غزل مصیبت امام صادق علیه السلام 4
آتش کشد زبانه ز دور و برم خدا
خاکسترش نشسته به روی سرم خدا
پور خلیلم و وسط شعله ها اسیر
بنما اجابتی به دل مضطرم خدا
ای وای از تغافل اصحاب سینه چاک
این درد غربت است به جان میخرم خدا
دشمن غرور موی سپید مرا شکست
اما کسی نبود شود یاورم خدا
بی دردسر به شخصیتم لطمه زد عدو
مستانه خنده کرد به چشم ترم خدا
بیرون مرا چگونه ز خانه کشید و برد
پیداست از کبودی بال و پرم خدا
صد شکر نیمه شب سر من بی عمامه شد
یاد غرور آن سر بی معجرم خدا
وقتی که سوی چشم مرا ضرب او گرفت
دیدم چگونه خورد زمین مادرم خدا
با دست بسته در نظر اهل خانه ام
یاد آور شکستگی حیدرم خدا
گرچه کسی نبود تماشا کند مرا
در فکر کوچه گردی آن خواهرم خدا
غم های عمه عاقبت انداختم ز پا
دیدی که داغ غربتش آمد سرم خدا
#قاسم_نعمتی
@karimegharib
غرل مصیبت امام صادق علیه السلام 7
گرچه وجودم را شرار نار سوزاند
کی سینه ام را حملۀ اغیار سوزاند؟
من بین شعله بودم و یاران همه خواب
قلب مرا این غفلت انصار سوزاند
با آنکه خواندم ذکر «حرِّم شیبتی» را
اما تمام صورتم را نار سوزاند
من تازه فهمیدم چرا مادر جوان مُرد
پهلوی من را هم نوک مسمار سوزاند
با پای عریان چون دویدم در پی او
گلبرگ پایم را فشار خار سوزاند
مُردم ز غیرت لحظه ای که ناسزا گفت!
این بد زبانی قلب من بسیار سوزاند
#قاسم_نعمتی
@karimegharib
غزل مصیبت امام صادق 4
شیخ الائمه ام که شکستند حرمتم
با هیزم آمدند شبانه زیارتم
در احترام موی سپیدم همین بس است
در بین شعله ها شد تکریم ساحتم
من دست بسته بودم و یاران به خواب ناز
آنجا کسی نبود نماید حمایتم
من مرد بودم این شد و ای وای مادرم
این تنگنای کوچه نماید اذیتم
سجاده ام کشید وبماند چگونه برد
خاکی شده زکینه لباس عبادتم
بادست بسته ،پای برهنه ، نفس زنان
مرکب دوانیش بخدا برد طاقتم
خوردم زمین و ناله زدم عمه جان مدد
قدری کمان چو قامت تو گشته قامتم
در بین راه گشته پریشان محاسنم
از بسکه دست بسته زمین خورده صورتم
تفسیر مقتل «قبض شیبه » شده
این صورت کبود و رخ پر جراحتم
اینجا جفا به ماشد و معجر کشی نشد
غمهای کربلا زده لطمه به غیرتم
#قاسم_نعمتی
@karimegharib
زمزمه روضه امام صادق(ع)
سبک 1
من آخرین امامِ بی زائر بقیعم
با قامتی خمیده مسافربقیعم
دلخونِ مادرم من
مهمونِ مادرم من
راحت شدم من آخر ازغربت مدینه
چون بوی خون شنیدم ازتربت مدینه
گفتم ز زخمه پهلو
ضرب قلاف وبازو
برصفحه های تاریخ باخون دل نوشتن
عالم همه بدونن مادر ما رو کشتن
ضربه زمین گیرش کرد
مسمار در پیرش کرد
میونِ دودُ آتیش تاکه شدم گرفتار
با زانوهای لرزون تکیه دادم به دیوار
راه نفس رو بستن
حرمتمو شکستن
خونَم اگر خرابه ارث ابوترابه
روبازوهای بستم کبودیِ طنابه
مثل علی دلغمین
تو کوچه خوردم زمین
به پیشِ خانواده می دویدم پیاده
جواب ناله هامو با تازیانه داده
گرفته غم گلومو
میبره آبرومو
کسی خبر نداره چطور منو شبونه
با موهای پریشون بیرون کشید ازخونه
دویاره مثله گودال
فاطمه رفته از حال
تو کو چه ها بی حیا روی زمین کشیدم
سربسته…خاکی شده محاسن سپیدم
به یاد خد التریب
به یاد شیب الخضیب
#قاسم_نعمتی
@karimegharib
غزل مصیبت امام صادق علیه السلام 6
پیرمردی بین آتش از نوا افتاده است
رهبری تنها میان کوچه ها افتاده است
با رخی نیلی به یاد مادرش فریاد زد
ماجرای کوچه بهرم خوب جا افتاده است
ضرب سیلی جای خود اما امان از حرف بد!
پور زهرا گیر مردی بی حیا افتاده است
دست بسته،مو پریسان،صورتش خاکی شده
با دلی پرغصه یاد کربلا افتاده است
دست بر زانو فقط میگفت: یازینب مدد
یاد آتش سوزیِ آن خیمه ها افتاده است
باز هم او مرد بودو هر دو دستش باز شد
یاد دسته بسته و شام بلا افتاده است
درد زینب این بُوَد در کل تاریخ بلا
کِی چهل منزل سر از پیکر جدا افتاده است
بنت حیدر دیدو کاری بر نمی آمد ز او
راس سلطان از سر نی زیر پا افتاده است
بی جهت سقا به نی سر برنمی گرداند چون
چشم نا محرم به ناموس خدا افتاده است
#قاسم_نعمتی
@karimegharib
غزل مصیبت امام صادق علیه السلام 8
باز هم پشت در خانه صدا پیچیده
بوی دود است که در بیت ولا پیچیده
عده ای بی سرو پا دور حرم جمع شدند
باز هم، همهمه در کوچه ما پیچیده
آن طرف نعره شیطانیِ« آتش بزنید»
این طرف صوت مناجات و دعا پیچیده
خلوت پیرترین مرد مناجات شکست
حرف حمله ست که در زمزمه ها پیچیده
چکمه از پای درآرید حرم محترم است
عطرِ سجاده آقا کفِ پا پیچیده
آبرو دارد وپیراهنِ او را نکشید
پیرمرد است به پاهاش رَدا پیچیده
دور تادور گلویش شده زخمی بس کن
خُب! ببین گوشة عمامه کجا پیچیده
بین درگاهی خانه نفسش بَند آمد
گوئیا زمزمة فضه بیا پیچیده
شکر حق روسریِ دختری آتش نگرفت
چه صداهاست که در کرببلا پیچیده
دختری داد زد عمه عموعباس کجاست؟
به پرو پای همه شمر چرا پیچیده؟
هر چه سر بود که اینان همه بر نیزه زدند
پس چرا حرمله دور شهدا پیچیده؟
یک نفرنیست بگیرد جلوی چشم رباب
یک سری را به سرِ نیزه جدا پیچیده
#قاسم_نعمتی
@karimegharib
نوحه امام صادق(ع)
سبک 2
صادق آل عبا را کشتند
شیخ الائمه ما را کشتند
شده فاطمه نوحه سرای غمش
غم بی کسیه گل بی حرمش
واویلا واویلا واویلتا
بی عمامه مرا می کشیدند
جملگی بر حالم میخندیدند
زجفای عدو شده خون جگرم
شده زنده غم کوچه در نظرم
واویلا واویلا واویلتا
یارب آتش گرفته خانه ام
می سوزد در شعله کاشانه ام
زده آتش غم همه حاصل من
غم غربت من شده قاتل من
واویلا واویلا واویلتا
در دود و آتش ناله ها سر دادم
یازینب گفتم از پا افتادم
بزنم چو نفس نفس از پی او
غم کرببلا شده بغض گلو
واویلا واویلا واویلتا
در قنوتم دو دستم را می بست
نعره هایش نمازم را شکست
شده رنگ کبود همه جان و تنم
تازیانه زبس زده بر بدنم
واویلا واویلا واویلتا
#قاسم_نعمتی
@karimegharib
نوحه امام صادق(ع)
سبک3
رئیس مذهب ما،امام مکتب ما
صادق آل عبا
زمزمه لب ما،روشنیِ شب ما
صادق آل عبا
چو قبر تو قلب ما زغصه ویرانه
وجود هر عاشقی شده عزا خانه
امام عطشانم،غم تو در جانم،زغصه گریانم
وای وای واویلا
توصاحب کرمی،امام بی حرمی
صادق آل عبا
به اشک دیده تر،تو کوه رنج و غمی
صادق آل عبا
به دست بسته شدی تو وارث حیدر
محاسنت شد سپید ز غصه مادر
تو گفته ای زیر لب،علت قتل او
ز ضربه قنفذُ شکستن بازو
به دیدگان تر،غریب بی یاور،گریه کن مادر
وای وای واویلا
میان آتش دود،زحمله های یهود
شکسته حرمت تو
به ضرب دست عدو،رخ و گشته بود
شکسته حرمت تو
میان کوچه شدی غریب و آواره
به تازیانه شده لباس تو پاره
رسیده گرجان تو زغصه ها بر لب
ولی کنی گریه بر اسیری زینب
به نیزه سرهاشد،روی عدو واشد،وقت تماشاشد
وای وای واویلا
آتش خانه کجا،آتش خیمه کجا
واویلا واویلا
هرطرفی کودکی،ناله زد عمه بیا
واویلا واویلا
گمشده یک دختری در این دل صحرا
فقط صدا می زند مادر خود زهرا
به قامتی خم شده به سینه ای پر درد
در آن شلوغی خدا رقیه را گم کرد
وقت اسارت شد،خیمه چه غارت شد
به او جسارت شد
وای وای واویلا
#قاسم_نعمتی
