eitaa logo
عزیز غضنفری*
3.4هزار دنبال‌کننده
24.4هزار عکس
18.2هزار ویدیو
271 فایل
 خط اغفال به خصوص خواص و نخبگان از تاثیر دشمن ، یکی از خطوط القائی و تبلیغاتی دشمن است.امام خامنه ایی دامت برکاته 🕛 مدیریت کانال @ghazanfariaziz
مشاهده در ایتا
دانلود
❌ خیلی مهم. ❌ ✅ حتما بدقت و تا انتها بخوانید!!!! ❇️ قسمتی از سخنان مهم حاج قاسم سلیمانی در کتاب ذوالفقار: ⏪ چرا وارد سوریه شدیم؟ چرا ما در بعد حکومتی تصمیم گرفتیم در مقابل چنین حوادثی بایستیم؟ چرا در سوریه وارد شدیم؟ چرا در عراق وارد شدیم و کمک کردیم؟ چند مسئله وجود دارد که این ها حلش از راه دیپلماتیک و دیپلماسی غیرممکن است. یعنی میخ دیپلماسی با هر چکشی به سنگ سخت این موضوع فرو نمی رود. این را با دیپلماسی نمی‌توان حل کرد. بعضی‌ها نادانسته سخن پراکنی می‌کنند. اگر بعضی از کارها با دیپلماسی قابل حل بود، هیچ کس مصلح تر از امیرالمومنین (صلوات الله علیه) نبوده است. هیچ کس مصلح‌تر از امام حسین (صلوات الله علیه) نبوده است. چرا امام حسین و چرا امیرالمومنین (صلوات الله علیهم) در بعضی جاها دست به شمشیر بردند؟ و چرا امام حسین (صلوات الله علیه) با خون خودش و فرزندانش و این فقهای حقیقی عالم اسلام آمد دفاع کرد از اسلام با خون؟ چون آن منطق، منطق دیپلماسی نبود. وقتی که منطق طرف مقابل این است که شما از نظر دینی واجب القتل هستی و کشتن تو و هر چه میزان بیشتر کشتن تو بهشت را بر او واجب می‌کند، برای کسی که تو را واجب القتل می‌داند، آیا امکانی برای دیپلماسی وجود دارد؟ این جا جهاد می‌خواهد. چرا ولی فقیه و امام ما، امام امروز جامعه ما اصرار به ایستادگی و حمایت از این جبهه برای خشکاندن ریشه این خبیثه خطرناک کرد؟ این مسئله ساده نیست. من نمونه‌هایی دیدم و می‌شنیدم از شنود که بین چند جوان وهابی دعوا بود. تعدادی‌شان قهر کرده بودند. فرمانده‌شان می‌خواست مشکل این‌ها را حل کند. می‌خواستند از این جبهه بروند به جبهه‌های دیگری، به فرمانده دیگری، حرفشان چه بود؟ حرف بر سر این بود که نوبت من بوده که عمل انتحاری انجام بدهم، اما این نوبت من را به دیگری واگذار کرده! منطقی که ۱۵۰۰ انتحاری در طول هفت ماه در عملیات موصل عمل بکند، این منطق، منطق جهاد می‌خواهد. این منطق، راهی جز این که شما با جهاد با آن مواجه بشوید، ندارد. نمی توانید. او همه هدفش خشکاندن ریشه دینی شما است، وقتی شما را واجب القتل می‌داند و نوامیس شما را غارت خود می‌داند. همان کاری که در سنجار شده و همان جنایتی که اسپایشر اتفاق افتاد و در جاهای دیگر و در سوریه اتفاق افتاد. این جا منطقش این است که باید ایستادگی کرد. یک وقت انسان می‌گوید یک خطر مربوط به جای دیگری است، به ما چه! یک وقت نه، همه تلاش او این است که این را از سر راه بردارد، به ما برسد. آن خبیثی که اعلام دولت اسلامی عراق و شام را کرد، آن پل اول بود برای رسیدن