انتشار 👇👇 83 و84
مستند داستانی 《کف خیابون》
👈 خدا نکنه کسی وسط ماموریت گم بشه...
⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱
"«
سیمای قهستان
اولین ماهنامه سیاسی_اقتصادی_فرهنگی_اجتماعی شهرستان درمیان
@ ghohestan »🍃🌞 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱"
#کف_خیابون🌷 83
وقتی به هوش و حال اومدم، فورا به ساعت نگاه کردم... دیدم حدود 40 دقیقه سرم روی همون میز جلویی گذاشته بودم و از حال رفته بودم... سه چهار تا از بچه ها اومده بودند پیش ما و داشتن با دستگاه ها ور میرفتن... یه پرس قیمه و دو تا نون و خرما روی میز بود... از تدارکات آورده بودن... تا لقمه گرفتم، هنوز نگذاشته بودم تو دهن که از عبداللهی پرسیدم: «از 233 چه خبر؟!»
عبداللهی گفت: «کل سیستم ما توی اون منطقه قطع شده... قطع که نه... جواب نمیده... سیگنال نداریم!»
گفتم: «ینی چی؟!»
گفت: «قطعا کل اون منطقه توسط دستگاه های غیر مجاز ایجاد پارازیت همگون و ناهمگون، پوشش دادند!»
گفتم: «چی داری میگی؟ حواست هست داری چی میگی؟!»
گفت: «بله قربان! سادش میشه این: «یک جنگ بزرگ دیجیکال!»»
گفتم: «اینا دارن چیکار میکنند حالا؟»
گفت: «از بچه های جنگال (جنگ الکترونیک) هستند... دارن پولوتیک میزنن روی اون امواج!»
دیدم اینجوری نمیشه... از یه طرف میتینگ قیطریه تموم شده... از طرف دیگه 233 هیچ اثری ازش نیست... رادیو هم داشت از وضعیت ترافیک خبر میداد... مثل همیشه وحشتناک! ... گفتم: «از ابوالفضل خبری نشد؟!»
گفت: «چرا... تعداد زیادی اطراف حسینیه میخوان بخوابن... همسایه های اون محل شاکی هستند... احتمال درگیری هست... نیرو انتظامی داره کنترل میکنه اما ابوالفضل میگه بعیده بتونن جلوگیری کنند!»
گفتم: «بسیار خوب! هماهنگ کن ماشین بیاد... تا پنج دقیقه دیگه ماشین اینجا باشه.»
با وجود ترافیک شدید، پاشدم رفتم اونجا... شب عجیبی بود اون شب... تهران به شدت ملتهب... سر همه چهاراه های سر راهم میدیم که ملت دارن با چه شور و هیجانی آخرین زورشون را برای حمایت از کاندید مورد نظرشون میزدند!
رفتم تو ماشین ابوالفضل... دیدم هنوز بسکوییت و آب معدنی که خریده بود کامل نخورده ... خیلی خوب موقعیت گرفته بود... بهترین جایی که میشد چند طرف را رصد کرد... حدودا سی نفر از بچه های خودمون در اون محل به صورت پراکنده کشیک میدادند... حدودا ساعت داشت از یازده میگذشت... اما مدام جمعیت داشت زیاد و زیادتر میشد...
بیسیمم را برداشتم و برای همه بچه ها پیام دادم و گفتم: «ببینید چی بهتون میگم... ممکنه ارتباطمون به هر دلیلی قطع بشه... ممکنه حتی تا دو سه روز نتونیم همدیگه را پیدا کنیم... خوب گوش کنید ببینید چی میگم... قطعا اینجا درگیری پیش میاد... حدالمقدور از تمام درگیری ها باید جلوگیری بشه... تکرار میکنم... درگیری پیش نیاد...
اگر دیدین کسی داره نظم و آرامش را به هم میزنه، طبق صلاحدید عمل کنید... آخوند و غیر آخوند مهم نیست... چون تعدادی از اونا که داخل هستند و حتی بیرون خوابیدن، آخوند نیستن... فقط لباس دارن... حق شلیک یک گلوله ندارین... اگر کسی گلوله ای شلیک بکنه، شخصا باهاش طبق قاعده جنگل برخورد میکنم نه دادگاه صحرایی! ضمنا جی پی اس ها همیشه فعال... اگر میدونید مشکله و دست و پا گیرتون هست، میکرو ازش جدا کنین و همین حالا قورت بدید... من بعد از دو سه روز دنبال جنازه مفقود الاثر نمیگردما... گفته باشم... دیگه سفارش نکنم... مواظب خودتون باشین... هویتتون از خودتون مهمتره... حالا هر کس شنیده یازهرا!»
دونه دونه بچه ها گفتند یازهرا... سعید یا زهرا... ابوذر یا زهرا... سلمان یا زهرا... چهارمی... پنجمی... همین جوری تا بیست هشتمی... بیست و نهمی... نفر سی ام هم که قربونش برم پیش خودم بود و گفت: حاجی! ابوالفضل هم یا زهرا!
