eitaa logo
اشعار قاسم نعمتی
4.8هزار دنبال‌کننده
742 عکس
215 ویدیو
25 فایل
جانم حسن علیه السلام چقدر نام تو زیباست اباعبدالله
مشاهده در ایتا
دانلود
اشعار قاسم نعمتی
خواب دیدم سحری پای ضریحت هستم چه کنم حسرت آن بر دل من می ماند چه جوان ها که به پای غم تو پیر شدن بشود دوستی آن دم که کهن می ماند بوی سیب از همه ی کرببلا می آید اشک مادر اثرش روی بدن می ماند هر چه مردست اگر پای تو بی سر بشود پرچم عشق تو بر شانه ی زن می ماند صدهزاران چواویس خاک ره زینب نیست عاشق از یار جدا شهر قرن می ماند گر بنا شد که وصیت بنمایند عشاق چه بدن هاست که بی غسل وکفن می ماند... یاد پیراهن تو بال و پرم درد گرفت بوریا گفتم و دیدم جگرم درد گرفت @ghasemnemati_ir
زینبم من که علمدار غمم به خدا قافله سالار غمم منکه پیغمبر رنج و آهم من سفیر ابی عبداللهم ریشه ی آب و گلم با اشک است چون تسلای دلم با اشک است من بلا دیده ترین زن هستم عهد غم با لب دلبر بستم فاتح غربت عاشورایم کربلا نائبة الزهرایم فاطمه زاده ام و طاهره ام در بیابان بلا صابره ام نام من شرح تمام است به عشق روی عشاق همه سوی دمشق مدفنم قبله عرش نبوی است بارگاهم هچو حریم علویست دست بوسم حرم آل الله خون من خون رگ ثارالله حال دلخسته و زار آمده ام بهر دیدار نگار آمده ام سینه پر آتش و لب ها خاموش مانده سوغات سفر در آغوش بهر من مانده به جز روی کبود زان سفر پیرهنی خون الود یاد دلدار دلم غرق مهن قلب من پاره تر از پیراهن شرح غمها و مصیبات کنم سخن از غربت سادات کنم قسمتم رنج و بلا شد ای وای صبح تا عصر چه ها شد ای وای ز غریبی سخنم قاصر شد شاه مظلوم “بِلا ناصِر” شد چه بگویم من از آن وضع عجیب ناله ی این زهیر این حبیب باغ شد طعمه ی طوفان بلا مَصرع لاله بود کرب و بلا اولین لاله چسان پرپر شد اربا اربا بدن اکبر شد بعد از او یاسمن ازهم پاشید جسم پور حسن از هم پاشید آن کفن پوش و عسل نوش وصال زیر سمها بدنش شد پامال شد شدائد ولی اندم احساس کامد از علقمه صوت عباس بعداز آن رشته احساس گسست تیرکین ساقه یک غنچه شکست مرغکی را ز جفا پر کندند روی دست پدرش سر کندند دور تا دور حرم نا محرم یک کمر تا شده از این همه غم آمد و دست به قلبم بگذاشت پرده ی صبر به کَربَم بگذاشت ترسش این بود که گردم بی تاب شدت داغ کند قلبم آب خم شد و زیر گلو بوسیدم بعد از آن لحظه چه غمها دیدم دیدم ” ابدانِ بِلا اَکفان” را بین صحرا ورق قرآن را آسمان گشت دگر تیره و تار عرش تا فرش همه گرد و غبار دیدم از تل همه ی غوغا را جلوه ی غربت عاشورا را یک سری روی نی آویخته بود بین یک دشت بدن ریخته بود به خدا نور دو عینم گم شد زیر سم جسم حسینم گم شد باب بی حرمتی اندم شد باز با اسارت سفرم شد آغاز قافله تا که زگودال گذشت این چهل روز چهل سال گذشت کی مصیبات زمین گیرم کرد به خدا داغ حسین پیرم کرد دشمن و مستی و شادی کردن منو ازجسم حسین دل کندن بی حسین رفتم از این کرب و