به ما. آن کسی که همه جمعیت و مردمش واجب القتل بودند، این جا بود. ایران اسلامی بود. ما می‌توانستیم بنشینیم نگاه کنیم ببینیم سوریه کی سقوط می‌کند، عراق کی سقوط می‌کند. او تجهیز بشود و با قدرتی ۱۰ برابر و ۱۰۰ برابر بعد بیاید به مرزهای ما، وارد کشور بشود، صف آرایی کند و شروع کند به کشتار. هیچ انسان هوشمندی، هیچ مدیری مدبری، هیچ انسان مسئولی این را قبول نمی‌کند و می‌گوید باید رفت به سمت این شجره خبیثه، آن را در ریشه خشکاند. لینک عضویت https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
نیایش شبانه با حضرت عشق ❤️🌷❤️ خــــدایــــا 🤲 دراین شبهای عزیز ماه مبارک رمضان 🌙 مردمِ کشورم را به تو می‌سپارم از بلاها، سختی‌ها، بیماری ها مصیبت‌ها و گرفتاری‌ها؛ خدایا 🤲 خودت پناه و تسکینِ دردهایشان باش خدایا 🤲 دلشوره و دلواپسی و این بیماری را از کشور ما و جهان دور کن 🤲 آمیـــن یا رَبَّ 🤲 امشب دعا کنیم 🤲 برای شفای بیماران کرونایی برای کسانی که که به دلایلی گوشه زندانها هستند برای کسانی که خرجشون با دخلشون نمی خونه برای تمام کسانی که محتاج دعا هستند 🤲 شب تون در پناه امن الهی ✨ 🤲 التماس دعا 🤲 🌺🌹🌺 🌺 🌷 اَللّهُــمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّــکَ الفَــــرَج 🌷 https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
🚩سلام ای قرار،دل بیقرار ☀️ 🚩سلام ای طلوع ،شب انتظار ☀️ 🚩 بیا ای عزیز دل فاطمه ☀✨☀✨☀✨🌴🌺🎋🌸☘🌺
شبتون خوش همر اهان گرامی
دعای روزهیجدهم ماه رمضان
⭕️جنگ نرم در کلام رهبری جنگ نرم امروز بیشترین نقشه‌ی دشمنان، این کارهای عظیم، متّوجه این است که ملّت ایران این اعتماد به نفسی را که دارد از دست بدهد. حالا من خواهم پرداخت به این قضیّه، عرض خواهم کرد. تلاش مهمّ جنگ نرم دشمن، امروز متوجّه این است که ملّت ایران امیدش را از دست بدهد. از این آیه‌ای که عرض کردیم -اَلَّذینَ یُبَلِّغونَ رِسالٰتِ اللهِ وَیَخشَونَه‌ُ وَ لا یَخشَونَ اَحَدًا اِلَّا الله- معلوم میشود که این تبلیغ، دشمن دارد؛ [وقتی]که میفرماید تبلیغ میکنند رسالات الهی را، از خدا میترسند، از غیر خدا نمیترسند، پیدا است که غیر خدا در مقابل این مبلّغین الهی، مبلّغین رسالات‌الله، صف‌آرایی دارند؛ بحث بر سر دعوا است. یا در آن آیه‌ی شریفه‌ی «بَلِّغ ما اُنزِلَ اِلَیکَ مِن رَّبِّکَ وَ اِن لَم تَفعَل فَما بَلَّغتَ رِسالَتَهُ وَ اللهُ یَعصِمُکَ مِنَ النّاس» که [میفرماید] خدا تو را حفظ میکند، نگران نباش، دغدغه نداشته باش از دشمن، پیدا است که در مقابل تبلیغ پیغمبر، صف دشمنان است، جبهه‌ی دشمنان است. برادران عزیز، خواهران عزیز! معنای این چیست؟ معنایش این است که شما آن‌وقتی که تبلیغ میکنید، تبلیغ اساسی میکنید، تبلیغ اسلامی میکنید، در مقابل این تبلیغ شما یک جبهه‌ی دشمنی صف‌آرایی میکند؛ این را باید بدانید. تبلیغ میدان جنگ است. بعضی‌ها از اسم جنگ بدشان می‌آید؛ تا گفته میشود جنگ اقتصادی یا جنگ نرم یا جنگ تبلیغاتی، اینها بدشان می‌آید، [میگویند] «آقا چرا این‌قدر از جنگ صحبت میکنید؟ از صلح صحبت کنید»! خب جنگ هست. این غفلت ما است که اگرچنانچه دشمن متوجّه ما باشد -جبهه‌ی دشمن به طرف ما نشانه گرفته که تیرهای خودش را پرتاب کند- ما غافل باشیم. امیرالمؤمنین فرمود «مَن نامَ‌ لَم‌ یُنَم عَنه»؛ شما اگر در سنگر خوابت برد، معنایش این نیست که طرف مقابل شما و دشمن شما هم خوابش برده؛ او مواظب شما است، او مراقب شما است، او منتظر است که شما خوابت ببرد. از اسم جنگ که نباید انسان خوف کند؛ خب دشمن الان در حال جنگ است؛ جنگ، جنگ نظامی نیست -البتّه جنگ نظامی نمیکنند، غلط هم میکنند اگر بخواهند بکنند- امّا جنگ هست، جنگ نرم هست، جنگهایی هست که از جنگ نظامی خطرناک‌تر است؛ دشمن در حال جنگ با ما است. خب، پس توجّه داشته باشید که تبلیغ یعنی مواجهه‌ی با دشمن؛ تبلیغ درست، یعنی سینه‌به‌سینه شدن با دشمن حقیقت، با ظلم و با ظلمات؛ این، معنای تبلیغ است؛ این، حقیقت تبلیغ است.۱۳۹۶/۱۰/۰۶ بیانات در دیدار اعضای شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
⭕️دشمن شناسی در کلام رهبری دشمن شناسی, بصیرت بصیرت این است که شما بدانید با چه کسی طرفید، بدانید که او درباره‌ی شما چه فکری دارد، بدانید که اگر چشم خودتان را بستید و فکر نکردید، ضربه خواهید خورد. توقّع ما از نخبگان سیاسی و غیرسیاسی کشور این است که این بصیرت را داشته باشند. مردم خوشبختانه این بصیرت را دارند.۱۳۹۵/۰۸/۲۶ بیانات در دیدار مردم اصفهان https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
⭕️ردپای یهود استادسیدهادی علیزاده قسمت سوم امیرمحمد یاور رهبر: نشان می­دهد به گونه­ای می­خواهند این داستان را به انحراف و ابتذال بکشانند در حالی که در کشف دو مطلب، این داستان بسیار پرمغز است: 1- انتشار اطلاعات مربوط به پیامبر در آن روز و میزان گفتگو در این باره، بسیار فراوان بوده است. 2- میزان خطر یهود برای پیامبر به اندازه­ای بوده که بحیرا نیز این مطلب را می­دانسته و از ابوطالب خواست که او را به شهرش بازگرداند که مبادا یهود بر او دست یابند زیرا هیچ صاحب کتابی نیست که نداند او به دنیا آمده و اگر او را ببینند، به یقین خواهند شناخت. تذکر بحیرا، احساس خطر برای پیامبر است. دشمنی یهود با پیامبر به حدی است  که بحیرا نیز که عالم مسیحی است، آن را دریافته و گمان می­کند ابوطالب از آن بی­خبر است. ابوطالب از همان­جا پیامبر را بازمی­گرداند و جالب اینجاست که بعد از آن، هفت یهودی برای ترور حضرت تا نزد بحیرا آمدند. مهم این است که بعد از این ماجرا ، ابوطالب هرگز به سفر نرفت (المجلسی، ج15، 410). ابوطالب در حفاظت از پیامبر(ص) با درایت کامل از هیچ چیز کم نگذاشته بود. سر سفره پیش از پیامبر غذا می­خورد تا ببیند مسموم هست یا نه، سپس آن را در جلو پیامبر می­گذاشت. شب­ها در کنار محمد می­خوابید و بچه­ها را در کنارش می­خواباند که اگر شب خواستند ایشان را ترور کنند، از خواب بیدار شود. ابوطالب در همه مکان­ها نخست خودش قدم می­گذاشت تا از نبود دشمن مطمئن شود (المجلسی، ج15، 407).  