eitaa logo
💫گلچیــــ🌸ــــن شده ها💫
1.3هزار دنبال‌کننده
17.3هزار عکس
11.3هزار ویدیو
321 فایل
✨﷽✨ حسین جان❤️ سرخی شهادت تو ناپیدا بود عشق تو امام کربلا زیبا بود تنها سبب زندگی دین قطعاً پیغام نماز ظهر عاشورا بود
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺❤️🌺❤️ در روایتی آمده که تولد حضرت فاطمه (س) در بیست جمادی الثانی سال دوم بعثت که جمعه بود، رخ داده است. امام رضا (ع) فرموده رسول خدا (ص) فرمود: «وقتی به معراج رفتم، جبرئیل دستم را گرفت و مرا به بهشت برد و به من خرما تعارف کرد. من نیز خوردم و آن خرماها به نطفه بدل شد. وقتی به زمین برگشتم همسرم به فاطمه آبستن شد. به همین دلیل فاطمه حوریه انسان نماست و من هرگاه مشتاق بوی بهشت می شوم، دخترم را بو می کنم.»
مكان تولد حضرت زهرا (س) در شهر مكه و در خانه خديجه بوده است. اين خانه در محله‌‏اى است كه در گذشته به آن «زقاق العطارين» يعنى كوچه عطارها مى ‏گفتند. رسول خدا (ص) تا هنگام هجرت، در آن خانه ساكن بود. خانه مباركى كه بارها در آن فرشته وحى بر پيامبر (ص) نازل گرديد. اين خانه بعدها به صورت مسجد در آمد و از آنجا كه محل نزول وحى و بخشى از قرآن، زيستگاه پيامبر (ص) و مكان تولد حضرت زهرا (س) بود، در نظر عموم مسلمين ارزش معنوى و قداستى خاص داشت. از اين رو بارها در طول تاريخ همزمان با تعمير و توسعه مسجد الحرام، نسبت به مرمت بناى آن اقدام كردند.
وقتی حضرت خدیجه با رسول خدا ازدواج کرد، زنان مکه او را ترک کردند. هیچ یک از زنان مکه به او سر نمی زدند و حتی به او سلام هم نمی دادند. خدیجه از تنهایی خود ناراحت شد و از این ناراحتی هراسان شده بود. او وقتی به فاطمه باردار شد، فاطمه از داخل رحم با مادرش حرف می زد و به او آرامش می داد. خدیجه این مطلب را از پیامبر (ص) پنهان کرد. روزی رسول خدا متوجه شد و به خدیجه فرمود: جبرئیل به من گفته، آنچه در رحم داری دختر است و فرزندانش هم پاک و پاکدامنند. مدت زیادی نگذشته بود که حضرت خدیجه سراغ زنان قریش و بنی هاشم رفت و گفت: «مثل همه زنان که در هنگام زایمان از یکدیگر مراقبت و پرستاری می کنند مرا هم پرستاری کنید.» آنها پیغام دادند چون حرف ما را گوش ندادی و با محمد یتیم ابوطالب در حالی که فقیر بود ازدواج کردی نمی توانیم از تو پرستاری کنیم.
خديجه از اين پاسخ رنجيده خاطر گشت، اما در يكى از همين روزها در حالى كه او همچنان در بستر آرميده بود، چهار زن گندمگون و بلندبالا مشاهده نمود كه بر او وارد شدند. خديجه كه از ديدن آنان در هراس شده بود به تكاپو افتاد اما يكى از زنان او را آرام نمود و گفت: «اى خديجه! اندوهگين و هراسناك مباش، ما از جانب خدا به سويت آمده‏ايم و خواهران تو هستيم، من ساره همسر ابراهيم خليلم و اين آسيه همسر فرعون است و آن يكى مريم دختر عمران و چهارمين ما صفورا دختر شعيب است.» در اين هنگام چهار زن در چهار سوى خديجه (س) قرار گرفتند و حضرت خديجه (س) حمل خود را بر زمين نهاد و نورى از او ساطع گرديد كه شرق و غرب عالم پرتوافكن شد.
