السلام علیک یا مولاناالاعظم امیرالمومنین علیه السلام
دیدم غدیری را که مولا سرفراز است
من کنت مولا پرچمش در احتزاز است
زهرا بنازد بر امیرالمومنینش
او مست دیدار و علی هم غرق ناز است
برهردعایی پاسخ لبیک آید
باب اجابت بر دعای خیر باز است
اکمال دین حق به نام مرتضی شد
گویا که مُهر یا علی پای جواز است
احمد زند آوا : الا یا اهل العالم
این حیدر است و میر و آقای حجاز است
بهر قبول زحمت راه رسالت
لبیک آغازولایت را نیاز است
حب علی را هرکه دارد در دل خویش
در بارگاه قرب صاحب امتیاز است
اوکیست بیرق دار حق تاروز محشر
سلطان امیر المومنین حق است حیدر
حقت سلامت میرساند یامحمد
خیل ملک تمحید خواند یا محمد
دست علی را گر نگیری روی دستت
راه تو نیمه کاره ماند یا محمد
ابلاغ وحدانیت حق است حیدر
او بار بر منزل رساند یا محمد
هرکس که بر پیشانیش نام علی خورد
حق را شفیع خود بداند یا محمد
هر شیعه اش را تاکنار حوض کوثر
آرَد سر سفره نشاند یا محمد
گو منکرش را وای بر حالش خدا هم
از رحمتش اورا براند یا محمد
اوکیست بیرق دار حق تاروز محشر
سلطان امیر المومنین حق است حیدر
تاپای جان پابند مولای غدیرم
لبیک گو بر میر و آقای غدیرم
با لطف او دریای طوفانی عشقم
از بیکرانها تا به پهنای غدیرم
گر مسلم دین رسول الله هستم
از شیعیان با حکم و امضای غدیرم
از وال من والاه حبش روزیم شد
مجنون صهبای تولای غدیرم
با این وضوح محض در بیعت گرفتن
عمریست در فکر معمای غدیرم
دلمرده بودم با صد و ده بار یاهو
سرزنده از هوی مسیحای غدیرم
اوکیست بیرق دار حق تا روز محشر
سلطان امیرالمومنین حق است حیدر
شد خلق دنیا با صدو ده بار حیدر
بالاتر از بالا صدو ده بار حیدر
در کارزار و جلوه کشف الکروبی
ذکر لب طاها صدو ده بار حیدر
باشد گواهم تربت خونین حمزه
تسبیحة الزهرا صد و ده بار حیدر
ثارالهی تثبیت در کرببلا شد
تکبیر عاشورا صدو ده بار حیدر
تهلیل حجاج حسینی از لبانِ
شهزاده لیلا صدو ده بار حیدر
برروی سربند ابوفاضل نوشته
حق یار سقا با صدو ده بار حیدر
اوکیست بیرق دار حق تاروز محشر
سلطان امیرالمومنین حق است حیدر
روزی نیاید دلبر ما غم ببیند
یک لحظه ای در زندگی ماتم ببیند
سر تاکمر با چاه درد دل نماید
خودرا زبسکه بیکس و همدم ببیند
یا استخوانی در گلویش باشد عمری
یا خار در چشمان پر شبنم ببیند
خاکم بسر بادست بسته بین کوچه
یک چادر خاکی در این عالم ببیند
یارب زبانم لال آن روزی نیاید
ناموس خود را بین نامحرم ببیند
گفت آن یهودی بایقینی غرق ایمان
آن قدرت اله را چودر ماتم ببیند
اوکیست بیرق دار حق تاروز محشر
سلطان امیرالمومنین حق است حیدر
چهارپاره ایام سالگرد عملیات مرصاد
یادتان هست آتش فتنه
شعله ورگشت پنجم مرداد
حمله های منافقین پست
شیرمردان تنگه مرصاد
ذکر یا صاحب الزمان آنروز
رمز فتح الفتوح ما گردید
سیلی محکمی بصیرت ما
بردهان منافقین کوبید
خبری بین بچه ها پیچید
ای رفیقان غلامعلی هم رفت
چون شفا در ته پیاله بود
هرکه نوشید از دلش غم رفت
حرف غربت میانمان آمد
یاد گردان مسلم افتادیم
صحبت از شیرمردمرصاد است
یاد سردار عشق صیادیم
بعداز آنکه امام روح الله
جام آن زهرنامه را نوشید
