eitaa logo
غزلستان
213 دنبال‌کننده
322 عکس
27 ویدیو
0 فایل
شاعر نِیَم و شعر نمیدانم چیست من مرثیه خوانِ دل دیوانه ی خویشم
مشاهده در ایتا
دانلود
گلخانه می‌گردد فضای خانه از بویت کم کرده روی دشتی از گُل را، گُلِ رویت سرخیِ روی گونه‌هایت لالۀ خودرو کندوی لبریز از عسل چشمان جادویت محو تماشای تو اَم از بس هماهنگ است عنّابیِ لب‌هایت و زیتونی ِ مویت جان مرا در دست داری و به هم وصل است نبض من و آهنگ موزون النگویت هر روز با پیغمبر چشمان تو همراه هر شب فریبم می‌دهد شیطان ابرویت گل‌های گیسویت برای سال نو کافی‌ست شب‌ها بهاری دارم از گل‌های گیسویت 📚 @ghazalestan 📖
دنیا بدون نام تو حتما غزل نداشت تلخی محض بود و کمی هم عسل نداشت شاید زبان عشقِ زمین بی کلام تو جز واژه های بی هنرِ مبتذل نداشت بی ناز چشم های تو دنیای عاشقی راهی به آفرینش ضرب المثل نداشت قلبم ربات گونه در این سینه می تپید در تست های عاشقی عکس العمل نداشت لرزیده بارها دلم از خنده های تو قبلاً گمان کنم که جهانم گسل نداشت قبل از حضور روی تو در باغ روزگار گل در میان آدمیان یک بدل نداشت 📚 @ghazalestan 📖
در خاطرم روانه شد و شب بخیر گفت گفتم که در نبود تو شبها بخیر نیست 📚 @ghazalestan 📖
"کهکشان" دور و برت بنده نوازی میکرد "آسمان" روی سرت حاشیه سازی میکرد "زحل" از برقِ نگاهت متعجب بود و "زهره" با هاله ی چشمان تو بازی میکرد حال "مریخ" دگرگون و بهم ریخته بود و "زمین" از نفست داشت هوازی میکرد "مشتری" مشتری پا پر و قرصت بود و دزدکی روی تنت دست درازی میکرد و "عطارد" که کمی دورتر از چشمت بود چشم خود را به نگاهت متوازی میکرد "ماه" را زلف سیاه تو چنان شاعر کرد روز و شب زلف تو را قافیه سازی میکرد لب "خورشید" پر از خواهش بوسیدن بود و لبت را به چنین وسوسه راضی میکرد 📚 @ghazalestan 📖
باد عطرت را به گندم‌زار برد و بعد از آن هر که نانی بر زمین بیند به آن بوسه زند 📚 @ghazalestan 📖
یک غزل مهمان من باش و پس از آن شب بخیر نرم‌نرمک دستی افشان، پای‌کوبان شب بخیر وسعت غمهای ما را نیست مرزی آشکار زین سبب لختی قلم بر ما بگریان! شب بخیر در نگاهت شور و مستی می‌تراود چون شراب شور و مستی را از این مستان تو مستان! شب بخیر زائرم من، شوق دیدار توام اینجا کشاند بیش از این، این زائر خود را مرنجان! شب بخیر زیر باران خیس خواهی شد، کمی دیگر بمان یک غزل مهمان من باش و پس از آن، شب بخیر 📚 @ghazalestan 📖
صبح هم شرمنده ی چشمان زیبایت شده با طلوع  چشم تو خورشید شیدایت شده صبح زیبایت بخیر ای ماهروی شعر من باز در این قافیه با بوسه پيدايت شده بوسه ات شهد عسل دارد که زنبور دلم از سحر اینگونه در آن جام مینایت شده عاشقی اینگونه دیدی تو به چشمت یا که نه شاعری با شعر خود هر روز همپایت شده خواب دیدم آسمان را رنگ مینایی زدی ابن سيرين دلم مبهوت رویایت شده 📚 @ghazalestan 📖
تو نباشی همه ی شهر پکر خواهد شد فکر رقص از سر فوّاره به در خواهد شد مثل تهران پس از آن حادثه ی سبز بهار سهم شبهای دلم خون جگر خواهد شد ساحل گونه ی من پُر شده از مروارید چشم باران زده دریای خزر خواهد شد گذر هر که به کوی تو بيفتد حتما یک شبه طفل دلش مـرد خطر خواهد شد "بی تو مهتاب شبی را همگان می دانند" با تو احساس غزل جور دگر خواهد شد کاش بودی و...ولش کن چه بگویم بی تو؟ زندگی بعد تو ای کاش و اگر خواهد شد غزل خسته ی حافظ نظرت هست که گفت عاقبت تلخی ایام به سر خواهد شد؟! 📚 @ghazalestan 📖
تمام کرده خدا در لبت ملاحت را دمیده ‌است درآن، لب‌به‌لب لطافت را شکرتر از شکری و گلاب‌تر ز گلاب خودت بیا! که کند آب کار شربت را پُرم ز عشقت و هر روز نیز عاشق‌تر اضافه کرده‌ای اکنون به عشق، عادت را سپید شانه‌ی تو صبح محشر است و باز به شانه ریخته‌ای مو به‌ مو قیامت را هوای خانه غزل‌بیز و من غزل‌بازم تو نیز کرده غزل‌ریز قدّ و قامت را غزل هنوز هزاران غزل بغل دارد اگر نگیری از این بی‌قرار فرصت را 📚 @ghazalestan 📖
دیده‌ام ماتِ نگاهت شد چو طفلی گیج که زنگ املا بر سرِ "قُسطنطنیه" مانده است! 📚 @ghazalestan 📖
اندر آن روز که پرسش رَوَد از هرچه گذشت کاش با ما سخن از حسرت ما نیز کنند 📚 @ghazalestan 📖
شعرهایم را برایت دسته بندی می کنم؛ دل  غزل لب  مثنوی ابرو قصیده مَن هلاک 📚 @ghazalestan 📖