✅#شهادت_حضرت_علی علیه السلام
🔹#امیرالمؤمنین پس از ضربت خوردن #با_صورت_به_زمین_افتاد ....
لوط بن يحيى، نقل کرده:
چون امام عليه السلام ضربت را حس كرد، نناليد، صبر كرد و به حساب خدا و اجر او گذاشت و به رو افتاد، و در حالى كه كسى نزد او نبود، میگفت:
▪️«بِسم اللّه وباللّهِ وَعلى ملّةِ رسولِ اللّه!».
▪️سپس فرياد كشيد: «ابن ملجم، مرا كُشت. به خداى كعبه، اين ملعونِ يهودى زاده مرا كُشت. اى مردم! ابن ملجم از دستتان نگريزد ...».
🔺چون مردم صداى ضجّه را شنيدند، هر كه در مسجد بود، به سمت او دويد. همه میچرخيدند و از شدّت و وحشت فاجعه، نمیدانستند كجا میروند.
🔸دور على عليه السلام را گرفتند، در حالى كه سرش را با پارچه میبست و خون بر صورت و محاسنش جارى بود و محاسنش به خونش رنگين شده بود و میفرمود:
✳️«اين، همان است كه خدا و پيامبرش وعده داده بودند، و خدا و رسولْ راست گفتند ...».
🔹مردم وارد مسجد جامع كوفه شدند. امام حسن عليه السلام را ديدند كه سر پدرش بر دامن اوست، خونها را شسته و جاى ضربت را بسته؛ ولى همچنان از آن خون بيرون میزند و رنگ چهرهاش هرچه بيشتر سفيد متمايل به زرد میشود، با گوشه چشم به آسمان مینگرد و زبانش به تسبيح خدا و توحيد او گوياست و میگويد:
▪️«از تو میخواهم، اى خداى بلند مرتبه برتر!».امام حسن عليه السلام سر او را بر دامن گرفت. ديد كه از هوش رفته است.
در آن لحظه به شدّت گريست و شروع كرد به بوسيدن چهره و بين دو چشم و جايگاه سجده پدرش.
قطراتى از اشك ديدگانش بر صورت اميرمؤمنان چكيد. ديدگان را گشود و او را گريان ديد.
🔸فرمود: «پسرم! اين گريه چيست؟ پسرم! از اين روز به بعد، بر پدرت نگران نباش. اينك اين جدّت محمّد مصطفى است و اينها خديجه و فاطمه و حوريان بهشتی اند كه همه حلقه زده و منتظر قدوم پدرت هستند.
🔹 راحت و آسوده باش و چشمت روشن باد! دست از گريه بدار كه صداى ناله فرشتگان به آسمان بلند است.
فرزندم! بر پدرت بیتابى میكنى، در حالى كه فردا پس از من مسموم و مظلوم، كشته خواهى شد و برادرت همينگونه با شمشير كشته خواهد شد و به جدّ و پدر و مادرتان مى پيونديد؟».
-------------------------------------------------
📚متن عربی:
🔸بحار الأنوار عن لوط بن يحيى عن أشياخه: فَلَمّا أحَسَّ الإِمامُ بِالضرَّبِ لَم يَتَأَوَّه وصَبَرَ وَاحتَسَبَ، ووَقَعَ عَلى وَجهِهِ ولَيسَ عِندَهُ أحَدٌ قائِلًا: بِسمِ اللّهِ وبِاللّهِ وعَلى مِلَّةِ رَسولِ اللّهِ، ثُمَّ صاحَ وقالَ: قَتَلَنِي ابنُ مُلجَمٍ قَتَلَنِي اللَّعينُ ابنُ اليَهودِيَّةِ ورَبِّ الكَعبَةِ، أيُّهَا النّاسُ لا يَفوتَنَّكُمُ ابنُ مُلجَمٍ ....
فَلَمّا سَمِعَ النّاسُ الضَّجَّةَ ثارَ إلَيهِ كُلُّ مَن كانَ فِي المَسجِدِ، وصاروا يَدورونَ ولا يَدرونَ أينَ يَذهَبونَ مِن شِدَّةِ الصَّدمَةِ وَالدِّهشَةِ، ثُمَّ أحاطوا بِأَميرِ المُؤمِنينَ عليه السلام وهُوَ يَشُدَّ رَأسَهُ بِمِئزَرِهِ، وَالدَّمُ يَجري عَلى وَجهِهِ ولِحيَتِهِ، وقَد خُضِبَت بِدِمائِهِ وهُوَ يَقولُ: هذا ما وَعَدَ اللّهُ ورَسولُهُ وصَدَقَ اللّهُ ورَسولُهُ ....