باهاش خدافظی کردم... میخواستم برم داخل حسینیه و یه سر و گوش آب بدم و بعدش برم... تا دستمو بردم که درو وا کنم، یه صدای خیلی خیلی ضعیف شنیدم...
جوری که فهمیدم وسط هزار تا شلوغیه... صداش خیلی داغون بود... معلوم بود حالش خوب نیست و درگیر شده... فقط شنیدم که گفت: 233 یا زهرا !!
ادامه دارد...
#نویسنده:محمدرضا حدادپور جهرمی
⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱
"« @ghohestan »🍃🌞 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱"
#کف_خیابون🌷 84
به محض اینکه صدای 233 را شنیدم، انگار منو برق گرفته باشه... پریدم بالا... گفتم: «233 اعلام موقعیت لطفا!»
با همون وضعیت دشوارش گفت: «خیابان سیزدهم... موقعیت 41 ... اعلام دستور؟!»
با این نحوه اعلام، داشت میگفت که: جای قبلی که بودم درگیری شدیدی شد... من الان اطراف میدون محسنی هستم... روی سطح زمین نیستم... سوژه ام تحت کنترله... احتمال شنود دشمن وجود داره... خودم در خطرم... زدن دنبالم... حالمم خوب نیست... نیاز به کمک فوری دارم!
دیدم با ماشین دردسر داریم که برسیم... فورا هماهنگ کردم و یه موتور برداشتم... بعد از چندین سال سوار موتور شدم و گازشو گرفتم و رفتم به طرف میدون محسنی... فقط توی دلم صلوات میفرستادم و ذکر میگفتم و آیه حفظ میخوندم براش... اما متاسفانه خیابونا خیلی شلوغ بود... وحشتناک بود... معلوم نبود ملت اون موقع توی خیابونا چی میخواستن و چرا نمیرفتن خونه هاشون! مثلا فرداش انتخابات بود!
رسیدم اطراف میدون محسنی... قیامت بود... قیامت به معنی واقعی کلمه... تعداد قابل توجهی هم چهرشون را پوشونده بودند... معلوم بود که حسابی قبلش جو ملتهب بوده و اون التهاب، همچنان ادامه داره!
داشتن شعارهای عجیب و غریب میدادن... مدام هم صدای بلند انواع ترقه و مواد منفجره اسباب بازی میومد... پلیس تلاش میکرد آرامش خودش و مردم را حفظ کنه و این اجتماع، مسالمت آمیز ختم به خیر بشه...
موتورمو کنار یه بانک گذاشتم... بسم الله گفتم ... بیسیم زدم... «233 اعلام موقعیت جزئی!»
برای بار اول صدایی نیومد... اما برای دومین بار که ازش اعلام موقعیت جزئی خواستم گفت: «ضلع جنوبی... غیر همسان... متکثر!»
ینی: خیابون اصلی... به طرف ضلع شمالی خیابون... روی زمین نیستم... زیر زمین دنبالم بگرد... خیلی هم دورم شلوغه و ممکنه مشکل ساز بشه!
اون طرفی که اون گفت، نه مترو بود که برم پایین و نه پاساژ خاصی که اون موقع از شب، درش باز باشه و بشه بهش پناه برد... پس فقط میمونه یکی دو جا...
با احتیاط از وسط جمعیت عبور میکردم... رسیدم به حدود موقعیتی که 233 اعلام کرده بود... بیسیم زدم و گفتم: «233 لطفا جزئی تر!»
با صدای آروم تر گفت: «قربان! لطفا صورتتون را 45 درجه برگردونین به سمت پایین!»
تپش قلب گرفتم... حدس میزدم اونجا باشه اما نه با این وضعیت... اصلا سرنوشتش با زیر پل به هم گره زده بودند... حالا چه اسلام آباد پاکستان... چه همین تهرون خودمون!
گفتم: «دیدمت! مشکلت چیه؟ سوژه کجاست؟»
گفت: «فکر کنم شکستگی یکی از دنده هام! شاید هم دو تا! تنفسم غیر طبیعیه!»
گقتم: «کاری از دستم برنمیاد! مگه نه؟»
گفت: «نمیدونم... فکر نمیکنم... قربان پشت سرتون! پشت سرت!»
تا نگاه کردم پشت سرم، دیدم دو تا گوریل دارن میان طرفم... خیلی بهم نزدیک بودن... معلوم بود که تازه افتادن دنبالم... وگرنه معمولا اگه کسی تعقیبم کنه میفهممم... یهو یکیشون یقمو گرفت و با صدای خشن گفت: «تو ماموری! توی لباست بیسیم داری که داری با شونت حرف میزنی! آره ماموری!»
من که اصلا اون موقع حوصله و اعصاب نداشتم... حس سخنان پدرانه و با زبون لین حرف زدنش هم نبود... بهش گفتم: «برو گوریل... برو آقا پسر... حیفه که امشب نری خونه و سر و کارت به بیمارستان و تیمارستان بکشه!»
