eitaa logo
اشعار قاسم نعمتی
3.9هزار دنبال‌کننده
629 عکس
137 ویدیو
17 فایل
جانم حسن علیه السلام چقدر نام تو زیباست اباعبدالله
مشاهده در ایتا
دانلود
نوحه زمینه حضرت زینب (س) ای آسمون خون گریه کن -زینب غریبه جون میده و باهر نفس_یاد حبیبه ای غم کشیده زینب قامت خمیده زینب واویلتا واویلا میگه کجائی یا حسین_سالار زینب لحظه جون دادن بیا _دیدار زینب شامم سحر شد ای یار وقت سفر شد ای یار واویلتا واویلا کجائی ای دلدار من _با بی قراری مونده برام پیراهن _تو یادگاری میلرزه دستم ای یار یاد تو هستم ای یار واویلتا واویلا لحظه های جون دادم _دیده به راهم رو به سوی کرب و بلا _مونده نگاهم ای کربلا ئی ای یار آخه کجائی ای یار واویلتا واویلا خاطرهای قتلگاه _یادم نمیره ناله زدم با سوز و اه _یادم نمیره بر خاک صحرا ای وای افتادی از پا ای وای واویلتا واویلا پیش نگام غارت شده _بال و پر تو دیدم همه میچرخونن _رو نی سر تو دیدم غمینی ای وای نیزه نشینی ای وای واویلتا واویلا دیدم کنار قتلگاه _آشفته گیسو میشه با نیزه جسم تو _پهلو به پهلو تا قاتل امد ای وای مادر صدا زد ای وای واویلتا واویلا @karimegharib
زمینه حضرت زینب(س) شده وقت رفتن من ای همه هستم کجائی من غریب شهر شام و تو غریب کربلائی با لب تشنه . یاد عاشورا جان دهد زینب بی کس و تنها آه و واویلا مانده تنها یادگاری از تو روی سینه من پس گرفتم پاره پاره پیروهن را من ز دشمن این دم اخر. گرچه بی حالم یاد جسم تو. ته گودالم آه و واویلا کی رود از خاطر من بوسه زیر گلویت پیش چشمان تر من پنجه زد قاتل به مویت همه ء کرببلاارا من به دنبالت دویدم با همین دستان لرزان نیزه از پهلو کشیدم یک طرف خواهر. یک طرف مادر تیزی خنجر. نرمی حنجر آه و واویلا یاد شام و کوچه هایش خواهرت را داد آزار در پی رأست به نیزه آمدم تا بین بازار دیدمت ای قاری قران که در بزم شرابی میخورد روی لب تو چوب و از خونش خصابی پیش چشم من .خیزران خوردی با لب خونین صبر من بردی آه و واویلا @karimegharib
سبک مادر خزون شده بهار زینب زمزمه روضه حضرت زینب سلام الله علیها حسین- زمان رفتنم رسیده تمام گیسوهام سپیده کجایی ای گلوبریده حسین-برا همه مادری کردم حالا که کوه رنج ودردم دارم به دنبالت میگردم حسین-چه گریه داره حال وروزم توو گوشم صدات هنوزم بیاد قتلگاه می سوزم حسین-یادم نمیره قتلگاهت غربت آخرین نگاهت خضاب شد اون صورت ماهت حسین-غرور وزینب وشکستن با چکمه رو سینت نشستن ملائکه چشمام وبستن حسین-سربه سرت گذاشت با نیزه بالامیرفت هزارتا نیزه مونده روی گلوت جا نیزه حسین-پا به پای تو ضربه خوردم دستم توو خاک وخون بردم تاکه گلوت و گیر اوردم حسین-تورو غریب گیرت اوردن لباسای تنت رو بردن دور سر تو آب میخوردن حسین-حریر موهات و لگد کرد عقیق لبهات و لگد کرد تموم رگهات و لگد کرد حسین-طعم اسیری رو چشیدم رو نیزه ها سرت رو دیدم خودت دیدی چی ها شنیدم حسین-خدا کنه نشنوه سقا چیا گذشته بر دل ما چونه زدن سرِ اسیرا حسین-خاطره هاش برام عذابه بانوئی که عالیجنابه جاش میون بزم شرابه؟ حسین-یکی تادختر و نشون داد سرش رو باخنده تکون داد تووبغلم سکینه جون داد @karimegharib
