کتابخانه مسجد قبا
🔆مسابقه مسابقه🔆 به مناسبت اعیاد شعبانیه، مسابقه کتابخوانی با موضوع خانواده برای
اعلام برندگان مسابقه کتابخوانی در جشن میلاد امام حسین علیه السلام😍
افرادی که به تمام سوالات پاسخ صحیح دادند:
خانمها: وافی، امیرآبادی، مولایی
مبارکشون باشه🌺
📚پنجرههای تشنه
روزنوشت های انتقال ضریح امام حسین❤️علیه السلام از قم به کربلا
✍نویسنده: مهدی قزلی
📄۳۳۱صفحه
✂️برشی از کتاب
رسیدیم به روستای نهرمیان
مردم یا حسین گویان میدویدند سمت ضریح 💚
انگار که بخواهند تریلی را فتح کنند🚛
چند دقیقه ایستادیم
موقعی که تریلی داشت حرکت می کرد به مردم می گفتیم لبه حفاظ را ول کنند که یک وقت زمین نخورند
پسر جوانی سماجت می کرد
گفتم پسر جان ول کن، الان زمین میخوری
پسر که فهمید دیر یا زود باید تریلی را رها کند، به من گفت: ببین من فرشادم من را به اسم دعا کن کربلا
بعد تریلی را ول کرد
داشتیم دور می شدیم که داد زد فرشاد... یادت نره
همانجا نشست به گریه😭 و کف دستش رو کوبید زمین
دور می شدیم و فرشاد نشسته بود کنار جاده
من هم نشستم پشت تریلی به گریه😭 حاضر بودم همه چیزم را بدهم جایم را با فرشاد عوض کنم😌💚
#پنجرههای_تشنه
#میلاد_امام_حسین
#امام_حسین
#داستان
#موجود_در_قفسه
✳️ کتابخانه محله قبا
@ghobalib📚
📚خط عاشقی
خاطرات عشق شهدابه امام حسین علیه السلام وروضه های کربلا
✍گردآوری:حسین کاجی
✂️برشی از کتاب:
قلاب آهنی را کشید روی یخ و کشید.
اولین قالب یخ را از دهانه ی تانکر انداخت توی آب.
صدای یک نفر از توی صف بلندشد که «ازکله سحرتاحالا وایسادم برا دوتا قالب یخ، مگه نوبتی نیست؟»
علی گفت: اول نوبت گلوی تشنه پسر فاطمه،بعد نوبت بقیه.
باصاحب کارخانه یخ شرط کرده بود که شاگردی می کند، خیلی هم دنبال مزد نیست، اما اول یخ تانکر نذری را می دهد بعد بقیه را.با خط نه چندان خوبش هم روی تانکر نوشته بود«سلام به گلوی تشنه حسین علیه السلام.»
راوی:مادر شهید علی چیت سازیان
#خط_عاشقی
#میلاد_امام_حسین
#امام_حسین
#روز_پاسدار
#داستان
#شهدا
#موجود_در_قفسه
✳️ کتابخانه محله قبا
@ghobalib📚
📚هیچ کس به من نگفت
✍نویسنده حسن محمودی
📄 ۷۲ صفحه
✂️برشی از کتاب:
هیچ کس به من نگفت که شما چقدر به نماز عشق می ورزی و همیشه نماز زیبایت را که عطر حضورش در جهان بی نظیر است اول وقت می خوانی😔
اگر می دانستم از همان نوجوانی، همان موقعی نماز می خواندم که شما مشغول نمازی؛ یعنی اول وقت 😍
و مطمئن می شدم که نمازم به آسمان سفر کرده چراکه در دقایقی که میزبان نمازت بودند خوانده شده است و ملائکه به احترام نماز شما در آن لحظه بقیه نماز ها را هم که مهمان آسمان شده اند می پذیرند🤩
شنیدهام که در فرانسه، جوان ایرانی را که به خاطر قولی که به شما داد تا نمازش را اول وقت بخواند کمک کردی و او را به امتحانش رساندی و او دیگر نمازش را حتی دقیقهای به تاخیر نینداخت😳؛ حتی در بیابان از اتوبوس قدم روی خاک گذاشت و پیشانی بر مهر تا قولش عملی شود و مطیع مولایش باشد