باشکوهی که شد به پا مرصاد
مرهمی بر دل امام ،رسید
حضرت عشق این چنین فرمود
نرود زیر بار ننگ ایران
پس گرفتیم خاکمان باخون
کشور سرفراز جنگ ایران
هرکجا مردم غیور ما
شهره هستند در وفاداری
علم عشق را خمینی داد
وه بنازم به چه علمداری
"گریز روضه به نیت شهدای مرصاد"
ماه مرداد بود و گرما بود
چقدر تشنگی اذیت کرد
خوش بحال کسی که خون آلود
شاه لب تشنه را زیارت کرد
کربلا شاه بالبی تشنه
مادر خویش را صدا میزد
ته گودال باتنی مجروح
زیر هرضربه دست و پا میزد
خواهرآمد ولی چه دیر رسید
قاتل از قتلگاه بر میگشت
بین شمشیر و نیزه دور بدن
داشت زینب،دنبال سر میگشت
پنجم مرداد سالروز عملیات غرور آفرین مرصاد گرامی باد
نثار روح شهدا صلوات
#قاسم_نعمتی
@karimegharib
یا باب الحوائج موسی بن جعفر علیه السلام
طور من است مرقد ِ موسای کاظمین
قربان آن دو گنبد ِ زیبای کاظمین
بعداز غدیر و جلوه مستانه نجف
تعظیم می کنیم به آقای کاظمین
میلاد مسعود ابا الرضا باب الحوائج حضرت موسی بن جعفر علیه السلام مبارکباد
#قاسم_نعمتی
#میلادمبارکباد
@karimegharib
سرود به سبک باز دوباره ....
اومد از راه
اونیکه که گره گشای عالمینه
آبرو داره و از نسل حسینه
صاحب صحن و سرای کاظمینه
شاه نشاتینه
این امیر حرم بسکه داره کرم عالمه در پناهش
وا میشه گره ها پر میشه دست ما با یه نیمه نگاهش
باب الحوائج از همه سره
چون موسای آل پیمبره
آقای ما موسی بن جعفر
مولا مولا ابا الرضا مدد
اومد از راه
اونیکه بچه هاشن پناه مردم
پدر نازنین امام هشتم
دخترش معصومه شد ملیکه قم
امام هفتم
هرکجا که میری بوی این آقا رو میده هرجای ایران
پادشاه زمین پادشاه زمان میشه بابای سلطان
هرچی میگم از وصف اون کمه
چون این آقا فتاحه هرغمه
در دست اون رزق محرمه
مولا مولا ابا الرضا مدد
#قاسم_نعمتی
@karimegharib
.
━◦💫○◉🌅◉○💫◦━
طور من است مرقد ِموسای کاظمین
قـربـان آن دو گنبـد ِ زیبــای کاظمین
بعداز غـدیر و جـلوه مستانه نجف
تعظیـم میکنیـم به آقـای کاظمین
.
كلام؛قاسم نعمتى
.
━◦💫○◉🌅◉○💫◦━
#سالروز_ولادت_حضرت_موس_بن_جعفر
#قاسم_نعمتى #موسى_بن_جعفر#ولادت
#ذى_الحجه #كاظمين #غدير #نجف
#باب_الحوائج #باب_المرد #بغداد
#محرم #كربلا #بين_الحرمين #حرم
#كريم_غريب #سراج_الحسين
#العتبة_الكاظمية_المقدسة #العتبة_الحسينية_المقدسة #العتبة_العباسية_المقدس
#serajalhosein
#hajmansourarzi
#hajabolfazlbakhtiyari
غزل امام زمان (ع)
وصال تو همه جا قبلگاهِ آمالم
زخیمه ات نظری می کنی ؟به احوالم
نشد بیایم و در حج ملازمت باشم
بنالم از غمِ دل یا بدیِ اقبالم
برای روضه گرفتن چه طعنه ها خوردم
به سنگِ تهمتِ مردم شکسته شد بالم
فقط دعای تو گردیده مُهرِ تمدیدی
به توبه نامة بی اعتبارِ هرسالَم
نه پایِ رفتنی هست و نه رویِ آمدنی
بگو چه چاره کنم من زدستِ اعمالم
صدایِ پایِ مُحرَم به گوش می آید
شبانه روز به یاد حسین می نالم
به اعتماد دعایت کنار گذاشته ام
لباسْ مشکی و دستمال گریه و شالم
قسم به مویِ پریشان عمه جانِ شما
به گریه دلنگران ِ حسین و گودالم
صدازد از تَهِ گودال خواهرم برگرد
مگر نگفتم عزیزم نیا به دنبالم
