eitaa logo
💫گلچیــــ🌸ــــن شده ها💫
1.3هزار دنبال‌کننده
17.1هزار عکس
11.1هزار ویدیو
321 فایل
✨﷽✨ حسین جان❤️ سرخی شهادت تو ناپیدا بود عشق تو امام کربلا زیبا بود تنها سبب زندگی دین قطعاً پیغام نماز ظهر عاشورا بود
مشاهده در ایتا
دانلود
✔️ 3⃣ درس مهم زندگی: 🔘 اگر می خواهید دروغی نشنوید، اصراری برای شنیدن حقیقت نداشته باشید. 🔘 به خاطر داشته باشید هرگاه به قله رسیدید همزمان در کنار دره ای عمیق ایستاده اید. 🔘 هرگز با یک آدم نادان مجادله نکنید، تماشاگران ممکن است نتوانند تفاوت بین شما را تشخیص دهند. 📃 🖋با ما همراه باشید... @gholch🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴شعرخوانی "سیدرضا نریمانی" در مراسم پیش خطبه نماز جمعه تهران 🔹زخم ها خورده ایم پی در پی 🔹از مدیری که انقلابی نیست 🔹ما علیه فساد جنگیدیم 🔹باید این نکته را به یاد آورد 🔹انقلاب امام سالم بود 🔹انتخاب غلط فساد آورد @gholch 🌹
بازی و کشتی گرفتن فرزندان با پدر در منزل، به کودکان کمک میکند تا رشد مغزی بهتری داشته باشند و توانایی آنها را برای کنترل و متوازن ساختن افکار با حرکات فیزیکی افزایش میدهد @gholch 🌹
🔶 پوكي استخوان 🔶 ✅ غذاهای سرد پوکی استخوان می آورد میتوان کلسیم لبنیات را از انجیر و بادام درختی که گرم هستند تامین کرد . @gholch 🌹
@gholch 🔘 داستان کوتاه مرد زاهد و روزی خداوند  روزی روزگاری، عابد خداپرستی بود که در عبادتکده ای در دل کوه راز و نیاز خدا میکرد، آنقدر مقام و منزلتش پیش خدا زیاد شده بود که خدا هر شب به فرشتگانش امر میکرد تا از طعام بهشتی، برای او ببرند و او را بدینگونه سیر نمایند... بعد از ۷۰ سال عبادت ، روزی خدا به فرشتگانش گفت: امشب برای او طعام نبرید، بگذارید امتحانش کنیم آن شب عابد هر چه منتظر غذا شد، خبری نشد، تا جایی که گرسنگی بر او غالب شد. طاقتش تمام شد و از کوه پایین آمد و به خانه بت پرستی که در دامنه کوه منزل داشت رفت و از او طلب نان کرد، بت پرست ۳ قرص نان به او داد و او بسمت عبادتگاه خود حرکت کرد. سگ نگهبان خانه بت پرست به دنبال او راه افتاد، جلوی راه او را گرفت... مرد عابد یک قرص نان را جلوی او انداخت تا برگردد و بگذارد او براهش ادامه دهد، سگ نان را خورد و دوباره راه او را گرفت، مرد قرص دوم نان را نیز جلوی او انداخت و خواست برود اما سگ دست بردار نبود و نمی گذاشت مرد به راهش ادامه دهد. مرد عابد با عصبانیت قرص سوم را نیز جلوی او انداخت و گفت : ای حیوان تو چه بی حیایی! صاحبت قرص نانی به من داد اما تو نگذاشتی آنرا ببرم؟ سگ به سخن آمد و گفت: من بی حیا نیستم، من سالهای سال سگ در خانه مردی هستم، شبهابی که به من غذا داد پیشش ماندم ، شبهایی هم که غذا نداد باز هم پیشش ماندم، شبهایی که مرا از خانه اش راند، پشت در خانه اش تا صبح نشستم... تو بی حیایی، تو که عمری خدایت هر شب غذای شبت را برایت فرستاد و هر چه خواستی عطایت کرد، یک شب که غذایی نرسید، فراموشش کردی و از او بریدی و برای رفع گرسنگی ات به در خانه یک بت پرست آمدی و طلب نان کردی...