فَدَخَلَ النّاسُ الجامِعَ فَوَجَدُوا الحَسَنَ ورَأسَ أبيهِ في حِجرِهِ، وقَد غَسَلَ الدَّمَ عَنهُ وشَدَّ الضَّربَةَ وهِيَ بَعدَها تَشخَبُ دَماً، ووَجهُهُ قَد زادَ بَياضاً بِصُفرَةٍ، وهُوَ يَرمُقُ السَّماءَ بِطَرفِهِ ولِسانِهِ يُسَبِّحُ اللّهَ ويُوَحِّدُهُ، وهُوَ يَقولُ: أسأَلُكَ يا رَبِّ الرَّفيعَ الأَعلى فَأَخَذَ الحَسَنُ عليه السلام رَأسَهُ في حِجرِهِ فَوَجَدَهُ مَغشِيّاً عَلَيهِ، فَعِندَها بَكى بُكاءً شَديداً وجَعَلَ يُقَبِّلُ وَجهَ أبيهِ وما بَين عَينَيهِ ومَوضِعَ سُجودِهِ، فَسَقَطَ مِن دُموعِهِ قَطَراتٌ عَلى وَجهِ أميرِ المُؤمِنينَ عليه السلام، فَفَتَحَ عَينَيهِ فَرَآهُ باكِياً، فَقالَ لَهُ: يا بُنَيَّ ياحَسَنُ ما هذَا البُكاءُ؟ يا بُنَيَّ لارَوعُ عَلى أبيكَ بَعدَ اليَومِ، هذا جَدُّكَ مُحَمَّدٌ المُصطَفى وخَديجَةُ وفاطِمَةُ وَالحورُ العينُ مُحدِقونَ مُنتَظِرونَ قُدومَ أبيكَ، فَطِب نَفساً وقَرَّ عَيناً، وَاكفُف عَنِ البُكاءِ فَإِنَّ المَلائِكَةَ قَدِ ارتَفَعَت أصواتَهُم إلَى السَّماءِ، يا بُنَيَّ أ تَجزَعُ عَلى أبيكَ وغَداً تُقتَلُ بَعدي مَسموماً مَظلوماً؟ ويُقتَلُ أخوكَ بِالسَّيفِ هكَذا، وتَلحَقانِ بِجَدِّكُما و أبيكُما وامِّكُما.
--------------------------------------------------
📘#بحارالأنوار، علامه محمد باقر مجلسی؛ج 42 ص 281.
@karimegharib
زمينه ايام شهادت اميرالمومنين (ع)
گوشه محراب کوفه قتلگاه مولا شده
با صورتى از خون خضاب مسافر زهرا شده
زهرا جونم قربونته
امشب على مهمونته
واى واى سرش شکسته
واى واى به خون نشسته
واى واى على غريبه
باز داره دشمن به اشک و ناله حيدر ميخنده
جاى تو با گريه زينب زخم سرش رو ميبنده
لاغر شده چون تو تنش
خونى شده محاسنش
واى واى گلوم ميگيره
واى واى داره ميميره
واى واى على غريبه
دست يتيماى کوفه هر کدوم يه کاسه شيره
ميکنن دعا ايشاالله باباشون شفا بگيره
لبات چرا گشته کبود
اى کاش زينب زنده نبود
واى واى رنگ غروبى
واى واى تو پا مى کوبى
واى واى على غريبه
گوش بده زينب به حرفام گريه نکن جون بابا
بازم دوباره بر ميگردى مثل اسرا به اينجا
اما ميبينى هر کجا
راس حسين به نيزه ه
واى واى بى کس و بى يارى
واى واى محرم ندارى
#قاسم_نعمتی
@karimegharib
نوحه زمينه اميرالمومنين ( ع)
نواى زينب - شده با ناله اى حزين - ياأبتا
ميان بستر - شده اى نقش بر زمين - ياأبتا
ميرسد از زمزمه ات ناله زهرا
گريه کنان بوسه زنم زخم سرت را
واى واى واى على
غريب کوفه- شده در شور زمزمه - واويلتا
کند وصيت - به يتيمان فاطمه - واويلتا
بعد پدر کوفه دگر جاى شما نيست
روزى زينب بجز اين رنج و بلا نيست
واى واى واى على
عدو زکينه - زده اتش به حاصلم - ياأبتا
به اشک زينب - بزند خنده قاتلم - يا أبتا
ميرسد از ناله اى تو بوى جداى
بعد تو زينب بشود کرببلايى
واى واى واى على
پس از تو اماده ظلم و جسارتم - يا أبتا
به فکر پوشيدن رخت جسارتم - يا أبتا
کار دل من بشود ناله و زارى
راس حسينم بکند نيزه سوارى
#قاسم_نعمتی
@karimegharib
نوحه به سبک منم آواره بین کوفه
زپا افتاده میرخیبر
کجایی ای زهرای اطهر
ببینی تواحوال حیدر
واویلا
ببین میلرزد دست و پایش
نمی آید بالا صدایش
وصال تو گشته دعایش
واویلا
واویلا
زهم واشده فرق او تا ابرو
شده زنده داغ شکاف پهلو
همان زخم بازو
رمق ندارد دیگر نگاه او
روضه بخواند هرسوز آه او
آن درو دیوار شد قتلگاه او
واعلیا وا ویلتا علی
دوچشمت واکن جان زینب
مداراکن بادختر امشب
تنت سوزد از آتش تب
واویلا
بیا و قلبم را مسوزان
مزن دیگر تو حرف هجران
مگو زیر لب ای حسین چان
واویلا
من از کوفه و کوفیان بیزارم
نبینی که در کوچه و بازارم
پناهی ندارم
پدر دعا کن برآبروی من
نشسته بغضی دراین گلوی من
نگاه کوفی خیره به سوی من
#قاسم_نعمتی
@karimegharib
چهارپاره زبانحال حضرت زینب سلام الله
هر بار بر محاسن خود دست میکشی
موی سپید مادرم آید به یاد من
حرفی نمی زنی فقط گریه میکنی
امشب برس عزیز دل من به داد من
مانند موی خویش دلم را به هم نریز
خون شستن از سرت چقدر کار میبرد
آن شب بگو چرا وسط غسل مادرم
دیدم که فضه پارچه بسیار میبرد
پا بر زمین مکوب دلم شور میزند
ماندم که زهر با جگر تو چه کرده است
مرهم برای زخم تو درمان نمیشود
شمشیر با شکاف سر تو چه کرده است
شمشیر با غلاف که فرقی نمیکند
هر دو برای زخم زدن ساخته شدند
در کوچه دست مادر و در کوفه فرق تو
اینها برای کشتن من ساخته شدند
اما میان این همه ابزارهای جنگ
برخنجری که کُند شده اکتفا کنند
آداب ذبح را که رعایت نمیکنند
آنقدر میزنند که سر را جدا کنند
#قاسم_نعمتی
@karimegharib
نوحه شهادت حضرت على ( ع)
يا حيدر يا حيدر محراب کوفه شد قتلگاهت
يا حيدر يا حيدر سوى مدينه مانده نگاهت
تو زپا افتادى- از نوا افتادى - تا ياد کوچه ها افتادى
اى واى محشر به پا شد
اى واى حيدر فدا شد
اى واى فرق على دو تا شد
مولا مولا يا حيدر
واويلا واويلا راحت شدم دگر من زغم ها
مى ايد ديدارت با قامتى کمان شده زهرا
خون گرفته رويت- زير لب ميگويم - اخر شفا گرفت پهلويم
کوفه گشته مدينه
با اين شمشير کينه
راحت گشتم ز زخم سينه
مولا مولا يا حيدر
واويلا واويلا بينى مرا روى از حال
از کوفه ميبينم اوارگى تو دور گودال
داغ دلبر بينى- جسم بى سر بينى - بر نى سر برادر بينى
روزى ياور ندارى
پا در کوفه گذارى
اى واى به ناقه ها سوارى
#قاسم_نعمتی
@karimegharib
سبک زمزمه مناجات شبهای قدر
زار و دامن آلوده، آمدم به مهمانی
حاصل همه عمرم، گشته این پشیمانی
گرچه من گنهکارم، گشته ای خریدارم
یا کریم و یا الله ، یا کریم و یا الله
سر به زیر و شرمنده، دل به لطف تو بستم
توبه نامه ای باطل، مانده بر روی دستم
معصیت شده کارم، از تو هم طلبکارم
یا کریم و یا الله ، یا کریم و یا الله
مورد پسند تو ، زندگی نکردم من
یک سحر به عشق تو ، بندگی نکردم من
مانده بر زمین بارم، دلخوشم تو را دارم
یا کریم و یا الله ، یا کریم و یا الله
با کمال بی شرمی، قلب یارم آزوردم
نزد حضرت صاحب، آبروی خود بردم
سرچگونه بردارم، کرده معصیت خوارم
یا کریم و یا الله ، یا کریم و یا الله
با محبّت زهرا، تا نجف کشیدم پر
ذکر هرشب قدرم، یا علی مدد حيدر
بر علی گرفتارم، حبّ مرتضی دارم
یا کریم و یا الله ، یا کریم و یا الله
زیر لب علی امشب، نام فاطمه دارد
یاد مهربان یارش، آه و زمزمه دارد
شد زمان دیدارم، من قتیل مسمارم
فاطمه کجایی تو ، مردم از جدایی تو
با حسین حسین امشب، حاجتم روا باشد
