati
🩸شرح گوشه‌ای از مصیبتِ « وَالجَنازَةِ المُنادیٰ عَلَیها بِذُلِّ الاستِخفافِ‌ » در صلواتی که مرحوم سید بن طاووس برای حضرت موسی‌بن‌جعفر علیهماالسلام نقل می‌کند، این فراز آمده است: 📜 «وَالجَنازَةِ المُنادیٰ عَلَیها بِذُلِّ الاستِخفافِ‌» ▪️سلام و درود خدا بر آن جنازه‌ای که با خواری و خفت بر سر آن جنازه فریاد می‌زدند ... 👈 اما شرح گوشه‌ای از این مصیبت: وقتی که حضرت موسی بن جعفر علیه‌السّلام در زندان سندی بن شاهک به شهادت رسیدند، 📋 فَحُمِلَ عَلَی نَعْشٍ وَ نُودِیَ عَلَیْهِ هَذَا إِمَامُ الرَّافِضَةِ فَاعْرِفُوهُ ▪️جنازه مطهر را روی تختی گذاشته و می‌بردند و می‌گفتند: این امام رافضی هاست؛ بیایید و او را ببینید. 📋 فَلَمَّا أُتِیَ بِهِ مَجْلِسَ الشُّرْطَةِ أَقَامَ أَرْبَعَةَ نَفَرٍ فَنَادَوْا أَلَا مَنْ أَرَادَ أَنْ یَرَی الْخَبِیثَ بْنَ الْخَبِیثِ مُوسَی بْنَ جَعْفَرٍ فَلْیَخْرُجْ ▪️وقتی بدن ایشان را به مجلس شُرطه‌ها آوردند، سندی بن شاهک چهار نفر را گماشت تا (العیاذ بالله) فریاد بزنند: «آگاه باشید که هر که می‌خواهد آن خبیثِ خبیث زاده، یعنی موسی بن جعفر "علیهماالسلام" را ببیند، از خانه‌اش بیرون بیاید.» 🥀 سلیمان بن أبی جعفر(پسر منصور) از قصر خود که در حاشیه شطّ بود، بیرون آمد و صدای فریاد و همهمه شنید؛ به فرزندان و غلامان خود گفت: چه خبر است؟ گفتند: سندی بن شاهک است که بدن آقا موسی بن جعفر علیهماالسلام را بر تختی گذاشته و ندا می‌دهد. 🥀به فرزندان و غلامانش گفت: بروید و با کمک غلامان خود بدن ایشان را از دست آن‌ها بیرون بیاورید. اگر مانع شما شدند، آن‌ها را کتک بزنید و پرچم‌های سیاه آن‌ها را پاره کنید. آنان آمدند و هرگونه که بود بدن مبارک را از آن نانجیبان گرفتند و چند نفر را گماشتند که فریاد بزنند: 📋 أَلَا مَنْ أَرَادَ الطَّیِّبَ بْنَ الطَّیِّبِ مُوسَی بْنَ جَعْفَرٍ فَلْیَخْرُجْ ▪️ آگاه باشید که هر که می‌خواهد آن پاک نهاد پاک نهادزاده، یعنی آقا موسی بن جعفر علیهماالسلام را ببیند، از خانه‌اش بیرون بیاید. 📚عیون اخبار الرضا علیه‌السلام، ج١ ص٩٩ ✍ آه... یا موسی بن جعفر! در اینجا که - العیاذبالله - نسبت "خبیث" به شما دادند، قلب شیعه از این مصیبت آتش می‌گیرد؛ اما چه بگوییم و چگونه گریه کنیم بر عمّه‌های شما، زینب کبری و ام‌کلثوم و دیگر مخدّرات، در آن زمانی که مَقاتل نوشته‌اند: 🥀 وقتی که کاروان اسرای آل الله، نزدیک کاخ یزید لعین رسید، ملعونی به نام "مُخفّر بن ثعلبة" به کنار کاخ یزید آمد و صدای نحسش را بلند کرد و گفت: 📜 هَذَا مُخفَّرُ بن ثَعلَبة، أَتَى أميرَالمؤمنينَ باللِّئامِ الفَجَرة... ▪️این مُخفّر بن ثعلبه است ؛ كه به نزد اميرمؤمنان (یزید لعین) - العیاذبالله - افرادی پَست و فاجر را آورده است... 📝 من که کمتر ز گُل از هیچ کسی نشنیدم بشنو این رَذل حرامی چه به من می‌گوید ... 