eitaa logo
اشعار قاسم نعمتی
4.8هزار دنبال‌کننده
752 عکس
219 ویدیو
25 فایل
جانم حسن علیه السلام چقدر نام تو زیباست اباعبدالله
مشاهده در ایتا
دانلود
غزل مصیبت امام باقر علیه السلام هجوم ِ موجِ بلا را به چشم خود دیدم غروبِ کرببلا را به چشم خود دیدم به سر زنان پیِ عمه به روی تل رفتم ذبیحِ دشتِ منا را به چشم خود دیدم میانِ آن همه نیزه به دست در گودال سنان ِبی سروپا را به چشم خود دیدم به زورِ نیزه زِرِه را ز تن در آوردند مُرَملٌ بدماء را به چشم خود دیدم زقتلگاه همه دستِ پُر که می رفتند به دوشِ خولی عبا را به چشم خود دیدم زمان حملة آن ده سوارِ تازه نفس غبارِ رویِ هوارا به چشم خود دیدم میانِ پنجة هر نعل تازه و میخش لباسِ خون ِ خدارا به چشم خود دیدم سلام بر بدنِ بی سری که عریان شد تنِ به خاک ،رها را به چشم خود دیدم میانِ طایفه ها رأسها که قسمت شد سرِهمه شهدا را به چشم خود دیدم عمو که خورد زمین رویِ حرمله واشد تمام واقعه هارا به چشم خود دیدم به پشتِ خیمه به دنبال ِ قبر اصغربود شکارِ رأسِ جدارا به چشم خود دیدم فرارِ دختری آتش گرفته در صحرا میانِ هلهله را به چشم خود دیدم گذشته از همه اینها به شهرِ بد نامان زمانِ قحطِ حیارا به چشم خود دیدم میانِ مجلسِ نامحرمان وبزمِ شراب ورودِ آل عبا را به چشم خوددیدم تَهِ پیالة خود را کنارِ سر می ریخت قمار وتشتِ طلا را به چشم خود دیدم ضریحِ صورتِ جدم دوباره ریخت به هم شتابِ چوبِ جفارا به چشم خود دیدم عزیز کردة زهرا کنیزِ مردم نیست اشارة دو سه تا را به چشمِ خود دیدم @karimegharib
اشعار شهادت امام باقر علیه السلام ⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
یاامام باقر علیه السلام بار بلا به شانه کشیدم به کودکی از صبح تا به عصر چه دیدم به کودکی از خیمه گاه تا ته گودال قتلگاه دنبال عمه هام دویدم به کودکی آن شب که در مقابل من عمه را زدند فریاد الفرار شنیدم به کودکی عمه اگرچه در همه جا شد سپر ولی من ضرب دست شمر چشیدم به کودکی آن شب که درخرابه سر آمد میان مان چون عمه ام رقیه خمیدم به کودکی با کعب نی لباس همه پاره پاره شد بدتر ز اهل شام ندیدم به کودکی یک سرخ مو زقافله ما کنیز خواست این را به گوش خویش شنیدم به کودکی در مجلس شراب که شخصیتم شکست من آستین صبر جویدم به کودکی @karimegharib
نوحه زمینه امام باقر علیه السلام اسیر رنج وبلا*شاهد کرببلا*باقرآل عبا کشتة زهرِ جفا*سفیر خون خدا*باقرآل عبا سلام ما بر تو ومزار ویرانت به آن دل پر غم و دوچشم گریانت وای وای واویلا غم غریبی شاه*به گودی قتلگاه*به چشم خود دیدی قد خمیده شده*سربریده شده*به چشم خود دیدی تو دیده ای روی تل به سر زند زینب تن عزیز خدا زیر سم مرکب وای وای واویلا به روضه های منا*تو گفته ای همه جا*زتشنگی حسین عزا نمودی بپا*صدا زدی هرنوا*زتشنگی حسین به چشم خود دیده ای لبش بهم میخورد در آن میانه یکی پیراهنش میبرد نهاده دستان خود به روی سر دختر صدا زد الامان زغارت معجر وای وای واویلا @karimegharib
