السَّلامُ عَلَيْڪَ يَا أَبَا الْقَاسِمِ ابْنَ
السِّبْطِ الْمُنْتَجَبِ الْمُجْتَبَى
السَّلامُ عَلَيْڪَ يَا مَنْ بِزِيَارَتِهِ ثَوَابُ
زِيَارَةِ سَيِّدِ الشُّهَدَاءِ يُرْتَجَى
💌🌹💌
ری قبله گشته با حرم سیدالکریم
عزت گـرفته بــا قــدم سیدالکریم
عقدهگشای قبر خراب حسنشده
صحن و سرای محترم سیدالکریم
💌🌹💌
#كلام_قاسم_نعمتى
#حضرت_عبدالعظیم
#قبله_تهران #شهررى
#عبدالعظيم_الحسني
@karimegharib
در این شبهای طولانی بد نیست کمی هم برای مطالعه این مطالب وقت بگذاریم .
حدیث عرض دین توسط حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام خدمت امام هادی علیه السلام
حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) پس از آنكه به خدمت امام هادى(ع) مىرسد و مورد استقبال گرم ايشان واقع مىشود و با جمله «انت ولينا حقا» شخصيت عظيمالشأن او ستوده مىشود، از امام اجازه مىگيرد تا دين خويش را بر ايشان ارائه كند كه اگر دينش مرضى و پسنديده است، تا قيامت بر آن ثابت و استوار بماند. متن كامل اين حديث که در پایگاه اطلاعرسانی حدیث شیعه منتشر شده چنين است:
«حدّثنا علىّ بن أحمد بن موسى الدقاق و علىّ بن عبد الله الورّاق جميعا ، قالا : حدّثنا محمّد بن هارون الصوفى، قال: حدّثنا أبو تراب عبيداللهبن موسى الرويانى، عن عبد العظيم بن عبداللهالحسنىّ، قال :دَخَلتُ عَلى سَيِّدى عَلِيِّ بنِ مُحَمَّدِ بنِ عَلِيِّ بنِ موسَى بنِ جَعفَرِ بنِ مُحَمَّدِ بنِ عَلِيِّ بنِ الحُسَينِ بنِ عَلِيِّ بنِ أبى طالِبٍ عليهم السلام، فَلَمّا بَصُرَ بى قالَ لي:
مَرحَباً بِكَ يا أبَا القاسِمِ! أنتَ وَلِيُّنا حَقّاً. قالَ: فَقُلتُ لَهُ: يَابنَ رَسولِ اللهِ ! إنّى اُريدُ أن أعرِضَ عَلَيكَ دينى، فَإِن كانَ مَرضِيّاً ثَبَتُّ عَلَيهِ حَتّى ألقى الله عزّ وجلّ. فَقالَ: هاتِ يا أبَا القاسِمِ !فَقُلتُ: إنّى أقولُ:
إنَّ الله تَعالى واحِدٌ لَيسَ كَمِثلِهِ شَىءٌ، خارِجٌ مِنَ الحَدَّينِ: حَدِّ الإبطالِ و حَدِّ التَّشبيهِ، و أنَّهُ لَيسَ بِجِسمٍ و لا صورَه، و لا عَرَضٍ و لا جَوهَرٍ ، بَل هُوَ مُجَسِّمُ الأَجسامِ، و مُصَوِّرُ الصُّوَرِ، و خالِقُ الأَعراضِ وَ الجَواهِرِ، و رَبُّ كُلِّ شَىءٍ و مالِكُهُ و خالِقُهُ، و جاعِلُهُ و مُحدِثُهُ، و أنَّ مُحَمَّداً عَبدُهُ و رَسولُهُ، خاتَمُ النَّبِيّينَ ، فَلا نَبِىَّ بَعدَهُ إلى يَومِ القِيامَهِ، و أنَّ شَريعَتَهُ خاتِمَهُ الشَّرائِعِ، فَلا شَريعَهَ بَعدَها إلى يَومِ القِيامَه، و أقولُ: إنَّ الإِمامَ وَ الخَليفَهَ و وَلِىَّ الأَمرِ بَعدَهُ أميرُ المُؤمِنينَ عَلِىُّ بنُ أبى طالِبٍ عليه السلام ، ثُمَّ الحَسَنُ ، ثُمَّ الحُسَينُ ، ثُمَّ عَلِىُّ بنُ الحُسَينِ، ثُمَّ مُحَمَّدُ بنُ عَلِىٍّ، ثُمَّ جَعفَرُ بنُ مُحَمَّدٍ، ثُمَّ موسى بنُ جَعفَرٍ، ثُمَّ عَلِىُّ بنُ موسى، ثُمَّ مُحَمَّدُ بنُ عَلِىٍّ عليهم السلام، ثُمَّ أنتَ يا مَولاىَ. فَقالَ عَلِىٌّ عليه السلام: ومِن بَعدِىَ الحَسَنُ ابنى، فَكَيفَ لِلنّاسِ بِالخَلَفِ مِن بَعدِهِ ؟ قالَ: فَقُلتُ: و كَيفَ ذاكَ يا مَولاىَ ؟ قالَ: لِأَنَّهُ لا يُرى شَخصُهُ، و لا يَحِلُّ ذِكرُهُ بِاسمِهِ حَتّى يَخرُجَ، فَيملأَ الأَرضَ قِسطاً و عَدلًا كَما مُلِئَت ظُلماً و جَوراً. قالَ: فَقُلتُ: أقرَرتُ. و أقولُ: إنَّ وَلِيَّهُم وَلِىُّاللهِ، و عَدُوَّهُم عَدُوُّ اللَّهِ، و طاعَتَهُم طاعَهُ الله، و مَعصِيَتَهُم مَعصِيَهُ الله. و أقولُ: إنَّ المِعراجَ حَقٌّ، وَ المَسأَلَه فِى القَبرِ حَقٌّ، و إنَّ الجَنَّةه حَقٌّ، وَ النّارَ حَقٌّ، وَ الصِّراطَ حَقٌّ، وَ الميزانَ حَقٌّ و إنَّ السّاعَهَ آتِيَه لا رَيبَ فيها، و إنَّ اللهَ يَبعَثُ مَن فِى القُبورِ. و أقولُ: إنَّ الفَرائِضَ الواجِبَهًْ بَعدَ الوَلايَه: الصَّلاهُ، وَ الزَّكاهُ، وَ الصَّومُ، وَ الحَجُّ، وَ الجِهادُ، وَ الأَمرُ بِالمَعروفِ وَ النَّهىُ عَنِالمُنكَرِ. فَقالَ عَلِىُّ بنُ مُحَمَّدٍ عليه السلام : يا أبَا القاسِمِ! هذا وَ الله دينُ اللهِ الَّذى ارتَضاهُ لِعِبادِهِ ، فَاثبُت عَلَيهِ، ثَبَّتَكَ الله بِالقَولِ الثّابِتِ فِى الحَياهِ الدُّنيا و فِى الآخِرَهِ. (الأمالى، صدوق: ص ۴۱۹ ح ۵۵۷ ، بحار الأنوار: ج ۳ ص ۲۶۸ ح ۳)
#پژوهش
#اعتقادات
@karimegharib
سرود میلاد امام عسگری علیه السلام
سامراشد
باقدمهای تو غرق نور وشادی
روی چشم آسمون قدم نهادی
همة زندگی امام هادی
نوة جوادی
از همین راه دور باسلامی به تو راهی سامرایم
توکریمی و من از همون کودکی ریزه خوارو گدایم
با یک غمزه دلها رو میبری
تواز نسل زهرا و حیدری
اباالمهدی یا امام عسگری
مولا مولا مولا امام حسن
کنج صحنت
برا من بهشت زیبای زمینه
گنبد جدیدتو به دل میشینه
زائر تو زائر عرش برینه
ای بیقرینه
خوندنه جامعه سامرای شمایک سحرعشق من شد
شهریار حرم بسکه داری کرم اسمِ زیبات حسن شد
دریا دریا توبی نهایتی
یابن زهرا روح محبتی
دورت گشتن داره چه لذتی
مولا مولا مولا امام حسن
هرکی رفته
حرم سامرا این وخوب میدونه
پسرِ فاطمه خیلی مهربونه
دردای ِ نگفته رم آقا میدونه
با ما هم زبونه
آرزومون اینه تا که روشن بشه ظلمت از نور مهتاب
روبروی آقا آل یسین یه روز بخونیم کنج سرداب
کم کم داره بوی آقا میاد
منتقم خون خدا میاد
فریادش از کرببلا میاد
مولامولامولا امام حسن
قاسم نعمتی
ترجمه حدیث :
حضرت عبد العظيم(ع): بر مولاى خود علىبنمحمّد(امام هادى عليهالسلام) وارد شدم. چون نظر ايشان بر من افتاد، فرمود: «خوشآمدى، اى ابوالقاسم! به راستى، تو از دوستان حقيقى ما هستى.»