📚كامل بهايى، ج۲ ص۲۹۱ 📚مثير الأحزان، ص۵۳ 📚بحارالانوار ج ۴۵ ص۱۳۱ @ghasemnemati_ir 🩸کفنی گران‌بها کجا و زیرانداز دهاتی‌ها کجا ... طبق نقل کتاب شریف «عیون أخبار الرّضا علیه‌السلام»: وقتی سلیمان بن منصور، جنازه مطهر حضرت موسی‌بن‌جعفر علیهماالسلام را از دست مأموران سندی بن شاهک ملعون گرفت، 📋کَفَّنَهُ بِکَفَنٍ فِیهِ حِبَرَةٌ اسْتُعْمِلَتْ لَهُ بِأَلْفَیْنِ وَ خَمْسِمِائَةِ دِینَارٍ عَلَیْهَا الْقُرْآنُ کُلُّهُ ▪️کفن نفیسی را برای پیکر مطهر حضرت موسی بن جعفر "علیهماالسلام" آورد که در آن بُرد یمانی به کار رفته بود و تمام قرآن بر روی آن نوشته شده بود و قیمت آن دوهزار و پانصد دینار بود و در آن کفن گران‌بها حضرت را با احترام به خاک سپردند. 📚 عیون أخبار الرضا علیه‌السلام ج۱ ص۹۹. ✍ آه... یا موسی بن جعفر! چه بگوییم!؟ و چگونه گریه کنیم؟! بر آن پیکر مطهّری که مقاتل نوشته‌اند: 🥀 ... وقتی که امام سجاد "علیه‌السلام" نگاهشان به جراحات بسیار و قطعه قطعه بودنِ اعضاء مقدس سیدالشهداء علیه‌السلام افتاد، رو به طائفه بنی اسد نموده و فرمودند: «حصیری بیاورید تا بدن پدرم را در آن بگذارم.» 🥀 دو دست از عالم غیب پیدا شد و آن بدن را گرفت - و آن دو دست رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بود - و آن اعضاء قطعه قطعه شده را بر روی آن بوریا جمع کرد؛ حتی انگشت مبارک آن حضرت را که بَجدَل ملعون قطع کرده بود، دفن نمودند. 🥀 و این "بوریا" ماند و ماند تا زمان متوکل ملعون که دستور نبش قبر مطهر سیدالشهدا علیه‌السلام را به ابراهیم دیزج ملعون داد؛ که خود آن ملعون گوید: وقتی که با غلامان خود، قبر حسین "علیه‌السلام" را شکافتم،
📜 فَوَجَدْتُ بَارِيَةً جَدِيدَةً وَ عَلَيْهَا بَدَنُ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ وَ وَجَدْتُ مِنْهُ رَائِحَةَ الْمِسْكِ، ▪️یک حصیرِ تَر و تازه را در آن قبر یافتم که بدن حسین بن علی "علیهماالسلام" در آن پیچیده شده بود و بوی مُشک از آن به مشام می‌رسید... برگرفته از: 📚الامالی، شیخ طوسی، ص۳۲۴ 📚کبریت الاحمر، بیرجندی، ص۴۹۳ 📚بحارالانوار، ج۴۵ ص٣٩۵ 📚سحاب رحمت، ص۶۵ @ghasemnemati_ir 🩸هرکه از راه می‌رسید، لگدی بر بدن مبارک حضرت موسی‌بن‌جعفر علیهماالسلام می‌زد ... در نقلی آمده است: وقتی که بدن مبارک حضرت موسی‌بن‌جعفر علیهماالسلام را از زندان بیرون آورده و بر روی پُل بغداد گذاشتند؛ 📋 فَخَرَجَ المَنافقونَ مِنْ کُلّ جٰانبٍ و صَارتِ الضَّوضاُء عَلَیه و هُوَ مُلقًی عَلَی جِسرِ بَغداد فی وَسَطِ الطَّریق ▪️عده‌ای از منافقین پَست‌فطرت از هر طرف به بدن مبارک هجوم آوردند؛ درگیری و هیاهو بر بالای جنازه مطهر، بالا گرفت در حالی که بدن مطهر بر روی لنگهٔ دری، در وسط راه، بر روی پل بغداد گذاشته شده بود. 📋 و الدّاخلُ و الخارجُ یَرفُسُهُ بِرِجلِه ▪️هر کس از آن منافقان، وارد و یا خارج از آن درگیری و هیاهو می‌شد، با پای نحسش لگدی هم به بدن مبارک موسی‌بن‌جعفر علیهماالسلام می‌زد. 