هر روز یک صفحه از قرآن مجید
همراه با ترجمه،تفسیر
کانال را به دوستان معرفی کنید تا مطالب قرآنی نشر پیدا کند.
@quran_nor
✍#_وفای_به_نذر
حاج میرزا خلیل تهرانی که از اطبای مشهور و دانشمندان عالی قدر شیعه است در زمان سید صاحب ریاض در کربلا به مداوای بیماران اشتغال داشت. او میگوید: هنگامی که ساکن کربلا بودم مادرم در تهران زندگی میکرد، شبی او را در خواب دیدم به من گفت: پسر جان من از دنیا رفته ام، جنازهام را پیش تو میآورند. کسی دماغم را شکست. چیزی نگذشت که نامه ی یکی از دوستانم به دستم رسید، در آن نامه نوشته بود: مادرت از دنیا رفت، جنازه اش را با جنازههای دیگر فرستادیم. وقتی جنازهها وارد شد مراجعه کردم، گفتند: ما خیال میکردیم شما ساکن نجف هستید جنازه ی مادرت را در رباط ذی الکفل گذاشتیم. پیوسته موضوع شکستن دماغ در نظرم بود. بالاخره جنازه ی مادرم را تحویل گرفتم، همین که کفن را باز کردم دیدم دماغش شکسته است، علتش را پرسیدم، گفتند: این جنازه بالای جنازههای دیگر بود اسبها میان رباط در هم آویختند و به جنازهها برخورد کردند و این جنازه از بالا به زیر افتاد، دیگر ما اطلاعی نداریم. پیکر مادرم را به ساحت مقدس حضرت ابوالفضل (ع) آوردم، آن جا عرض کردم: یا ابالفضل! مادرم نماز و روزه را خوب نمی توانست انجام دهد، اکنون به شما پناه آورده ام، به فریادش برس، من با شما عهد میبندم پنجاه سال نماز و روزه برایش بخرم، پس از آن مادرم را دفن کردم. مدتی گذشت، شبی در خواب دیدم ازدحام و داد و فریاد زیادی بر پا است، خارج شدم دیدم مادرم را به درختی بسته اند و او را با شلاق میزنند، گفتم: چه کرده که او را میزنید؟ گفتند: حضرت ابوالفضل به ما دستور داده او را بزنیم تا مبلغی را که تعهد کرده بپردازد. داخل منزل شدم و مبلغی را که میخواستند آوردم، مادرم را رها کردند. او را به منزل آورده، به خدمتش مشغول شدم، وقتی از خواب بیدار شدم، حساب کردم مبلغی که در خواب از من گرفته بودند کاملا مطابق بود با پنجاه سال نماز و روزه، آن مبلغ را برداشتم نزد سید صاحب ریاض آوردم و تقاضا کردم از طرف مادرم پنجاه سال نماز و روزه بگیرند.
📙پند تاریخ۳۰/۲ ؛ به نقل از: دار السلام ۲/ ۲۴۵.
✍ @quran_nor
"فضیلت و اهمیت غسل جمعه"
💦۱-رسول گرامى اسلام (صلی الله علیه و آله) در معراج مشاهده فرمود که فرشتگان براى کسانى که روز جمعه غسل جمعه میکنند، طلب مغفرت مى نمایند و مى گویند: {اللهم اغفر للذین یغتسلون یوم الجمعه}
💦۲-#پیامبر_اکرم (صلی الله علیه وآله ) هر کس در روز جمعه غسل کرده و به سوی نماز جمعه قدم بر دارد، و به خطبه های امام جمعه گوش کند ، برای هر قدمش پاداش یک سال عبادت که روزش را روزه بوده و شبش را عبادت کرده به او داده می شود.
💦۳-پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) هنگامی که شب معراج مرا به آسمان بردند، زیر عرش خدا هفتاد هزار شهر را دیدم که هر شهری همانند دنیای شما بود، و فرشتگانی را که بالهایشان را گسترده بودند و خدارا تسبیح وتهلیل می کردند و می گفتند، خدایا کسانی را که در نمازجمعه حاضر می شوند بیامرز، خدایا کسانی را که روز جمعه غسل می کنند، رحمت کن.
💦۴-نقل شده از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در وصیتی به أمیرمؤمنان علی (علیه السلام) فرمودند:در هر جمعه غسل جمعه را بجا آور اگر چه که هزینه خوراکت را صرف آن کنی،زیرا سنتی ( عمل مستحبي ) از این بزرگتر وجود ندارد"
💦۵-در روایتی نقل شده که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: هرکس که بر غسل روز جمعه مداومت داشته باشد بدنش درون قبر پوسیده نخواهد شد"
💦۶-روایت شده که #امام_صادق (علیه السلام) فرمودند: "غسل روز جمعه باعث طهارت و کفاره گناهانی است که از این جمعه تا جمعه قبل أنجام داده"
💦۷-غسل جمعه از مهمترين و مؤكدترين غسلهاي مستحب محسوب مي شود و بهتر است كه حتي الامكان ترك نشود"
وقت انجام غسل جمعه از اذان صبح جمعه تا ظهر است. میتوان قضای آن را بعد از ظهر جمعه یا شنبه نیز انجام داد
@quran_nor
ماجراى بَلعم باعورا و هلاكت بیست هزار نفر براثر طاعون
بلعم باعورا از علماى بنیاسرائیل بود، و كارش به قدری بالا گرفت كه اسم اعظم میدانست و دعایش به استجابت میرسید.
