eitaa logo
قصه ♥ قصه
112 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
398 ویدیو
70 فایل
با قصه ذهن و رفتار بچه ها را جهت دهیم.بچه ها ما رو عاشق خدا میکنند.مطالب به حفظ امانت با لینک قرار میگیره.فرق این کانال با بقیه اینه که جز اندک،مطلب اضافی نداره.نیز سعی شده قصه از لحاظ محتوا بررسی بشه.آیدی ارتباط با مدیر @Omidvar_Be_Fazle_Elahi
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ ☘🐸 قورباغه سبز 🐸☘ ♧قسمت دوم♧   جوجه تیغی چند قدم به قورباغه نزدیک شد. بعد، یکی از تیغ‏ هایش را به طرف او پرتاب کرد و خندید. قورباغه بازویش را گرفت و گفت: «آخ... قور... قور... جوجه تیغی، بهتر است مواظب تیغ‏ هایت باشی!» حیوان‏ ها خندیدند. جوجه تیغی گفت: «جایزه‏ ی ناقابلی بود برای صدای زیبا و زبان دراز شما!» قورباغه ناراحت شد. بدون هیچ حرفی جهید وسط مرداب و ناپدید شد. حیوان‏ ها بلندتر خندیدند و داد زدند: - آخ جان! رفت... لک لک گفت: «مگس‏ ها و پشه‏ ها هم رفته‏ اند!» دارکوب، سرش را مالید و گفت: «اگر دوباره بیایند، می‌‏دانم چه کارشان ...» اما هنوز حرفش تموم نشده بود که دوباره ... ویز... ویز... ویز... بیز... بیز... بیز... وز... وز... وز... همه از جا پریدند. سنجاب زودی نوک دماغش را گرفت و آن را پنهان کرد. دارکوب سرش را برد زیربالش. جوجه‏ تیغی هم چند تا از تیغ‏ هایش را به طرف‏ آنها پرتاب کرد و مثل یک توپ، گرد شد و گفت: «آه... خسته شدم! آخر چه‏ قدر خودم را از دست اینها، زیر تیغ‏ هایم زندانی کنم؟» لک لک پرید هوا و گفت: «من که رفتم. خداحافظ!» ویز... ویز...  بیز... وز... وز... سنجاب و دارکوب، عصبانی شدند و توی هوا و زمین، دنبال مگس‏ ها و پشه‏ ها، بالا و پایین پریدند! قور... قور... قور... ناگهان سنجاب و دارکوب ایستادند. قورباغه‏ ی سبز، نزدیک آنها، در گوشه‏ ای نشسته بود و تند- تند، زبانش را می‏آورد بیرون و می‏برد توی دهانش! جوجه‏ تیغی آهسته سرش را از زیر تیغ‏ هایش بیرون ورد. سنجاب و دارکوب با تعجب گفتند: «عجب! باز هم مگس‏ ها و پشه‏ ها غیب شدند! یعنی از ما ترسیدند؟» جوجه‌‏تیغی با دقت به قورباغه نگاه کرد.قورباغه بدون اعتنا به بقیه، دور دهانش را می‏لیسید و به... به... و قور... قور... می‏کرد و می‏گفت: «وای ... چقدر خودش‏مزه‏ اند!» جوجه‏ تیغی که تازه متوجه‏ ی کار قورباغه شده بود، خواست حیوان‏ ها را صدا کند که قورباغه، تندی از جا جست وسط مرداب و دوباره ناپدید شد! در همین موقع، لک‏ لک پروازکنان به طرف دوستانش آمد. جوجه‏ تیغی سرش را تکان- تکانی داد. دست‏ها و پاهایش را از زیرتیغ‏ هایش در آورد بیرون و گفت: «هیچ می‏دانید چه اشتباه بزرگی کردیم؟ می‏دانید قورباغه‏ ای که دلش را یک عالم شکستیم چه می‏کرد؟» او ماجرا را برای حیوان‏ ها تعریف کرد. همه ساکت و آرام، به فکر فرو رفتند و به طرف مرداب، جایی که قورباغه‏ ی سبز، در آنجا ناپدید شده بود، نگاه کردند. دوباره سکوت همه جا را پر کرد. کمی بعد، صدایی سکوت مرداب و جنگل را بر هم زد. این صدا، صدای آه بلند سنجاب، دارکوب، جوجه‏ تیغی و لک‏ لک بود! پایان... ╲\╭┓ ╭🐸@ghesehayemadarane ┗╯\╲