السلام علیکِ یا زینب کبری سلام الله علیها با زبانی پُر گلایه مقتلم تحریر شد آیه های غربت من یک به یک تفسیر شد تو غریب کربلا و من غریب شهر شام ماجرای غربتم مثل تو عالم گیر شد من نگفتم بی تو میمیرم بیا حالا ببین تازه خواب کودکی هایم دگر تعبیر شد پینه هایِ لایِ انگشتانِ من را دیده ای ؟ ای دل آرامم کجایی خواهر تو پیر شد در میان این لباس کهنه روی سینه ام ماجرای رفتن تو مثل یک تصویر شد من خودم دیدم که زیر دست و پا افتاده ای مثل آیینه تنت پاشیده و تکثیر شد بین گودال آمدم هرچه صدا کردم حسین دشمن کف زد صدای ناله بی تاثیر شد پیکر تو زیر نعل تازه وا میشد زهم پیکر من زخمی از جای غل و زنجیر شد آنکه بُرد عمامه تو معجر از رویم کشید هر دو گیسوها اسیرِ پنجة تقدیر شد تا نیفتی از سرِ نیزه به زیر دست وپا خواستم دامن بگیرم زیرِ نیزه دیر شد گوبه سردارِ سپاهت رفتی وبارفتنت خواهر گیسو سپیدت هرکجا تحقیر شد @karimegharib
السلام علیک یا زینب کبری غزل مصیبت نفس آخرم حسین حسین نام تو می برم حسین حسین گفته بودم که بی تو میمیرم ناز تو میخرم حسین حسین وقت جان دادن همه بودم حال ؛بی یاورم حسین حسین سر پیری چه بی عصا شده ام کو علی اکبر م حسین حسین بعد تو بی پناه شد زینب ای پناه حرم حسین حسین روضه ها زنده میشود یک یک پیش چشم ترم حسین حسین با زمین خوردنت زمین خوردم چه کنم خواهرم حسین حسین بین گودال در کنار سرت شد بریده سرم حسین حسین پای بوسیدنت لگد خوردم جلوی مادرم حسین حسین آنکه پا روی سینه تو گذاشت کرده خاکی پرم حسین حسین مانده شش ماه جای چکمه شمر بر روی پیکرم حسین حسین تا لباس تورا درآوردند پاره شد معجرم حسین حسین ابن ِ کعبِ حرام زاده زده چنگ بر زیورم حسین حسین راهش افتاد بر سر بازار زینبِ محترم حسین حسین گیر کردم میانِ بزمِ شراب یادِ تشتِ زرم حسین حسین اذیتم کرده چشمهای حرام دختر حیدرم حسین حسین فکرِ آن سرخ مویِ مجلسِ شام میکند مضطرم حسین حسین @karimegharib
همه با دست پُر از كرب و بلا مى رفتند غير زينب كه همه زندگى اش غارت شد🍂 🏴 💔 🌱 🙏🏼 @ark_vip
عین توحید بود ذکر صفات زینب روز و شب وقف حسین است حیات زینب نیمه ی ماه رجب جلوه ی روز عرفه است نام آن را بگذاریم عرفات زینب @karimegharib
صلی الله علیک یااباعبدالله الحسین 🚩روضه شبهای جمعه 🕰 ساعت 19 🕌شهرری سه راه ورامین خیابان ابن بابویه کوچه شهید صادقی پلاک پرچم کهف الحسن علیه السلام ۱۴صلوات با مرحمت و عنایت مادرتو هرهفته بساط گریهٔ ما پهن است هنگامِ سلام، خانهٔ کوچکِ ما انگار به باصفایی یک صحن است @karimegharib
کلیپ شهادت حضرت زینب سلام الله علیها دختر فاطمه ،بازار!!!!!خدارحم کند چادر پاره و انظار خدا رحم کند ماکه از کوچه فقط خاطرهٔ بد داریم شود این حادثه تکرار خدا رحم کند @ghasemnemati_ir https://www.instagram.com/p/CaDRvbSoyq3/?utm_medium=share_sheet