بلا جانب کوفه و آن شام بلا صاحب روضه مکشوفه شدم قد خمیده وارد کوفه شدم بعد هجران سه روزه با یار دیدمش سوخته رخ نیزه سوار بی جواب است سوالم ز وصال قرص مه بود چرا گشته هلال سخت بگذشت برایم یک داغ که در آورد صدایم یک داغ داغ آن میکده ی ابن زیاد مجلش عشرت آن بد بنیاد صحنه ای دیدم و بی تاب شدم از خجالت به خدا آب شدم مردم از بی کسی و زنده شدم پیش طفلان همه شرمنده شدم گشتم از عقده و کردم تبعید جانب شاه بلا ، کاخ یزید من و هشتاد و چهار گلدسته ره چهل منزل و طفلان خسته کاخ حمراء و بیابان و عطش چشم سقا و یتیمان و عطش عزم بشکستن غیرت ای وای کعب نی سیلی و تهمت ای وای راس در صندوق و گه بر نی بود در پیش سینه زنان ، روی کبود بسکه سر،بازی این مردم شد وای دیگر شب و روزم گم شد لطمه ای سخت به سادات رسید ره به دروازه ی سادات رسید نام دروازه که ساعات نبود جای تسبیح و عبادات نبود پایگاه همه رقاصان بود جایگاه طرب مستان بود بعد تجهیز سه روزه با ساز کوچه گردی حرم شد آغاز همه ابعاد جفا سنجیدند چه مسیری بَرِ ما بگزیدند دم دروازه و بازار شلوغ حرفهای بد و القاب دروغ بینشان فحش دمِ رایجی است کمترین تهمتشان خارجی است بدترین لحظه برایم آن بود رَهَم افتاد در آن کوی یهود بر تلافیِّ قیام خیبر حمله کردند به سوی معجر ریشه ی هرچه حیا را کندند پرده محمل ما را کندند سنگ کین از همه سو برسرریخت وان یکی آتش و خاکستر ریخت ازحرارت همه پیکرها سوخت دامنو گیسوی دخترها سوخت درد ، بسیار و ندارم مونس من نگویم سخنی زان مجلس خیزران دست ز نسل نمرود یک سرو تشت و لبی خون آلود آنقدر چوب لبانش بوسید ضربه ، شیرازه ی لبها پاشید بوسه گاه نبوی شد ویران کرد تغییر صدای قرآن شدم از غصه دگر خانه خراب دور تا دور سرش غرق شراب حال با اینهمه غم آمده ام با قد و قامت خم آمده ام اربعینی غم و محنت دیدم من چهل روز مصیبت دیدم کنج ویران گل لاله جا ماند حیف در شام سه ساله جا ماند کو؛ که هنگامه ی امداد شده گریه کردن دگر آزاد شده @ghasemnemati_ir
ارواحنافداه اشک است همدم دلِ هجران کشیده ها آخر سپید شد به رهِ تو چه دیده ها روزی اشک ما همه در چشم های توست ای ناله دارِ تنگِ غروب و سپیده ها تو ناز کن لیلی خیمه نشینِ عشق نازِ تو می کشند گریبان دریده­ها می­گفت عاشقی که تو را در بغل گرفت مائیم و اشک حسرتی و این شنیده­ها آرامِ جانِ فاطمه برگرد از سفر چشم انتظار تو همه قامت خمیده ها ای کاش امشبی که رویِ سویِ کربلا ما را دعا کنی وسط برگزیده ها تا می­شویم لحظه­ای دلتنگ کربلا دل را حرم کنیم به این اشک دیده ها ره وا کنید قافله سالار می رسد زینب برای دیدن دلدار می رسد @karimegharib