🌈 والدینی که با پاسخ کوتاه فرزند را مجبور می کنند از آنها اطاعت کند، به هیچ عنوان روش درستی برای تربیت کودک خود انتخاب نکرده اند. 👈 با گفتن عبارت: «برای اینکه من می گم!» باعث می شوید تا کودک هرگز به چرایی مسایل فکر نکند.  قدرت تحلیل و پرسش‌گرایی را از او می گیرید. 👈 یا گفتن عبارتی همچون: «هر چه من می گویم را باید انجام دهی» به این مفهوم است که هیچ احترامی برای فرزند خود قایل نیستید و او نیز در مقابل به شما احترام نخواهد گذاشت.  برای تربیت صحیح فرزندان، برای پاسخ به سوالات او زمان بگذارید و با صبر کامل و مرتبط به او پاسخ بدهید. ╲\╭┓ ╭⭐️🌈@ghesehayemadarane ┗╯\╲
‍ 🎈🎏 بادبادک لجباز 🎏🎈 بادبادک عاشق گشت و گذار توی آسمان بود. دوست داشت همیشه توی هوا از این طرف به اون طرف برود. وقتی باد می آمد کیف می کرد و می رفت تا سینه ی آسمون می رسید و از آن بالا زمین را تماشا می کرد. اما عیبش این بود که اصلا خسته نمی شد. اصلا دوست نداشت به خانه برگردد. از صبح توی هوا چرخیده بود و این همه به این سو و آن سو رفته بود اما هنوز از بازی و گشتن سیر نشده بود. هنوز وقتی مانی نخش را می کشید و می خواست آن را جمع کند اخم می کرد و خودش را می کشید به سمت بالا. اما آخر اینطور که نمی شود. هر چیزی وقتی دارد، اندازه ای دارد. تفریح و پیک نیک هم به اندازه ی خودش خوب است. ولی بادبادک این حرفها سرش نمی شود. همه اش دوست دارد برود پیک نیک و توی هوای آزاد بچرخد و بالا برود. مانی دیگر خسته شده بود. شروع کرد به جمع کردن نخ بادبادک ، بادبادک لج کرد. حاضر نبود از آن بالا پایین بیاید هرچه مانی محکم تر نخش را می کشید او محکم تر خودش را به طرف بالا می کشید. آخر آنقدر لج کرد و لج کرد تا نخش پاره شد. بادبادک در هوا رها شد وقتی نخش را پاره شده دید، خیلی ترسید. دیگر نمی توانست به خواست خودش حرکت کند. باد می توانست او را با خودش به هر سمتی  ببرد. مانی دنبال بادبادک می دوید، بادبادک توی باد با سرعت می رفت و با نگرانی به مانی نگاه می کرد. اما دیگر نفس مانی بند آمده بود و بیشتر از این نمی توانست دنبال بادبادک بدود. بادبادک داشت از ترس پاره می شد. تا اینکه بالاخره نخ نصفه نیمه اش دور شاخه ی یک درخت پیچید و بادبادک را توی هوا نگه داشت. مانی دوید و با تلاش زیاد از درخت بالا رفت و نخ بادبادک را از دور شاخه باز کرد. و آن را با دقت جمع کرد. بادبادک وقتی پیش مانی برگشت از کارهای خودش خجالت می کشید. او بعد از یک حادثه ی وحشتناک حالا به خوبی می دانست که تفریح و بازی هم به اندازه خوب است و نباید برای خانه رفتن لجبازی و اذیت کرد. 