جری شد... همینو میخواستم... دست گذاشت زیر فکم... چسبوندم به دیوار... گفت: «چه غلطا... حالا وقتی مثل گوشت چرخی حسابت رسیدم میفهمی با کی طرفی!»
گفتم: «دوست عزیز! یه لحظه... فقط یه لحظه صبر کن! دستت طلا...»
سرمو چرخوندم به طرف شونه چپم... گفتم: 233 من فقط یه کاری میتونم برات بکنم... امیدوارم نهایت استفاده بکنی... قرارمون موقعیت امتدادی معکوس! (ینی همین مسیری که الان اومدم را اینقدر برو جلو تا یه نشونه ازم پیدا کنی!)
ادامه دارد...
#نویسنده:محمدرضا حدادپور جهرمی
⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱
"« @ghohestan »🍃🌞 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱"
با استفاده از لینک زیر از قانون حجاب و نیروی انتظامی حمایت کنید .
👇👇👇👇👇👇👇👇
https://farsnews.ir/my/c/191113
سیمای قهستان
https://eitaa.com/ghohestan
🔺این چه مزخرفی است. یعنی دعوای حقوقی بین یک نهاد و چند شهروند مظلوم جمهوری اسلامی در ده ونک یا ماجرای یک فساد اداری در فلان شهرستان قابل مقایسه با نسل کشی، غصب اراضی، جنایت های جنگی و توحش نژادپرستانه اسرائیل است؟
🔹حواستان هست دارید جمهوری اسلامی را با اسرائیل مقایسه می کنید؟ اینهم عاقبت عدالتخواههای ما .
این وضعیت وحید اشتری است که بسیاری از انقلابی ها بارها خطرشان را گوشزد کرده بودند اما به اسم عدالت خواهی فقط چهره واقعی خود را بیشتر به مردم نشان میدهند و درد مردم ندارند درد سهم خواهی دارند و بس .
خدایا عاقبت ما را ختم به خیر بفرما
سیمای قهستان
https://eitaa.com/ghohestan
🔴 حجت الاسلام رفیعی: امروز نفوذیها جای سجده بر پیشانی دارند ولی جاسوس اسرائیل هستند
🔹 اولین دلیل صلح امام حسن سلام الله علیه نفوذ دشمن بود، نفوذ دشمن به گونهای بود که بالاترین فرماندهان حضرت جاسوس معاویه از کار در آمدند و نفوذ باعث شد که امام نتوانند کارها را پیش ببرند؛
🔹 امروز هم جریان نفوذ وجود دارد و نفوذیها به رنگ مومنین در میآیند و در مواردی حتی جای سجده بر پیشانی دارند ولی جاسوس اسرائیل هستند و بیت المال را غارت می کنند .
سیمای قهستان
https://eitaa.com/ghohestan
🖊شهید مطهری :
برنامه ی ماه رمضان، برنامه ی ترقی روح است..
وگرنه تحمل گرسنگی و تشنگی و بیخوابی -'
هیچ نتیجهای نداره اگه اخر ماه تغییر نکنیم-!
#ماه_رمضان
#امام_زمان
#حجاب
سیمای قهستان
https://eitaa.com/ghohestan
هدایت شده از KHAMENEI.IR
📣 غلبه بر هوای نفس
🔸 رهبر انقلاب: گاهی انسان به خود تلقین میکند که نمیتواند بر هوای نفسش فائق بیاید. روزه ماه رمضان به انسان ثابت میکند که میتواند آن وقتی که اراده کند، پیروز شود. میتوان با اراده و توکل از عادات ناپسندی که در ما هست و مایه عقب افتادگی مادی و معنوی است، نجات یافت.
⭐️ #بهار_معنویت
💻 Farsi.Khamenei.ir
موبایل شما رو به آدمهایی که
ازتون دور هستند نزدیک میکنه
اما،
شمارو از آدمهایی که نزدیکتون هستند دور میکنه
لحظات با هم بودن را بیشتر قدر بدانیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سیمای قهستان
اولین ماهنامه سیاسی_اقتصادی_فرهنگی_اجتماعی شهرستان درمیان
https://eitaa.com/ghohestan
رهبر معظم انقلاب :
به شکست کشاندن محاسبات دشمن امکان پذیر است
🔺امام خامنهای :
🔹نیروهای مسلح به فرموده امیرمومنان(ع) حصارهای مستحکم کشور و ملت هستند. این جایگاه بسیار بزرگ، مسئولیتهای سنگینی به همراه میآورد که بحمدالله نیروهای مسلح با قدرشناسی این موقعیت پرافتخار، مشغول عمل به وظایف خود هستند.
🔹به هیچ حدی از استحکام و پیشرفت قانع نباشید و بدون توقف به جلو بروید. تهدید، هیچگاه به طور کامل از بین نمیرود بنابراین باید هرچه میتوانید بر آمادگیهای مختلف بیفزایید.
