eitaa logo
اشعار قاسم نعمتی
4هزار دنبال‌کننده
665 عکس
158 ویدیو
19 فایل
جانم حسن علیه السلام چقدر نام تو زیباست اباعبدالله
مشاهده در ایتا
دانلود
در کنار تربت تو در نوایم نیمه‌شب ها دیده گریان بهر دیدارت بیایم آه بی‌کس و تنها شدم من صاحب غم‌ها شدم من فاطمه جان آه ای جوان قدکمانم کن دعا زنده نمانم فاطمه جان صدیقه کبرایی یازهرا یازهرا انسیه الحورایی یا زهرا یا زهرا خانه من بی تو گشته قتلگاهم کی رود از خاطر من سوز آهم پشت در شد خیره سوی پیکرت زهرا نگاهم آه زیر پا افتاده بودی از نوا افتاده بودی فاطمه جان آه بی پسر گشتی و دیدم من عبا رویت کشیدم فاطمه جان صدیقه کبرایی یازهرا یازهرا انسیه الحورایی یا زهرا یا زهرا @ghasemnemati_ir
السلام علیک یا صاحب‌الزمان ما غافلیم از تو، گرفتار این و آن الگو گرفته‌ایم زِ رفتار این و آن تکلیفمان اطاعت ِاز سیرهٔ شماست اما شدیم تابع ِکردار این و آن دل‌تنگ دیدن تو نگشتیم ،درعوض رفتیم عاشقانه به دیدار این و آن کاری که خواستی تو ،زمینش گذاشتیم رفتیم با بهانه پی ِکار این و آن ما جای دستگیری و واکردن گِره تفریح مان شده فقط آزار این و آن شرط قبول هر عمل اخلاص بود و ما یک عده خَیِّریم در انظار این و آن با معصیت ز چشم تو افتاده درعوض قیمت گرفته‌ایم به بازار این و آن قرآن میان خانه ما خاک می‌خورد دل داده‌ایم بس‌که به گفتار این و آن با گردش نگاه تو هستی منظّم و ما تکیه داده‌ایم به دیوار این و آن انصار جای نصر امام زمانشان گشتند سرسپرده و انصار این و آن آقا خلاصه بندگی ما درست نیست تعظیم کرده‌ایم به دربار این و آن اثبات کرده فاطمیه هر کسی نشد یار امام خویش شود یار این و آن یک عده جمع مصلحت‌اندیش با سکوت هیزم کشیده‌اند به انبار این و آن باید شبیه مادرتان لحظه هجوم سینه سپر کنیم به مسمار این وآن @ghasemnemati_ir
به سبک خرابه چراغونه امشب منم یک تنه یار حیدر علم‌دار سردار خیبر سپر می‌کنم سینه در راه رهبر شادم شده بین راه علی قتلگاهم یاری حیدر شده در مدینه گناهم من زندگی رابدون علی لحظه‌ای هم نخواهم حیدر یا حیدر یا حیدر یا حیدر ز هر سو عدو حمله‌ور شد در خانه‌ام شعله‌ور شد بیا فضه که فاطمه بی پسر شد رحمی نکرده کسی بر من و ناله هایم بند آمد از ضربه بی هوایی صدایم قنفذ مرا کرده با ضرب از شال حیدرجدا یم حیدر یا حیدر یا حیدر یا حیدر @ghasemnemati_ir
شب‌های جمعه زهرا می‌آید کرب و بلا با قامتی خمیده دیدار یک سر جدا می‌زند ناله آشفته گیسو حسین جان مادر پیراهنت کو می‌گذارد لب‌هایش بر حلقوم بریده با نوای بنی جانش بر لب رسیده می گوید دیدم بر نیزه هایی شبیه من در زیر دست‌وپایی لبان تشنه ات را دیدم که تکان دادی گیسویت را عزیزم دست این و آن دادی قامت خمیده صدایت کردم در زیر چکمه پیدایت کردم @ghasemnemati_ir