📚لهیب الأحزان،بحرانی،ص۸۶ ✍ این مادّه «رَفَسَ»، دل یک‌ دلسوخته را به دو مصیبت دردناک دیگر هم می‌کشاند: ➖ ... قباله فدک را از دست فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها کشید و با سیلی او ، آن حضرت نقش بر زمین شد؛ در این هنگام صدیقه کبری سلام‌اللّه‌علیها ناله‌ای کشید و مردم دور آن حضرت جمع شدند؛ آن نانجیب که وضع را اینگونه دید، رنگش تغییر کرد و گفت: فاطمه (علیهاالسلام) می‌خواهد مرا با این کارش بترساند! 📋 فَتقَدّمَ إليها و رَفَسَها بِرِجْلِه... ▪️پس جلو آمد و با پای نحسش، لگدی به آن بانوی مظلومه زد که حضرت نقش بر زمین شد. 📚جامع النورَین،سبزواری،ص٢٠۶ ➖ ... سیدالشهداء علیه‌السلام بی‌رمق و بی‌حال در این گودال قتلگاه افتاده بود که شمر ملعون وارد قتلگاه شد، 📜 وَالحُسَينُ عليه‌السلام بِآخِرِ رَمَقٍ يَلوكُ بِلِسانِهِ مِنَ العَطَشِ فَرَفَسَهُ شِمرٌ بِرِجلِهِ، ▪️آن حضرت رمقى نداشت و از تشنگى، زبانش را در دور دهانش مى‌چرخاند که شمر ملعون جلو آمد و با پای نحسش، لگدی بر آن حضرت زد و بدنش را چرخاند ... 📚مقتل الحسين عليه‌السلام،خوارزمي، ج۲ ص۳۶ ؛ و بحارالأنوار، ج۴۵ ص‌۵۶ @ghasemnemati_ir
علیه السلام 📌تقدیم به جناب ابوطالب علیه السلام انوار توحید است در جان ابوطالب شد کعبه زاده طفلِ دامان ِ ابوطالب این مرد بابای امیرالمومنین باشد طعنه زده بر خلق ایمان ابوطالب @ghasemnemati_ir
دستم گرفت و مثل پدر تاحرم کشید گفتم سلام ، دست به روی سرم کشید با گوشهٔ عباش به چشم ترم کشید نازِ مرا رئوف تر از مادرم کشید تلخم ولی شبیه عسل می کند مرا مثل همیشه زود بغل می کند مرا آقای مهربان به دلم تا نگاه کرد گمراه را به سوی حرم سر به راه کرد آلوده را مسافر این بارگاه کرد رحمی به حال دربه دری بی پناه کرد دلشوره های من همگی برطرف شده حالم شبیه حال گدای نجف شده افتاده سوی ما نظر مرتضی علی سلطان مان شده پسر مرتضی علی کهف الوراست زیر ِ پرِ مرتضی علی با آبروست کلب در مرتضی علی سلطان کرم به روی کرم می کند حراج دیدم شفا گرفتنِ بیمارِ لاعلاج دلمرده ام مسیح منی ثامن الحجج بر سینه دست رد نزنی ثامن الحجج کردی محال را شدنی ثامن الحجج مثل علی ابالحسنی ثامن الحجج بیمار آمدم که مداوا کنی مرا مانند طفل گمشده پیدا کنی مرا با بندگی به طعم عبادات می رسم از خاک بوسی ات به سماوات می رسم با گریه تا به اوج مقامات می رسم آخر شبی به فیض ملاقات می رسم دستور داده ای که بدانند عالمین راهِ رسیدنِ به خدا گریه بر حسین عیداست ، در مدینه ولی غم بپا کنید زینب مسافر است برایش دعا کنید سادات با ادب همگی کوچه واکنید او را به گریه راهی کرببلا کنید ام البنین بیا که عقیله مسافر است در پای ناقه با ادب عباس حاضر است این کاروان رسید به گودال قتلگاه زینب به سر زنان وسط اینهمه سپاه با چادر لگد شده تنها و بی پناه می کرد سر بریدن آقای خود نگاه او‌پای بوسه ای زگلو تازیانه خورد تادست زیر آن بدن پاره پاره برد فریاد زد حسین چرا نا مرتبی شک دارم ای عزیز ، تو سالار زینبی؟! از چه هلال هلال چنان ماه ، در شبی شخم ت زدند با کف هر نعل مرکبی رنگ تنت عوض شده در زیر آفتاب همرنگ پیکر تو شده صورت رباب @ghasemnemati_ir
