eitaa logo
اشعار قاسم نعمتی
4هزار دنبال‌کننده
669 عکس
163 ویدیو
19 فایل
جانم حسن علیه السلام چقدر نام تو زیباست اباعبدالله
مشاهده در ایتا
دانلود
روضه حضرت زهرا سلام الله علیها خانه خراب گشتن من با عزای توست زیباترین ترنم قلبم صدای توست دیدی چگونه زندگی ام را نظر زدند چشمانِ شور پشت سر بچه های توست دردم گرفته فاطمه جان گریه می کنم این قلب زخم دیده من مبتلای توست دستار بسته ای که نبینم سرت شکست جای شکستگی به خدا هر کجای توست تکرارِ ضربه ها که به یک جا نمی خورد جایِ قلاف رویِ سرو دست وپایِ توست جایِ طناب مانده به دورِ گلوی من آثارِ تازیانه بر انگشت هایِ توست پایینِ هر دو گونه تو چاک خورده است دو گوشواره درد سر مجتبایِ توست مقتل نوشته از در ودیوار خورده ای دهلیزِ خانه شاهد این ماجرای توست مقتل نوشته خون همه جارا گرفته بود خون لخته ها به مویِ پریشان حنای توست مقتل نوشته است که چادر سرت نبود این ماندنِ تو پشت در هم از حیای تو ست مقتل نوشته خنجری از لایِ در زدند آثارِ پارگی به لباسِ عزای توست گودال هم لباسِ حسینِ تو پاره شد حالا زمان روضه کرببلای توست هرکس رسید نیزه خودرا شکست و رفت کُندی خنجر از اثر بوسه های توست @karimegharib
نوحه شب شهادت الوداع همسفر فاطمه فاطمه می روی بی خبر فاطمه فاطمه من با مدینه قهرم یازهرا مرد غریب شهرم یازهرا بی تو می میرم یازهرا بر غم اسیرم یازهرا کرده ای پیرم یازهرا ام ابیها یازهرا بانویِ مهربان فاطمه فاطمه می روی قد کمان فاطمه فاطمه اشک از دودیده ریزم یازهرا بی من مرو عزیزم یازهرا ابوترابم یازهرا در اضطرابم یازهرا خانه خرابم یازهرا ام ابیها یازهرا بهر یک بی کفن فاطمه فاطمه بافته ای پیرهن فاطمه فاطمه در این شب جدائی یازهرا بی تاب کربلایی یازهرا گرچه بی حالی یازهرا از غم می نالی یازهرا فکر گودالی یازهرا ام ابیها یازهرا @karimegharib
نوحة شام غریبان امشب شد-عرض وسما-زداغ تو-در اضطراب آخر شد-ازاین عزا-شیرخدا-خانه خراب ببین خودت لرزش دست من چکونه جسم تو کنم کفن به پیش چشم زینب وحسین به پیش دیدة تر حسن یاورقدکمان من – فاطمة جوان من دیدی که – خاکِ عزا-چگونه بر- سرم نشست زیر پا – مقابلم –نگین خاتمم شکست گره گشای من خودت بگو چگونه واکنم گره ز مو اگر چه ساقی ام ولی ببین ترک ترک شده همه سبو همسر مهربان من – فاطمة جوان من طفلانت –به سر زنان –دورِ تنت به شور وشین بر سینه گرفته ای گریه کنان سرِ حسین قرار بعدی من وشما کنار قتلگاه کربلا زمان سر بریدن حسین به کام تشنه زیر دست وپا شعله نزن به جان من – فاطمة جوان من @karimegharib
مرو ای مهربان.جوان قد کمان ببین بی یاورم. کنار من بمان بیا بارفتنت قرارم را مبر تورا جان علی مرو ای همسفر مرو یا فاطمه خودم دیدم تورا.شدی نقش زمین چه خاکی بر سرم .شده زهرا ببین پس از تو میشود سلام َم بی جواب امیرالمومنین شده خانه خراب مرو یا فاطمه همه هیزم به دست.به کوچه آمدند چهل تایی تورا.به پیش من زدند حلالم می کنی؟ دو دستم بسته بود خودم دیدم شده همه صورت کبود مرو یافاطمه @karimegharib