روایت شده: موسى(ع) با جمعیّتى از بنیاسرائیل به فرماندهى یوشع بن نون و كالب بن یوفنا از بیابان تیه بیرون آمده و به سوی شهر (بیتالمقدّس و شام) حركت كردند، تا آن را فتح كنند و از زیر یوغ حاكمان ستمگر عمالقه خارج سازند.
@quran_nor
وقتی که به نزدیك شهر رسیدند، حاكمان ظالم نزد بلعم باعورا (عالم معروف بنیاسرائیل) رفته و گفتند از موقعیّت خود استفاده كن و چون اسم اعظم الهى را میدانی، در مورد موسى و بنیاسرائیل نفرین كن. بلعم باعورا گفت: «من چگونه در مورد مؤمنانى كه پیامبر خدا و فرشتگان، همراهشان هستند، نفرین كنم؟ چنین كارى نخواهم كرد.»
آنها بار دیگر نزد بلعم باعورا آمدند و تقاضا كردند نفرین كند، او نپذیرفت، سرانجام همسر بلعم باعورا را واسطه قرار دادند، همسر او با نیرنگ و ترفند آن قدر شوهرش را وسوسه كرد، كه سرانجام بلعم حاضر شد بالاى كوهى كه مشرف به بنیاسرائیل است برود و آنها را نفرین كند.
بلعم سوار بر الاغ خود شد تا بالاى كوه برود، الاغ پس از اندكى حركت سینهاش را بر زمین مینهاد و برنمیخاست و حركت نمیکرد، بلعم پیاده میشد و آنقدر به الاغ میزد تا اندكى حركت مینمود. بار سوم همان الاغ به اذن الهى به سخن آمد و به بلعم گفت: واى بر تو اى بلعم كجا میروی؟ آیا نمیدانی فرشتگان از حركت من جلوگیرى میکنند. بلعم در عین حال از تصمیم خود منصرف نشد، الاغ را رها كرد و پیاده به بالاى كوه رفت، و در آنجا همین که خواست اسم اعظم را به زبان بیاورد و بنیاسرائیل را نفرین كند اسم اعظم را فراموش كرد و زبانش وارونه میشد به طوری که قوم خود را نفرین میکرد و براى بنیاسرائیل دعا مینمود.
به او گفتند: چرا چنین میکنی؟ گفت: خداوند بر اراده من غالب شده است و زبانم را زیر و رو میکند.
در این هنگام بلعم باعورا به حاكمان ظالم گفت: اكنون دنیا و آخرت من از من گرفته شد، و جز حیله و نیرنگ باقى نمانده است. آنگاه چنین دستور داد: زنان را آراسته و آرایش كنید و كالاهاى مختلف به دست آنها بدهید تا به میان بنیاسرائیل براى خرید و فروش ببرند، و به زنان سفارش كنید كه اگر افراد لشكر موسى(ع) خواستند از آنها کامجویی كنند و عمل منافى عفت انجام دهند، خود را در اختیار آنها بگذارند، اگر یك نفر از لشكر موسى(ع) زنا كند، ما بر آنها پیروز خواهیم شد.
آنها دستور بلعم باعورا را اجرا نمودند، زنان آرایش كرده و به عنوان خرید و فروش وارد لشكر بنیاسرائیل شدند، كار بهجایی رسید كه «زمرى بن شلوم» رئیس قبیله شمعون دست یكى از زنان را گرفت و نزد موسى(ع) آورد و گفت: گمان میکنم كه میگویی این زن بر من حرام است، سوگند به خدا از دستور تو اطاعت نمیکنم.
آنگاه آن زن را به خیمه خود برد و با او زنا كرد، و این چنین بود كه بیمارى واگیر طاعون به سراغ بنیاسرائیل آمد و همه آنها در خطر مرگ قرار گرفتند.
در این هنگام «فنحاص بن عیزار» نوه برادر موسى(ع) كه رادمردى قویپنجه از امراى لشكر موسى(ع) بود از سفر سر رسید، به میان قوم آمد و از ماجراى طاعون و علّت آن باخبر شد، به سراغ زمرى بن شلوم رفت. هنگامی که او را با زن ناپاك دید، به آنها حمله نموده هر دو را كشت، در این هنگام بیمارى طاعون برطرف گردید.
در عین حال همین بیمارى طاعون بیست هزار نفر از لشكر موسى(ع) را كشت.