نورى كه به خانه‏ هاى مكه راه يافت و همه را در حيرت فرو برد. پس از آن ده فرشته همراه با طشت و ابريقى مملو از آب كوثر از آسمان فرود آمدند. آن بانويى كه در پيش روى خديجه قرار داشت مولود را با آن آب شستشو داده و جامه كه از شير سفيدتر و از عنبر خوشبوتر بود بيرون آورد. با يكى تن مولود را پوشاند، و ديگرى را مقنعه او قرار داد آن گاه دست خود را بر لبان كودك نهاد و او را به سخن گفتن وادار نمود، فاطمه دهان گشود و چنين فرمود: «اشهد ان لا اله اللَّه و اشهد ان محمد رسول‏اللَّه سيدالانبياء و ان بعلى سيدالاوصياء و ولدى سادة الاسباط.» آن گاه يكايك بانوان را سلام داده به نامشان خواند. آنها هم با رويى گشاده مولود فرخنده را مورد ملاطفت قرار دادند. حوريان بشارت تولد او را به آسمانها بردند. در آسمان از يمن قدوم او نورى پديدار آمد و ساطع گرديد كه تا آن زمان سماواتيان چنين نورى را رؤيت ننموده بودند.
اللهم صل علی فاطمه وابیها و بعلها و بنیها وسر المستودع فیها بعدد ما احاط بهی علمک بحق فاطمه زهرا سلام الله عجل لولیک الفرج 🤲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روز (همونجاست) مبارک روز (غذاتو بخور زبونت درازتر شه) مبارک روز (هروقت رسیدی پیام بده) مبارک روز (از بس سرت تو گوشی بوده) مبارک روز (اونایی که از فرگاز به عنوان انباری استفاده میکنن) مبارک روز (بذارخودت مادرشی اونوقت خودت میفهمی) مبارک روز (ولت کردم که اینجوری شدی) مبارک روز (هرچی بپوشی بهت می‌یاد) مبارک روز (ماماااان، یامان) مبارک روز (اونقدر به اون بی صاحاب خیره نشو، آخرش کور میشی) مبارک روز (میان می‌کننت تو گونی می برنت بدبخت) مبارک روز (همه عمرمو گذاشتم پات که اینطوری زبون درازی کنی) مبارک روز (داری میری آشغالارم ببر) مبارک روز (ناشُکری نکن) مبارک روز (دست معلمت درد نکنه که زیاد مشق میده) مبارک روز (فوق لیسانس شما اندازه‌ی دیپلم منه) مبارک روز (وای به حالت بیام همونجا باشه) مبارک روز (من نمیدونم، برو از بابات اجازه بگیر) مبارک روز (ایناهااا، چه‌طور ندیدیش) مبارک روز (من نمیدونم تو به کی رفتی) مبارک روز (دست پخت زنتم می‌بینیم) مبارک روز (پزشکی بخون، کنارش علاقتو ادامه بده) مبارک روز (پاشو زیرت رو جارو بکشم، دوباره بخواب) مبارک روز (توام لنگه‌ی باباتی) مبارک روز (خیلی‌ها همین هم ندارن بخورن) مبارک روز (به همسایه بگو بیاد سفره رو جمع کنه) مبارک روز (ناهار چی داریم؟ کوفتِ کاری) مبارک روز (بیا بخور پیاز توش نیست ولی 90درصد غذا پیازه) مبارک روز (عین عمه‌تی) مبارک روز اونی که بهش میگی منو ساعت هشت صبح بیدار کن ساعت هفت صبح داد میزنه پاشو ساعت ده شده هم مبارک🌹💐🌹💐🌹 ‌‌‎‎‎ ‌╭┅── ─ ┅╮   @gholch 🌹 ╰┅── ─ ┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
8.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📲 کلیپ| ریلز | استوری زندگیم مادر بهترین خاطره‌های بچگیم مادر🌺 زندگیم مادر گره‌ها وا میشه تا که بگیم مادر🌺 میلاد_حضرت_زهرا(س)💫💞 روز_مادر💫💞 ‌╭┅── ─ ┅╮   @gholch 🌹 ╰┅── ─ ┅╯