گفتم: اى پسر پيامبر! ميل دارم دينم را بر شما عرضه بدارم، كه اگر مورد پسند بود، بر آن ثابت باشم تا به لقاى خداوند عزّ وجلّ برسم.امام عليهالسلام فرمود: «عقائد خود را اظهار نما.»
گفتم: من معتقدم كه خداى متعال، يكى است و مانند او چيزى نيست، و از دو حدّ ابطال و تشبيه، بيرون است. خداوند، جسم و صورت و عَرَض و جوهر نيست؛ بلكه اوست كه اجسام را جسميّت داده و صورتها را صورت بخشيده و اعراض و جواهر را آفريده است. او پروردگار همه چيز و مالك و آفريننده پديدههاست، و [عقيده دارم كه] محمّد صلى اللَّه عليه و آله بنده و فرستاده او، خاتم پيغمبران است و پس از وى تا روز قيامت، پيامبرى نخواهد بود. شريعت وى، آخرينِ شرايع بوده و پس از او تا روز قيامت، دينى نخواهد آمد. عقيده من درباره امامت، اين است كه امام پس از پيامبر صلى اللَّه عليهو آله امير مؤمنان علىبنابىطالب عليهالسلام است و پس از او حسن و پس از وى حسين و سپس على بن الحسين و سپس محمّد بن على و سپس جعفربنمحمّد و سپس موسى بن جعفر و سپس على بن موسى و سپس محمّدبنعلى عليهمالسلام و پس از اينها، امامِ مفترض الطاعه، شما هستيد.
در اين هنگام، امام هادى عليه السلام فرمود: «و پس از من، فرزندم حسن، امام است؛ ليكن مردم درباره امامِ پس از او، چه خواهند كرد؟» گفتم: اى مولاى من! مگر جريان زندگى امامِ پس از او، از چه قرار است؟
فرمود: «شخص امامِ بعد از فرزندم حسن، ديده نمىشود و بردن اسمش بر زبانها ممنوع است تا آن گاه كه [از پس پرده غيبت] بيرون بيايد و زمين را از عدل و داد پر نمايد، همان طور كه از ظلم و ستم پر شده است.»
گفتم: [به اين امام غايب هم] اقرار دارم و نيز مىگويم: دوست آنان، دوست خدا و دشمن آنان، دشمن خداست، طاعت آنان، طاعت خدا و نافرمانى از آنان، نافرمانى از خداست. من عقيده دارم كه معراج، پرسش در قبر، بهشت، دوزخ، صراط و ميزان حقند، و روز قيامت خواهد آمد و در وجود آن شكّى نيست و خداوند، همه مردگان را زنده خواهد كرد. نيز عقيده دارم كه واجبات، پس از اعتقاد به ولايت (امامت)، عبارتاند از: نماز ، زكات، روزه، حج، جهاد، امر به معروف و نهى از منكر.در اين هنگام، امام هادى عليهالسلام فرمود: «اى ابوالقاسم! به خدا سوگند، اين [عقايد]، دين خداست كه آن را براى بندگانش برگزيده است. پس بر آن، ثابت باش. خداوند، تو را بر طريق ثابت در زندگى دنيا و آخرت پايدار بدارد.»