مرد با شنیدن این سخنان منقلب شد و به عبادتگاه خویش بازگشت و توبه کرد... @gholch🌹👈باماباشید ─┅─═इई ❄️☃❄️ईइ═─┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰مسافر تاکسی!🔰 🔷سردار سلیمانی میگفت: یک بار از ماموریت برمیگشتم منتظرنماندم که ماشین بیاد دنبالم از فرودگاه مستقیم سوار تاکسی شدم، راننده تاکسی جوانی بود. یه نگاه معنا داری به من کرد بهش گفتم: چیه؟آشنا بنظر میرسم⁉️ بازم نگاهم کرد، گفت: شما با سردار سلیمانی نسبتی دارین؟ برادر یا پسر خاله ی ایشان هستید؟ گفتم: من خود سردار هستم.😊 جوان خندید و گفت: ما خودمون اینکاره ایم شما میخواهید منو رنگ کنی؟ 😏 خندیدم و گفتم: من سردار سلیمانی هستم. باور نکرد. گفت: بگو بخدا که سردار هستی! 😳 گفتم: بخدا من سردار سلیمانی هستم. سکوت کرد، دیگه چیزی نگفت. گفتم:چرا سکوت کردی؟ حرفی نزد. گفتم: چطوره زندگیت با گرونی چه میکنی؟ چه مشکلی داری⁉️ جوان نگاه معنا داری بهم کردو گفت: اگه تو سردار سلیمانی هستی من هیچ مشکلی ندارم... 🔹راوی:یکی از مدافعان حرم @gholch🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥کلیپ تصویری | شمایی که رئیس جمهور بودید برای مردم چه کردید❓ سخنانه حکیمانه امام(ره)👌 @gholch 🌹
موتور یک شخص دزدیده شد، اما فردای آن شب دزد موتور را پاک و تمیز شسته جایی که دزدی کرده بود گذاشت. صاحب موتور وقتی موتورش را دید چشمش به نامه ای افتاد که در آن نوشته شده بود: خیلی شرمنده ام، معذرت میخواهم، موتور شما را بدون اجازه گرفتم، خانمم در حال زایمان بود و شب هنگام دیگر چاره ای نیافتم جز این که بدون اجازه موتور شما را بگیرم و خانمم را به نزديكترين بیمارستان ببرم، به فضل خدا مشکل رفع شد و خانمم بچه را سلامت به دنیا آورد و همه چیز سر جایش است و این کار بدون موتور شما بسیار سخت بود. از شرمندگی نمیتوانم به دیدار شما بیاییم اما امید است مرا ببخشید و این تحفه و یا شرینی ناچیزی که برایتان آماده کردم قبول کنید. صاحب موتور صندوقی که روی موتورش گذاشته شده بود را باز کرد دید که گُل، شرینی با یک کیلو پسته و بلیت سینما فیلم جدیدی به نام( آخرین سرباز ) و آنهم در بهترین سینمای شهر برای تمام فامیل به ا هدیه نموده. صاحب موتور اشک های خوشی که با اندک تبسم جاری شده بود را پاک کرد و در دل خود گفت؛ خدا را شکر که اجر و ثواب را بدون زحمت برایم رساند، بعد همه فامیل رفتند سینما تا فیلم را بیبینند. وقتی برگشت به خانه دید که دزد تمام خانه را با خود برده و یک نامه جدید برایش گذاشته ، که در آن نوشته بود... چطور بود فیلمش قشنگ بود؟؟😁 ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ @gholch🌹👈باماباشید
🌟 ✨به گمانم شب را وقتی که خدا دلتنگ بود آفرید... #ل_مقربی #شبتون_آروم✨ @gholch🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شبی✨ رویایی🌟 همراه با✨ آرامش و یاد خدا✨❣✨ براتون ✨ آرزومندم✨🙏✨ شبتون آروم✨ فرداتون پرامید🔆 درپناه خدا باشیـد @gholch🌹
