من همین یڪ نفس از جُرعه جانم باقیست آخرین جرعه این جامِ تهے را تو بنوش!!!... قِـشـٰا؏

به جرم عشق تو گر می‌زنند بر دارم گمان مبر که ز عشق تو دست بردارم مگو که جان مرا با تو آشنایی نیست که با وجود تو از هرکه هست بیزارم قِـشـٰا؏

عشق حکایتی شرقی نیست، که در پایانش، قهرمان ها ازدواج می کنند؛ بلکه، عشق بی کشتی به دریا زدن است...  آن هم وقتی که احساس ما این است  که رسیدن محال است... قِـشـٰا؏

شرط است نماز عشق باطل نشود آدم سرِ عشق شِرک قایل نشود عاشق به کسی بگو که بعد از نیّت جز قبله به هیچ سمت مایل نشود قِـشـٰا؏

هر آدمی فقط یه نفرو داره که حالشو خیلی خوب میکنه و فقط یه نفرو داره که حالشو خیلی بد میکنه! بیچاره اونی که این دونفرش یه نفره ... قِـشـٰا؏

با اعتقادات شیعیان بازی نکنید‌. #بر_منافق_لعنت #بر_منکر_صاحب‌الزمانﷻ_لعنت

شیشه های شکسته تعویض می شوند … پل های شکسته ، تعمیر … آدم های شکسته ، فراموش !!! چه واقعیت تلخی قِـشـٰا؏

دل از من برد و روی از من نهان کرد خدا را با که این بازی توان کرد شب تنهایی ام در قصد جان بود خیالش لطف های بی کران کرد چرا چون لاله خونین دل نباشم که با ما نرگس او سر گران کرد که را گویم که با این درد جانسوز طبیبم قصد جان ناتوان کرد بدان سان سوخت چون شمعم که بر من صراحی گریه و بربط فغان کرد صبا گر چاره داری وقت وقت است که درد اشتیاقم قصد جان کرد میان مهربانان کی توان گفت که یار ما چنین گفت و چنان کرد عدو با جان حافظ آن نکردی که تیر چشم آن ابرو کمان کرد قِـشـٰا؏

‏تسألني : ما أروع شعور في الحُب؟ فأقولُ لكَ: الأمان أن تشعرَ أن أحدهم ممسك بقلبك لا بيدك. میپرسی ز من: کدامین احساس در عشق شگفت انگیز است ؟ پاسُخت می دهم: اِفراط؛ اینکه حِس کنی کسی قَلبت را تَنگ در آغوش می گیرد ،نه دَستانَت را 🥀 قِـشـٰا؏

شعرهایم به تمنای چشمان توست چشمهایت را نبند هستی ام به باد می رود قِـشـٰا؏