🔹نفس آمادگی نیروهای مسلح برای دشمنان بازدارنده است و هوشیاری در مقابل طراحان پشت صحنه حوادث کاملاً ضروری است.
🔹نباید ذهنها را بر حرف و اقدام احتمالی عناصر کم قدرت متوجه و متمرکز کرد بلکه باید طراحان اصلی و پشت صحنه را دید.
🔹استکبار هرجا منافعی ببیند از پشت صحنه درگیری راه میاندازد.
🔹دقت بر برنامههای پنج یا ده ساله دشمن خوب و لازم است اما باید برنامههای میان مدت وبلند مدت او را مدنظر و تحت رصد داشت.
🔹آمریکاییها منافعی درعراق و افغانستان داشتنداماهدف نهایی آنها ایران اسلامی بود که به دلیل بنیه بسیار قوی انقلاب اسلامی،در این ماجراها و هدف نهایی خود شکست خوردند. بنابراین دشمن با همه محاسبات به ظاهرمستحکم و قدرت نظامی خود، قابل شکست دادن است.
🔹موقعیت کنونی رژیم صهیونیستی نمونه دیگری از اینگونه شکستها است. عملیات ضدفلسطینی رژیم صهیونیستی در ماه رمضان سال گذشته با عکس العمل خاصی در جهان روبرو نشد اما امسال درمقابل جنایات او،حتی درآمریکا و انگلیس تظاهرات میشود
🔻با حکم استاندار خراسان جنوبی رقم خورد؛
🔸انتصاب "علی مظاهری فر" به عنوان بخشدار قهستان
🔹با حکم استاندار خراسان جنوبی " علی مظاهری فر " به سمت بخشدار قهستان منصوب شد.
🔹به گزارش روابط عمومی استانداری خراسان جنوبی؛ دکتر قناعت، طی حکمی" علی مظاهری فر " را به سمت بخشدار قهستان تعیین کرد.
🔹در متن حکم انتصاب علی مظاهری فر آمده؛ " به موجب این ابلاغ و بنا به پیشنهاد فرماندار محترم شهرستان درمیان، به سمت بخشدار قهستان منصوب می شوید".
🔹در ادامه این متن آمده؛ "امید است با توکل به خداوند متعال، ضمن بهرهگیری از استعدادها و توانمندی نیروهای لایق، دلسوز و کارآمد، با اتخاذ تدابیر مناسب در مسیر تحقق اهداف عالیه نظام مقدس جمهوری اسلامی، اندیشه های والای بنیانگذار انقلاب اسلامی، رهنمودهای مقام معظم رهبری حضرت امام خامنه ای(مدظله العالی) و برنامههای دولت سیزدهم تلاش نموده و در انجام وظایف محوله جهت تحقق اهداف سازمانی موفق باشید".
۱۴۰۲/۰۱/۲۷
┄┄┅┅┅❅🇮🇷❅┅┅┅┄┄
روابط عمومی استانداری خراسان جنوبی
سیمای قهستان
اولین ماهنامه سیاسی_اقتصادی_فرهنگی_اجتماعی شهرستان درمیان
https://eitaa.com/ghohestan
اخبار کوتاه ایران و جهان
🔻جمعآوری کارت سوخت پمپبنزینهای تهران از امروز.
🔻فروش مرغ بالاتر از ۶۳ هزار تومان تخلف است.
💥💥💥💥💥💥💥💥
🔻۱۷۴ هزار میلیارد بدهی دولت قبل تسویه شد
💥💥💥💥💥💥💥💥
🚨#فوری
پایگاه ویکتوریا در عراق اکنون هدف حمله پهپادی قرار گرفته است.
🛑امور خارجه آمریکا: ایالات متحده دولت کی یف را وادار خواهد کرد تا برای پایان دادن به مناقشه با مسکو توافقنامه صلح امضا کند.
🔻ناتوانی اطلاعاتی آمریکا علیه #سپاه
🔹جایزه ۱۵ میلیون دلاری در ازای دریافت اطلاعات مالی سپاه😁
🔻کشف ۱.۵ میلیون لیتر سوخت قاچاق در بوشهر.
🔻نتایج اولیه کنکور دکتری👨🎓اعلام شد.
🔻ارسال ۳۵۰۰ پیامک کشف حجاب به واحدهای صنفی
▪️پلمب ۱۵۶ مغازه و تالار باغ طی ۲۴ساعت گذشته.
🔻ممنوعیت سفر عربستانیها به #ایران رسما برداشته شد .
🔻انهدام کانون ضد امنیتی در آمل توسط سربازان گمنام .
🔹#روسیه یک ایستگاه رادار آمریکایی در #اوکراین را منهدم کرد.
🔹کانال 12 عبری: مسری ترین و خطرناک ترین موج کرونا در «اسرائیل» در حال گسترش است .
