هنگامه وصال من و دلبرم شده
این الحسین زمزمه آخرم شده
چشمم به راه مانده کجایی عزیز من
پیراهن تو گرمی بال و پرم شده
از گریه پینه بسته دگر چشم های من
عالم سیاه پیش دو چشم ترم شده
موی سپید و قد کمانم چه دیدنی ست
غم های کربلاست چنین یاورم شده
من پیر سالخورده ام و دست های من
محتاج شانه های علی اکبرم شده
از خاطرم نمی رود آن لحظه فراق
ناله زدی که وقت وداع از حرم شده
داغیِ بوسه از لب تو مانده بر لبم
خون گلوی تو نفس حنجرم شده
من بین قتلگاه تو جان دادم ای حسین!
این چند ماهه جان تو درد سرم شده
می خواستم بغل کنمت جان تو نشد
نیزه شکسته زحمت این پیکرم شده
من پا به پای پیکر تو ضربه خورده ام
سر تا به پا تمام تنم پر ورم شده
دشمن همین که پا به روی چادرم گذاشت
گفتم به خویش ارثیه مادرم شده
جان خودت به زور کشیدند چادرم
شاهد ببین که پارگی معجرم شده
#قاسم_نعمتی
@karomegharib
السلام علیک یا زینب کبری
غزل مصیبت
نفس آخرم حسین حسین
نام تو می برم حسین حسین
گفته بودم که بی تو میمیرم
ناز تو میخرم حسین حسین
وقت جان دادن همه بودم
حال ؛بی یاورم حسین حسین
سر پیری چه بی عصا شده ام
کو علی اکبر م حسین حسین
بعد تو بی پناه شد زینب
ای پناه حرم حسین حسین
روضه ها زنده میشود یک یک
پیش چشم ترم حسین حسین
با زمین خوردنت زمین خوردم
چه کنم خواهرم حسین حسین
بین گودال در کنار سرت
شد بریده سرم حسین حسین
پای بوسیدنت لگد خوردم
جلوی مادرم حسین حسین
آنکه پا روی سینه تو گذاشت
کرده خاکی پرم حسین حسین
مانده شش ماه جای چکمه شمر
بر روی پیکرم حسین حسین
تا لباس تورا درآوردند
پاره شد معجرم حسین حسین
ابن ِ کعبِ حرام زاده زده
چنگ بر زیورم حسین حسین
راهش افتاد بر سر بازار
زینبِ محترم حسین حسین
گیر کردم میانِ بزمِ شراب
یادِ تشتِ زرم حسین حسین
اذیتم کرده چشمهای حرام
دختر حیدرم حسین حسین
فکرِ آن سرخ مویِ مجلسِ شام
میکند مضطرم حسین حسین
#قاسم_نعمتی
@karimegharib
السلام علیکِ یا زینب کبری سلام الله علیها
با زبانی پُر گلایه مقتلم تحریر شد
آیه های غربت من یک به یک تفسیر شد
تو غریب کربلا و من غریب شهر شام
ماجرای غربتم مثل تو عالم گیر شد
من نگفتم بی تو میمیرم بیا حالا ببین
تازه خواب کودکی هایم دگر تعبیر شد
پینه هایِ لایِ انگشتانِ من را دیده ای ؟
ای دل آرامم کجایی خواهر تو پیر شد
در میان این لباس کهنه روی سینه ام
ماجرای رفتن تو مثل یک تصویر شد
من خودم دیدم که زیر دست و پا افتاده ای
مثل آیینه تنت پاشیده و تکثیر شد
بین گودال آمدم هرچه صدا کردم حسین
دشمن کف زد صدای ناله بی تاثیر شد
پیکر تو زیر نعل تازه وا میشد زهم
پیکر من زخمی از جای غل و زنجیر شد
آنکه بُرد عمامه تو معجر از رویم کشید
هر دو گیسوها اسیرِ پنجة تقدیر شد
تا نیفتی از سرِ نیزه به زیر دست وپا
خواستم دامن بگیرم زیرِ نیزه دیر شد
گوبه سردارِ سپاهت رفتی وبارفتنت
خواهر گیسو سپیدت هرکجا تحقیر شد
#قاسم_نعمتی
@karimegharib
سبک مادر خزون شده بهار زینب
زمزمه روضه حضرت زینب سلام الله علیها
حسین- زمان رفتنم رسیده
تمام گیسوهام سپیده