السلام علیکم یا انصار فاطمه الزهرا به بهانه سالگرد عملیات خیبرسوم اسفندماه ماه اسفند می دهد بوی شیرمردان بیشه خیبر گشت با رمز یا رسول ا.. بین نیزارها تنی بی سر ..... همت افتاد باکری افتاد تا که این انقلاب بر پا ماند گریه می کرد یک نفر میگفت که رفیقم طلاییه جا ماند .......... فاطمیه ظهور زهرا شد مثل آیینه نور و پاکیشان مینوشتند نام بی بی را همه پشت لباس خاکیشان .......... هرکجایی که گیر میکردند وسط حور و آتش و غوغا بی مهابا به گریه میگفتند دست مارا بگیر یازهرا .......... مثل دودی که پشت در پیچید مثل مادر که از نفس افتاد شیمیایی به سینه آتش زد هرطرف یک رفیق ما جان داد .......... خیبری ها به خاک افتادند تامبادا قدی خمیده شود تا مبادا به دست نامحرم چادری از سری کشیده شود ......... تا که بر پا بماند این پرچم چه پدرها که بی پسر شده اند تاکه پاینده ماند این نهضت چه کسانی که خونجگر شده اند .......... الغرض حفظ پرچم اسلام برهمه واجب است پیر و جوان تا به همراه رهبر این پرچم برسانیم دست صاحبمان شادی روح تمام شهدا مخصوصا غیورمردان عملیات خیبر صلوات @karimegharib
📄| شعر روضه حضرت (ع) تَرَكِ روى لبت آيه قرآنِ رباب مثلِ قرصِ قمرى زينتِ دامانِ رباب چه كنم ؟ تا كه کمى تر بشود لبهايت مى چكد روى لبت اشكِ دو چشمان رباب سينه ام شير ندارد پسرم چنگ نزن آه ، بازى مكن اينقدر تو با جانِ رباب بر ضريح لب خشكيده ءتو جا انداخت لبِ عطشانِ حسين و لبِ عطشانِ رباب پا برهنه پسرم خيمه به خيمه گشتم قطره اى آب نبود ، اى گل ريحان رباب رفتي و پشت تو "يا رادَّ يوسف" خواندم كاش سيراب بيايى تو به كنعان رباب پدر تو به سپاهى سَرِ تو رو زده است تا خجالت نكشد از دل سوزان رباب تير خوردى وسط خيمه زمين خوردم من بعد از اين گريه شود روزى چشمان رباب عاقبت بر جگرم حرمله زهرش را ريخت واى بر حالِ دلِ بى سر و سامان رباب اين زمين خوردن من دست خودم نيست على سَرِ تو خورده زمين زانوى لرزان رباب سَرِ هر كوچه به لالايى من خنديدند كودكى نيست دگر بر روى دستانِ رباب @karimegharib
صلی الله علیک یااباعبدالله الحسین 🚩روضه شبهای جمعه 🕰 ساعت 19.30 🕌شهرری سه راه ورامین خیابان ابن بابویه کوچه شهید صادقی پلاک پرچم کهف الحسن علیه السلام ۱۴صلوات با مرحمت و عنایت مادرتو هرهفته بساط گریهٔ ما پهن است هنگامِ سلام، خانهٔ کوچکِ ما انگار به باصفایی یک صحن است @karimegharib
دل بریدم از همه ارباب خوب و باوفا تاکه مهمانم کنی یک بار دگر کربلا دلم گرفته/برای دیدن حرم از این جدایی... @hajmansourarzi https://www.instagram.com/tv/CaWU9oNITta/?utm_medium=share_sheet
