eitaa logo
اشعار قاسم نعمتی
4.8هزار دنبال‌کننده
751 عکس
218 ویدیو
25 فایل
جانم حسن علیه السلام چقدر نام تو زیباست اباعبدالله
مشاهده در ایتا
دانلود
زمینه شور حضرت خدیجه سلام الله همسرم خدیجه.یاورم خدیجه گشته خاک غربت.برسرم خدیجه بی تو در دیار غمها میشوم غریب و تنها کن نظر به اشک زهرا گشته. خزان بهارمن بردی.زدل قرار من بی بی . بمان کنار من ای وای . غریب و تنهایم ازچه بانیابت کرده ای وصیت یارمن توبودی. درزمان غربت پیکر توسوزد درتب جان تو رسیده برلب میرسد کفنها امشب اما . غروب عاشور درزیر سم مرکب ها پرپر . شود گل زهرا بیسر.رهاشودپیکر آیدزخیمه ها خواهر بوسه.بگیرد از حنجر ای وای حسین مظلومم @karimegharib
نوحه زمینه به سبک سردارغریب .. ای بانوی مکه . ای یارمخدیجه دراین شهرغربت.غمخوارم خدیجه توالگوی زهرا ؛دریاری دینی تاروز قیامت؛ام المومنینی واویلاواویلا رحمی کن خدیجه . بر این مرد تنها من میمانم این . اشک چشم زهرا رفتی تا نبینی . غمهای مدینه یک مسمارداغ و زخم روی سینه واویلا واویلا گرچه خواهش تو. ازمن پیرهن شد اما هدیه حق . برتو یک کفن شد ازامشب بیاده شاه کربلایم روضه خوان جسمی درصحرا رهایم واویلا واویلا @karimegharib
نوحه قدیمی حضرت خدیجه سلام الله ای خدیجه مهربان یارم مرو من غریبم بی تو غمخوارم مرو مونس غمهای من مادر زهرای من وامصیبت زین عزا همچوشمعی هجرتو آبم کند اشک زهرای تو بیتابم کند بعدتو ای مونسم من غریب و بی کسم وامصیبت زین عزا مکه بی تو شهرکینه میشود وادی غمها مدینه میشود غم به دنیا میزنند دخترت را میزنند وامصیبت زین عزا میروی اما بدان دل مضطر است قتلگاه فاطمه پشت دراست خانه اش آتش کشند محسنش را میکشند وامصیبت زین عزا دروصیت کردنت هم باوفا کرده ای بی بی مراعات مرا حق به عشقت یارمن هدیه آورده کفن وامصیبت زین عزا @karimegharib
زیارت نامه حضرت خدیجه سلام الله علیها بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا زَوْجَهَ رَسُولِ اللَّهِ سَیِّدِ الْمُرْسَلینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا زَوْجَهَ خاتَمِ النَّبِیّینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اُمَّ فاطِمَهَ الزَّهْراءِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اُمَّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ سَیِّدَىْشَبابِ اَهْلِ الْجَنَّهِ اَجْمَعینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اُمَّ الْأَئِمَّهِ الطَّاهِرینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اُمَّ المُؤْمِنینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اُمَّ الْمُؤْمِناتِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا خالِصَهَ الْمُخْلِصاتِ،اَلسَّلامُعَلَیْکِ یا سَیِّدَهَ الْحَرَمِ وَ مَلائِکَهَ الْبَطْحآءِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اَوَّلَ مَنْ صَدَّقَتْ بِرَسُولِ اللَّهِ مِنَ النِّساءِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا مَنْ وَفَتْ بِالْعُبُودِیَّهِ حَقَّ الْوَفآءِ،وَ اَسْلَمَتْ نَفْسَاً وَ اَنْفَقْتَ مالَها لِسَیِّدِ الْأَنْبِیآءِ اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا قَرینَهَ حَبیبِ اِلهِ السَّمآءِ، اَلْمُزَوَّجَهِ بِخُلاصَهِ الْأَصْفِیآءِ، یَا ابْنَهَ اِبْراهیمَ الْخَلیلِ،اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا مَنْ سَلَّمَ عَلَیْها جَبْرآئیلُ، وَ بَلَّغَ اِلَیْهَا السَّلامُ مِنَ اللَّهِ الْجَلیلِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا حافِظَهَ دینِ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا ناصِرَهَ رَسُولِ اللَّه اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا مَنْ تَوَلّى‏ دَفْنَها رَسُولُ اللَّهِ، وَ اسْتَوْدَعَها اِلى‏ رَحْمَهِ اللَّه، اَشْهَدُ اَنَّکَ حَبیبَهُ اللَّهِ وَ خِیَرَهُ اُمَّتِهِ، اِنَّ اللَّهَ جَعَلَکِ فى‏ مُسْتَقَرِّ رَحْمَتِهِ فى‏ قَصْرٍ مِنَ الْیاقُوتِوَ الْعِقْبانِ، فى‏ اَعْلى‏ مَنازِلِ الْجَنانِ، صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکِ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ . @karimegharib
اشعار وفات حضرت خدیجه کبری(س) عمریست دل تو خانه ی غم باشد چشمان تو سر چشمه ی زمزم باشد امشب همه بر غربت تو گریه کنند بانیّ عزا رسول خاتم باشد دادی همه هست خویش در راه خدا پس هرچه دهد خدا به تو کم باشد تو مادری و شفاعت ما محشر بر یک نخ چادر تو محکم باشد روزی همهٔ جلالت صورت تو در چهره ی زینبت مجسم باشد این زود یتیم گشتن دخترها ارثیه ی مادر دو عالم باشد آن روز کجایی که ببینی زهرا در پشت در و اسیر ماتم باشد چون درد زنانه بود از فضه بپرس خوب است کنیزخانه محرم باشد امشب که برایتان کفن می آید بشمار گمانم که یکی کم باشد در این دهم ماه دل ما فکر عصر دهم ماه محرم باشد آن روز بدون سر تنی در گودال پاشیده ز هم ؛ چه نا منظم باشد یک مشت دهاتی و یک تکه حصیر تشییع تن شاه دو عالم باشد امشب همه یاد پیکری پا مالیم امشب همه یاد غارت گودالیم پیراهن دست دوز مادر بردند هرچیز که بردنی ست لشگر بردند خولی و سنان میان خورجین هاشان تا کوفه شبانه دو سه تا سر بردند دنبال سر بدون عمامه ی شاه سوغات برای خانه زیور بردند با گریه گلایه کرد یک دختر و گفت ای عمه ببین چگونه معجربردند انگشتر و انگشت ، زره ، پیراهن حتی به خدا لباس اصغر بردند @karimegharib
یا ام المومنین خدیجه الکبری باتوجه به شرایط موجود و محدودیت های بهداشتی بیاییم امسال در زنده نگه داشتن یاد خاطره این بانوی بزرگ اسلام همت بیشتری بگذاریم و اگر میشود گروههای جهادی به احسان حضرت خدیجه سلام الله علیها تمام فعالیت های خویش را تقدیم به ایشان کنند . ✔️قرائت قرآن ✔️ختم صلوات ✔️دستگیری از نیازمندان ✔️توسل و روضه ای هرچند کوتاه همینکه مادر زهراست تا صف محشر به گردن همه او حق مادری دارد @karimegharib
تو اولین زن در دیار مسلمینی منصوب حق بر نام ام المومنینی ✍قاسم نعمتی @karimeggarib
استوری همینکه مادر زهراست در صف محشر خدیجه گردن ما حق مادری دارد @karimegharib
با کامنت «من حسنی ام »از این پویش حمایت کنید . یک درخواست عاشقانه یازدهم تا هجدهم ماه مبارک رمضان ازصمیم قلب درخواست دارم از تمام دوستان چه درجلسات ؛محله ها؛ نان صلواتی؛کمک های مومنانه و خلاصه تمام صفحات مجازی هرچه میشود و توان دارند یاد و نام این امام باکرامت را زنده هست بحمدالله زنده تر نمایند سهم هرکدام از ما لااقل یک پست در فضای مجازی https://www.instagram.com/p/CcR41mroUZP/?igshid=MDJmNzVkMjY=
⚜در کرمخانه حق سفره بنام حسن است⚜ جشن میلاد امام حسن علیه السلام سخنران : شیخ حمید نجفی و مداحی ذاکرین اهل بیت 📆شنبه شب نیمه ماه مبارک رمضان 🕤ساعت ۲۱:۳۰ 🕌شهرری سه راه ورامین خیابان ابن بابویه کوچه شهید صادقی روبروی پلوچی کهف الحسن علیه السلام 🌹برای عرض تبریک برای مادر شدن بی بی دو عالم حضرت زهرا سلام الله علیها با شاخه های گل می آییم ارادتمند شما قاسم نعمتی @karimegharib
