⭐️🌕⭐️🌕⭐️
#مهدی آل فاطمه
هر مصراع این شعر را مربی می خواند و بچه ها جواب می دهند مهدی آل فاطمه
تو آخرین امام من 🌷 مهدی آل فاطمه
بر تو رسد سلام من🌷مهدی آل فاطمه
تو ماه تابان منی 🌷 مهدی آل فاطمه
نور دو چشمان منی 🌷 مهدی آل فاطمه
زندگی ام برای تو 🌷 مهدی آل فاطمه
جان و تنم فدای تو 🌷 مهدی آل فاطمه
ای همه حاصلم بیا 🌷 مهدی آل فاطمه
مهر تو در دلم بیا 🌷 مهدی آل فاطمه
بیا که دل شکسته ام🌷 مهدی آل فاطمه
منتظرت نشسته ام 🌷 مهدی آل فاطمه
آمده ام به جمکران 🌷 مهدی آل فاطمه
بگیرم از تو من نشان🌷مهدی آل فاطمه
دل شده بی قرار تو 🌷 مهدی آل فاطمه
جهان در انتظار تو 🌷 مهدی آل فاطمه
#شعر
#مهدی
#جوانه ها مرجع کودک و نوجوان
@amooansari
جشن
#همراه با حضور #عموانصاری
🌷 دوست روحانی بچه ها 🌷
#جهت اجرای برنامه های شاد و مذهبی در شهر شما همراه گروه عروسک گردانی
۰۹۱۳۷۷۸۶۶۸۳
#قصه_متن
#شکارچی_های_ترسو
قورباغه توی برکه ای در کمین نشسته بود تا حشره ای را شکار کند. حشره از این طرف به آن طرف می پرید و قورباغه هم بی صدا می جهید و حشره را دنبال می کرد.
ولی خبر نداشت که یک لک لک هم قصد شکار او را داشت، حشره می رفت و قورباغه هم دنبال او، لک لک هم بی صدا به دنبال قورباغه. هر سه تای آنها بدون آن که دیگری بداند به دنبال هم بودند. روباهی لک لک را دید و هوس خوردن او را کرد. پس روباه هم به قصد شکار لک لک دنبال او راه افتاد.
هر چهارتای آنها بی خبر از همدیگر به دنبال هم می رفتند تا به یک جنگل رسیدند. یک شکارچی با تفنگ خود در جنگل به دنبال شکار بود تا چشمش به روباه افتاد. او هم می خواست یک روباه را به خاطر پوست و دم زیبایش شکار کند، پس به دنبال او به راه افتاد. تفنگش را به سوی او نشانه گرفت و تیری به طرفش شلیک کرد.
گلوله به خطا رفت. روباه از ترس جیغ بلندی کشید و از روی لک لک پرید و فرار کرد و رفت. لک لک هم از دیدن روباه وحشت کرد و سروصدایی کرد که قورباغه متوجه حضور او شد.
قورباغه هم از ترس جستی زد و لای بوته ها پنهان شد. این وسط حشره آزادانه و بدون ترس پرواز کرد و رفت و مرد شکارچی هم از شکار خود بی نصیب ماند.
🍂🌸🍃🍂🌸🍃
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
ماجرای_کبوتر_ها.mp3
2.79M
#عمو_قصه_گو
#لالایی_فرشته_ها
#سوره
#قصه
#همکاری_کبوترها
🔅#همکاری_کبوتر_ها
🔅قرائت #سوره مبارکه ی #فلق
🔅با اجرای:اسماعیل کریم نیا
(عمو قصه گو)
🔅تدوین:رحیم یادگاری
🔅رده سنی: ۶+
🔅منبع:
#کتاب قصه های خوب برای بچه های خوب صفحه ۳۱ نوشته مهدی آذری یزدی
http://eitaa.com/joinchat/1409548311C9b1650259b
🌸کپی لطفا با لینک🌸
قصه ♥ قصه
با قصه ذهن و رفتار بچه ها را جهت دهیم.بچه ها ما رو عاشق خدا میکنند.
در اینجا مطالب به حفظ امانت با لینک کانالها قرار میگیره.
فرق این کانال با بقیه كانالها اينه که مطالب اضافی نداره.
همچنین سعی شده تا قصه از لحاظ محتوا بررسی و بعد بارگزاری شود.
آیدی ارتباط با مدیر
@OmidvarBeFazleElahi
https://eitaa.com/ghesehayemadarane
#شعر
#میلاد_پیامبر(ص)
هزار هزار ستاره
از آسمون می باره
شادی فراوان شده
هیچ کسی غم نداره
تولده پیامبره دوباره۲
گل گل گل اومد.
به به به بهاره
کبوتر نامه بر
پیام شادی داره
تولد پیامبره دوباره۲
بلبل شاد و خندون
رو تاب گل سواره
چه چه چه می خونه
چه شور و حالی داره
تولد پیامبره دوباره۲
4_150942648478207551.mp3
979.4K
شعر پیامبر ص که مربی برای بچه ها بخواند میتونند سریع حفظش کنند
دوستی خاله خرسه 🐻👨🦳
یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچکس نبود . پیرمردی در دهی دور در باغ بزرگی زندگی می کرد . این پیرمرد از مال دنیا همه چیز داشت ولی خیلی تنها بود ، چون در کودکی پدر و مادرش از دنیا رفته بود و خواهر و برادری نداشت . او به یک شهر دور سفر کرد تا در آنجا کار کند . اوایل ، چون فقیر بود کسی با او دوست نشد و هنگامیکه او وضع خوبی پیدا کرد حاضر نشد با آنها دوست شود ، چون می دانست که دوستی آنها برای پولش است
یک روز که دل پیرمرد از تنهائی گرفته بود به سمت کوه رفت . در میان راه یک خرس را دید که ناراحت است . از او علت ناراحتیش را پرسید . خرس جواب داد : ” دیگر پیر شده ام ، بچه هایم بزرگ شده اند و مرا ترک کرده اند و حالا خیلی تنها هستم . “
وقتی پیرمرد داستان زندگیش را برای خرس گفت ، آنها تصمیم گرفتند که با هم دوست شوند .
مدتها گذشت و بخاطر محبتهای پیرمرد ، خرس او را خیلی دوست داشت . وقتی پیرمرد می خوابید خرس با یک دستمال مگسهای او را می پراند . یک روز که پیرمرد خوابیده بود ، چند مگس سمج از روی صورت پیرمرد دور نمی شدند و موجب آزار پیرمرد شدند .
عاقبت خرس با وفا خشمگین شد وبا خود گفت : ” الان بلائی سرتان بیاورم که دیگر دوست عزیز مرا اذیت نکنید . “
و بعد یک سنگ بزرگ را برداشت و مگسها را که روی صورت پیرمرد نشسته بودند نشانه گرفت و سنگ را محکم پرت کرد .
و بدین ترتیب پیرمرد جان خود را در راه دوستی با خرس از دست داد .
و از اون موقع در مورد دوستی با فرد نادانی که از روی محبت موجب آزار دوست خود می شود این مثل معروف شده که می گویند ”دوستی فلانی مثل دوستی خاله خرسه است . “