#خمیر_بازی_خونگی
یک فنجان آرد + یک چهارم فنجان نمک + یکی دو قاشق پودر تارتار + دو قاشق گلیسرین + یک چهارم فنجان آب رو مخلوط کنید و برای رسیدن به چسبندگی مناسب با افزودن آرد یا آب تنظیم کنید...
*⃣ پودر تارتار رو از لوازم قنادی فروشی تهیه کنید. این پودر نقش کشسانی داره.
🏳🌈 برای رنگ هم میتونید از رنگهای خوراکی استفاده کنید. ولی من از مواد خونگی استفاده کردم یعنی مواد رنگی رو توی میزان آبی که برای خمیر احتیاج داشتم دم کردم و بعد از صاف کردنش به مواد خشکم اضافه کردم.👇
صورتی= دم کرده کلم بنفش
زرد= دم کرده زردچوبه
قهوه ای= دم کرده پودر کاکائو
با جایگزین کردن آب سبزی به جای آب هم میتونید رنگ سبز ایجاد کنید.
از لبو هم میتونید استفاده کنید.
❣ #ارسالی مامانِ محمد هادی
🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
باسلام
شرایط نگه داری این خمیربازی خانگی دربروشورارسالی برای شماکاملاتوضیح داده شده است.
نکات تکمیل کننده برای این خمیر👇👇👇👇👇
خمیربعدازتحویل بایدتوسط کودک ورزداده شود.
ازسلفون ویاپلاستیک استفاده نشود.
سلفون فقط جهت بسته بندی است.
خمیرهابافاصله ازیکدیگردرظرف دردارنگه داری شودتابه هم رنگ پس ندهد
بعدازمصرف خمیرهارادرظرف دردارودریخچال نگه داری کنید.
موادخمیرخانگی کاملاخوراکی بوده وضمانت ماندگاری بالاندارد.
بسته به شرایط نگه داری ازیک هفته تاچندماه ماندگاری دارد.
دیده شده که کودک خمیرراباآب مخلوط کرده وپس ازیک هفته کپک زده است😢
یاشرایط بالارارعایت کرده وتادوماه ماندگاری داشته است.😊
این خمیرتوسط افرادزیادی امتحان شده است.هرشخصی به تجربه های نابی رسیده؛حتمابه بنده انتقال دهید👌👌
درخریداین محصول بایدببینیدچه چیزی میدهیدودرقبالش چه چیزی نصیب کودکتان می شود.
یک محصول سالم وموادکاملاخوراکی باچندبرابرمشابه صنعتی ،رنگهای شادونرم ولطیف برای یک ماه بازی کودک خیلی مناسب است.
عارضه های خمیرهای صنعتی راندارد.
شادی ،نشاط،خلاقیت رابه کودک شماهدیه می دهد😊
یک امرمهم دراانتخاب اسباب بازیها👈👈👈👈👈اسباب بازیهای طبیعی ماندگاری بالاندارد،درعوض به طبیعت کودک نزدیک است.
این خمیرباحداقل سود عرضه میشودتامادران برای کودک خودتهیه کنند ودراین دوره کوتاه ازبازی کردن لذت ببرن.
