eitaa logo
اشعار قاسم نعمتی
4.8هزار دنبال‌کننده
742 عکس
215 ویدیو
25 فایل
جانم حسن علیه السلام چقدر نام تو زیباست اباعبدالله
مشاهده در ایتا
دانلود
امام صادق(ع) سبک 4 شهرمدینه شده غوغا یه پیرمردی تکُ تنها شهادتینش روی لبها بارون گریه توی چشماش طنین غربت روی لبهاش دودیده بسته روی دنیا سینه بی قراره واویلا واویلا گریه کن نداره واویلا واویلا شده جیگرش پاره ناله میزنه مادر میریزه خون از لبهاش این لحظات آخر عزیز زهرا///غریبُ تنها///میون بستر افتاده این دمه آخر///بادوچشم تر//بیاد مادر فتاده تو دل شبها بی بهونه میریزه دشمن وحشیونه از در دیوار توی خونه دو دست آقاشده بسته دوباره حرمتی شکسته به زیر ضرب تازیانه زنده شد دوباره یازهرا یازهرا(س) یاده گوشواره یازهرا یازهرا (س) پیاده تک و تنها دویده پی مرکب هربار زمین میخورد ناله میزد زینب به زیر ضرب//سیلی دشمن//زارغریبُ دلخونه با دست بسته//غریبُ خشته//روضه زینب میخونه بابای عریان دل پرشیون سرِبرهنه دله پُرخون نوا گرفته چشمه گریون غمهای زینب بانفسهاش شده مجسم پیشه چشماش امون از اون شام غریبون ذکر شاه بی سر وای زینب وای زینب ناله هایِ مادر وای زینب وای زینب خواهر علمدار وای زینب وای زینب معجرت نگهدار وای زینب وای زینب یه طرف تنی بی سر به زیرِ سم اسبا یه طرفی آوای غریبونه زهرا غریب مادر//بریده حنجر//فدایِ کام عطشانت پیرهنت کو/پس کفنت کو//چه کسی کرده عریانت @karimegharib
نوحه امام صادق (ع) سبک 6 شدحرم ماتم سرا صادق دین شدفدا وا مصیبت زین عزا از نوا افتاده است روضه خوان کربلا وا مصیبت زین عزا شهریار عالمین///// جان دهدباشوروشین اشهد او یاحسین وای وای وای(3) صادق آلِ عبا بی عمامه بی عبا روی خاک کوچه ها می کشد دشمن مرا مانده مثله مادرم بر لباسم جای پا می کشد دشمن مرا روضه ام نا گفته شد////باغریبی سفته شد گیسویم آشفته شد وای وای وای(3) صادق آلِ عبا پیش خانواده ام ناله ها سر داده ام از نفس افتاده ام دشمنم بین نماز می کشد سجاده ام از نفس افتاده ام من رئیس مذهبم/////آمده جان برلبم یاده عمه زینبم عمه ام قدّش خمیده/نیمه شب گیسوسپیده دربیابان می دویده وای وای وای(3) صادق آلِ عبا @karimegharib
نوحه زمینه امام صادق علیه السلام سبک 7 سفره دار روضه هاى کربلا افتادى از پا از کنار بستر تو ميرسد آواى زهرا (لحظهء آخر .ديده گريانى از غم مادر. روضه ميخوانى)2 غریب آقام آقام نيمهء شب بى حياها خانه ات اتش کشيدند اهل خانه ديده گريان در پى تو مى دويدند هر چه شد اما گرفتارى چنان حيدر نداري پشت در دلشورهء افتادن همسر نداري (مادرت زهرا بى هوا افتاد بر روى چادر جاى پا افتاد)2 غريب اقام اقام سر برهنه در ميان کوچه ها رفتى دل شب گريه ميکردى براى کوچه گردى هاى زينب بى کس و تنها دو دستش را به روى سر گرفته روى محمل هاى بى پرده غم معجر گرفته صحنه اى ديد و ناله اى سر داد رأس شاه از نى زير پا افتاد غريب اقام اقام @karimegharib
نوحه سرپا-امام صادق(ع) سبک 8 واویلا واویلا شده عزای صادق آل عبا فرزند مصطفی را کشتند مظلوم امام مارا کشتند بانیِ روضه هارا کشتند آه و واویلا مادرش در جنان گردیده پریشان واویلا واویلا واویلا واویلا میان کوچه ها شده تنها آقا گِردَش حرامیان میخندند دستش به ریسمان میبندند دل از امام امت کندند آه و واویلا با پای پیاده ازنفس افتاده واویلا واویلا واویلا واویلا شده تداعیِ غروبِ عاشورا در خیمه ها زنی بی یاور می گردد از پیِ یک دختر آن هم چه دختری بی معجر آه و و اویلا زین روضه بمیری زینبُ اسیری واویلا واویلا @karimegharib
🔸نوحه شب شهادت امام جعفر صادق(ع) 🚩 مسجد ارک تهران _ سال 84 ‏☑️ @hajhoseinsazvar ⬇️⬇️⬇️