🔻رئیس ستاد استهلال دفتر مقام رهبری: احتمالا شنبه عید فطر است.
🔻حمله سایبری به فرودگاه«بن گورین» تل آویو.
🔻صدور رای پرونده هواپیمای اوکراینی پس از برگزاری ۲۰ جلسه دادگاه/ متهم ردیف اول به ۱۳ سال حبس محکوم شد.
سیمای قهستان
اولین ماهنامه
سیاسی ، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، شهرستان درمیان
https://eitaa.com/ghohestan
انتشار 👇👇 85 و 86
مستند داستانی 《کف خیابون》
👈 خدا نکنه کسی وسط ماموریت گم بشه...
⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱
"«
سیمای قهستان
اولین ماهنامه سیاسی_اقتصادی_فرهنگی_اجتماعی شهرستان درمیان
@ ghohestan »🍃🌞 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱"
#کف_خیابون🌷 85
وقتی من داشتم با شونه چپم حرف میزدم، اونا با چشمای گرد شده یه لحظه به هم نگاه کردن... به محضی که جملم تموم شد، زدم زیر دست همونی که دست گنده و زمختش روی صورتم بود ... تا آزاد شدم، فورا اون یکی را هم با یه لگد محکم به ران پای راستش، زمینگیر کردم... این کارو کردم و زدم به چاک...
خب طبیعی بود که اونا داد و بیداد کنن و دوستاشون را صدا بزنن... اتفاقا منم میخواستم شلوغ بشه و حساسیت از روی پل و اینکه کسی الان زیرش خوابیده و داره درد میکشه و باید پاشه فرار کنه برداشته بشه!
زدم به چاک... جوری میدویدم که گمم نکنن و در عین حال، دستشون هم به من نرسه... فقط یه لحظه متوجه شدم، وسط جمعیتی که با چوب و چماق و قمه دنبال من بودند، یه سایه و شبهی از 233 بین اون جمعیت از زیر پل اومد بیرون و در جهت مخالف جمعیت حرکت کرد... آروم و بی حاشیه و از کنار دیوار داشت به مسیرش ادامه میداد...
خیالم راحت شد... به نفس نفس افتاده بودم... اگر توقف میکردم، واقعا مثل گوشت چرخی میشدم... اونا هم لامصبا دست بردار نبودن... پیچیدم توی یه فرعی و فورا رفتم زیر یه پیکان...
میدیدم که جمعیت زیادی اومدن توی فرعی و فکر کردن من دارم به سمت انتهای فرعی میدوم... اونا هم رفتند به سمت انتهای فرعی... چون پیچ در پیچ بود خیلی شک برانگیز نبود...
خیلی آروم و معمولی، از زیر پیکان اومدم بیرون و برگشتم به طرف موقعیتم...خیلی جو بدی بود... ینی اگر شک میکردن کسی خلاف جریان خودشون هست، دمار از روزگارش درمیاوردن!
همینجور که میرفتم، دیدم یکی از همون گوریلا داره نفس نفس میزنه و کنار یه درخت وایساده... خب نباید بی ادبی که کرده بود بی جواب میذاشتم... پشتش به من بود... خیلی طبیعی و آروم از کنارش رد شدم... حالا فقط رد نه... یه نوازش کوچولو هم کردم... چند قدم که ازش دور شدم، بیهوش نقش بر زمین شد...
رفتم و 233 را پیداش کردم... دیدم کف یه کوچه، کنار دیوار نشسته و تمام لباسش کثیف شده... سریعا یه ماشین گرفتم و به بیمارستان رسوندمش... به سفارش خودش رفتیم بیمارستان همون دور و بر... اما اون لحظه یادم رفت علتشو ازش بپرسم... یه کم اوضاع دنده هاش جالب نبود... تنفسش مشکل پیدا کرده بود... سفارش کردم که از اونجا بیرون نیاد...
ابوالفضل بیسیم زد... گفت: «حاجی! التهاب اینجا در همین حد و اندازه است... فکر نکنم ت صبح اتفاق خاصی بیفته... با عبداللهی ارتباط گرفتم و گفت خبری از سیگنال مشکوک و خبر خطرناکی نیست... چیکار کنم؟ اگر جای دیگه مفیدتر هستم بگو تا بیام!»
گفتم: «خدا خیرت بده! پاشو بیا بیمارستان..... با ماشین خودت بیا تا موتور اینجا بدم بهت... من باید برگردم تا بتونم رد عفت بگیرم... پاشو بیا اینجا...»