البته یک دلیل دیگرش این است که دوباره وحتی سه باره و... برای کودک تهیه شود👌👌👌👌👌
قیمت15/000
آیدی جهت سفارش👇👇👇
@zainab_khanooom
شعر زمستان
باد میاد بارون میاد
آب از توی ناودون میاد
یخ میزنه رودخونه ها
سرما میاد تو خونه ها
برف می باره دونه دونه
رو پشت بوم هر خونه
با هم می سازن بچه ها
آدم برفی تو کوچه ها
پرنده ها میرن سفر
میرن به جای گرمتر
کوه و کمر سفید میشه
به رنگ مروارید میشه
@ghesehayemadarane
پرستار
توی پرستاری نمونه ست
در کل دنیا عمه زینب
حس می کنم سخت است کارش
زیرا سر کار است هر شب
او با نگاه مهربانش
مثل ستاره می درخشد
چون دوست دارد تا به بیمار
لبخند شادی را ببخشد
یک هدیه می گیرم برایش
امسال در روز پرستار
روزی که می آید به دنیا
یکه عمه خوب و فداکار
#واحدکار_ولادت_حضرت_زینب(س)
@ghesehayemadarane
👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻 #متن
#من_بچه_شیعه_هستم
من بچه شیعه هستم خدا را می پرستم
خدای پاک و دانا مهربان و توانا
پیامبرم محمد🌸 که با او قرآن✨ امد
دین را به ما رسانده او ما را شیعه خوانده
دخترا و زهرا 🌸بود فاطمه کبری بود
فدای دین شد جانش لعنت به دشمنانش
در روز عید غدیر بر ما علی شد امیر
امیر مومنین 🌸است امام اولین است
امام دوم ما بخشنده بود و تنها
نام ایشان حسن 🌸بود صبور و خوش سخن بود
حسین 🌸که شاه دین است امام سومین است
شهید کربلا شد تربت او شفا شد
وقتی که آب می خورم بر او سلام می کنم
چهارم امام سجاد🌸 به ما دعاها یاد داد
هریک از ان دعا ها پر معنا است و زیبا
پنجم امام باقر 🌸که علم از او شد ظاهر
شاگردها تربیت کرد اسلام را تقویت کرد
ششم امام جعفر🌸 برای شیعه رهبر
صادق و راستگو بود خدا هم یار او بود
هفتم امام کاظم 🌸صبور بود و عالم
اگر چه در زندان بود معلم جهان بود
امام هشتم ما امام رضای🌸 والا
امید شیعیان است چقدر مهربان است
نهم امام جواد🌸 رحمت حق بر او باد
کریم و بخشنده بود ماه درخشنده بود
دهم امام نقی🌸 پاک دل و متقی
هادی راه دین بود یاور مومنین بود
یازدهم عسکری🌸 از همه عیبها بری
در خانه بود زندانی شهید شد در جوانی
یازده امام معصوم شهید شدند چه مظلوم
ولی به امر خدا امام آخر ما🌸
از چشم مردم بد غایب شد و نیامد
هزار و چندین ساله شیعه در انتظاره
بالاخره یه روزی می شه وقت پیروزی
مهدی🌸 ظهور می کنه دشمن رو دور می کنه
جهان می شه پر از گل نرگس و یاس و سنبل
ما بچه های شیعه دعا کنیم همیشه
با هم بگیم: خدایا بیار امام را
🌸🌸🌸🌸
@ghesehayemadarane
#قصه
#آتش
🔥💥🔥💥🔥
یک روز مامان موشی به بچه اش گفت: «من امروز جایی نمی رم. می خوام بمونم خونه و برات آش سه گردو بپزم.»
موشی گفت: «منم بپزم، من بپزم؟»
مامان موشی چوب خشک ها را گوشه ی خانه جمع کرد.
موشی نشست و به چوب ها نگاه کرد. مامان موشی کبریت زد و چوب ها آتش گرفتند. موشی جیغ کشید. پرید عقب و به آتش گفت: «وای! تو کجا بودی؟!»
مامان موشی خندید و گفت: «موشی! نزدیک آتش نیا تا من بیام.» و رفت گردو بیاورد.
🔥💥🔥💥🔥
موشی همانجا نشست و به آتش نگاه کرد.
آتش، جیریک جیریک آواز می خواند. موشی گفت: «آواز هم که بلدی بخونی!» آتش گفت: «بله که بلدم. هم بلدم بخوانم، هم بلدم بچرخم.»
و آواز خواند و چرخید. عقب رفت و جلو رفت. رنگ به رنگ شد. قرمز شد. زرد شد. آبی شد.
🔥💥🔥💥🔥
موشی گفت: «چه پیرهن قرمزی! چه دامن زردی! جوراب هات هم که آبیه! خوش به حالت، لباس هات خیلی خوشگله!» بعد رفت جلوتر و گفت: «یه کم پیرهن قرمزت رو به من می دی؟»
آتش چرخ خورد و گفت: «موشی کوچولو! تو که نمی توانی به من دست بزنی!» موشی گفت: «اگر تکان نخوری، می تونم.» و رفت خیلی جلو، نزدیک آتش، یکهو دماغش داغ شد. ترسید. پرید عقب و گفت: «وای چه داغی!» آتش گفت: «بله، لباس های من داغِ داغه. لباس داغ که نمی خوای؟»
🔥💥🔥💥🔥
موشی گفت: «نه، نمی خوام.» و پرید توی کاسه قایم شود که پروانه را دید. پروانه داشت می آمد طرف آتش. موشی داد زد: «نرو جلو می سوزی!»