یا صاحب الزمان بیا بیا گل نرگس برس به فریادم در این زمانه ی غربت تو تکیه گاه منی ز لطف و مرحمت خویش کن تو امدادم تمام زندگی من تصدق سر توست وجود خویش همه نذر نام تو دادم همیشه گریه ام از دوری شما بوده ولی به یاد سحرگاه وصل دلشادم خوشم اگرکه حقیرم حقیر خوبانم اسیر موی تو هستم ز غیر آزادم کمال عاشقی عارفانه حیرانی است بدین اصول قدم در ره تو بنهادم اگر مرا ز سرخویش وا کنی چه کنم؟ شبیه یک کفی از خاک رفته بر بادم بدین طریق بود عاقبت به خیری من تو در میان قنوت سحر کنی یادم قسم به اشک غریب مدینه و حرمش من از دیارم حبیبم غریب افتادم به خاک خونی کوچه قسم عزیز الله دگر بیا ز سفر ای ذخیره ی الله @ghasemnemati_ir
یا صاحب الزمان ز دست تو طلب یاری ام زیاد شده چقدر واسطه گشتی خدا مرا بخشید ببخش توبه تکراری ام زیاد شده بزرگواری و نگذاشتی زمین بخورم به زحمت او بدهکاری ام زیاد شده به چشم خلق گناه است گریه کردن ما چه خوب شد که گنه کاری ام زیاد شده ز درد روضه دگر شب نمی برد خوابم شبیه فاطمه بیداری ام زیاد شده صدای یا ابتایش به گوش می آید دلم شکستنی است ، زاری ام زیاد شده کسی که صاحب اشک است لشکر زهراست به لطف فاطمه یاری ام زیاد شده قسم به غیرت حیدر زدند زهرا را به این دلیل عزاداری ام زیاد شده به فضه گفت دعا کن دگر بمیرم من که زحمت من و بیماری ام زیاد شده به هیچ مرهمی این زخم هم نمی آید هزینه های نگه داری ام زیاد شده حلال کن چقدر خون پیرهن شستی لباسهای پرستاری ام زیاد شده @ghasemnemati_ir
از این که آقای منی بر خود بنازم باشد تماشایی مناجات دل من با نم نم گریه بود راز و نیازم شد خاکساری حریمت آبرویم خاک کف پای تو شد مهر نمازم محراب قلبم طاق ابروی تو باشد چشم انتظارت رو به صحرای حجازم خانه خرابم کرد این طوفان نفسم باید حریم تازه ای در دل بسازم خواهم ز حق بین دعای عهد هر صبح این جان ناقابل به راه تو ببازم با این که من محتاج الطاف تو هستم آقا کشیدی بارها در عشق نازم می ترسم آقا گر کنی خالی تو پشتم در جنگ با شیطان همه عشقم ببازم آشوب دل آرام می گیرد سحرها تا در میان با تو نهم اسرار و رازم از داغ آن سیلیِ ناحق مدینه آتش گرفته سینه در سوز و گدازم زهرا صدا می زد میان دود و آتش اَینَ غیاث المنتظر؟ ای چاره سازم! @ghasemnemati_ir
السلام علیک یاصاحب الزمان گره از کار دل وا می‌شد ای کاش برای دیدنت ای حضرت اشک دو چشمانم چو دریا می‌شد ای کاش سحرگاهی به یمن مقدم تو سرای ما مصفا می‌شد ای کاش وجود زخمی و آلوده ی من به پیش پای تو پا می‌شد ای کاش دل غمدیده و پر درد ما هم به دست تو مداوا می‌شد ای کاش میان زمره ی چشم انتظاران ز زحمت نام ما جا می‌شد ای کاش دل آواره‌ام در زیر پایت شبیه خاک صحرا می‌شد ای کاش مسیر وصل ما هم چو شهیدان به سوی آسمان ها می‌شد ای کاش دم آخر تن صد پاره ی ما غبار راه زهرا می‌شد ای کاش دل نامحرم ما محرم آن غریبی‌های مولا می‌شد ای کاش پس از چنیدن و چند صد سال گریه دگر دستان او وا می شد ای کاش به برق ذولفقاری خاک خورده غرور شیعه معنا می‌شد ای کاش مزار مخفی یاس مدینه به دستان تو پیدا می شد ای کاش غرور چادر خاکی کجایی عزیز فاطمه پس کی میایی @ghasemnemati_ir