🎙نوحه زمینه به سبک منواشکی ... زجا برخیز ای برادر _رسیدم با دیده تر بریزم ِخاک غریبی_ کنارِ ِقبر توبر سر حسین جان - سلام ای سر بریده رسیدم -ولی قامت خمیده اسیری - توانم را بریده قسم براین ِ گیسوی سپیدم پس از تویک روز خوش ندیدم چه هادیدم تا اینجا کنارِ تورسیدم حسین جان عزیزمادرم تورادیدم هر کجائی - سوارِ برنیزه هائی شنیدم ِ بالای ناقه -نمی دانی چه صدائی حسین جان - چهل منزل به هر جا شنیدم - به گوشم ناسزاها امان از - ِ نگاه خیره سرها تو هم بر نیزه هاگریه کردی به احوال زنها گریه کردی کنارِ محملها ِ مثل زهراگریه کردی ز خون رنگ وبوگرفتم- حنا بر گیسوگرفتم به پیش چشم حرامی - به آستینم روگرفتم حسین جان شکسته حرمت من کجاها کشیده کاریک زن امان از ِ نگاه ِشوم دشمن مگو زینب از چه سربه زیری سراغی از رقیه نگیری نموده جان بر لب دختر ت را این اسیری @ghasemnemati_ir
🎙نوحه به سبک سردار غریب ... آمد خواهرتو.باچشم گریان مهمانت رسیده.برخیزای حسین جان من روضه بخوانم .با موی سپیدم میدانی چگونه.تااینجا رسیدم واویلا واویلا دیدم هرکجایی.برنیزه سرت را می امد به گوشم.سوز و آه زهرا دنبال تو بودم.باچشمان خونبار کار من کشیده.بعدتو به بازار واویلا واویلا چشمت روشن ای شاه.ازعضه کبابم دیدی بی کس و یار.دربزم شرابم دشمن خارجی گفت.بر ناموس حیدر چوب خیزران خورد.لبهای تو دلبر @ghasemnemati_ir
آروزی زائران اربعین اربعین ای کاش میلیونها نفر بالباس مشکی و چشمان تر باظهور مهدی صاحب زمان همچونان سیلی خروشان،بی امان راه را سوی مدینه واکنند روبه سوی وادی الزهراکنند لرزه اندازند برجان یهود زیرپاها له کنند آل سعود پرکنند از دسته های سینه زن گنبدالخضراء تاصحن حسن گل دهد باغ و بهار فاطمه تاشود پیدا مزار فاطمه بعداز آن بااقتداری بی نظیر میکند جلوه نگاری بی نظیر میشود درسرزمینها حجاز پرچم جانم حسن دراحتزار انشاالله @ghasemnemati_ir
غزل مصیبت اربعین بعد از چهل غروب رسیدم کنار تو پُر کرده جای تو بغلم را مزار تو چینم بجای شاخهٔ گل دور خاک قبر این چند شاخه دختر نیلی عذار تو با یاد آتش جگرت گریه می کنم شاید که اشک دیده‌ام آید به کار تو قلب من از لباس تنت پاره تر شده آیینه دلم شده این یادگار تو باخطبه های حیدری ام کوفه‌تا به شام نگذاشتم که کم بشود اقتدار تو یک جا نشد که سیر تماشا کنم تورا... از بس که رقص داده سرت نیزه‌دار تو افتاده یک شیارِ عمیقی به صورتم از ضربه های سنگِ عدو در جوار تو وقت گذر زکوچه برده فروش‌ها یادم نمی‌رود به خدا انکسار تو دیدم به کف گرفته زنی سنگ روی بام با کینه‌ای عجیب کشد انتظار تو معلوم شد زخندهٔ رجّاله‌های شهر او شرط بسته با همه روی شکار تو وقت نزول راس تو یادم نمی رود سر وانمو زخم رخ داغدارتو جایی ولی به‌سختی شام بلا نبود تیر نگاه وغیرت زخمیّ یار تو بزم یزید و تشت طلا چوب خیزران بوی شراب و لعل لب مشک بار تو؟!! ما را در آن میان به تماشا گذاشتند خون می چکید از نگه بی قرار تو حالا که گریه کردنمان بی کتک شده خالی است جای شاخه گل نوبهار تو برخیز و فکر موی سپید رباب کن گم کرده او دوباره تن شیر خوار تو @ghasemnemati_ir