#پژوهش
#اعتقادات
@karimegharib
اَشعٰار قٰاسـِــــمْ نِعمَتی:
یا امام عسگری علیه السلام
آسمان در طلوع یک خورشید
می کند روزهای خود تمدید
این چه نوریست در افق پیدا
این چه نوریست نور عشق و امید
در سحر جلوه اش که می گوید
نور او فاطمیست بی تردید
در میان سکوت سرد حجاز
گوش دل یک صدای ناز شنید
خبری آمد از سرادق عرش
گل بریزید فاطمه خندید
پدرش دور خانه می گردد
بر لبش ان یکاد یا توحید
چشم در چشم کودکش دائم
می نماید خدای خود تمحید
تا که دستی برد به گیسویش
هر چه دلداده را کند تهدید
دیدگان حدیث روشن شد
تا که نور جمال او را دید
جبرئیل آمد و تبرک کرد
بال خود را به صورتش مالید
مثل گردون? زمین و زمان
با ملائک به دور او چرخید
او که باشد امیر انس و جان
سومین نسل حضرت سلطان
قامت عشق کاملا خم شد
ساغر و جام و باده در هم شد
انبیاء صف کشیده مستانه
در تحیر تمام عالم شد
هر چه می شد ز عاشقی رو کرد
جلو? کاملش در آن دم شد
صحن? درس عشق بازی ها
بین گهواره ای مجسم شد
بین دریای پر تلاطم عشق
چه بگویم که صبر دل کم شد
دل عالم شد آب تا اینکه
لحظ? بوسه ای فراهم شد
با شکوه صدای این دو لب
طپش سینه ها منظم شد
از صفای همین محبت ها
رشت? دین به عشق محکم شد
بهر تبریک این ولادت ها
حضرت رب عشق ملزم شد
صله بر دوستان این آقا
دوری از آتش جهنم شد
او که باشد امیر انس و جان
سومین نسل حضرت سلطان
من که هستم؟ ز سائلان حرم
او که باشد خدای جود و کرم
نازم او را که نازدار خداست
ناز او را به جان و دل بخرم
از گدایان سامرا بودن
آبرویم شده چو تاج سرم
قبله گاه کرامت او باشد
من به پیشش شبیه رهگذرم
چه بگویم ز دست معصیتم
بهر پرواز بسته بال و پرم
تا که گردیدم آشنا با او
شد جهانی غریبه در نظرم
حاجتی دارم از خداوندش
در میان دعای هر سحرم
کی شود تا اجازه ای بدهد
دل خود را به صحن او ببرم
یک سحر وقت صحن گردی ها
کند او بی قرار و در بدرم
هر وجب صحن او بشویم با
کوثر چشم های پر گوهرم
خاک زیر قدوم زوارش-
را کنم طوطیای چشم ترم
او که باشد امیر انس و جان
سومین نسل حضرت سلطان
#قاسم_نعمتی
#اباالمهدی
@karimegharib
باسلام خدمت تمام همراهان و دوستان گرامی
شماهم لااقل با گذاشتن یک پست در محیط مجازی یاد و خاطره یکی از غریب ترین امامان پدر بزرگوار امام زمان ارواحنا فداه را زنده کنید و دست توسل به دامان باکرامت امام حسن عسکری علیه السلام دراز کنید .
@karimegharib
سرود ولادت امام عسگری علیه السلام
توو سامرا.شده زمستی.ولوله برپا
میگن ملائک.اومده دنیا.عزیززهرا
پدره امامه بت شکنه
زیباترین یاسه این چمنه
ثانی علمداره جمله
پسرعلی اسمش حسنه
مولا مولا یاامام عسگری
کرامتش . شده زبون زد.میون مردم
خاک حریمش.داره نشون از. امام هشتم
هرکی داره حاجت توو عالمین
میره تا حریم عسگریین
هرکی میبده توو حرم دخیل
میرسه به شیش گوشه حسین
مولامولایاامام عسگری
به عشق تو.حوله احرام .میخرم آقا
تووهرطوافی . نام قشنگت.می برم آقا
بی تو طواف خونه خدا
بخداحرومه برای ما