چون که افضل الاعمال، طوف کربلا باشد
شد حسین خریدارم، میل کربلا دارم
اى حسين مظلومم ، اى حسين مظلومم
با نگاه اربابم، همچنان زهیرم کن
با تنی به خون غلتان، عاقبت به خیرم کن
شد حسین مدد کارم، شاه با وفا دارم
ای حسین مظلومم ، ای حسین مظلومم
روی نی نسیم آمد، گیسویش تکانی خورد
بس که دلبری می کرد، صبر خواهرش را برد
گفت حسین گرفتارم، در میان اغيارم
اى حسين مظلومم ، اى حسين مظلومم
#قاسم_نعمتی
@karimegharib
زمزمه - زمینه - روضه
پاشو ای مرد سحر صبر زینب و نبر
یه بار دیگه اذان بگو پاشو ای مرد سحر
ای امیرالمومنین حال زینب و ببین جون من جلوی چشمام این چنین
پاشنه پاتو نکوب روی زمین ای امیرالمومنین
شیر اوردن یتیما برادر مونت بابا میاد از تموم کوفه ناله یا ابتا شیر اوردن یتیما
دوباره یه بسترو خاطرات مادرو صدای امن یجیب دخترو
تماشای زخمای کاری روی پیکرو دوباره یه بسترو
پیکری که روز به روز لاغر میشه زنده خاطرات میخ در میشه چشم زینب تر میشه
جواب امیرالمومنین:
دخترم گریه نکن دلبرم گریه نکن
با صدای گریه های تو میلرزه پیکرم گریه نکن
وا میشه دوباره این زخم سرم گریه نکن دخترم گریه نکن
اونقدر گریه کنی هر سحر گریه کنی
وقتی که تو کوفه میشی دربه در گریه کنی
هر دفعه چشم تو می افته به سر گریه کنی اونقدر گریه کنی
محرمات دوربرت شاهد چشم ترت
گر چه خون شد از غم من جگرت
اما دست نزد کسی به معجرت محرمات دورو برت
کربلا غوغا میشه روی دشمن وا میشه
بعد از اونکه از بدن سر حسین جدا میشه
معجر دخترا سوغاتی کوفیا میشه کربلا غوغا میشه
دخترم جلو بیا. تا بگم ز کوفیا
گذرت می افته از محله یهودیا
می بینی به روی صورت تو جای کبودیا دخترم جلو بیا
#قاسم_نعمتی
@karimegharib
غزل مصیبت امیرالمومنین
باز هم خانه و یک بستر خون آلوده
زنده شد خاطره مادر خون آلوده
شیر مرد اُحد افتاده کجایی زهرا
تا ببندی سر این حیدر خون آلوده
این سروصورت خونین شده هم ارثی شد
بعد از آن کوچه و نیلوفر خون آلوده
ریشۀ هرچه بلا آن در و دیوار شده
سینۀ مادر و میخ در خون آلوده
مثل پهلو سر پاشیده زهم خوب نشد
چه کند زینب و این پیکر خون آلوده
دور زینب همه هستند همه مَحرم ها
وای از کرببلا و پر خون آلوده
با لبانی که ترک خورده به گودال آمد
بوسه زد با قد خم حنجر خون آلوده
درسرازیری تل روبروی شمر رسید
چشمش افتاد به موی سرخون آلوده
خوب شد خورد به تاریکی شب غارت ها
جمع شد قافله ای دختر خون آلوده
می فروشند در این کوفه سر بازارش
گوشوار و سپر و معجر خون آلوده
#قاسم_نعمتی
@karimegharib
دودمه
آن قلافی که به کوچه بازوی زهرا شکست
تیغ آن محراب کوفه فرق حیدر را شکست
واومصیبت زین عزا
درد پنهان علی امشب مداوامیشود
ناله برپا میشود
بارخی غرق به خون مهمان زهرا میشود
لیله القدر مقدر بنما یا الله
اربعین پای پیاده حرم ثارلله
سحری راه بیفتیم ز ایوان نجف
همگی رو بسوی صحن اباعبدلله
ما گرفتار سر موی حسینیم همه
عاشق یک شب بین الحرمینیم همه
#قاسم_نعمتی
@karimegharib
لیلةالقدر مقدر بنما یا الله
اربعین پای پیاده حرم ثارلله
سحری راه بیفتیم ز ایوان نجف
همگی رو بسوی صحن اباعبدلله
#شبهاى_احياء📿
#زيارت_كربلا🕌
#يااباعبدالله❤️
#قاسم_نعمتی
@karimegharib