🔥حقیقت بدحجابی🔥
🔴داستانعجیب شیخ رجبعلیخیاط و زنی آتشین🔥
🔹نکوگویان (فرزند شیخ رجبعلی خیاط):
پدرم با چشم برزخی چیزهایی میدید که دیگران نمیدیدند. یکی از دوستان پدرم میگفت: یک روز با جناب شیخ به جایی میرفتیم، یکدفعه من دیدم جناب شیخ با تعجب و حیرت به زنی که موی بلند و لباس شیکی داشت نگاه میکند! از ذهنم گذشت که جناب شیخ به ما میگوید چشمتان را از نامحرم برگردانید و حالا خودش اینطور نگاه میکند!
فهمید! گفت: تو هم میخواهی ببینی که من چه میبینم! ببین!
من نگاه کردم دیدم همین طور از بدن آن زن، مثل سرب گداخته، آتش و سرب مذاب به زمین میریزد! و آتش او به کسانیکه چشمهایشان به دنبال اوست سرایت میکند!
🔸جناب شیخ گفت: این زن راه میرود ... و مردم را همین طور با خودش به آتش جهنم میبرد!
👇👇👇👇👇👇👇👇
شیخ عارف، زاهد و مرد خدا / راهی بازار شد آن با صفا
همرهش شد یک مریدی با سرور / مینمود افعال نیکان را مرور
ناگهان دیدش که شیخ با مرام / محو دیدار بتی شد بی کلام
یک زن بد پوشش و انگشتنما / با تجرّی رفته است جنگ خدا
با تعجب کار شیخش را بدید / بدگمانی در سر او شد پدید
محو نامحرم شده مرد خدا ؟! / این سوال آمد به ذهنش که چرا ؟!
شیخ شد آگاه از افکار او / خنده کرد بر فکر و بر پندار او
گفت ای یار از نگاه من ببین / بدگمانی را ز ذهن خود بچین
با کراهت گوش کرد حرف مراد / لحظهای چشمش به سوی او فتاد
دید آن زن را میان یک عذاب / شعلهها و آتش و جسمی مذاب
شعلهها سر میکشد تا آسمان / کوهی از آتش شده گویا روان
چشم نامحرم که میاُفتد به آن / متصل میگردد این آتش بدان
میزند آتش به جسم خشک و تر / هرکه از شهوت کند او را نظر
نالهای زد آن مرید بد گمان / گفت چشم برزخی را وا ستان
مرد حق را چشم و دیدی دیگر است / کشف اسرار از عفافش در سر است
شعر از: عبدالله ابراهیمی
مصرع آخر اشاره دارد به اینکه شیخ رجبعلی خیاط، کرامت کشف و شهود را از عفافگرایی به دست آورد
«اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج»
@gholch🌹
موضوع:
#_چقدرامام_زمانتان_رامیشناسید ؟ به نظرتان این مقدار شناخت کافی است؟
السلام علیک یا بقیه الله فی ارضه
بسم الله الرحمن الرحیم
در حديث داريم که :«من مات و لم يعرف امام زمانه ، مات ميته جاهليه » مراد از معرفت امام در اين حديث چيست
آيا معرفت امام شناسنامه اي ؛ اين که حضرت پدرشان که بوده و مادرشان که بوده ، در کجا متولد شده اند و ...کافي است ،يا حد بالاتري از معرفت مورد نظر است ؟
معرفت مراتبي دارد .کمترين حد معرفت همان معرفت شناسنامه اي است و مرحله ي بالاتر معرفت نوراني است ،
چنان که حضرت امير (ع) فرمودند :«معرفتي بالنورانيه ، معرفه فالله » . هر چه معرفت ما نسبت به حضرت مهدي (عج) عميق تر و ريشه دارتر باشد ، به همان نسبت در توحيد هم عميق تر خواهيم بود
يک نسبت مستقيم بين «معرفت الله » و «معرفت الامام » وجود دارد و حديث من مات و لم يعرف امام زمانه ، مات ميته جاهليه ناظر است بر همه مراحل معرفت .آن مرحله اي که اگر انسان شناخت نداشته باشد ،به مرگ جاهليت مرده است ، مرحله اي است که در آن انسان حتي فاقد معرفت شناسنامه اي است . اگر کسي کمترين مرحله معرفت را داشته باشد ، به مرگ جاهليت نمي ميرد ، اما به کمال نمي رسد
معرفت نوراني چيست ؟
پيغمبر اسلام (ص) فرمودند : اول ما خلق اللهف نوري ؛ خداوند متعال اولين چيزي که آفريد نور من بود . يا در حديث ديگر آمده است : خداوند اشياء را به وسيله ي مشيت آفريد و مشيت را بي واسطه و ما همان مشيت هستيم .آشنايي با اين مسائل ، معرفت نوراني است .
راه هاي شناخت پيدا کردن کدام است ؟
راه هاي شناخت به قول جناب خواجه حافظ :دکان عاشقي را بسيار مايه بايد .کتاب هايي را که درباره ي حضرت مهدي (عج) نوشته شده به فارسي و عربي ، روايي ، فلسفي ، کلامي همه جورش را بايد مطالعه کرد تا معرفت انسان نسبت به حضرت مهدي (عج) بيشتر شود.
ولي بالاتر از اين تقواست :که خود تقوا و عبادت و بندگي يکي از راه هاي معرفت است . در خود قرآن کريم خداي تعالي مي فرمايد : و اعبد ربک حتي ياتيک اليقين ؛ عبادت کن تا به يقين برسي . پس معلوم مي شود عبادت راه رسيدن انسان به يقين است ؛ چه يقين در توحيد ، چه يقين در ولايت . اين راه دوم شناخت پيدا کردن است .
عبادتي که منجر به معرفت الله مي شود آداب مشخصي دارد و در روايات آنها را مي توان ديد . آيا عباداتي که کمک به معرفت حضرت مي کند ، همان هاست يا مصاديقي ديگر هم براي آنها ذکر شده ؟