دستم و دراز میکنم جلوت
شبیه گداهای سامرا
مولا مولا یاامام عسگری
#قاسم_نعمتی
#اباالمهدی
@karimegharib
صلی الله علیک یااباعبدالله الحسین
🚩روضه شبهای جمعه
🕰 ساعت 19
🕌شهرری سه راه ورامین خیابان ابن بابویه کوچه شهید صادقی پلاک پرچم
کهف الحسن علیه السلام
۱۴صلوات
با مرحمت و عنایت مادرتو
هرهفته بساط گریهٔ ما پهن است
هنگامِ سلام، خانهٔ کوچکِ ما
انگار به باصفایی یک صحن است
@karimegharib
ترکیب بند مرثیه
حضرت معصومه سلام الله علیها
خواهر شدن یعنی،بلا بر جان خریدن
از کودکی نازِ برادر را کشیدن
خواهر شدن یعنی جدائی از تو هرگز
مرگ است یک شب روی دلبر را ندیدن
خواهر شدن یعنی مدینه تا کنارت
با پای دل صحرا به صحرا را دویدن
خواهرشدن یعنی چو شمعی آب گشتن
قطره به قطره پایِ دیدارت چکیدن
خواهر شدن یعنی زهجران پیر گشتن
درکمتر از یک سال دور از تو خمیدن
مشتاق دیدارم رضا جانم کجایی
ای کاش وقت احتضار من بیایی
قم شد مسیر ِ آخرم الحمدلله
زخمی نشد بال و پرم الحمدلله
قم احترامم حفظ کرده تا که دیده
من دخترِ پیغمبرم،الحمدلله
در کوچه ها راهِ عبورم را نبستند
مانند زهرا مادرم الحمدلله
باضربة سیلی میانِ کوچه ای تنگ
خونی نشد چشم ترم الحمدلله
بین در ودیوار با داغیِ مسمار
زخمی نگشته پیکرم الحمدلله
دعوا نشد،..برچادر من جایِ پا نیست
خاکی نگشته معجرم الحمدلله
ماخاطراتی تلخ از بازار داریم
باز است هرسو معبرم الحمدلله
تاچند منزل دورِ من نا محرمی نیست
ساکت بُوَد دور و برم الحمدلله
در کوچة تنگ یهودی ها نرفتم
آتش نیفتاده سرم الحمدلله
بالای نیزه قاریِ قرآن ندیدم
محمل نگشته منبرم الحمدلله
حرفِ سنان و شمر وخولی نیست اینجا
دارم تمام ِ زیورم الحمدلله
کنج خرابه آبرویم را نبُردند
دشمن نگفته کافرم الحمدلله
دور از مدینه تشییعِ من دیدنی شد
قبرم همان دم شد حرم الحمدلله
مثلِ رقیه بی کفن دفنم نکردند
باشد تنِ من محترم الحمدلله
غسل تنم کاری ندارد چو به پنجه
مویم نپیچیده به هم الحمدلله
تاصبح زینب دورِ پیکر گریه میکرد
همراهِ سر از داغِ دختر گریه میکرد
#قاسم_نعمتی
#حضرت_معصومه
@karimegharib
تا که دل را آه سینه راهی قم می کند
با نگاهی بر ضریحت دست و پا گم می کند
آه چون از دل برآید کار آتش می کند
بی محابا رخنه ایی در جان هیزم می کند
آن ضریحی که بود گرم طوافش جبرییل
حضرت حق قبله ی حاجات مردم می کند
هرکه دارد عقده در دل یاد قبری گمشده
هر سه شنبه در حریمت نذر گندم می کند
با سلامی نم نم اشک از دو دیده می چکد
کاسه ی خالی ما لبریز از خم می کند
نیمه شبها در حرم تا صحن گردی می کنم
ناگهان دل یاد قبله گاه هفتم می کند
لفظ خواهر گوییا مانوس گشته با بلا
خون زینب در رگان تو تلاطم می کند
کس ندیده تا به حالا خواهری گیسو پریش
جستجوی یار زیر نیزه و سم می کند
با وجودی که حدود مقتلش را دیده بود
بازهم جسم عزیز مادرش گم می کند
#سالروز_وفات_شهادت_گونه_حضرت_معصومه
#قاسم_نعمتی
@karimegharib
نوحه زمینه به سبک سردار غریب ...