غزل مصیبت حضرت زهرا سلام الله علیها دلِ تو ، از دلِ آشوبِ من خبردارد مگر حبیبة من نیت سفردارد فلک ندیده علی رو به هیچکس بزند اگر که رو بزنم ؟ خواهشم اثردارد بجایِ من تو به تابوتِ خویش می خندی؟ مریضِ ما چه خیالی مگر به سر دارد چرا وضویِ خودت را جبیره می گیری؟ مگر برایِ تنت آب هم ضرر دارد دمِ تنور نرو فضه هست اسما هست برایِ سوخته این شعله ها خطر دارد حسین گفتنِ تو با تنور یعنی چه؟! مگر زخانة خولی شبی گذر دارد چه آمده سرِ تو فضه هم نمی گوید جوانِ خانه ، چرا دست بر کمر دارد زمانِ حمله به زهرایِ من نگفت کسی : که این صدف به درونِ خودش گوهر دارد پرت به چوبة در خورد ، محسنت افتاد خبر زسینة مجروح، میخِ در دارد تمامِ پیکرِ تو باغلاف زخمی شد نشانِ حداقل ضربِ چِل نفر دارد دوان دوان پیِ تو زینب آمده کوچه به حمله ها وگرفتاری ات نظر دارد به رویِ چادر تو جایِ پاست یعنی که همیشه یاریِ مظلوم درد سر دارد @ghasemnemati_ir https://www.instagram.com/tv/CKBXuhQhEgj/?igshid=nqgbmqgsapla
السلام علیکِ یا فاطمه الزهرا زچشمم ، آسمانت را ، به ابری تار پوشاندی (چادر یا کبودی سیلی) زگلبرگِ گلت ، سرتاسرِ گلزار پوشاندی به صورت بر زمین خوردی وَ یا افتاد در رویت چه آمد بر سرت کز همسرت رخسار پوشاندی مگر چادر نبوده بر سرت ای عصمت کبری که خودرا در میانِ آن درودیوار پوشاندی سوالی دارم ای بانو ، میان ِ رفت و آمدها چگونه پهلویت را از نوکِ مسمار پوشاندی علی چشمانِ خود بست وصدایِ ضربه می آمد وَرم هایِ تنِ خودرا ز چشمِ یار پوشاندی مغیره قنفذ وخالد مرا از تو جداکردند چه شد آنجا ؟ میانِ پردة اسرار پوشاندی لگد یا داغی مسمار تقصیر ِ کدامش بود دلیلِ قتلِ محسن را زمن هربار پوشاندی @karimegharib
زبان حال حضرت زهرا سلام الله علیها با جناب سلمان رحمت الله علیه بیدار هستم تا سحر از درد ، سلمان در پشت در بد زد مرا نامرد ؛ سلمان تو شاهدی من هم کلام جبرئیلم زهرا کجا و عده ای ولِگرد، سلمان فهمید تا پشت درم ؛ لج کرد و هُل داد رد شد ز روی پیکرم خونسرد ؛ سلمان ممنون عموجان که عبا رویم کشیدی دادِ مرا مسمار ؛ درآورد ؛ سلمان خیلی برای غربت حیدر دلم سوخت پیش همه دیدی؟ که گریه کرد سلمان!!! وقتی زمین می خورد پیشم زنده می شد آن خاطرات ِدستمالِ زرد سلمان حیدر زمین می خورد و قنفذ کیف می کرد از پا درآورده مرا این درد سلمان @karimegharib
نوحه فاطمیه محورِ آلِ کسا*عصمتُ اللهِ کبری اَمتُ اللهِ العظمی*سیدتی یازهرا پیچیده عطر و بویِ فاطمیه هرکجا حجت بن الحسن شد سفره دارِ روضه ها یازهرا یا فاطمه ریحانه ء بهشتی*بین دیوار و دری با همین بال زخمی*تنها یارِ حیدری چادرت خاکی شده خاکِ عالم بر سرم با ضربه های سنگین بازویت کرده ورم یازهرا یا فاطمه شکر خدا پشت در *با چادر فضه رسید بر روی روضه هایت*با گریه پرده کشید کسی نمی داند که چگونه خوردی زمین ماندی تا پای جانت با امیرالمومنین یازهرا یا فاطمه @karimegharib
