سنجاقچکشه .
#رمان <پارت8> <خانهیمرگ🪦> •⚰️❤️🩹•⚰️❤️🩹•⚰️❤️🩹• ولی گمانم لئو وسط داد و فریاد های پتی صدای پدر ر
#رمان <پارت9> <خانهیمرگ🪦>
•⚰️❤️🩹•⚰️❤️🩹•⚰️❤️🩹•
آقای داز پشت سر ما وارد هال ورودی شد و در توری را با احتیاط پشت سرش بست، و بعد از اینکه نگاه دیگری به لئو انداخت به مادر لبخند زد و با لحن ملایمی گفت:
+نگران نباشید!
مادر باعذرخواهی گفت:
-بعضی وقتا خیلی لجباز میشه!
و سرش را کرد تو اتاق نشیمن:
-در مورد پتی هم خیلی متاسفم، نمی دونم این سگ چش شده بود!
آقای داز گفت: اشکالی نداره!
و بعد جلو افتاد و گفت: از اتاق نشیمن شروع می کنیم، فکر کنم از بزرگی و جاداریش خیلی خوشتون بیاد، البته یه خرده دست کاری لازم داره!
آقای داز مارا تو تمام اتاق های خانه گرداند، کم کم داشتم به هیجان می آمدم، واقعا خانه ی خوبی بود، یک عالمه اتاق و یک عالمه کمد و رختکن داشت؛ اتاق من خیلی بزرگ بود و حمام اختصاصی داشت، پنجره اش به سبک قدیم یک سکو داشت که می توانستم رویش بنشینم و از آن بالا خیابان را تماشا کنم؛ کاش لئو هم با ما آمده بود توی خانه، مطمئنم اگر می دانست داخل خانه چقدر معرکه است، کم کم سر حال می آمد!
باورم نمی شد خانه ای این همه اتاق داشته باشد، حتی یک اتاق زیر شیروانی تر و تمیز داشت با اثاثیه ی قدیمی و یک عالمه کارتن کهنه که روی هم چیده بودند و من و لئو می توانستیم سر فرصت داخلشان را بگردیم و یک چیز هایی پیدا کنیم!
من حساب وقت را نگه داشتم، ولی انگار نیم ساعتی توی خانه بودیم؛ گمانم هر سه مان یک جور هایی سر حال آمده بودیم!
•⚰️❤️🩹•⚰️❤️🩹•⚰️❤️🩹•
«نویسنده:خاتون🖌»
«کپیممنوع‼️»
چندروزپیشیکویدیومنتشرشدازفردےکہ
مثلاپرستاربیمارستانالشفاغزههستمیگہ حماسبنزینوداروهارودارهازبیمارستانها مےبرهومجبورهکہیکبچہے۵سالہروبدون تزریقمُسکنمعالجہکنہ‼️
اماحالامشخصشدهوےهاناابوتبولبازیگر سابقتلویزیوناسرائیلہ؛ادروغگویےوبیشرفے
صهیونیستهاتمامےندارد‼️
بدبختابہهرکارےدستمیزننتاآبروےرفتہرو برگردونننمیشہکہنمیشہ‼️
#روشنگری🌿
#طوفان_الاقصی
↬💓🌿@ghatijat
توئیتجالبتوجہیککاربرعربزبانبہحضور جنابرئیسےدرجلسهٔحکامکشورهاےاسلامے درموردمسألہفلسطین‼️
["تنهامسلماندربينبتپرستان"]
#روشنگری🌿
#طوفان_الاقصی
↬💓🌿@ghatijat
همیشہمـٰاندندلیـلعـٰاشقبودننیـست؛
بعضـيهارفتندتاثـٰابتڪنندعاشقنـد..🌱"!
#شهیدانه🌿
#طوفان_الاقصی
↬💓🌿@ghatijat