نوحه امام باقر علیه السلام آخرین یاسِ، نینوایم راویِ داغ، ِ کربلایم بار غم را بر شانه کشیدم پا به پای عمه میدویدم راس جدم را بر نیزه دیدم آه وواویلا پیش چشمانم، شد گرفتار دختر زهرا،بین بازار پردة محمل ها را کشیدند کف زنان دورِ ما میدویدند عمه هایم ناسزا شنیدند آه و واویلا از همه بدتر،شهر شام است صحبت ار هتکِ ،احترام است یک سوالم مانده بی جواب است تاقیامت بر قلبم عذاب است جای زینب در بزم شراب است؟ آه وواویلا @karimegharib
زمینه شهادت امام باقر علیه السلام عمریه خدا-گریه میکنم یادکربلا-گریه میکنم یادعمه ها-گریه میکنم مدینه شاهده منو صدای روضه هام همیشه روز وشب فقط بیاد کربلام مگه یادم میره غمه اسیری ِ حرم مگه یادم میره همه جسارتایِ شام سیلی زدن*رقیه رو*جلوی چشمای منو بابام پیشه چشام-توو کوچه ها سیلی زدن- به بچه ها 2 غریب آقام غریب آقام دیدم از حرم –باهمین چشام عمه اومده- بین ازدحام بین قتلگاه-یاری امام مگه یادم میره چی شد کنار قتلگاه خودشو عممون رسوند میون اون سپاه مگه یادم میره سری به نیزه شد بلند رسیده وقت حمله به زنای بی پناه یر جدا رو نیزه ها میکرد به سوی خیمه ها نگاه پیش چشام حرومیا سیلی زدن به بچه ها2 غریب آقام غریب آقام حضرت مسلم بن عقیل علیه السلام میزنم صدا – یا حسین میا شاه کربلا – یاحسین میا جوون من آقا- یا حسین میا میون کوچه ها ببین بدون یاورم به سنگ کوفیا ببین شکسته شد سرم بجای من یتیمم وخودت بغل بگیر فدای دخترای تو یه دونه دخترم میخوام بیام به سوی تو ولی ببین که بی بال و پرم روی من و - زمین زدن کوفه میا – حسین من2 کوفه میا آقام آقام @karimegharib
السلام علیک یا باقر العلوم روضه دارِ منا توئی آقا شاهدِ کربلا توئی آقا پیش تو مادرت زمین خورده نوة مجتبی توئی آقا همره عمه آمدی گودال راویِ ماجرا توئی آقا آنکه دیده گروه گروه زدند سنگ و چوب و عصا توئی آقا آنکه دیده به زیرِ چکمة شمر شاه ، زد دست و پا توئی آقا آنکه دیده تمام قرآن شد با لگد جا به جا توئی آقا آنکه دیده ضریح مویِ حسین دستِ یک بی حیا توئی آقا آنکه دیده سرِ عزیزِ خدا رفت بر نیزه ها توئی آقا بعد از آن شاهدِ هجومِ سپاه سویِ آل عبا توئی آقا آنکه همراه قافله رفته سویِ شامِ بلا توئی آقا سخت بر تو گذشت آن ساعات بد شکستند حرمت سادات اوج بی غیرتی نشان دادند سنگ در دست این وآن دادند اول شهر عنان مرکب را دست یک مشت بد دهان دادند جای عرضِ سلام ، پیرو جوان ناسزاها به کاروان دادند راسِ جدت به زیرِ پا افتاد بسکه سر نیزه را تکان دادند دستِ سادات بر سرِ بازار صدقه تکه های نان دادند سرِ هر کوچه با سرِ انگشت دخترِ فاطمه نشان دادند بوسه گاهِ رسول خاتم را به دمِ چوبِ خیزران دادند @karimegharib