سبک مناجات و روضه دل بریدم از همه / ارباب خوب و باوفا تا که مهمانم کنی / یک بار دیگر کربلا این جدایی از حرم/شد درد بی درمان حسین خوش بحال هرکه شد/در کربلا مهمان حسین دلم گرفته. برای دیدن حرم از این جدایی ببین تو دید ترم عزیز زهرا آقام آقام آقام آقام از حرم تا قتلگاه/من با چه زحمت آمدم باورت می شد حسین /حتی به قاتل رو زدم از همون بالای تل/گفتم چه می خواهی سنان بی حیا خندید و زد/با نیزه محکم بر دهان سنان که خوردی بریده شد صدای تو ای زینت عرش زیر لگد شد جای تو برخیز عزیزم اهل حرم جان بر لب ند جای محارم اینها کنار زینب ند عزیز زهرا آقام آقام آقام آقام گریه شد آرامشم /اشک دو چشمم را ببین خواب دیدم آمدم/از باب ِقبله اربعین لحظهٔ جان دادنم/دیده به راهم هرنفس آبرو داری کن و /آن دم به فریادم برس چنان شهیدان همین شده دعای من شوم الهی به تکه بوریا کفن کنار قبرم حسین حسین بپا شود تا لحد من تربت کربلا شود عزیز زهرا آقام آقام آقام آقام @karimegharib
غزل مناجات باامام رضا علیه السلام آرزوی وصل تو آتش به جانم ریخته درد دل باتوسخنها بر زبانم ریخته بند می آید زبانم تا به صحنت میرسم گوئیا ظرف عسل روی زبانم ریخته جنس من جوراست کوهی ازگناه آورده ام آبرویم پای اجناس دکانم ریخته دوره گردم آبرویم میفروشم میخری پیش سلطان ترسم ازسودوزیانم ریخته پهن کردم سفره ای ازعرش کنج خانه ات روی سنگ صحنهایت خرده نانم ریخته گوشه ای ازپنجره فولادزنجیرم کنی من سگی بیمارم آنجا استخوانم ریخته مُسطتیعم حاجیم چون آمدم بیت الرضا دوور تا دور حرم اشک روانم ریخته من نمیبینم توهردفعه بقل کردی مرا عطر دستان تو لای گیسوانم ریخته صحن گوهرشادچیزی کم نداردازبهشت بوی سیب ازهرکجایی می تکانم ریخته درمیان صحنهایت عشق من باب الجواد صدهزاران بوسه اینجاازدهانم ریخته هرکسی کرببلایی گشت مدیون شماست این حکایت درمیان دوستانم ریخته آخرماهی جواب ناله هایم رابده جان بابای غریبت کربلایم رابده @karimegharib
امام رضا(ع)-مدح و مناجات مرا کشانده به مشهد هوای دیدن تو زِ راه دور رسیدم برای دیدن تو مرا به دِرهم و دینار وا مکن زِ سرت از این به بعد گدایم، گدای دیدن تو همیشه روزی رَعیَت به دست سلطان است چه چیز پُر کُنَدْ ای دوست جای دیدن تو؟ کبوتر حرم و صحن و گنبدت زیباست ولی ندارد عزیزم صفای دیدن تو تَب وصال تو افتاده در دلم چه کنم؟ در این سفر شده ام مبتلای دیدن تو بِریز خونم و زُلف از رُخَتْ کنار بزن من آمدم که بِمیرم به پای دیدن تو طواف کعبه ی ما بوسه از ضریح شماست گرفته دست دلم را دعای دیدن تو از این حرم شهدا بَرگه ها گرفتند و شدند عازم کربُبَلای دیدن تو به گریه ها و نماز تو در شلمچه قسم تمام جبهه ی ما شد مِنای دیدن تو قسم به جان جوادت مرا خدایی کن به دست خویش مرا باز کربلایی کن @karimegharib
بسم الله مجموعه اشعار مناجات باامام رضا علیه السلام و روضه آقا موسی بن جعفر علیهما السلام ⬇️⬇️⬇️⬇️
غزل مناجات باامام رضاعلیه السلام من بی دل آمدم که تو دلدار من شوی غمدیده آمدم که تو غمخوار من شوی شادم که در حریم تو افتاده بار من آیا شود ز لطف خریدار من شوی خودرا ز راه دور کشاندم به کوی تو دلخسته آمدم که مددکار من شوی هر طور راحتی ، بزن ، اما نمی روم این بار آمدم که فقط یار من شوی من ورشکسته گنهم می شود؟ شبی یوسف شوی و گرمی بازار من شوی عمرم به باد رفته به داد دلم برس من آمدم که مونس من یار من شوی آقاییم همیشه ز سلطانی شماست یک عمر نوکرم که تو سالار من شوی خوانم میان صحن تو تا روضه ی حسین گویا که از وفا تو گرفتار من شوی پیچیده باز در حرم تو صدای من دست شماست روزی کرب و بلای من @karimegharib