برو به خیمه نبینی بریدنِ سر را
وگرنه پیر شوی پایِ جسمِ پامالم
عمو که خورد زمین روی حرمله واشد
خدا فقط رسد اینجا به داد اطفالم
رقیه گوشه خیمه بدون معجر شد
سکینه داد ای عمه وای خلخالم
#قاسم_نعمتی
@karimegharib
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین
باذنک یا زهرا سلام الله علیها
باور نمی کردم که پرچم را ببینم
امسال هم ماه محرم را ببینم
چه نوکرانی بی صدا رفتند امسال
من مانده ام ایام ماتم را ببینم
اهل القری آقای مارا دفن کردند
می خواستی با چشمم این غم را ببینم
قربان یک شب روضه ات دارو ندارم
پرپر زدم جان تو این دم را ببینم
خرج تمام روضه ها با مادر توست
زحمت کشیده فیض اعظم را ببینم
ای کاش چشمم وا شود بالای مجلس
یک مادری باقامت خم را ببینم
همراه مادر آمده از عرش حیدر
بااو رسول الله خاتم را ببینم
موسی عصا در دست دربان حریمت
آن سوی در عیسی بن مریم را ببینم
ذکری که عالم را تکان داده حسین است
من ایستادم شور عالم را ببینم
والله چای روضه مرده زنده کرده
اینجا فقط درمان دردم را ببینم
از خیمه تا گودال زینب داد می زد
سخت است زیر پا امامم را ببینم
فریاد زد مادر گمان می کردی یک روز
جای حسین این جسم درهم را ببینم
#قاسم_نعمتی
@karimegharib
مثنوی مصیبت مسلم بن عقیل علیه السلام
بگو حسین کجایی؟بگو چه کار کنم؟
برای اینکه نیایی ؛بگو چکار کنم؟
به هر دری زدم اما نشد پیام دهم
به دستِ بسته از اینجا به تو سلام دهم
تمام شب سر بازار راه رفتم من
غریب و بی کس و بی یار راه رفتم من
اگر که نامه نوشتم« بیا» حلالم کن
نشد پیام رسانم ؛نیا... حلالم کن
قسم به حولهٔ احرام تو امیرِ حرم
تمام شهر به یکباره ریختند سرم
دعا کنم که نگاه از دیارشان بٍبُری
خدا نیاورد آن لحظه را زمین بخوری
همینکه زانوی من زیر ِ ضربه خورد زمین
تمام ِ کوفه سرم ریخت از یسار و یمین
به دور بازوی من ریسمان که پیچیدند
شبیه شهر مدینه بلند خندیدند
خدا رو شکر که طوعه میان ِ خانه نشست
ولی غرور عمویم میان کوچه شکست
بگو به خواهر خود کوفه با مدینه یکیست
اگر اسیر شوی چادر توهم خاکیست
بگو که نیزهٔ کوفی شبیه مسمار است
مسیر قافله آخر به سوی بازار است
ز چشم ِ بی ادب ِ کوفیان خبرداری؟
خداکند که تو چادر اضافه برداری
مسیر قافله را از عراق برگردان
خداکند نشوی بین کوفه سرگردان
سرم شکسته فدای سرت فقط برگرد
قسم به بی کسی مادرت فقط برگرد
خداکند که صدایم به کاروان برسد
وگرنه زیور زنها به ساربان برسد
خبر رسید اگر مسلمت زدنیا رفت
حمیده را بغلش کن بگو که بابا رفت
بجای من پدری کن برای دخترمن
خداکند که نبیند به نیزه ها سرمن
#قاسم_نعمتی
@karimegharib
بِاذنکِ یازهرا سلام الله علیها
غزل مناجات
با این همه گناه زکویت نراندی ام
امسال هم به ماه محرم رساندی ام
پشت سرم دعای تو و مادر تو بود
دستم گرفتی و به حریمت کشاندی ام
چون طفل گمشده بغلم کرده ای حسین
پیش خودت نشانده و قدری تکاندی ام
منت سرم گذاشتی و از میان عرش
با نام مادر و پدرم باز خواندی ام
می خواهی ام هنوز ....و گرنه چو دیگران
با پول و شهرت از حرمت می پراندی ام
از کودکی برای شما خیمه می زدم
دنبال خویش کوچه به کوچه دواندی ام