🎈 🎏🎈 🎈🎏🎈 🎏🎈🎏🎈 @ghesehayemadarane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭐️ سلام آقا 🕌⭐️ سلام آقای خوبم امید و سرور ما  خورشید عصر غیبت امام آخر ما  درسته چشمای ما نمی بینن شما را  تو سرمای زمستون نمی بینن بهارو  هر صبح و شب همیشه رو به خدا می کنیم  واسه سلامتی تون هر شب دعا می کنیم  الهی توی دنیا بتابه نور شما  الهی زودتر بشه وقت ظهور شما #شعر ╲\╭┓ ╭🕌⭐️@ghesehayemadarane ┗╯\╲
قرار نیست عصبانی نشویم واعتراض نکنیم. بلکه می خواهیم تمرین کنیم در اوج ناراحتی وعصبانیت هم بدانیم ازچه کلماتی استفاده می کنیم و چه قدر ادب ِ حرف زدن بلدیم. #کانال_تربیتی_نوردیده 👇 Join @nooredideh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸‏فیلم یک دقیقه ای از کارگردان بیست ساله ایرانی که جایزه فستیوال فیلم Luxor را برد. 🔹جنبه های زیبای فرهنگ مان را هم ببینیم؛ تلاش بزرگ تر ها برای حفظ خانواده جوان و اهمیت امنیت روانی کودکان در اختلافات خانوادگی حقیقتا زیباست.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 در این سه روز چه کنیم؟ 1️⃣ نصب پرچم سیاه به منزل، خودرو، مساجد، هیئات، میادین عمومی و معابر و ورودی‌ و خروجی‌های شهر 2️⃣ پوشیدن لباس مشکلی، اگر با تصویر زیبای حاج قاسم و مهندس ابوالمهدی منقش شود بسیار زیباست. 3️⃣ مساجد و هیئات و پایگاه‌های بسیج ایستگاه‌های صلواتی و عزاداری برقرار کرده و نوحه‌های حماسی پخش کنند. 4️⃣ برگزاری مراسم عزاداری در مساجد، مدارس، دانشگاه‌ها و حوزه‌های علمیه با دعوت از سخنرانان و خطبای انقلابی 5️⃣ دانش‌آموزان، دانشجویان، طلاب، معلمان و اساتید با تصویر حاج قاسم و ابوالمهدی در کلاس درس حاضر شوند. 6️⃣ شعارنویسی شعار در میادن و دیواره‌نویس‌ها، مساجد، مدارس و دانشگاه‌ها 7️⃣ توزیع گسترده پوستر این دو شهید والامقام بین فروشگاه‌ها، مغازه‌ها و ... . 8️⃣ پخش‌ نوحه‌های حماسی آهنگران و مابقی مداحان با وانت در سطح شهرها و میادین و ... ◼️ به معنای واقعی این کلمه، این سه روز باید عزای عمومی برگزار شود نه تشریفاتی و حداقلی! آمریکایی‌ها با خوشحالی و پررویی و به صراحت می‌گویند قاسم سلیمانی را ترور کردیم؛ ملت ایران نباید ساکت بنشیند! ☑️ تنهامسیرآرامش: http://eitaa.com/joinchat/63963136Ca672116ed5
بخواب ای گل بخواب ای گل .. بخواب ای سوسن و سنبل .. گلم در خواب گلم بیدار .. گلم هرگز نشه بیدار .. اگر خوابت شود بیمار خداوندا نگاهش دار .. لالالالا بخواب لالا بخوای ای بلبل زیبا .. لالا لالاخدا یارت علی باشه نگهدارت .. نگهدارت خدا باشه علی مشکل گشا باشه .. گل نازم بخواب لا لا لا لا لا لا.. گل یاسم بخواب لا لا لا لا لالا .. گل بادوم گل گردو گلم لا لا گلم لالا .. بخواب ای کودکم لالا .. بخواب لالا بخواب لالا 🌺🌺🌺🌺🌺   ╭─┅═ঈ🌺🌺🌺@ghesehayemadarane4