مثنوی حضرت ام البنین سلام الله علیها
من که از نسل دلیر عربم
امّ العبّاسم و امّ الادبم
مادر چهار یل رعنایم
من کنیز حرم زهرایم
آسمان خاک نشین حرمم
عرش در تحت لوای کرمم
معرفت مسئله آموز من است
عاشقی سائل هر روز من است
دل من محو تولّای ولیست
سِمتم خادمی بیت علیست
من سفارش شده ی زهرایم
آبرو یافته از مولایم
وه از ان روز که قابل گشتم
با در بیت مقابل گشتم
آمد آن لحظه چه خوش اقبالم
دختر شاه به استقبالم
قبله ی نور به کاشانه ی من
حرم الله کجا خانه ی من
دست بانوی حرم بوسیدم
خاک پایش به بصر مالیدم
گفتم این بیت حریم لاهوت
من کنیزم به دیار ملکوت
آمدم خادم این در باشم
خادم دختر حیدر باشم
لیک آن روز زغم رنجیدم
وای دل، صحنه ی سختی دیدم
هر دو ریحانه حق تب دارند
بین خانه حسنین بیمارند
گفت زینب به دو چشمانی تر
نذر روزه بنما ای مادر
عرق از صورتشان تا شد جمع
سوختم در غمشان همچون شمع
آنقدر خرج ولایت گشتم
مورد لطف و عنایت گشتم
تا خدا مزد ولایم را داد
که به من گل پسری زیبا داد
صاحب جنة الاحساس شدم
مادر حضرت عباس شدم
در وفا یار بلا فصل شدم
مادر فضل و ابا الفضل شدم
شوری افتاد ز عشقش به دلم
دید از فاطمه بودن خجلم
حق نمود این شرفم نقش جبین
حضرت فاطمه شد ام بنین
گفتم عباس گل ریحانی
به امیرت تو بلا گردانی
نه برادر و نه من مادرشان
من کنیز و تو غلام درشان
روزی اید که به همراه حسین
از مدینه بروی نور دو عین
چون حسینم تو خدایی گردی
عاقبت کرب و بلایی گردی
یک وصیت کنم این لحظه تو را
جان تو جان عزیز زهرا
رفتی و همره تو شادی رفت
از مدینه دگر آزادی رفت
وای زان روز که غمها برگشت
کاروان گل زهرا برگشت
جان هر دل شده بر لب آمد
بی حسین حضرت زینب آمد
گفت با من همه اسرار مگو
ماجرا های تو وآن بغض گلو
گفت لب تشنه سوی آب شدی
از خجالت به خدا آب شدی
گفت با قدّ کمان جان دادی
من شنیدم نگران جان دادی
تا که مشک و علمت را دیدم
دست پاک تو ز دور بوسیدم
باورم نیست سر زین وسجود
فرق عباس من و ضرب عمود
یاد تو روضه به پا می سازم
تا ابد برپسرم می نازم
نزد زهرا تو وجیه اللّهی
فانی حضرت ثار اللّهی
#قاسم_نعمتی
#یاام_البنین
@karimegharib
زمینه وفات خانم ام البنین سلام الله
من...٬خانه داره ولایتم٬سفره داره کرامتم٬بی قراره زیارتم
وای وای قرصه قمر ندارم
وای وای دیگر پسر ندارم
من...٬روضه خوان مدینه ام٬صاحب سوزه سینه ام٬چون خجل از سکینه ام
وای وای گریان کنم نظاره
وای وای برمشکه پاره پاره
آه...٬زینبم(س)گفته دل غمین٬که چگونه زصدرزین٬خورده عباس(ع)من زمین
وای وای من اُم بی بنینم
وای وای عمری زارو حزینم
آه...٬گفته باشور و زمزمه٬سجده گاهت به علقمه٬بوده دامان فاطمه(س)
وای وای کردی تو رو سپیدم
وای وای من مادره شهیدم
آه...٬در غم قامتی رشید٬گیسوانم شده سفید٬قامتم این عذا خمید
وای وای باور نمی کنم من
وای وای فرق و عمود و آهن
#قاسم_نعمتی
#یاام_البنین
@karimegharib
نوحه به سبک فاطمیه شد موسم غم
مادر سقا ٬ یار زینب(س)-جانت از غم ها٬گشته برلب
همسرحیدر ام البنینی
یاده عاشورا تو دل غمینی
تادمه آخر زارو حزینی
واویلا حسین(ع)
جان دهی اما بی قراری-سربه خاکه غم می گذاری
مانده بر خاکه غربت سرتو
جان فدای چشمانه تره تو
واحسینا ذکره٬آخره تو
واویلا حسین(ع)
وای از آن دم که٬در مدینه-روبرو گشتی با سکینه
دست توداده آن مشکه پاره
روضه می خواند با هر اشاره
صورت نیلی را کن نظاره
واویلا حسین(ع)
#قاسم_نعمتی
#یاام_البنین
@karimegharib