حدود یه ساعت طول کشید تا رسید... وقتی اومد بهش سفارشات لازم را کردم... همون موقع فهمیدم که 233 از عمد گفته ببرمش اون بیمارستان... چون مطمئن بوده که زهره بعد از درگیری شدیدی که در ستاد قیطریه رخ داده بود آورده بودنش اونجا... ظاهرا 233 تا میبینه میخوان به زهره وسط دیکلمش حمله کنند و بندازن گردن نظام، درگیری ایجاد میکنه تا بتونه به زهره نزدیک بشه... همون موقع میفهمه که یکی از پشت سر میزنه به کتف زهره و زهره هم نقش زمین میشه... 233 هم فورا اول خدمت اون بابا میرسه... بعدش هم زهره نیمه جون را میرسونه به آمبولانس... تا متوجه میشه که چند تا با صورت های پوشیده دارن میان طرف آمبولانس، باهاشون درگیر میشه تا آمبولانس بتونه از وسط مهلکه فرار کنه!
توی همون درگیری، دو تا از دنده های 233 آسیب میبینه و زمینگیرش میکنه... باید فورا از اون معرکه فرار میکرده تا دستگیر نشه و فرایند تعقیب و مراقبتش هم مختل نشه! بخاطر همین یه جوری خودشو به میرسونه میدون محسنی تا خیالش راحت بشه که فاصله لازم را حفظ کرده... اما اونجا چند نفر متوجه بیسیمش میشن و مزاحمت براش ایجاد میکنند... 233 میدوه تا از دستشون خلاص بشه که تا میپیچه، خودشو پرت میکنه توی جوب و میره زیر پل قایم میشه! و...
من خودمو رسوندم به عبداللهی... همه چیزو در زمانی که نبودم، چک کردم... به عبداللهی گفتم وضعیت 233 جالب نیست... اما نتونستم وسط ماموریتش ترخیصش کنم و بهش مرخصی بدم... اما ته دلم نگران سلامتیش هستم... ابوالفضل مثل شیر نر همون حوالی داره کشیک میده اما ...
عبداللهی گفت: «قربان! تردید نکنید که باید منو وارد عملیات کنین! زهره با 233 و ابوالفضل... فائزه چون چهره خبری هست، خودشون هواش دارن و به درد مراقبت نمیخوره... عفت هم با شما... چون پروژه اش سنگین تر و سیاسی تر از بقیه است... ندای متواری شده مسلح گرگ بیابونی هم برای من! دیگه اینجا نشستن من فایده نداره! اجازه بدید حالت کنفرانس دیجیتال بذارم و پاشم برم دنبالش از زیر سنگ پیداش کنم!»
همون لحظه ابوالفضل اومد رو خط... اون شب نمیخواست به راحتی تموم بشه... گفت: «حاجی... زهره... زهره را دارن میبرن... 233 یا ز
هره؟!»
گفتم: «پاشو جوون! پاشو برو دنبالش! 233 را بسپار به خدا و حضرت زهرا... پاشو که اوضاع خرابه!»
ادامه دارد...
##نویسنده:محمد رضا حدادپور جهرمی
⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱
"« @ghohestan »🍃🌞 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱"
#کف_خیابون🌷 86
ابوالفضل سریعا رفت دنبال کسانی که زهره را برداشته بودند و داشتند میبردند... معلوم بود که یا بهش نیاز دارن و زهره، کار ناتموم داره که باید تمومش کنه... و یا میترسن از اینکه زهره بیفته دست ما و مسائل خاصی را لو بده... و یا شاید هم هر دو!
حرفای عبداللهی غیر منطقی نبود که گفت: « باید منو وارد عملیات کنین! زهره با 233 و ابوالفضل... فائزه چون چهره خبری هست، خودشون هواش دارن و به درد مراقبت نمیخوره... عفت هم با شما... چون پروژه اش سنگین تر و سیاسی تر از بقیه است... ندای متواری شده مسلح گرگ بیابونی هم برای من!...»
به عبداللهی گفتم: «به توانمندی های شما واقفم... اطلاع دارم... بی خبر نیستم که حتی در بعضی رشته ها مدال داخلی سازمان خودمون دارید... اما مشکلم اینه که شما نیروی فایل اجرایی و اداری هستید... در کار خودتون هم خیلی ماشالله وارید... اما این کار، تعقیب و مراقبت و دستگیر کردن ندای جاسوس حرفه ای نیاز به آموزش هایی داره که ... ولش کنید... الان فرصت این حرفها نیست... به کارتون برسید!»
عبداللهی گفت: «شما اینقدر برش دارید که بتونید ماموریت منو تغییر بدید! حکم و فایل و اینا بهانه است. لطفا بهم اعتماد کنید... پشیمون نمیشید به لطف خدا!»
گفتم: «حالا که اصرار دارید مشکلی نیست... اما لطفا بدون اجازه با بنده دست به اقدام خاصی نزنید!»
گفت: «چشم... قربان! نگران این چیزا نباشید... من با رزومه خودم با تک روی و کنجکاوی های معمولی زنانه خراب نمیکنم... اولین خبر خوبی که باید بدم خدمتتون اینه که ندا الان تو چنگمه!»
داشتم شاخ درمیاوردم... گفتم: «ینی چی؟»
گفت: «شناساییش کردم... دو تا احتمال قوی دارم... وقتی با 233 عزیز رفتیم آمار باغ دربیاریم، یه میکرو جی پی اس قوی انداخت توی کیفش! الان هم دو تا احتمال داریم... خوشبختانه هر دو مکانش به هم نزدیکه...»