بانوی دوعالم . نور عالمینم
من آرام جان . شاه کاظمینم
چون باب الحوائج . من مشگل گشایم
خاتون بهشتم . من اخت الرضایم
واویلا واویلا
باچشمان گریان . بی تاب و غمینم
دارم آرزو تا . رویت را ببینم
مانده از تو تنها . یک نامه کنارم
یادگاریت را . بر سینه گذارم
واویلا واویلا
ممنونم ازاین شهر . خیلی باحیا بود
جایم بهترین جا . امن و بی صدا بود
کار من نیفتاد . بین کوچه بازار
آزارم نداده . چشمی بین انظار
واویلا واویلا
اما عمه ما . زینب شد گرفتار
دورش را گرفتند . رقاصان بازار
از یک سو نگاهش . برنیزه به سرها
از یک سو بپوشد . خود را از نظرها
واویلا واویلا
#قاسم_نعمتی
#حضرت_معصومه
@karimegharib
پیش دم مظلوم
مولاتنا اخت الرضا
شفیعه روز جزا
ای حرمت بهشت ما
ای قبله گاه اولیا
بابای تو مشگل گشا
دودمه
عصمت تو نورزهرا را نمایان می کند
حضرت معصومه
خواهر سلطان درعالم کار سلطان می کند
#قاسم_نعمتی
#حضرت_معصومه
@karimegharib
نوحة حضرت معصومه سلام الله علیها
به سبک من و اشکی مثل بارون
قرار قلب رضایم-به درد و غم مبتلایم
نمایم گریه شب و روز-که از دلدارم جدایم
رضاجان*کجایی ای برادر
نگاهی*نما بر حال خواهر
دهم جان*ببین بادیدة تر
بیاتاسر بر پایت گذارم
دمِ آخر بنگر بی قرارم
امیدم این بوده که میایی –تو کنارم
رضاجان*رضا جانم رضا
خیالت راحت برادر-ندیدم بی احترامی
رضا جانم قم کجا و-گذرهایِ تنگ شامی
رضاجان*نرفته بویِ یاسم
در اینجا*نشد خاکی لباسم
کجا در *دیاری ناسپاسم
به کوفه زینب را دوره کردند
به سنگ کینه مردِ نبَردند
همیشه در فکر خنده بر یک –دوره گردند
رضاجان رضاجانم رضا
رسیدی تو با جوادت-دمِ تشییعِ جنازه
خدا را شکر که نشُستی-زپهلویم خونِ تازه
مدینه*علی تنهایِ تنها
بشوید*تنِ مجروحِ زهرا
یتیمان*همه غرقِ تماشا
علی میشُست و با آهِ ممتد
زحسرت مُشتش بر سینه میزد
شکاف ِ پهلویِ ضربه خورده-هم نیامد
رضا جان رضا جانم رضا
#قاسم_نعمتی
#حضرت_معصومه
@karimegharib
چند بیت گریز روضه حضرت معصومه سلام الله علیها
زینب ِ آقای خراسان تویی
تاج سرِ مردم ایران تویی
گُل به سر و روی تو از بام ؛ ریخت
بر جگرم شعله غمِ شام ؛ ریخت
زینبِ قم ، تاجِ سرِ قافله
تو نشدی همسفرِ حرمله
زینبِ قم ، پیش دو چشم ِ ترت
دست نخورده به مویِ دلبرت
زینبِ قم ، دختِ علی پیر شد
گوشة گودال ؛ زمین گیر شد
زینبِ قم ، رأسِ جدا دیده ای؟!
نیزه به حلقومِ رضا دیده ای؟!
زینبِ قم ، دستِ تو دیده طناب ؟!
راهِ تو افتاده به بزمِ شراب؟!
زینبِ قم ، پیش تو چیزی نشد
محضرتان حرفِ کنیزی نشد
زینبِ قم ، جانم اگر بر لب است
دردِ من از بی کسیِ زینب است
عمة سادات گرفتار شد
ناقه نشین ، واردِ بازار شد
عمة سادات به چشمِ ترش
دید ، گِره خورده مویِ دلبرش
عمة سادات زمین گیر شد
تا که بریدند گلو ، پیر شد
عمة سادات غرورش شکست
نیزه به حلقوم حسینش نشست
عمة سادات به دستش طناب
دیده اش افتاد به بزمِ شراب
عمة سادات چه چیزی شنید
عصمتِ حق حرفِ کنیزی شنید
#قاسم_نعمتى
#حضرت_معصومه_س
@karimegharib