⚜السلام علیک یا امیرالمومنین⚜ طبق سنوات گذشته انشاءالله بعداز نماز ظهر و عصر قرائت زیارت مخصوص امیرالمومنین علی علیه السلام در روز مبعث گوشهٔ باب الجواد برقرار می باشد . @karimegharib
جدايي از مدينه باورم شد حرم غمخانة صاحب حرم شد همه حجاج زهرا بار بستند به اين رفتن دل عالم شكستند به ناقه مادري‌ و شير خواري شود آمادة اُشْتُر سواري تمام مشك ها پُر آب باشد كمي آرام ، اصغر خواب باشد كناري باغبان سرگرم لاله كند بابا كُشي نازِ سه ساله كناري نجمه مست روي قاسم زند شانه سر گيسوي قاسم تماشا مي كند با قلب شيدا قد و بالاي اكبر ، اُمِّ ليلا ولي يك سو همه تصوير اين شب شده وقت پريشاني زينب سر او بر سر دوش حسين است پناه او در آغوش حسين است شده ذكر لبش با چشم گريان عزيزم بي تو مي ميرم حسين جان نمام آرزوهايم تو هستي منم مجنون و ليلايم تو هستي همه شب روي سجاده نشينم الهي اي حسين داغت نبينم تمامي امانت هاي مادر ميان بسته پيچيدم برادر (( جواب سيد الشهدا )) دلم را آب كردي گريه كم كن مرا بي تاب كردي گريه كم كن شده وقت سفر اي نور ديده نشين بالاي محمل اي رشيده محارم دور محمل بي قرارت ابوفاضل بود چشم انتظارت يل ام البنين زانو گرفته علي اكبر به پاي ناقه رفته به روي معجر تو حرز بستم خودم تا آخرش پاي تو هستم همه رفتند اما غرق احساس پيامي آمد از مادر به عباس زمان حرفهاي آخرين شد وصيت خواني ام البنين شد صدا زد مي روي اي نور عينم ولي جان تو و جانِ حسينم برو اما بدان شير نبردي مبادا بي حسينم باز گردي بيا تا خوب من رويت ببوسم بلندي هاي ابرويت ببوسم به خلوت بوسه هايم درس دارد حيا كردم ، حسين مادر ندارد @ghasemnemati_ir
نسیمی جانفزا می آید بوی کرببلا می آید واویلا واویلا واویلا کاروانی به راه افتاده مادری ناله ها سرداده شد حسین راهیِ کربلا واویلا واویلا واویلا نسیمی جانفزا.... آمده بدرقه یک مادر می زند شانه مویِ اکبر کن تماشا به چشمان تر وداعِ اکبر ولیلا را واویلا واویلا واویلا می کند گریه ام البنبن گوید عباس من دلغمین همه حرفم به تو باشد این جان تو جانِ پورِ زهرا واویلا واویلا واویلا بِکِش ناز همه دخترها جان ِ تو جانِ این خواهرها نشکند غرور معجرها لحظة بی کسی در صحرا واویلا واویلا واویلا دورِ گهوارة اصغر باش دائما دورِ این مادر باش فکرِ این رباب مضطر باش پرنگهداری تو مشکش را واویلا واویلا واویلا شب جمعه شد وغوغا شد روضه خوانِ حرم زهرا شد واویلا واویلا واویلا مادرت روضه بر پا کرده برایت ظرفِ آب آورده کرده با گریه محشر بر پا واویلا واویلا واویلا بُنَی بُنَی جان من دورِ تو حلقه میزد دشمن وای از آن غارت پیراهن بر سر جسم تو شد دعوا واویلا واویلا واویلا رویِ نیزه سرت را بردند باکتک خواهرت را بردند معجر دخترت را بردند وای از آن غروب عاشورا واویلا واویلا واویلا @ghasemnemati_ir