یک روز بی تو زنده نمی مانم ای حسین
با آب و نان خواهر خود پروراندی ام
آید به گوش نالهٔ «هل من معین» ِ تو
در زیر دست و پا تَهِ گودال خواندی ام
مظلوم کربلا لک لبیک یا حسین
تو می کشی مرا لک لبیک یا حسین
#قاسم_نعمتی
@karimegharib
غزل ورودیه کربلا
با مدینه چقدر؟ فاصله دارد اینجا
فکر آشفتگی قافله دارد اینجا
کربلا گفتی و یکباره دلم ریخت حسین
از جدائی تو قلبم گله دارد اینجا
این بیابان چقدر خار مغیلان دارد
خبر از پای پُر از آبله دارد اینجا
این سرازیری تل دل نگرانم كرده
همچنان سعی و صفا هروله دارد اینجا
بادهایش دمِ مغرب چه غبار آلوداست
سخن از کف زدن وهلهله دارد اینجا
تو بیا زیرِ زره پیرُهن تنگ مپوش
عده ای قاتل بی حوصله دارد اینجا
حیف ِ ترکیبِ رخت نیست که تغییر کند؟
سر بریدن ز قفا مسئله دارد اینجا
ترسم آخر سرِ یک بوسه مرا پیر کنی
خبر از نیمه شب و نافله دارد اینجا
پایِ گیسویِ تو موهام همه گشته سپید
گیسوان من وتو قائله دارد اینجا
از نظر بازی این قوم دلم می لرزد
غارت چادر و معجر صله دارد اینجا
غبغب ناز علی را زنظر پنهان كن
وای بر حال رباب حرمله دارد اینجا
#قاسم_نعمتی
@karimegharib
غزل مناجات
روی من و تو حضرت زهرا حساب کرد
مارا برای بزم عزا انتخاب کرد
باز این چه شورش است که در خلق عالم است
نام حسین بار دگر انقلاب کرد
دلشوره داشتم که نبینم محرمش
یکسال این فراق دلم را عذاب کرد
توبه شکسته ها همه گویند یاحسین
«ربُّ الحسین» هرچه دعا مستجاب کرد
از کودکی حسینیه دار محرممیم
این روسیاه را خودش عالیجناب کرد
هرکس که ذره ذره به پای حسین سوخت
اورا خدا به وصل خودش کامیاب کرد
گریه غبار سینه ی من داده شستشو
این قلب خاک خورده چنان دُرّ ناب کرد
تفسیر دستگیریه او از رسول ترک
کار هزار منبرو صد ها کتاب کرد
سینه برهنه ها همه از نسل عابس اند
او کربلا طریقهٔ این وصل ؛ باب کرد
هرکس شنید ناله ی« حی علی العزا»
تا خویش را به روضه رساند شتاب کرد
آید به گوش ناله ی محزون فاطمه
مادر به نام یک یک مارا خطاب کرد
ماه محرم آمد و پیچید بوی سیب
صلی علی الحسین و صلی علی الغریب
#قاسم_نعمتی
@karimegharib
السلام علیک یا رقیه بنت الحسین (ع)
سخت است دختر باشی وماتم ببینی
منزل به منزل در اسیری غم ببینی
از خواب برخیزی بجای ناز بابا
گیسوی خودرا دست نامَحرَم ببینی
آن چادری که سالها محکم گرفتی
در دست ِ این وآن چنان پرچم ببینی
گفتم نزن ،لج کرد،تازه ناسزا گفت:
فریاد زد بدتر از این را هم ببینی
خورده کسی تا حال سیلیِّ دودستی
تا چند ساعت چهره را مُبهَم ببینی
یک دختر شامی به همبازیِ خود گفت :
دختر شده تاحال ، قامت خم ببینی
گفت آن یکی، پیشش نرو از خارجی هاست
باید که مویش را چنین در هم ببینی
امشب سرت را می کشانم تا خرابه
از نِی، نه ، از نزدیک احوالم ببینی
ای سربریده من بغل می خواهم امشب
اصلاً دلت آمد که من را کم ببینی
یا چشم من تار است یا تغییر کردی
چشمان خود واکن که من را هم ببینی
موی بلندی داشتم با معجرم سوخت
یک فاطمیه غم در این چشمم ببینی
عمه نبود امروز می رفتم کنیزی
جای تو خالی بود که ترسم ببینی
#قاسم_نعمتی
@karimegharib