eitaa logo
قصه کودکانه
4.5هزار دنبال‌کننده
582 عکس
1.3هزار ویدیو
217 فایل
یه کانال پر از داستانهای صوتی کودکانه🧑‍🎄
مشاهده در ایتا
دانلود
26.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ یه کانال پر از داستانهای صوتی کودکانه🧑‍🎄 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @ghesehayekoodakaneeh
یادش بخیر چه شبایی خانوادگی دور این کرسیا میشستیم وتعریف می‌کردیم یا مادربزرگ نوه‌هارو جمع می کرد دور این کرسی‌ها و براشون قصه می‌گفت... یادش بخیر چه صفایی داشت، دلم پر کشید برا اون روزا چقدر قدیما همه چی خوب بود... ✅ یه کانال پر از داستانهای صوتی کودکانه🧑‍🎄 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @ghesehayekoodakaneeh
24-Ganje-bozorg(www.rasekhoon.net).mp3
4.75M
گنج بزرگ⏰ 📚 ✅ یه کانال پر از داستانهای صوتی کودکانه🧑‍🎄 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @ghesehayekoodakaneeh
24-Khayate-khoshghol(www.rasekhoon.net).mp3
1.13M
خیاط خوش قول✂️ # داستان📚 ✅ یه کانال پر از داستانهای صوتی کودکانه🧑‍🎄 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @ghesehayekoodakaneeh
بی بو بی بو - @mer30tv.mp3
3.86M
🔹️بی‌بو بی‌بو ✅ یه کانال پر از داستانهای صوتی کودکانه🧑‍🎄 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @ghesehayekoodakaneeh
✅️ قلم موی سحرآمیز مریم دختر کوچک داستان ما عاشق نقاشی بود. او خیلی فقیر بود و هیچ خودکار و مدادی نداشت. مریم یا یک تکه چوب روی ماسه نقاشی می‌کشید. روزی از روزها پیرزنی مریم را دید. پیرزن به سمت او رفت و به مریم گفت: «سلام! بیا این قلم مو و کاغذها رو بگیر. مال تو.» مریم با لبخندی گفت: «خیلی ممنون!» او خیلی خوشحال بود. با خود فکر کرد: «بذار ببینم، چی بکشم؟» اطراف را نگاه کرد و اردکی را در برکه دید. باخود گفت: «فهمیدم! یه اردک می کشم!» همین کار را کرد. ناگهان اردک از کاغذ به بیرون پرید و به سمت برکه پرواز کرد. او فریاد زد: «وای! این قلم مو سحرآمیزه!» مریم دختر خیلی مهربانی بود و برای همه­‌ی اهالی روستایش نقاشی کشید. او برای کشاورز گاوی نقاشی کرد و برای معلم مداد و برای همه بچه‌ها اسباب بازی کشید. تا اینکه پادشاه شهر از قلم موی سحرآمیز با خبر شد و سربازی فرستاد تا مریم و قلم مویش را پیدا کند. سرباز بعد از پیدا کردن مریم به او گفت: «با من بیا. پادشاه می‌خواد براش مقداری پول نقاشی کنی.» مریم در پاسخ گفت: «ولی اون که ثروتمنده. من فقط واسه آدمای فقیر نقاشی می‌کشم.» اما سرباز بدجنس مریم را به اجبار پیش پادشاه برد. پادشاه بر سر مریم داد زد: «برای من درختی بکش که رو شاخه‌هاش پر از پول باشه.» مریم با شجاعت مخالفت کرد. به همین خاطر پادشاه او را زندانی کرد. اما مریم یک کلید برای باز کردن در و یک اسب برای فرار کردن از آنجا نقاشی کرد. پاشاه او را تعقیب کرد. مریم هم چاله بزرگی کشید و تالاپ! پادشاه در چاله افتاد. حالا مریم فقط از قلم موی سحرآمیز برای کمک به آدم‌هایی استفاده می‌کند که خیلی خیلی به کمک نیاز دارند. ✅ یه کانال پر از داستانهای صوتی کودکانه🧑‍🎄 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @ghesehayekoodakaneeh
46323347104588.mp3
16.75M
حکایت های کهن پارسی فصل دوم... نویسنده :محمد باقر رضایی راوی: بهروز رضوی صبح ظهور هر روز یک پارت داستان و معرفی کتب مشهور در کانال داستانکده ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @dastankadeh
36.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♡ ♧قسمت 13♧ ✅ یه کانال پر از داستانهای صوتی کودکانه🧑‍🎄 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @ghesehayekoodakaneeh
45.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♡ ♧قسمت17♧ ✅ یه کانال پر از داستانهای صوتی کودکانه🧑‍🎄 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @ghesehayekoodakaneeh
33.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹فصل:1 📹 💥قسمت: 27💥 ✨ ✨ ✅ یه کانال پر از داستانهای صوتی کودکانه🧑‍🎄 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @ghesehayekoodakaneeh