غزل مصیبت موسی بن جعفرعلیه السلام در میان هلهله سوز و نوا گم می شود زیر ضرب تازیانه ناله ها گم می شود بس که بازی می کند زنجیر ها با گردنم در گلویم گریه های بی صدا گم می شود در دل شب بارها آمد نمازم را شکست در میان قهقهه صوت دعا گم می شود چهار چوب پیکرم بشکسته و لاغر شدم وقت سجده پیکرم زیر عبا گم می شود تازه فهمیدم چرا در وقت سیلی خوردنش راه مادر در میان کوچه ها گم می شود بین تاریکی شب چون ضربه خوردم آگهم آه در سینه به ضرب بی هوا گم می شود لا به لای پنجه هایش مشتی از موی سرم بین این تصویر ها دیگر حیا گم می شود از یهودی ضربه خورده خوب می داند چرا ؟ گوشوارِ بچه ها در کربلا گم می شود @karimegharib
اشعار مناجات با امام رضا (علیه السلام) ساقیا بوی نسیم سحری ما را بس در همین حد که نمودی نظری ما را بس حاجت ازدل نگذشته تو روا می سازی از گرفتاری ما باخبری ما را بس مثل هر بار اگر باز بزرگی بکنی بار افتاده ی ما را بخری ما را بس شوری اشک ، چشیدم و نمک گیر شدیم داده ای نیمه شب چشم تری ما را بس ناخداگاه مقیم در میخانه شدیم جای دادی به گدایی گذری ما را بس فاطمه دید و پسندید و خرید این همه عمر با تولّای علی شد سپری ما را بس شیعه حیدر کرار شدیم و برِ ما همسر فاطمه کرده پدری ما را بس بوسه دارد کف نعلین علی که نورش می کند در رخ ما جلوه گری ما را بس جان ارباب قسم ، این دلمان تنگ شده یک سفر کرببلا هم ببری ما را بس همه را مثل جوادت تو بغل می گیری چقدر خوب تو کردی پدری ما را بس عاقبت حاجت ما نیز روا خواهد شد خاک ما گوشه ای از کرببلا خواهد شد @karimegharib
غزل مناجات باامام رضا علیه السلام ای که مرآت خدایی مددی حضرت سلطان معدن جود و سخائی مددی حضرت سلطان هر گدائی که به سویش بنمایی تو نگاهی رسد آخر به نوایی مددی حضرت سلطان تو نگفته بدهی حاجت و این رسم رئوف است مهد احسان و عطایی مددی حضرت سلطان چه شهیدان که گرفتند برات از حرم تو که حبیب شهدایی مددی حضرت سلطان روضه‌های سحر کوی تو دارد چه صفایی صاحب هر چه بکائی مددی حضرت سلطان قبله ی کعبه تویی جملۀ شاهان سگ کویت کی تو حج فقرایی مددی حضرت سلطان پرچم سبز سر گنبد تو هادی عشق است چون کند قبله نمایی مددی حضرت سلطان تحت آن قبه ی زردت که بود عرش الهی گریه دارد چه صفائی مددی حضرت سلطان بی خود از خود شده دل هر دمی آید به حریمت بشود کرببلائی مددی حضرت سلطان زیر ایوان طلایت چو نجف غرق غرورم شهریار دو سرائی مددی حضرت سلطان @karimegharib