تا سن 25 سالگی اوضاع پیامبر(ص) به همین روش بود. حضرت در این سن تقاضای تجارت کرد. حال او جوانی رشید است که دیگر کسی جرأت ترور او را ندارد و البته حضرت هم که از برنامه یهود حتماً آگاهی دارد. برنامه های یهود که برای جلوگیری از به دنیا آمدن حضرت و نیز ترور ایشان به نتیجه نرسید، مرحله بعدی عملیات خود که جلوگیری از گسترش اسلام و فتح قدس توسط آن حضرت بود، رفتند.   رد پای یهود در جنگ­های مشرکان با پیامبر(مرحله دوم عملیات یهود) شگرد یهود این بود که پیش از آنکه عملیاتی را علیه پیامبر راه اندازد، مشرکان را به میدان بیاورد. اینکه در آیه 82 سوره مائده مشرکان را با (واو) به یهود عطف می­کند، نشان از نوعی تبعیت دارد. یهود محور اصلی است و دشمنی مشرکان تبعی است. پس در عملیات مشرکان بر ضد پیغمبر باید سرنخ­های توطئه یهود در مکه را بیابیم. این امر در جنگ احد و خندق روشن است اما در جنگ بدر باید بسیار دقت کرد تا سرنخ را یافت. با هجرت پیامبر به مدینه، مکه در شوک فرو رفت. پیامبر در مدینه درصدد تشکیل حکومت بودند. اهل مکه، حکومت نادیده بودند و جنگ­هایشان همواره داخلی بود. اینجا تفکر یهود به کمک مشرکان می­آید. ابوجهل پیشنهاد تهاجم به مدینه را می­دهد و با نوشتن نامه­ای برای پیامبر، آن حضرت را تهدید می­کند. این نامه 29 روز قبل از جنگ بدر به دست حضرت می­رسد (الطبری، ج1، 40). با دقت در فرازهای این نامه، که بسیار فراتر از شعور عرب جاهلی است، می توان به این نتیجه رسید که این سخنان از سوی جریانی که ما آن را یهود می­نامیم، به ابوجهل القا شده است. 1) جنگ بدر: در علت جنگ بدر گفته­­اند پیامبر راه کاروان­های تجاری قریش را بست تا آنها از نظر اقتصادی در تنگنا قرار گیرند و مجبور به پذیرش اسلام شوند. سپس مشرکان برای دفاع از خود برخاستند و پیامبر همه را کشت. با بررسی جنگ بدر درخواهیم یافت که این جنگ تهاجم نبوده و به راستی حکم دفاع داشته است. چرا که سران شرک می­خواستند با استفاده از سود آن، سپاهی برای جنگ با پیامبر تجهیز کنند لذا مبارزان جنگ بدر بیشتر سرمایه گذاران همان کاروان بودند. خداوند به پیامبر مأموریت جهاد می­دهد (حج 39). ابوسفیان می­خواست کاروان را در بدر نگه دارد که دریافت پیامبر و سپاهیانش کاروان را رهگیری کرده­اند و از مسیر و زمان عبور او آگاهند. به ناچار مسیر کاروان را تغییر داد و گریخت و در ضمن پیکی به مکه فرستاد که مکیان محافظانی برای کاروان بفرستند. لشکر حفاظتی مکه  که از جاده اصلی حرکت می کردند، با کاروان برخورد نکرده و در عوض آن با سپاه اسلام مواجه شدند و