eitaa logo
قصه های مذهبی
9.1هزار دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
2.4هزار ویدیو
812 فایل
در این کانال سعی شده قصه های مذهبی اعم از قصه های قرانی وداستان ها و سبک زندگی اهل بیت علیهم السلام قرار داده شود، به همراه رنگ آمیزی های جدید و شعرها ،سوره مدیر کانال @yazahra267 آیدی پاسخگویی و ادمینهای بارگذاری مطالب @Yass_94
مشاهده در ایتا
دانلود
یادگاری جزء دوازدهم @ghesehmazhbi
🌿 تربیت از نگاه امام حسـن مجتبی (ع): ◇ مردی نزد امام حسن علیه السلام آمد و از فرزندش نزد ایشان شکایت برد امام حسن علیه السلام فرمود:《هـرگز فرزنـدت را تنـبـیه جـسمانی نکـن بلـکه او را تنـبیه عاطـفی کن》 -مرد با تعجب پرسید یعنی چه؟ امام حسـن(ع) فرموند: از او کـمی فاصـله بگیـر و مهـرت را از او دریـغ کـن اما هـرگز مگـذار که ایـن مسـئله طـولانی شـود. @ghesehmazhbi
🔸شعر 🔶میلاد امام مجتبی‌شد دنیاهمه‌شادوباصفا شد 🌸آی بچه ها آی بچه ها 🌱اومد امامِ مجتبی 🌼جشن‌بگیریم‌شادی‌کنیم 🌱که شاده قلبِ مصطفی 🌸داریم دوازده تا امام 🌱که عشقشون پیامبره 🌼اول علیِ مرتضاست 🌱دوم عزیزِ حیدره 🌸حسن(ع) برادرِ حسین 🌱یعنی امامِ مجتبی 🌼حضرتِ‌زهرا‌(س)‌مادرش 🌱پدر علی مرتضی ع 🌸این نو‌ه‌یِ‌کوچولو رو رسول‌روشونه‌هاش‌میذاشت 🌼مثلِ علی(ع)وفاطمه(س) اون‌رویه‌دنیادوست‌میداشت 🌸حسن‌(ع)‌که‌بود مثلِ پدر 🌱پاک و شجاع و بی ریا 🌼بعدِ شهادتِ علی (ع) 🌱شد جانشینِ مرتضی 🌸مبارکه تولدش 🌱تو نیمه‌یِ ماه‌ْرمضون 🌼فرشته‌ها هم مثِ ما 🌱جشن‌میگیرن‌تو آسمون 🌸🌼🍃🌼🌸 https://eitaa.com/ghesehmazhbi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❄️💙❄️ ❄️ آشنایی کودکان با اسماء الله به زبان کودکانه ❄️ اسم رفیق : دوست 💞 🌟 پیش‌ دبستانی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف رفسنجان 🌟 @ghesehmazhbi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹 هر روز یک آیه قرآن کریم همراه با حکایت و لطیفه 3⃣1⃣ روز سیزدهم : ❤️ « مهمون دوست خداست 😉 » با ما همراه باشید ☺️ @ghesehmazhbi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❄️💙❄️ ❄️ آشنایی کودکان با اسماء الله به زبان کودکانه ❄️ اسم قوی : نیرومند ، توانا 🌙 پیش دبستانی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف رفسنجان 🌙 ‌‌@ghesehmazhbi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 کلیپ تصویری « دعای روز سیزدهم ماه مبارک رمضان » 🔹 منبع : سایت www.tarh.ir 🔺 موضوع : @ghesehmazhbi
یادگاری جزء سیزدهم @ghesehmazhbi
ویژه ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام 🌷🌿🕊🌷🌿🕊🌷 علیه_السلام @ghesehmazhbi
ویژه ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام ✅با الگوی علیه_السلام @ghesehmazhbi
ویژه ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام ✅با الگوی علیه_السلام @ghesehmazhbi
مهربان ترین مرد مدینه.pdf
785.6K
مجتبی علیه السلام نام : «مهربان ترین مرد مدینه»💓 ✔️داستانی از زندگانی کریم_اهل_بیت، امام حسن مجتبی علیه السلام💚 مخاطب: دبستان @ghesehmazhbi