من اگر اینجا رسیدم میهمان زینبم تا ابد مدیون لطف بیکران زینبنم واجب التعظیم باشد دختر شیر خدا مثل خیل انبیا از خادمان زینبم ناله صوت الحزین او به گوش من رسید با حسین جان گفتن خود همزبان زینبم راه را با اشک چشمم آب و جارو میکنم دست بر سینه غلام آستان زینبم روز محشر در کنار حاج قاسم ها بگو خاک پایش نه غلام دوستان زینبم ذوالفقار خطبه هایش بوی حیدر میدهد واله و سرگشته از فن بیان زینبم در طواف محمل خود هیجده خورشید داشت در چهل منزل به فکر آسمان زینبم راه را واکن ابوفاضل که زینب آمده روضه خوان شوکت و قد کمان زینبم حضرت پرده نشین برگشته از بزم شراب این چهل منزل فقط در فکر جان زینبم درمیان دختران جای رقیه خالی است در عزای روضه خوانِ کاروان زینبم @ghasemnemati_ir
مثنوی اربعین(دشتی) کربلا تعظیم کن ، پیرِ قبیله می رسد کوچه وا کن با ادب ، دارد عقیله می رسد کیست این خانم علمدارِ سپاهِ اربعین شاه بانو، دخترِ آقا امیرالمومنین شرم دارد از تماشایِ جمالش آفتاب شد یکی از گریه کن هایِ کلاسِ او رباب هرنفس هر محملی یک منبرِ روضه شده پینه های دستِ زینب ،آخرِ روضه شده گریه آزاد است هرمنزل چه شوروحالی است روضه خوانها دورِ هم ،جایِ رقیه خالی است زینبِ امروز ، با روزِ دهم، ... تغییر کرد این چهل روزِاسارت، عمه جان راپیر کرد بارها وبارها رأسِ بریده گریه کرد بر گرفتاریِ این ، قامت خمیده گریه کرد سنگ هایِ بی ادب سنگِ صبورش را شکست چشمهایِ کوچه بازاری، غرورش راشکست چشمهایِ کوچه بازاری جسارت می کند هرچه می بینند با لبخند قیمت می کند!!!! هرکس و ناکس کنارِ ناقه، پایش واشده بابنیِ الزّهرا شبیهِ خارجی ها تا شده بچه ها را، با کمربندِ زِرِه ،می زد سنان گیسوانت را به یک شاخه گِرِه می زد سنان نیزه دارت از سرِ شب تا طلوعِ صبح ،مست روی صندوقهای حملِ سر، حرامی می نشست بسکه شد نیزه به نیزه حنجرت پاشیده شد در میانِ پنجه ها مویت بهم تابیده شد بدترین جایِ سفر شد مجلسِ ابن زیاد تا که دادِ او درآید پا به روی سر نهاد هرکجا ام المصائب صبرکرد وصبرکرد بی صدا ام المصائب صبرکرد وصبرکرد کوچه ها ام المصائب صبرکرد و صبرکرد شام را ام المصائب صبر کرد و صبرکرد حضرت پرده نشین را عاشقی ، آواره کرد مثلِ مادر چادرش را تازیانه پاره کرد برسیاهی های چادر جای پا افتاده است از فشار گریه دیگر از صدا افتاده است درد ِ غیرت بر دل ِ هفت آسمان افتاده است نام زینب بر زبان ِ این و آن افتاده است چادری که روی آن روح الامین حساس بود با وقار فاطمی اش ، کعبهٔ عباس بود بر سر بازار زیر پای ِ مردم گیر کرد کوچه های شام اهل بیت را تحقیر کرد باید از این روضه صدها بار مُردُ زنده شد با چه دستی روز غارت گوشواره کنده شد @ghasemnemati_ir
javaneno.amfm.irQaze-FINALE-NEW.mp3
زمان: حجم: 9.63M
مسئله‌ی غزّه... آرام نگیرید، ساکت نمانید. مقام معظم رهبری 🇵🇸 🎼 غزه کربلایی دیگر شاعر: قاسم نعمتی آهنگساز: محمدعلی پورفرخی اثری از: ✨✨✨✨✨✨✨ https://eitaa.com/safiranekarime