@karimegharib
زمزمه روضه امام صادق(ع)
سبک 5
من که مسموم جفایم ای خدا
صادق آل عبایم ای خدا
باغمم سرمیکنم یادمادر میکنم
دشمن از کینه دو دستم تا که بست
حرمت ریش سپیدم را شکست
درمیان کوچه ها می کشددشمن مرا
بی حیا، دل زارو مضطر می کند
بدزبانی ها به مادر میکند
سینه ام آزرده است آبرویم برده است
در پی او چون اسیران می شوم
باسرو پای برهنه میدوم
زانوانم بی قرار من پیاده او سوار
پیش طفلانم مرا شرمنده کرد
هرچه من ناله زدم او خنده کرد
خون چکید ازپای من شد همین آوای من
نیمه شب آتش گرفته خانه ام
گشته ویرانه دگر کاشانه ام
بی قرارُ مضطرم من به یاد حیدرم
#قاسم_نعمتی
@karimegharib
امام صادق(ع)
سبک 4
شهرمدینه شده غوغا
یه پیرمردی تکُ تنها
شهادتینش روی لبها
بارون گریه توی چشماش
طنین غربت روی لبهاش
دودیده بسته روی دنیا
سینه بی قراره واویلا واویلا
گریه کن نداره واویلا واویلا
شده جیگرش پاره ناله میزنه مادر
میریزه خون از لبهاش این لحظات آخر
عزیز زهرا///غریبُ تنها///میون بستر افتاده
این دمه آخر///بادوچشم تر//بیاد مادر فتاده
تو دل شبها بی بهونه
میریزه دشمن وحشیونه
از در دیوار توی خونه
دو دست آقاشده بسته
دوباره حرمتی شکسته
به زیر ضرب تازیانه
زنده شد دوباره یازهرا یازهرا(س)
یاده گوشواره یازهرا یازهرا (س)
پیاده تک و تنها دویده پی مرکب
هربار زمین میخورد ناله میزد زینب
به زیر ضرب//سیلی دشمن//زارغریبُ دلخونه
با دست بسته//غریبُ خشته//روضه زینب میخونه
بابای عریان دل پرشیون
سرِبرهنه دله پُرخون
نوا گرفته چشمه گریون
غمهای زینب بانفسهاش
شده مجسم پیشه چشماش
امون از اون شام غریبون
ذکر شاه بی سر وای زینب وای زینب
ناله هایِ مادر وای زینب وای زینب
خواهر علمدار وای زینب وای زینب
معجرت نگهدار وای زینب وای زینب
یه طرف تنی بی سر به زیرِ سم اسبا
یه طرفی آوای غریبونه زهرا
غریب مادر//بریده حنجر//فدایِ کام عطشانت
پیرهنت کو/پس کفنت کو//چه کسی کرده عریانت
#قاسم_نعمتی
@karimegharib
نوحه امام صادق (ع)
سبک 6
شدحرم ماتم سرا صادق دین شدفدا
وا مصیبت زین عزا
از نوا افتاده است روضه خوان کربلا
وا مصیبت زین عزا
شهریار عالمین///// جان دهدباشوروشین
اشهد او یاحسین
وای وای وای(3) صادق آلِ عبا
بی عمامه بی عبا روی خاک کوچه ها
می کشد دشمن مرا
مانده مثله مادرم بر لباسم جای پا
می کشد دشمن مرا
روضه ام نا گفته شد////باغریبی سفته شد
گیسویم آشفته شد
وای وای وای(3) صادق آلِ عبا
پیش خانواده ام ناله ها سر داده ام
از نفس افتاده ام
دشمنم بین نماز می کشد سجاده ام
از نفس افتاده ام
من رئیس مذهبم/////آمده جان برلبم
یاده عمه زینبم
عمه ام قدّش خمیده/نیمه شب گیسوسپیده
دربیابان می دویده
وای وای وای(3) صادق آلِ عبا
#قاسم_نعمتی
@karimegharib
نوحه زمینه امام صادق علیه السلام
سبک 7
سفره دار روضه هاى کربلا افتادى از پا
از کنار بستر تو ميرسد آواى زهرا
(لحظهء آخر .ديده گريانى
از غم مادر. روضه ميخوانى)2
غریب آقام آقام
نيمهء شب بى حياها خانه ات اتش کشيدند
اهل خانه ديده گريان در پى تو مى دويدند
هر چه شد اما گرفتارى چنان حيدر نداري
پشت در دلشورهء افتادن همسر نداري
(مادرت زهرا بى هوا افتاد
بر روى چادر جاى پا افتاد)2
غريب اقام اقام
سر برهنه در ميان کوچه ها رفتى دل شب
گريه ميکردى براى کوچه گردى هاى زينب
بى کس و تنها دو دستش را به روى سر گرفته
روى محمل هاى بى پرده غم معجر گرفته
صحنه اى ديد و ناله اى سر داد
رأس شاه از نى زير پا افتاد
غريب اقام اقام
#قاسم_نعمتی
@karimegharib