اما پروانه رفت جلو. یکهو شاخکش داغ شد. خیلی ترسید. پرید عقب و جیغ کشید: «وای چه داغی!» و رفت پیش موشی.
موشی تند و تند شاخک پروانه را فوت کرد. خنک که شد، توی کاسه قایم شدند و به آواز آتش گوش دادند.
– جیریک جیریک، جیریک جیریک!
🔥💥🔥💥🔥
کم کم صدای پای مامان موشی هم آمد: تیلیک تولوک…
موشی و پروانه از بالای کاسه سرک کشیدند.
مامان موشی با سه تا گردو آمد. موشی و پروانه را توی کاسه دید. خندید و گفت: «توی کاسه چه کار دارید؟ مگر شماها آشید؟!»
مامان موشی رفت نزدیک قابلمه، ولی موشی پرید دُم او را کشید و گفت: «وای الان می سوزی! بیا پیش ما قایم شو!»
آتش گفت: «نترس موشی! مامانت مواظبه.»
🔥💥🔥💥🔥
موشی و پروانه از توی کاسه بیرون آمدند و از دور به آتش نگاه کردند.
آتش جیریک جیریک آواز خواند و یواش یواش آش را پخت.
#واحدکار-زمستان
@ghesehayemadarane
#قصه_شب
🐓 خروس باهوش
مزرعه بزرگی در كنار جنگل قرار داشت. اين مزرعه پر از مرغ و خروس بود . يک روز روباهی گرسنه تصميم گرفت با حقه ای به مزرعه برود و مرغ و خروسی شكار كند.
رفت و رفت تا به پشت نرده های مزرعه رسيد. مرغ ها با ديدن روباه فرار كردند و خروس هم روی شاخه درختف پريد.
روباه گفت : صدای قشنگ شما را شنيدم برای همين نزديكتر آمدم تا بهتر بشنوم، حالا چرا بالای درخت رفتی؟
خروس گفت : از تو می ترسم و بالای درخت احساس امنيت مي كنم.
روباه گفت : مگر نشنيده ای كه سلطان حيوانات دستور داده كه از امروز به بعد هيچ حيوانی نبايد به حيوان ديگر آسيب برساند؟
خروس گردنش را دراز كرد و به دور نگاه كرد.
روباه پرسيد: به كجا نگاه می كند؟
خروس گفت: از دور حيوانی به اين سو می دود و گوشهای بزرگ و دم دراز دارد. نمی دانم سگ است يا گرگ!
روباه گفت : با اين نشانی ها كه تو می دهی ، سگ بزرگی به اينجا می آيد و من بايد هر چه زودتر از اينجا بروم.
خروس گفت : مگر تو نگفتی كه سلطان حيوانات دستور داده كه حيوانات همديگر را اذيت نكنند، پس چرا ناراحتی؟
روباه گفت : می ترسم كه اين سگه دستور را نشنيده باشد. و بعد پا به فرار گذاشت.
و بدين ترتيب خروس از دست روباه خلاص شد.
@ghesehayemadarane
〰〰〰〰〰〰〰
گل_ها_هم_غذا_میخورند.mp3
9.36M
#لالایی_فرشته_ها
🌹گلها هم غذا می خورند🌹
🔅قرائت #سوره_کوثر
🔅با اجرای:سلمان محمدی و اسماعیل کریم نیا
🔅تدوین:رحیم یادگاری
🔅منبع:کتاب شبهای شیرین
🔅نوشته:محمد میر کیانی
✅کمک به ساخت اپلیکیشن و چاپ کتاب لالایی فرشته ها👇
@Lalaiehfereshteha
✳️ارسال صوت بچه های گلم فقط به این آیدی،البته از پنجم دی ماه به بعد اسامی خونده میشه👈
@Mimmeslehmadar
http://eitaa.com/joinchat/1409548311C9b1650259b
🌸کپی لطفا با لینک🌸
9⃣1⃣