گفتم: «باریک الله... کجاست؟ کدوم محدوده است؟»
گفت: «فردوسی!»
یه کم به فکر فرو رفتم... گفتم: «خیابون فردوسی... فردوسی... آهان... یه چیزی... حدسم درسته؟!!»
گفت: «نمیتونم قطعی بگم... باید تحقیق کنم... چون آمار اونجا را داریم... خیلی تو چشم نیست...»
گفتم: «برید... یا علی... به محض رسیدن به موقعیت و رصد سیگنال ها بهم اطلاع بدید!»
هنوز انتخابات شروع نشده و رای گیری نشده اما داریم اسم فردوسی میشنویم! البته توی دستنوشته های شهید شاهرودی یه چیزایی بود اما ربطی به محدوده فردوسی نداشت...
منتظر شدم که عبداللهی برسه به موقعیت ... رسید و ارتباط گرفت... ما اصولا در منطقه فردوسی خیلی رمزنگاری های فعال تری داریم... حالا خودتون میفهمید چرا؟!
ابوالفضل را گرفتم... گفتم: «ابوالفضل جان! لطفا اعلام موقعیت!»
ابوالفضل با صدای خیلی یواش گفت: «داریم خیابون گردی میکنیم فعلا... سوار یه پورشه سفید هستن و دو نفر بیشتر نیستند! اما حاجی... همه چی تحت کنترلمه ها... مشکلی هم ندارم... اما دارم گیج میشم...»
گفتم: «چرا داداشی! دیگه چی شده؟!»
گفت: «همیشه برام سوال بود که مگه میشه مامان افشین یهو و در یه عصر و دیدار عصرانه کثیف بشه و درگیر مزون پزون بشه؟!»
گفتم: «خب حالا این چه ربطی داره؟! نگو الان رویا رو به روت هست و توی اون پورشه است که سرمو میکوبم به دیوار!!»
گفت: «حاجی خدا نکنه... سر دشمنت بکوبه به دیوار... اما آره... جرم این خانم خیلی سنگین تر از این قصه هاست... یارو سیاسیه و افشین بیچارش فکر میکنه ........ لا اله الا الله!»
چیز غریبی نبود که متعجبم بکنه... اما انتظار این همه غرق شدن رویا در این موارد سیاسی نداشتم... خیلی براش متاسف شدم... اون یک عمر پیش دختر و پسرش نقش بازی میکرده که چی؟ برام هضمش سنگین بود... تا با سبک خودم بازجوییش نکنم نمیتونم بفهمم چی به چیه؟
همون لحظه عبداللهی پیام داد: «قربان الان در موقعیتم!»
گفتم: «اعلام جزئی تر موقعیت!»
گفت: «30 – 47 – 1 – 33»
نگفتم سر خر دست یکی دیگه است؟! اعلام موقعیتش ینی: رد ندا را در توالت کنار مسجد پشت یکی از سفارت خونه ها زدم... دقیقا دیوار ضلع جنوبی سفارت انگلستان!!»
ادامه دارد...
#نویسنده:محمدرضا حدادپور جهرمی
⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱
"« @ghohestan »🍃🌞 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱"
جوانی که وقتی به محرمات الهی
میرسد؛ چشم میپوشد،
امامزمان(عج) به او افتخار میکند!
کاریکنامامزمان(عج)بالبخند
بهتنگاهکنه:)
آیتاللهحقشناش(ره)🌱
سلامحَضرتحُجَةِابْناِلْحَسَنْ(عج)💚
#ماه_رمضان
#امام_زمان
#حجاب
سیمای قهستان
https://eitaa.com/ghohestan
اخبار کوتاه ایران و جهان
🔹وزیر دفاع اسرائیل: ایران در چندین جبهه علیه اسرائیل جنگی فرسایشی به راه انداخته است.
🔻استیضاح وزیر صمت اعلام وصول شد
🔻پرداخت وام ۱۰۰ میلیونی ودیعه مسکن تمدید شد.
🔹پادشاه عربستان به ایران دعوت شد.
🔹حمله هکری به سایت دو وزارتخانه رژیم صهیونیستی.
🔹رسانههای باکو خبر دادند الی کوهن وزیر خارجه اسرائیل، فردا به باکو سفر خواهد کرد.
🔻کاهش قیمت گوشت قرمز در بازار.
🔹شبکه 13 رژیم صهیونیستی: حملات موشکی که از شمال و جنوب به اسرائیل انجام شد توسط #ایران و اسماعیل قاآنی مدیریت شده بود...😎
🔻امیرعبداللهیان: ایران از حقابه هیرمند کوتاه نخواهد آمد.