السلام علی مولانا الحسن همدم یار شدن دیده تر می خواهد پیر میخانه شدن اشک سحر می خواهد عاشقی کار دل مصلحت اندیشان نیست قدم اول این راه جگر می خواهد بال و پرهای به دور و بر شمع ریخته گفت: بشنود هرکه ز معشوق خبر می خواهد هرکه عاشق شده خاکستر او بر باد است عاشق از خویش کجا رد و اثر می خواهد هنر آن نیست نسوزی به میان آتش پر زدن در وسط شعله هنر می خواهد در ره عشق طلا کردن هر خاک سیاه فقط از گوشه چشم تو نظر می خواهد ظرف آلوده ما در خور سهبای تو نیست این ترک خورده سبو رنگ دگر می خواهد زدن سکه سلطانی عالم، تنها یک سحر از سر کوی تو گذر می خواهد تا زمانی که خدایی خدا پا بر جاست پرچم حسن حسن در همه عالم بالاست در کرمخانه حق سفره به نام حسن است عرش تا فرش خدا رحمت عام حسن است بی حرم شد که بدانند همه مادری است ورنه در زاویه عرش مقام حسن است بس که آقاست به دنبال گدا می گردد ناز عشاق کشیدن ز مرام حسن است دست ما نیست اگر سینه زن اربابیم این مسلمانی ایران ز کلام حسن است هرکه خونش حسنی شد ز خودی حرف شنید غربت از روز ازل باده جام حسن است حرم و نام و وجودش همه شد وقف حسین هرحسینیه که بر پاست خیام حسن است او چهل سال بلا دید بماند اسلام صبر شیرازه اصلی قیام حسن است ما گدائیم ولی شاه کریمی داریم هرچه داریم ز تو یار قدیمی داریم تاخدا با همه حُسن خود املایت کرد چون جلالیت خود آیت عظمایت کرد تا که در صورت تو عکس خودش را بکشد همچونان روی نبی این همه زیبایت کرد تا که قرص قمر ماه علی کامل شد پرده برداشت ز رخسار و هویدایت کرد تا ثمر داد نهالی که خدا کاشته بود باهمه جلوه تو را شاخه طوبایت کرد ریخت آب و سر مشک از کف هر ساقی رفت بسکه مستانه و مبهوت تماشایت کرد تا که اثبات شود بر همگان ابتر کیست پسر ارشد صدیقه کبرایت کرد تاشوی بعد علی میر بنی هاشمیان صاحب صولت و شخصیت طاهایت کرد بسکه ذات احدی خاطر لعلت می خواست شیر نوش از جگر حضرت زهرایت کرد با توسرچشمه کوثر شده زهرا یاهو کوری عایشه مادر شده زهرا یاهو انقطاع تو زِ هر سوز و گدازت پیدا فاطمی بودنت از عشوه و نازت پیدا سر سجاده تو گوشه ای از عرش خداست سیر عرفانی ات از حال نمازت پیدا هرکه آمد به در خانه تو آقا شد هرچه جود و کرم از سفره بازت پیدا گریه دار است چرا زمزمه قرآنت حزن زهراییت از صوت حجازت پیدا آتشی بر جگرت مانده که پنهان کردی ولی آثارش ازین سوز و گدازت پیدا وارث پیر مناجاتی نخلستانی این هم از ناله شبهای درازت پیدا محرم مادری و از سر گیسوی سپید درد پنهانی و یک گوشه رازت پیدا کاش مهمان تو و چشم پر آبت باشم روضه خوان حرم وصحن خرابت باشم روح تطهیر کجا وسوسه ناس کجا دلبری پاک کجا خدعه خناس کجا خون دلها وسط تشت به هم می گفتند جگری تشنه کجا سوده الماس کجا در چهل غمی که جگرت را سوزاند ضرب دیوار کجا برگ گل یاس کجا خانه ای سوخته و دست ز کار افتاده ورم دست کجا گردش دسداس کجا ای کفن پاره شده علقمه جایت خالی بوسه تیر کجا دیده عباس کجا داغ عباس چه آورد سر اهل حرم غارت خیمه کجا جوری اجناس کجا چون دل سوخته و جگرم می سوزد تن و تابوت تو را تیر به هم می دوزد @karimegharib