کجایی ای گلوبریده
حسین-برا همه مادری کردم
حالا که کوه رنج ودردم
دارم به دنبالت میگردم
حسین-چه گریه داره حال وروزم
توو گوشم صدات هنوزم
بیاد قتلگاه می سوزم
حسین-یادم نمیره قتلگاهت
غربت آخرین نگاهت
خضاب شد اون صورت ماهت
حسین-غرور وزینب وشکستن
با چکمه رو سینت نشستن
ملائکه چشمام وبستن
حسین-سربه سرت گذاشت با نیزه
بالامیرفت هزارتا نیزه
مونده روی گلوت جا نیزه
حسین-پا به پای تو ضربه خوردم
دستم توو خاک وخون بردم
تاکه گلوت و گیر اوردم
حسین-تورو غریب گیرت اوردن
لباسای تنت رو بردن
دور سر تو آب میخوردن
حسین-حریر موهات و لگد کرد
عقیق لبهات و لگد کرد
تموم رگهات و لگد کرد
حسین-طعم اسیری رو چشیدم
رو نیزه ها سرت رو دیدم
خودت دیدی چی ها شنیدم
حسین-خدا کنه نشنوه سقا
چیا گذشته بر دل ما
چونه زدن سرِ اسیرا
حسین-خاطره هاش برام عذابه
بانوئی که عالیجنابه
جاش میون بزم شرابه؟
حسین-یکی تادختر و نشون داد
سرش رو باخنده تکون داد
تووبغلم سکینه جون داد
#قاسم_نعمتی
#یازینب
@karimegharib
زمینه حضرت زینب(س)
شده وقت رفتن من ای همه هستم کجائی
من غریب شهر شام و تو غریب کربلائی
با لب تشنه . یاد عاشورا
جان دهد زینب بی کس و تنها
آه و واویلا
مانده تنها یادگاری از تو روی سینه من
پس گرفتم پاره پاره پیروهن را من ز دشمن
این دم اخر. گرچه بی حالم
یاد جسم تو. ته گودالم
آه و واویلا
کی رود از خاطر من بوسه زیر گلویت
پیش چشمان تر من پنجه زد قاتل به مویت
همه ء کرببلاارا من به دنبالت دویدم
با همین دستان لرزان نیزه از پهلو کشیدم
یک طرف خواهر. یک طرف مادر
تیزی خنجر. نرمی حنجر
آه و واویلا
یاد شام و کوچه هایش خواهرت را داد آزار
در پی رأست به نیزه آمدم تا بین بازار
دیدمت ای قاری قران که در بزم شرابی
میخورد روی لب تو چوب و از خونش خصابی
پیش چشم من .خیزران خوردی
با لب خونین صبر من بردی
آه و واویلا
#قاسم_نعمتی
#یازینب
@karimegharib
بسم الله
مجموعه اشعار مناجات باامام رضا علیه السلام و روضه آقا موسی بن جعفر علیهما السلام
⬇️⬇️⬇️⬇️
غزل مناجات باامام رضا علیه السلام
آرزوی وصل تو آتش به جانم ریخته
درد دل باتوسخنها بر زبانم ریخته
بند می آید زبانم تا به صحنت میرسم
گوئیا ظرف عسل روی زبانم ریخته
جنس من جوراست کوهی ازگناه آورده ام
آبرویم پای اجناس دکانم ریخته
دوره گردم آبرویم میفروشم میخری
پیش سلطان ترسم ازسودوزیانم ریخته
پهن کردم سفره ای ازعرش کنج خانه ات
روی سنگ صحنهایت خرده نانم ریخته
گوشه ای ازپنجره فولادزنجیرم کنی
من سگی بیمارم آنجا استخوانم ریخته
مُسطتیعم حاجیم چون آمدم بیت الرضا
دوور تا دور حرم اشک روانم ریخته
من نمیبینم توهردفعه بقل کردی مرا
عطر دستان تو لای گیسوانم ریخته
صحن گوهرشادچیزی کم نداردازبهشت
بوی سیب ازهرکجایی می تکانم ریخته
درمیان صحنهایت عشق من باب الجواد
صدهزاران بوسه اینجاازدهانم ریخته
هرکسی کرببلایی گشت مدیون شماست
این حکایت درمیان دوستانم ریخته
آخرماهی جواب ناله هایم رابده
جان بابای غریبت کربلایم رابده
#قاسم_نعمتی
#امام_رضا
@karimegharib