حضرت زهرا(س)-تشییع-تغسیل آن شب در آن بیت العزا غوغا به پا بود تصویر یک زن روی دست مرتضی بود آه مانند شیشه چند جای او ترک داشت این ها همه درد سر شیر خدا بود هی دست روی دست میزد راه می رفت صدها گره در کار یک مشکل گشا بود یک مرد تنها دو کنیز و این همه زخم غسل و کفن پیش نگاه بچه ها بود هر عضو را بینی که کاری تر شکسته بی شک همانجا بوسه گاه مصطفی بود یادش نرفته حیدر کرار روزی می دید زهرایش به زیر دست و پا بود مادر به هر درد سری آخر کفن شد دلشوره ها بهر شهید کربلا بود پیراهنش را از تنش بیرون کشیدند یوسف اسیر گرگ های بی حیا بود یک پیکر عریان و بی سر روی خاک منزل به منزل راس او بر نیزه ها بود جا دارد از این روضه نوکرها بمیرند تشییع آقا بین تکه بوریا بود اهل القری آقای مارا دفن کردند آن آقایی که در بیبان ها رها بود فرمود فرزندش نشد او را ببوسم چون بند بند پیکرش از هم جدا بود @karimegharib
🍃◼️🌷🌹◼️🌷🌹◼️🌷🌹◼️🌷🌹◼️🌷🌹 🍃🌺 ایام فاطمیه در 8 سال دفاع مقدس 1⃣ از 20 اسفند 59 لغایت 21 فروردین 60 2⃣ از 10 اسفند سال 60 لغایت 11 فروردین 61 3⃣ از 29 بهمن سال 61 لغایت 29 اسفتد سال 61 4⃣ از 18 بهمن سال 62 لغایت 18 اسفند سال 62 5⃣ از 7 بهمن سال 63 لغایت 7 اسفند سال 63 6⃣ از 26 دی سال 64 لغایت 26 بهمن سال 64 7⃣ از15 دی سال 65 لغایت 15 بهمن سال 65 8⃣ از 5 دی سال 66 لغایت 5 بهمن سال 66 9⃣ از 23 آذر سال 67 لغایت 23 دی سال 67 🍃🌺 🍃◼️🌷🌹🌷🌹◼️🌷🌹🌷🌹◼️🌷🌹◼️🌷🌹 @alvaresinchannel
✴️روضه حضرت زهراء از لسان مبارك أميرالمؤمنين عليهماسلام✴️ ♦️يا عمّار إنّي لَمّا وَضَعتُها عَلى المُغتَسَل وَجَدتُ ضِلعَاً مِن أضلاعِها مَكسوراً، وَجَنبُها قَد اسوَدٌ مِن ضَربِ السّياط... وَكانَتْ تُخفى عَلَىَ مَخافَةً أن يَشتَدُّ حُزني . ♦️ای عمار وقتی فاطمه را بر جایگاه شستنش قرار دادم دریافتم که دنده ای از دنده هایش شکسته و پهلویش از ضربه تازیانه سیاه شده بود. اما او این موضوع را از ترس اینکه من غمگین شوم ، ازمن مخفی نمود. 📚 برگرفته از کشکول فاطمی ص۵۰ بنقل از 👈 انوار العلویه ، علامه شیخ جعفر نقدی ، چاپ سنگی ص ۳۰۶ ❎ واژگان کلیدی : *مُغتسل : جاى غسل *ضلع : دنده *جنب : پهلو ، ناحیه نزدیگ جگر *السياط : تازیانه ، شلاق چند پر کوتاه @karimegharib
بیا بیا گل زهرا عزای مادر توست صفای فاطمیه از صفای مادر توست اگر که سائلم و نوکر همیشگی ام فقط به خاطر لطف و عطای فاطمه است تمام عزت شیعه رهین منت اوست تمام زندگی ما فدای مادر توست قسم به مادر و آن احتجاج حیدریش دوام خدمت ما با دعای مادر توست ز نور چادر او ما همه مسلمانیم که اصل طینت ما خاک پای مادر توست به وقت مرگ که دستم ز هر دری کوتاست امید دلخوشی من وفای مادر توست بیا که با تن خونین ، هنوز منتظر است که انتقام تو تنها دوای مادر توست ✍ قاسم نعمتی @ghasemnemati_ir https://www.instagram.com/ghasemnemati_ir/tv/CXlNiUiI578/?utm_medium=share_sheet