موسى(ع) بقیه لشكر را به فرماندهی یوشع بازسازی كرد و به جبهه فرستاد و سرانجام شهرها را یكى پس از دیگرى فتح كردند.[١]
خداوند ماجراى انحراف بلعم باعورا را به طور اشاره و سربسته در آیه ١٧٥ و ١٧٦ سوره اعراف ذكر كرده، در آیه ١٧٦ میفرماید:
«وَ لَوْ شِئْنَا لَرَفَعْنَاهُ بِهَا وَ لَكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الأَرْضِ وَ اتَّبَعَ هَوَاهُ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ إِن تَحْمِلْ عَلَیهِ یَلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ یَلْهَث ذلِكَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِینَ كَذَّبُواْ بِآیاتِنَا فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ یتَفَكَّرُونَ؛»
«و اگر میخواستیم، مقام او (بلعم باعورا) را با این آیات و علوم و دانشها بالا میبردیم، اما اجبار، برخلاف سنّت ماست، او را به حال خود رها كردیم، و او به پستى گرایید، و از هواى نفس پیروى كرد، مثل او همچون سگ (هار) است، اگر به او حمله كنى، دهانش را باز، و زبانش را بیرون میآورد، و اگر او را به حال خود واگذارى، باز همین كار را میکند، (گویى چنان تشنه دنیاپرستى است كه هرگز سیراب نمیشود) این مثل گروهى است كه آیات ما را تكذیب كردند، این داستانها را (براى آنها) بازگو كن، شاید بیندیشند و بیدار شوند.»[٢]
آرى، این است نتیجه فرهنگ بیعفّتى و انحراف جنسى، كه وقتى نیرنگبازان از راههای دیگر شكست خوردند با رواج دادن فرهنگ غلط، دین و دنیاى مردم را تباه میسا
#رو_چی_سجده_کنیم؟
❓سجدهکردن رو چه چیزهایی درسته؟
📚 همه مراجع:
📝 سجده بر دو تا چیز درسته
1️⃣ زمین
2️⃣ هر چیزی که از زمین درمیاد؛
📝 به شرطی که
1️⃣ برای خوردن استفاده نشه
2️⃣ برای پوشیدن استفاده نشه
3️⃣ معدنی نباشه؛
✅ پس
1️⃣ سجده به گیاهانی؛ مثل گندم، جو و پنبه درست نیست چون خوردنی یا پوشیدنی هستن.
2️⃣ سجده به سنگ و خاک و چوب و برگ درختها اشکال نداره چون خوراکی و پوشاکی و معدنی نیستن.
3️⃣ سجده به مواد معدنی مثل شیشه و طلا و نقره و سایر فلزات درست نیست، اما سنگهایى؛ مثل سنگ مرمر، سنگهاى سیاه، سنگ آهک و سنگ گچ و آجر و سفال و سیمان استثناء شده و سجده روی اونا اشکال نداره.
4️⃣ سجده بر چیزهایی که فقط غذای حیواناته مثل علف و کاه اشکال نداره.
5️⃣ کاغذی که از چوب و کتان درست شده سجده روش اشکال نداره.
6️⃣ بهترین چیز براى سجده خاک، مخصوصاً «تربت حضرت سیّد الشّهداء(علیه السلام)» است.
⭕️ نکته: بعضی مراجع می گن روی برگ چای و برگ تازه انگور و کاغذی که از جنس کتان باشه و سیمان نمی شه سجده کرد.
🔺 رساله همه مراجع، بحث سجده،
@quran_nor
می گفتند: عبدالحسین، چه خبر از وضع کسب و کار؟ می گفت: الحمدلله، ما از خدا راضی هستیم، او از ما راضی باشه……!!
هیچکس دو کفه ترازوی عبدالحسین را مساوی ندیده بود، سمت گوشت مشتری همیشه سنگین تر بود.
اگر مشتری مبلغ کمی گوشت میخواست، عبدالحسین دریغ نمی کرد. می گفت: «برای هر مقدار پول، سنگ ترازو هست.»
وقتی که میشناخت که مشتری فقیر است، نمی گذاشت بجز سلام و احوالپرسی چیزی بگوید. مقداری گوشت می پیچید توی کاغذ و می داد دستش. کسی که وضع مادی خوبی نداشت یا حدس می زد که نیازمند باشد یا عائله زیادی داشت، را دو برابر پول مشتری، گوشت می داد.
گاهی برای این که بقیه مشتری ها متوجه نشوند، وانمود می کرد که پول گرفته است.
گاهی هم پول را می گرفت و کنار گوشت، توی روزنامه، دوباره بر میگرداند به مشتری.
گاهی هم پول را میگرفت و دستش را می برد سمت دخل و دوباره همان پول را می داد دست مشتری و می گفت: «بفرما ما بقی پولت.»
عزت نفس مشتری نیازمند را نمی شکست!
‘شهید عبدالحسین کیانی’ همان ‘جوانمرد قصاب” است! که در ۴۳ سالگی در جنگ دفاع مقدس با اصابت ۱۲ گلوله به شهادت رسید
به این میگن جوانمرد
#حجاب #امام_زمان #ایران
@quran_nor