یاامام حسن علیه السلام هرکس که بر کریم پناهنده میشود دلمرده هم اگر برسد زنده میشود آنقدر میدهند که شرمنده می شود آیا به روز حشر سرافکنده می شود واللهِ اعتقاد من این است تا ابد زین خانه نا امید گدایی نمی رود وقتی به گریه طینت من رنگ و بو گرفت این چهره ی سیاه کمی شستشو گرفت کم کم تمام زندگی ام بوی او گرفت اینگونه بود بی سر وپا آبرو گرفت از آن به بعد خانه ی دلدار شد دلم تا آمدم به خویش گرفتار شد دلم امشب حسن حسن نکنم شب نمیشود بی یا حسن تجلی یارب نمی شود زلفی که باد خورده مرتب نمی شود هر کس به هم نریخت مقرب نمی شود آتش زده هوای وصالت به جان من یا ایها الکریم و یا ایها الحسن مارا خدا کنارِ کریمان بزرگ کرد ریزه خورِ دیارِ کریمان بزرگ کرد آنقدر در جوارِ کریمان بزرگ کرد انگار از تبارِ کریمان بزرگ کرد عمری به دستگیری ات اقرار کرده ایم ما اعتماد بر کرم یار کرده ایم عمری سبو زجام کرم می زنم حسن نقش تو را به چشم ترم میزنم حسن سربند سبز رویِ سرم میزنم حسن با نام تو به سینه حرم می زنم حسن باید مدینه محشر کبری به پا کنیم بالای قبر تو حرمی را بنا کنیم از راه دور دست تمنا گرفته ایم عمریست در حریم تو مأوا گرفته ایم دستان خویش سوی تو بالا گرفته ایم هرچه گرفته ایم ز زهرا گرفته ایم بیهوده نیست آبروی رفته می خَرَند فرزندها ز مادرشان ارث می برند زلفت رها کنی همه بی خانه میشویم ابرو نشان دهی همه دیوانه میشویم ماخاک بوس گوشه ی میخانه میشویم گِرد تو پرکشیده و پروانه میشویم در آسمان چشم سیاهت هوایی ام شکر خدا ز روز ازل مجتبایی ام چشمان من به سوی درِ بسته ی بقیع بُغضی ست در گلویِ درِ بسته ی بقیع سر می نَهیم رویِ درِ بسته ی بقیع گریه شده وضویِ درِ بسته ی بقیع ای کاش پرچمی سرِ این قبر می زدیم با گریه پرچمی سرِ این قبر می زدیم قربان آن جگر که چهل سال پاره بود زخمی از آن شکستگی گوشواره بود در کوچه ها فقط پیِ یک راهِ چاره بود با ماه رفته بود و عصایِ ستاره بود چون کوچه تنگ بود کسی در برابرش بگذاشت ،پا به چادر و رد شد زمادرش در کوچه مادرت به عصا احتیاج داشت چشمش ندید، راهنما احتیاج داشت پهلو شکسته ضربه کجا احتیاج داشت سیلی که خورد، ضربه ی پا احتیاج داشت؟؟؟ لعنت بر آنکه با لگدش بارِ او شکست بادستِ بسته شخصیت یار او شکست از آن به بعد خنده به لبها حرام شد تو هفت ساله بودی و عمرت تمام شد در شهر، آلِ فاطمه بی احترام شد توهینِ بر علی همه جا لفظِ عام شد دیدی کسی که حرمت صدیقه را شکست بر منبر پیمبر و جایِ علی نشست آهسته تر قدم بزن ای مردِ کوچه ها بشکن سکوتِ بی کسی و سردِ کوچه ها مویت سپید کرده دگر دردِ کوچه ها یادت نرفته خنده ی نامردِ کوچه ها دیدی ز مالیات مغیره معاف شد این ها سپاسِ شدت ضربِ قلاف شد لعنت به هر کسی که تو را بد صدا زده زخمِ زبان به سینه ی درد آشنا زده صبر تو طعنه بر همه ی انبیا زده صلحِ تو ریشه ی همه ی فتنه را زده آری چکیده ی علی و مصطفی توئی بنیانگذار نهضتِ کرببلا توئی با زهرِ همسرت جگرت ریخته به هم زهرا کجاست؟ مویِ سرت ریخته به هم تصویرهایِ چشم ترت ریخته به هم خانه دوباره در نظرت ریخته به هم بیرون بریز خون جگر های خود حسن کمتر به پیش خواهرِ خود دست و پا بزن خونین دهن ز کرببلا حرف میزنی از ماجرایِ راس جدا حرف میزنی از نیزه هایِ بی سر و پا حرف میزنی از لشگری بدون حیا حرف میزنی گرچه بناتِ فاطمه در تاب و در تب اند شکر خدا محارمِ تو دورِ زینب اند دستِ حرام زاده به معجر نمی خورد ضربِ لگد به پهلویِ دختر نمی خورد آتش زبانه اش به مویِ سر نمی خورد با ناسزا به زینب تو ، بر نمی خورد خون جگر اگر چه به لبهایِ تو نشست آهسته جان بده که ابالفضل زنده است در کربلا سپاهِ حرامی چه میکنند با چشمِ خیره خواهرِ تو دوره می کنند پوشیه ی زنان حرم پاره می کنند زنها و دختران همه آواره میکنند زینب پس از حسین گرفتار میشود آواره بین کوچه و بازار میشود @karimegharib