حالا دیگر می دانم که نماز اول وقتم،لبهای شما را به لبخند زیبا تر می سازد و دمار از روزگار شیطان در می آورد👿
ای کاش وقتی پدرم را برای نماز صبح صدا میزد زود رفت خواب گرم و نرم را ترک می کردم تا با یاد شما به رکوع و سجده روم و در آن لحظات بهشتی قبل از طلوع آفتاب دعا گوی شما باشم❤️
#هیچکس_به_من_نگفت
#امام_زمان
#مهدویت
#مسابقه
#نوجوان
#موجود_در_قفسه
✳️کتابخانه محله قبا
@ghobalib📚
مسابقه 😍 ⭐️⭐️⭐️⭐️مسابقه😍
مسابقه داریم این بار برای دخترای کتابخون محله
دخترای گل ۹تا ۱۶ سال که منتظر مسابقه بودید،کتاب
🎊«هیچکس به من نگفت»🎊
را بخونید و پاسخنامه را برای ما بفرستید
🎁جوائز:
۵۰۰۰۰تومان برای دو نفر
❇️نتیجه ی مسابقه با قرعه کشی در روز پنجشنبه ۲۶ اسفند اعلام
می شود
تا ساعت ۲۴ روز چهارشنبه
۲۵ اسفند فرصت دارید، پس زود بیایید کتابخانه یا از فایل زیر کتاب رو بخونید 👇👇
#مسابقه
#امام_زمان
#نوجوان
✳️کتابخانه محله قبا
@ghobalib📚
کتابخوان های عزیز!
توجه توجه!
با خلاصه نویسی از کتابهایی که امانت میگیرید، میتوانید شانس خود را برای معرفی و روایتگری کتاب در حلقه های صالحین افزایش دهید.
در ضمن، تنوع موضوعات کتابهای خلاصه نویسی شده نیز شانس شما را افزایش میدهد.
✳️کتابخانه محله قبا
@ghobalib📚
📚از چیزی نمی ترسیدم
زندگینامه خودنوشت حاج قاسم سلیمانی
✍نویسنده: قاسم سلیمانی
📄 ۱۳۶ صفحه
✂️برشی از کتاب:
دختر جوانی با سر برهنه و موهای کاملا بلند در پیاده رو در حال حرکت بود که در آن روزها یک امر طبیعی بود.🚶♀ در پیاده رو یک پاسبان شهربانی به او جسارتی کرد. این عمل زشت او در روز عاشورا برآشفته ام کرد😡 بدون توجه به عواقب آن تصمیم به برخورد با او گرفتم.
به سرعت با دوستم از پلههای هتل پایین آمدم. آن قدر عصبانی بودم که عواقب این حمله برایم هیچ اهمیتی نداشت😡
دو پلیس مشغول گفتگو با هم شدند. برقآسا به آنها رسیدم با چند ضربه کاراته او را نقش بر زمین کردم🥋. خون از بینی هایش فوران زد!
پلیس راهنمایی سوت زد. چون نزدیک شهربانی بود، دو پاسبان به سمت ما دویدند با همان سرعت فرار کردم 🏃♂و به ساختمان هتل پناه بردم. زیر یکی از تختها دراز کشیدم. تعداد زیادی پاسبان به هتل هجوم آوردند. قریب دو ساعت همه جا را گشتند؛ اما نتوانستند مرا پیدا کنند. بعد، از هتل خارج شدم و به سمت خانه مان حرکت کردم. زدن پاسبان شهربانی مغرورم کرده بود حالا دیگر از چیزی نمی ترسیدم
#از_چیزی_نمیترسیدم
#حاج_قاسم
#داستان
#شهدا
#موجود_در_قفسه
✳️کتابخانه محله قبا
@ghobalib📚
📣📣📣📣قابل توجه اعضاء محترم کتابخانه
لطفاً تا پنجشنبه ۲۶اسفند تمام کتابهای امانت گرفته شده را به کتابخانه برگردانید
با تشکر
کتابخانه محله قبا
@ghobalib📚