قصه های مذهبی
#کاربرگ ویژه ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام 🌷🌿🕊🌷🌿🕊🌷 #رنگ_آمیزی #میلاد #امام_حسن علیه_السلام @ghes
روزی، و امام حسین (علیهما ‌السلام) از کنار پیرمردی رد می‌شدند که متوجه شدند او درست وضو نمی‌گیرد. آنها می‌خواستند وضوی درست را به پیرمرد یاد بدهند اما اگر به پیرمرد مسقیم می‌گفتند ممکن بود ناراحت شود، پس تصمیم گرفتند کاری کنند که خودش متوجه اشتباه وضویش بشود. امام حسن و امام حسین (علیهماالسلام) شروع به صحبت کردند که کدام یک از آن دو وضوی درست می‌گیرد؟ سپس به پیرمرد گفتند: «آیا می‌شود وضو گرفتن ما را نگاه کنید و بین ما داوری کنید؟ی پیرمرد هم قبول کرد. امام حسن و امام حسین (علیهما ‌السلام) هر دو به درستی وضو گرفتند و گفتند: «وضوی کدام یک از ما بهتر بود؟» پیرمرد که وضوی آنها را دید، متوجه اشتباه خود شد و گفت: «شما هر دو درست وضو گرفتید، این من بودم که تا به حال اشتباه وضو می‌گرفتم و به برکت شما و مهربانی و محبت شما، الان وضوی درست را از شما یادگرفتم و دیگر اشتباهم را تکرار نمی کنم.» @ghesehmazhbi
قصه های مذهبی
مجتبی (علیه السّلام) در مکانی نشسته بودند و غذا می‌خوردند. آن طرف تر سگی روبروی امام نشسته بود.  امام حسن (علیه السّلام) متوجّه شدند که سگ گرسنه است. یک لقمه، خودشان غذا می‌خوردند و یک لقمه مثل لقمه ی خودشان برای سگ پرت می کردند. یکی از دوستان حضرت، گفتند: «ای پسر رسول خدا، اجازه می فرمایید تا این سگ را از غذای شما دور کنم؟» امام حسن (علیه السّلام) فرمودند: «نه عزیزم، با او کاری نداشته باش من از خدای بزرگ حیا می‌کنم و خجالت‌ می‌کشم که جانداری به من نگاه کند و من غذا بخورم و به او غذا ندهم.» بحار الانوار، ج 43، ص 352 @ghesehmazhbi
روزی از روزها بچه های مدینه در کوچه ای مشغول بازی بودند. در آن کوچه مردی زندگی میکرد که خیلی قوی و قدرتمند بود اما با وجود این همه قدرت، کسی از او نمی ترسید؛ چون آن قدر مهربان بود که بعضی وقتها با بچه ها همبازی می شد. همه او را به اسم امام حسن مجتبی میشناختند، پسر امام علی. یک روز که امام حسن (علیه‌السلام) از کوچه‌ای رد می‌شدند، بچه‌ها را مشغول بازی دیدند که سفره‌ای انداخته اند و خرده‌ نانی گذاشته‌اند آنها به امام حسن (علیه‌السلام) تعارف کردند که از خرده نان‌ها بخورند. امام هم قبول کردند و پیش بچه‌ها نشستند و از نان آنها خوردند. بعد به بچه‌ها گفتند: «حالا من از شما دعوت می‌کنم که به خانه‌ی من بیایید و مهمان من باشید.» بچه‌ها هورا کشیدند و دنبال ایشان به راه افتادند. آنها وارد خانه ی امام حسن شدند و حسابی غذا خوردند. وقتی سیر شدند امام لباس‌های زیبایی به آن‌ها هدیه داد و با آن‌ها خداحافظی کرد. امام‌حسن (علیه‌السلام) گفتند: «بخشش این کودکان بهتر بود؛ آنها همه‌ی چیزی که داشتند را به من دادند، در حالی که من بخشی از آنچه را داشتم، به آنها دادم.» منبع : شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۱۱، ص ۱۹۸ @ghesehmazhbi