29.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 💥قسمت: 1💥 ✨ ✨ ✅ یه کانال پر از داستانهای صوتی کودکانه🧑‍🎄 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @ghesehayekoodakaneeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♡ ♧قسمت ✅ یه کانال پر از داستانهای صوتی کودکانه🧑‍🎄 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @ghesehayekoodakaneeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♡ ♧قسمت 6♧ ✅ یه کانال پر از داستانهای صوتی کودکانه🧑‍🎄 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @ghesehayekoodakaneeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♡ ♧قسمت 5♧ ✅ یه کانال پر از داستانهای صوتی کودکانه🧑‍🎄 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @ghesehayekoodakaneeh
32.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♡ ♧قسمت 6♧ ✅ یه کانال پر از داستانهای صوتی کودکانه🧑‍🎄 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @ghesehayekoodakaneeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نوستالوژی قسمت 8 ✅ یه کانال پر از داستانهای صوتی کودکانه🧑‍🎄 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @ghesehayekoodakaneeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♡ ♧قسمت 5♧ ✅ یه کانال پر از داستانهای صوتی کودکانه🧑‍🎄 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @ghesehayekoodakaneeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹. . 📹 💥قسمت: 2💥 ✅ یه کانال پر از داستانهای صوتی کودکانه🧑‍🎄 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @ghesehayekoodakaneeh
فکر چوپان - @mer30tv.mp3
3.46M
🔹️فکر چوپان ✅ یه کانال پر از داستانهای صوتی کودکانه🧑‍🎄 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @ghesehayekoodakaneeh
چند روز پیش، نی‌نی سنجاب‌ها به دنیا آمد و سنجاب کوچولو صاحب یک برادر شد. نی‌نی سنجاب ها خیلی ریزه‌میزه و با نمک بود. سنجاب کوچولو از دیدن برادر کوچولوی خودش خیلی خوشحال شده بود. می خواست بغلش کند و با او بازی کند اما مامان سنجابه اجازه نمی‌داد و می گفت نی‌نی هنوز خیلی کوچیکه. باید صبر کنی تا بزرگتر بشود و بتواند با تو بازی کند . سنجاب کوچولو می خواست با مامان بازی کند اما مامان هم نمی توانست با سنجاب کوچولو بازی کند چون دائما نی‌نی را بغل کرده بود. سنجاب کوچولو مدتی رفت توی اتاقش و با اسباب بازیهاش بازی کرد. اما زود حوصله اش سر رفت و خسته شد . بابا سنجابه از راه رسید. سنجاب کوچولو دوید تو بغل بابا . اما بابا خسته بود و حوصله نداشت با سنجاب کوچولو بازی کند. ولی وقتی نشست نی نی سنجابه را بغل کرد و شروع کرد به بوسیدن و بازی کردن با نی نی سنجابه . سنجاب کوچولو ناراحت شد. رفت توی اتاقش و روی تختخوابش خوابید و پتو را روی سرش کشید. مدتی گذشت. مامان سنجابه صدا زد سنجاب کوچولو غذا آماده است بیا . سنجاب کوچولو جواب نداد . بابا صدا زد “سنجاب بابا” بیا فندق پلو داریم . سنجاب کوچولو باز هم جواب نداد. مامان و بابا آمدند پیش سنجاب کوچولو ولی دیدند سنجاب کوچولو غصه می خورد . بابا سرفه کرد… اوهوم …اوهوم … ولی سنجاب کوچولو تکان نخورد و به بابا نگاه نکرد . مامان گفت عزیزکم سنجابکم . لبهای سنجاب کوچولو گریه ای شد چشمهاش پر از آب شد و گفت شما من را دوست ندارید .فقط نی نی را دوست دارید. مامان و بابا سرشان را انداختند پایین و یک کمی فکر کردند . بعد دوتایی باهم دستهای سنجاب کوچولو را گرفتند و از روی تختخوابش بلندش کردند و آن را حسابی تابش دادند. سنجاب کوچولو خنده اش گرفت. مامان و بابا سنجابه، بازهم سنجاب کوچولو را توی هوا تاب دادند. حالا دیگر سنجاب کوچولو بلند بلند می خندید . یک دفعه، صدای گریه ی نی نی سنجابه بلند شد. مامان و بابا هنوز داشتند با سنجاب کوچولو بازی می کردند. سنجاب کوچولو دلش برای نی نی شان سوخت و گفت مگر صدای گریه ی نی نی را نمی شنوید؟ بیایید برویم ساکتش کنیم. حالا مامان و بابا و سنجاب کوچولو سه تایی با هم رفتند نی نی سنجابه را ساکت کنند. ✅ یه کانال پر از داستانهای صوتی کودکانه🧑‍🎄 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @ghesehayekoodakaneeh
49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷سال نو مبارک 🇮🇷 🔸نام فعالیت: قصه عنوان: خورشید پشت ابر 🔸تولیدکننده محتوا:طاهره شمسی از استان قم ✅ یه کانال پر از داستانهای صوتی کودکانه🧑‍🎄 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @ghesehayekoodakaneeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷سال نو مبارک 🇮🇷 🔸نام فعالیت: قصه عنوان: پشمالو وآقاروباه 🔸تولیدکننده محتوا:فهیمه رسا ایزدی از استان قم ✅ یه کانال پر از داستانهای صوتی کودکانه🧑‍🎄 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @ghesehayekoodakaneeh