غزل مصیبت امام صادق علیه السلام شب بود ناگهان همه جا پر ز دود شد بیت الحرام فاطمه جایِ یهود شد نامرد تا که دید عزیز مدینه ام بر این شکوهِ مادریِ من حسود شد سجاده ام کشید و نماز مرا شکست با ضربه ای قیام نمازم سجود شد آنکس که بین کوچۀ باریک ضربه خورد داند چرا دو گونۀ مادر کبود شد بار دگر مدینه و یک مرد بی ادب آنچه سزای آل پیمبر نبود شد در بین شعله ناله زدم عمه جان کمک در پیش دیده آتش خیمه شهود شد شکر خدا ندید کسی سر برهنه ام بر حفظ آبرو ،شب تاریک سود شد اما میانِ کوچه بازار عمه رفت باعده ای ارازل واشرار عمه رفت دنبالِ اسب ،پایِ برهنه مرا کشید راهِ مرا به روضة کرببلا کشید در دستِ او محاسن من ریخته بهم بیرون مرا زخانه کسی ، بی حیا کشید با پیرِ سالخورده چنین تا نمی کنند بی تربیت لباس مرا بی هواکشید گودال هم لباسِ حسین پاره پاره شد ازبسکه گرگ ،پنجه به آن نخ نما کشید هرکس رسید نیزة خودراشکست ورفت هرکس رسید یک طرف آن کشته را کشید با نعل هایِ تازه بهم ریخت پیکرش کار عزیز فاطمه بر بوریا کشید درقتلگاه عمة مارا کتک زدند تادست از گلوی تنی سر جدا کشید @karimegharib
قال الصادق:نوحوا علی الحسین ... نوحوعلی الحسین که این کارفاطمه است این اشک دیده ها همگی یار فاطمه است نوحوعلی الحسین که جدم غریب بود گودال قتلگاه پُر از بوی سیب بود نوحوعلی الحسین که لب تشنه جان سپُرد بیش از هزار و نهصد و پنجاه ضربه خورد نوحو علی الحسین درخاک وخون نشست هرکه رسید دربدنش نیزه را شکست نوحوعلی الحسین که مویش کشیده شد جان داشت جدِ من که گلویش بریده شد نوحو علی الحسین که در بین ازدحام با ضربة دوازدهم کار شد تمام نوحو علی الحسین که ذبحش حرام بود چشمان او هنوز به سوی خیام بود نوحوعلی الحسین که می دید خواهرش تاراج می شود همه هستش برابرش نوحوعلی الحسین که باصورتی کبود چشم ِ سرِ بریدة او باز مانده بود نوحوعلی الحسین که با ضجر کُشتَنَش چیزی نمانده بود ز رگهای گردنش @karimegharib
گفتم خليل زاده ام آتش عقب کشيد دستى به روى شانۀ من با ادب کشيد لعنت بر آنکه آتش از او با حياتر است از پشت سر لباس مرا با غضب کشيد با آنکه در مقابل خانه مرا زدند همسايه اى نديد و کتک ها به شب کشيد اينجان ميان روز زمين خورد مادرم رويش عباى خويش امير عرب کشيد شهر مدينه شهر زمين خوردها شده سجاده را ز پاى من آن بى نسب کشيد در کربلا زمانۀ غارت غلام شمر در خيمه ها رداى تنى غرق تب کشيد شب هاى جمعه مادر ما داد ميزند گيسو گرفت قاتل و سر را عقب کشيد بازار کوفه گريه کنان عمه جان ما از دست بچه ها همه نان و رطب کشيد صحبت ز شام و هلهله ها مى کشد مرا ان لحظه اى که کار به بزم طرب کشيد ميخواست داد عمۀ ما را در آورد آتش به قلب سوختۀ آن بى ادب کشيد اول شراب خورد و به سر يک نگاه کرد با خنده چوب دستى خود روى لب کشيد يک سرخ مو بلند شد از ما کنيز خواست ترسيد دخترى و خودش را عقب کشيد @karimegharib
سبک منم آواره بین کوفه نوحه امام صادق (ع) سبک 9 به جان اتش زد زهر کينه - زنم ناله با سوز سينه خدا حافظ شهر مدينه واويلا شدم راحت از داغ مادر - نميبينم با ديده تر درو ديوار کوچه دیگر واويلا واويلا - محاسن سپيد از غم بازويم عزادار ميخ درو پهلويم _زکوچه چه گويم من از تبار زهرا و حيدرم مرد غريب شهر پيمبرم روضه بخوانم با ياد مادرم يبن الزهرا اه و واويلتا شده خاکى موى سپيدم - ميان اتش ها چه ديدم به دنبال مرکب مى دويدم واويلا نبود عمامه بر سر من - کشيده ميشد پيکر من نخورده سيلى دختر من واويلا عاشورا چه ها بر سر عمه ام اوردند همان لشکرى که همه نامردند -به صحرا چه کردند با لب تشنه تا سر بريده شد عمه سادات قامت خميده شد تمام خيمه اتش کشيده شد يبن الزهرا اه و واويلتا کشيده شد معجر زسرها -پريشان زينب بين صحرا فقط ذکر لبها يازهرا واويلا ميان اتش دختر افتاد -به زيور چشم لشکر افتاد نگاهى به انگشتر افتاد واويلا واويلا به فکر غنيمت سواره افتاد نفس ها همه در شماره افتاد _دو گوشواره افتاد شبى شبيه ان شب نمى شود لايق بوسه هر لب نمى شود هيچ اسيرى زينب نمى شود يبن الزهرا اه و واويلتا @karimegharib