زمينه نوحه حضرت موسى بن جعفر عليه السلام سبک منو اشکى مثل بارون پريشان و بى پناهم, شده زندان قلگاهم خدايا خسته شدم من, اجابت کن سوزو اهم چه گويم - از اين بى حرمتى ها قسم بر-پريشانى زهرا از اينجا- خلاصم کن خدايا رسيده جانم از غصه بر لب شده روزم تيره همچنان شب دعايم گرديده هر خلصنى يا رب واويلا غريبم من خدا من و زخم تازيانه, شکنجه هاى شبانه دگر جا واکرده زنجير, به روى پهلو وشانه بخوانم -دعا با دسته بسته زبسکه-نمازم را شکسته مسير -نفس در سينه بسته دگر تاخورده اين ساق پايم نمى ايد بالا اين صدايم زبسکه در زندان کرده با پا جا به جايم واويلا غريبم من خدا به روى يک تخته پاره, شدم چيده چون ستاره به هم ريزد استخوانم, نه با ضربه با اشاره اگر شد-پر از خون پيکر من نگشته- جدا از تن سر من نرفته-اسيرى دختر من سلام من بر آن سر بريده که با چشم خوداز نيزه ديده چگونه دختر شد در خرابه قد خميده واويلا غريبم من خدا @karimegharib
غزل مصیبت موسی بن جعفرعلیه السلام هر لحظه ای که آمد و از من خبر گرفت حالات سجده های مرا در نظر گرفت می دید عاشقانه مناجات می کنم اغلب سراغی از من عاشق،سحر گرفت نفرین به ضربه ای که نماز مرا شکست رویم ز ضرب دست یهودی اثر گرفت پاره شده عبا به تنم بسکه با شتاب این تازیانه حلقه به دور کمر گرفت جا خورده دنده ام به گمانم که پهلویم چون پهلوی مدینه به تیزی در گرفت فهمیده بود غیرت ما روی مادر است با حرف بد قرار مرا بیشتر گرفت دانستم از چه کودک جامانده حسین وقت فرار دست خودش روی سر گرفت در شام دختری که خودش ضربه خورده بود دامن برای روی کبود پدر گرفت هر چه شد عاقبت سرم از تن جدا نشد تشییع پیکرم به زیر دست پا نشد تیزی نیزه ای نرسیده به حنجرم سیلی نخورده دختر من در برابرم @karimegharib
یاباب الحوائج دوری از شهر و دیارم عزتم را لطمه زد این جدائی قلب پاک عترتم را لطمه زد با دو دست بسته هم باب الحوائج بوده ام کی غل و زنجیر فضل و رحمتم را لطمه زد ناله های ممتدم گویای این مطلب شده بغض سینه اشتیاق صحبتم را لطمه زد تار می بینم ز بس که این حرامی یهود گاه و بیگاه آمد از ره صورتم را لطمه زد صوت سیلی هم صدا شد با صدای خنده اش هر دمی آمد سراغم خلوتم را لطمه زد نام زهرا را نه تنها با طهارت او نبرد بد دهن بود و دل با غیرتم را لطمه زد داغ من یک سر بریدن کمتر از جدم حسین آخر کار این کفن ها غربتم را لطمه زد @karimegharib
اَشعٰار قٰاسـِــــمْ نِعمَتی: کسی بدون دلیل از صدا نمی افتد لب کلیم ز سوز دعا نمی افتد کریم در غل و زنجیر هم کریم بُود به دست بسته شده، از عطا نمی افتد اگرچه خاک نشسته به روی لب هایت عقیق، پا بخورد از بها نمی افتد مگر چه گفته به تو این زبان دراز یهود؟ همیشه از دهنش ناسزا نمی افتد چه آمده به سرت پنجه میکشی بر خاک؟ به هر نفس، لب تو از ندا نمی افتد به سینه ای که لگد خورد پشت در سوگند بدون درد سر این ساق، جا نمی افتد کسی که در تن او پیرهن شده پاره به یاد بی کفن کربلا نمی افتد تو گیر یک نفر افتاده ای چنین شده ای تن تو در گذر گرگ ها نمی افتد پس از سه روز تو را عده ای کفن کردند سر بریده ی تو زیر پا نمی افتد سنان و شمر به هم با اشاره می گفتند: مگر که نیزه نخورده ؟ چرا نمی افتد؟ @karimegharib