🔻تخم مرغ🥚زیر قیمت مصوب به فروش میرسد
به شایعات توجه نکنید🐣
سیمای قهستان
https://eitaa.com/ghohestan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ چرا شاه دستور بی حجابی در مدارس را صادر کرد؟ در نامه محرمانه او به شاه سعودی چه آمده است؟
🔹«توبیحجابباش؛منپادشاهیکنم!»
سیمای قهستان
https://eitaa.com/ghohestan
یک جمله یک نکته :
همین خالی بودن از درون است که ما را نسبت به اطفال خود سختگیر میکند.
اطفال ما باید چیزی بشوند که ما میخواهیم!
ما میخواهیم به اطفال خود مباهات کنیم. میخواهیم که نسبت به آنها احساس غرور کنیم.
ما اطفال "سالمی" نمیخواهیم، اطفالی میخواهیم که مطابق ذوق و سلیقه ما رفتار کنند. مطابق دستورات ما عمل نمایند. مطابق نیات ما حرکت کنند.
ما خود را در برابر آنان "عقلکل" میدانیم. در واقع ما از آنان میخواهیم که مثل یک ربات بشوند.
تناقض از همینجا شروع میشود. بچههای ما "آدم ماشینی" نیستند. برای خود حق انتخاب قائل هستند. ولی ما دنبال "زخمهای درونی" خویش هستیم.
خود را بهخاطر بچهها شکنجه میکنیم که آنان درس بخوانند تا چیزی بشوند! سلامتی خود را بهخطر میاندازیم تا آنان در برابر دیگران اسباب مباهات و سرفرازی ما بشوند ......
سیمای قهستان
https://eitaa.com/ghohestan
14.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
زبان دنیا رو کی بلده .
حتما ببینید و منتشر کنید
سیمای قهستان
https://eitaa.com/ghohestan
این کتاب ها، آدم نادان رو تبدیل به یک آدم نادان با توهم دانایی میکنه.
💥 این پست رو تو یکی از کانال ها دیدم ، هر چند بصورت کامل نمیتونیم اینگونه ادعایی داشته باشیم که همه این کتابها با موضوعات انگیزشی ینگونه هستند ولی مطلب بسیار قابل تاملی هست.
سرخوردگی، توهم قدرت و توان ، حذف تلاش و راههای کوتاه برای موفقیت و ... اثر این کتابهاست.
اما از آنجا که روش کتابت عامدانه لتقاطی است و برخی مطالب درست نیز در لابه لای مطالب ناصحیح آورده شده خواننده را وادار به پذیرش میکند.
سیمای قهستان
https://eitaa.com/ghohestan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻تذکر محترمانه پاکبانها به هنجارشکنان در شیراز🌹
کار زیبای پاکبانان شیراز چقدر قشنگه . تمام کارمندان یک دولت در هر کشوری وظیفه اجراو پیاده سازی قوانین و سیاست های دولت خودشون رو دارند ، اما متاسفانه در ایران بدرستی رعایت نمیشه.
بارها شاهد رفتار خلاف اهداف سازمانی ادارات گوناگون بوده ایم .
سیمای قهستان
https://eitaa.com/ghohestan
روز ارتش جمهوری اسلامی ونیروی زمینی گرامی باد🇮🇷🌹☘🌺🇮🇷
#ایران_قوی
#ایران_همدل
سیمای قهستان
https://eitaa.com/ghohestan
🌾 مبلغ فطریه رمضان ۱۴۰۲ از سوی مراجع تقلید اعلام شد
سیمای قهستان
https://eitaa.com/ghohestan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥ترور دو سیاستمدار مسلمان هندی در مقابل دوربین!
🔹عتیق احمد و اشرف احمد دو برادر سیاستمدار مسلمان هندی در برابر دوربین رسانهها در ایالت اتر پردیش ترور شدند.
🔹هندوهای افراطی در زمانیکه این دو سیاستمدار در حال گفتوگو با خبرنگاران بودند، با اسلحه به آنها حمله کردند.
🔹پولیس اتر پردیش میگوید که سه عامل این حمله مسلحانه را بازداشت کرده است.
🔹عتیق احمد پنج بار از ایالت اتر پردیش به عنوان نماینده پارلمان هند انتخاب شده بودند .
💥 امنیت اتفاقی نیست .
به سیمای قهستان بپیوندید و از مطالب متنوع آن لذت ببرید .
https://eitaa.com/ghohestan
خـدا اگر بخـواهد کاری را سامـان دهد، خـودش آنچنان همه مـقدمات را جور می کند که برای آدم جـز نگاه تحیّر و ذکر سبـحان الله چـیزی باقی نمی ماند...❤️
پس آرام باش و فقط
فتوکل علی الله و هو حسبه
سیمای قهستان
https://eitaa.com/ghohestan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😳😳😃😃😃
تاثیر فیلم های هندی بر مردم هند .
سیمای قهستان
کانالی با متنوع ترین مطالب .
با زدن بر روی آدرس زیر به کانال سیمای قهستان بپیوندید .
https://eitaa.com/ghohestan