جنگ درگرفت. سپاه مکه مجموعه­ای از سران شرک و سرمایه­داران بزرگ مکه بودند که سردمدار مبارزه با اسلام بوده و مانع پیوستن توده مردم به اسلام می­شدند و اگر سد این مجموعه در هم می­شکست، اسلام به سرعت تمام شبه جزیره را فرا می­گرفت و جنگ و کشتارهای بعدی توسط آن رخ نمی­داد. اگرمسلمین دارای بصیرت کافی بوده و تابع دستورات پیامبر(ص) بودند، در همین کارزار اول، کار مشرکان تمام می­شد؛ متأسفانه نیروهای پیامبر(ص) دارای چنان بصیرتی نبودند چرا که ساعتی بعد از منهزم شدن سپاه کفر، که بهترین فرصت برای قلع و قمع سران شرک بود، به ناگاه بدون اینکه فرمانی در این زمینه از سوی پیامبر(ص) صادر شده باشد، جنگ تعطیل شد. علت این امر هم، به اسارت گرفته شدن شماری از مشرکان بود. آیة
نازل شده در این زمینه، بیانی روشن از عمق فاجعه بود: «ما کا
امیرمحمد یاور رهبر: نَ لِنَبِیٍّ أَنْ یَکُونَ لَهُ أَسْرى‏ حَتَّى یُثْخِنَ فِی الْأَرْضِ تُرِیدُونَ عَرَضَ الدُّنْیا وَ اللَّهُ یُرِیدُ الْآخِرَةَ وَ اللَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ ، لَوْ لا کِتابٌ مِنَ اللَّهِ سَبَقَ لَمَسَّکُمْ فِیما أَخَذْتُمْ عَذابٌ عَظِیمٌ» (انفال 67 و 68). برای هیچ پیامبری نسزد که اسیران داشته باشد تا که در روی زمین کشتار بسیار کند. شما متاع این جهانی را می­خواهید و خدا آخرت را می­خواهد و او پیروزمند و حکیم است. اگر پیش از این از جانب خدا حکم نشده بود به سبب آنچه که گرفته بودید عذابی بزرگ به شما می­رسید. نقش یهود: بعضی، طمع برخی مسلمین در سپاه اسلام را مسبب و مشوق اسیر­گیری دانسته­اند. دراین خصوص نقل شده بعضی از انصار نزد پیامبر آمدند و از حضرت خواستند که از کشتن اسیران صرف نظر کرده و در عوضِ گرفتن فدیه، آنها را آزاد نماید و بر خواسته خویش پای فشردند. پیامبر در پاسخ آنها فرمودند: اگر چه چنین کنیم، سال دیگربه تعدادشان کشته می­دهیم. آنها گفتند: باکی نیست، امسال از آنها فدیه می­گیریم و سود دنیا می­بریم و در سال آینده شهید می­شویم و به بهشت می­رویم (القمی، ج1، 126و270). تمرد از امر پیامبر آن هم از سوی سلحشوران بدری بسیار بعید به نظر می­رسد. پس باید به دنبال دلیلی ظریف­تر بگردیم. جریانی که دائماً در مدینه از سوی یهود پیگیری می­شد این بود که نبی اکرم (ص) پیروزی­های زودرس نداشته باشد. اگر مشرکان در بدر نابود می­شدند، یهود به سرعت سقوط می­کرد و منافقان نیز نمی­توانستند آنان را یاری کنند. نفاق داخل مدینه نیاز به زمان داشت پس نهضت اسلامی باید به تاخیر بیافتد. بنابراین می­بایست در میان یهود و نفاق داخل مدینه به دنبال عوامل این نافرمانی گشت، چرا که تنها آنها از این امر سود می­بردند. این مسلم است که یهود نمی­توانست در این خصوص، فعالیت مستقیم داشته باشد پس چه کسانی عامل مستقیم ایجاد جو اسیرگیری در بین مسلمین بوده­اند؟ از آنجا که گزارشات تاریخی، دراین زمینه چندان گویا نیست، برای پاسخ به این سؤال باید در امور پیرامونی نبرد بدر دقت نمود. در اینجا رد پای این جریان را در داستانی از طبری که ابن ابی الحدید هم آن را آورده، پی می­گیریم. او پس از اینکه درخواست قریش از ابوبکر و عمر را برای پادرمیانی در خصوص اسرا نقل می­کند، در ادامه می­افزاید: پس از جنگ، بین ابابکر و عمر در کشتن یا زنده نگه داشتن آنان، اختلاف شد...(در انتهای حدیث آمده است) و حضرت آیه 118 سوره مائده را خواندند (ابن ابی الحدید،14،173). ابن ابی الحدید بعد از نقل این داستان می­گوید: آیه 118 سوره مائده که پیامبر خواندند، در آخر عمر پیامبر نازل شده است در حالی که جنگ بدر در سال دوم هجرت بوده است پس چگونه می­توان پذیرفت که پیامبر به این آیه استدلال کرده باشد؟! سپس وی در متن و درستی این حدیث تردید می­کند (ابن ابی الحدید، ج14، 173). در هیچ منبع تاریخی نیامده که رسول الله(ص) در خصوص فرجام اسرا، اصحاب را به شور دعوت کرده و نظر آنها را طلب کرده باشد و اساساً جای این سؤال است که چرا تنها این دو تن، نزد پیامبر در این مورد سخن گفته­اند؟ چرا در این داستان از افراد دیگری چون علی(ع) و مقداد ذکری به میان نیامده است؟ اگر صرفاً مسئله اظهار رای مطرح بود، چرا تا این حد از سوی این دو تن برای به کرسی نشاندن نظرشان اصرار شد؟ آیا نمی­دانستند این نحوه اظهار رای، که اولی شفاعت اسرا کند و بیرون رود و دومی داخل شده و حکم به اعدام آنها دهد و تا چند نوبت این عمل تکرار شود موجب گستاخی عوام شده، جو تشنج پدید خواهد آمد و در نهایت پیامبر نخواهد توانست نظرش را در خصوص اسرا اعمال کند؟  به هر حال در نتیجه این واقعه، دشمنان خونی اسلام نجات یافته و مجال پیدا کردند که جنگ خونین احد را در سال بعد به راه اندازند. حال آیا از مجموع این امور نمی­توان حدس زد که جریان اسیرگیری هم برنامه­ای حساب شده بوده است؟ 2)جنگ احد: دومین عملیات پیامبر با مشرکان، نبرد احد می­باشد. سران یهود به مکه آمدند و با ابوسفیان گفتگو نموده او را تحریک کردند و قول دادند که در صورت عملیات دوباره، هماهنگ با آنها وارد جنگ خواهند شد. در سال بعد ابوسفیان سه هزار نفر نیرو برای رزم گردآورده، به همراه سه هزار نفر نیروی تدارکاتی و تعدادی زن، سپاه شرک را دوباره به راه انداخت. خبر این سپاه به پیامبر رسید و ایشان به مشورت با یاران پرداختند. نخست خود پیامبر(ص) پیشنهاد دادند که داخل مدینه بجنگیم و جنگ را به جنگ شهری تبدیل کنیم چرا که مشرکان پرشمار و تجهیزات نظامی­شان بیشتر است و در میدان­های باز می­توانند ما را دور بزنند و محاصره کنند؛ اما اگر در شهر بجنگیم چون محل عملیات را می­شناسیم، سازمان دشمن، وقتی وارد کوچه­های مدینه شد، به هم خورده و تضعیف می­گردد. از طرفی همه مردم شهر درگیر جنگ شده و ما می­توانیم از همه قوا بهره بگیریم ( ابن­ابی­الحدید، ج14، 2