﷽ 💫به نام آنکه گل را خنده آموخت. 💫وبر جان شقایق آتش افروخت. 💫به نام آن که جان را زندگی داد. 💫طبیعت را به جان پایندگی داد. سلام، ☀️صبحتون بخیر @gholch🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
طلوع صبحگاهت به شادابی باران💦 و روزت به سفيدی برف زمستان❄️ سلام✋ صبح زیباتون بخیروشادی🌦 ✅گلچین شده ها👇 @gholch🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صبح به هر بهانه بیدارت میکند که روز تازه را شروع کنی به نوری، عطر چای و صدای گنجشکی و یا آوازی زیبا و دلنشین هر چه هست زندگی زیباست و زیبا☃❄️ سلام ✋ صبحتون بخیر وشادی 🌤 @gholch🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حدیث 🌹امام صادق (ع) فرمودند : هنگامی که کسی را دوست میداری😊 او را از این محبت آگاه کن 🌹 زیرا این کار ، دوستی بین شما را محکم تر میکند♥️ @gholch🌹 #گلچین_شده_ها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این ماهی رو حتما ببینین خیلی جالبه..😳☺️ فتبارک الله احسن الخالقین❤️ 🔺کانال 🌹گلچین شده ها👇 @gholch🌹
صلوات بر محمد(ص).mp3
6.89M
✅لا إله إلا الله محمد رسول الله 🎼 آهنگی بسیار زیبا و آرامش بخش👌 از eitaa.com/joinchat/4269735940C92ac014dc5
☯تمام محبت خود را به یکباره برای دوستت ظاهر مکن! زیرا..... هر وقت اندک تغییری مشاهده کرد؛ تورا دشمن می پندارد.... @gholch🌹
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎤 اذان مغرب به زنگ خدا ⚜امام زمان(عج)فرمودند: 🎗به شیعیان مابگویید ✨خدا را بحق عمه ام ✨حضرت زینب س✨ قسم دهند که فرج ما را نزدیکتر گرداند 🌴اللهم عجل لولیک الفرج🌴 التماس دعا 🌸گلچین شده ها👇 @gholch🌹
✴️⇦در طب سنتی اسلامی ۶۰نوع سردرد داریم، که ۱۴نوع آن میگرنی است 📝⇦اگر سردرد از نیم کره راست شروع شود با مشارکت کبد بوده است《عرق کاسنی،عرق شاطره مفید است》 📝⇦اگر سردرد از نیم کره چپ شروع شود با مشارکت طحال بوده است《غلبه سوداست سردی و خشکی بستن، سر با پارچه نخی والیاف طبیعی پشم شتر وگوسفند مفید است》 📝‌‌⇦اگر سردرد در ناحیه پیشانی باشد و سینوزیت نباشد غلبه خلط صفرا «گرمی و خشکی» ست: کاسنی، شاطره، عناب مفید است‌ 📝⇦اگر سردرد در ناحیه شقیقه باشد غلبه خلط دم ‌«گرمی وتری» است :خوردن ترشیجات مثل آبلیمو وسرکه حتی بو کردن آنها مفید است عطر گل بنفشه نیز مفید است 📝⇦اگر سردرد از پشت سر شروع شود غلبه بلغم «سردی و تری » است کندر خوراکی مفید است @gholch🌹
🔘داستان کوتاه ❤️ روزی خبر رسید که به زودی جزیره به زیر آب خواهد رفت. همه ساکنین جزیره قایق هایشان را آماده و جزیره را ترک کردند. اما عشـــق می خواست تا آخرین لحظه بماند، چون او عاشق جزیره بود. وقتی جزیره به زیر آب فرو می رفت، عشق از ثروت که با قایقی باشکوه جزیره را ترک می کرد کمک خواست و به او گفت:« آیا می توانم با تو همسفر شوم؟» ثروت گفت:« نه، من مقدار زیادی طلا و نقره داخل قایقم هست و دیگر جایی برای تو وجود ندارد.» پس عشق از غرور که با یک کرجی زیبا راهی مکان امنی بود، کمک خواست. غرور گفت:« نه، نمی توانم تو را با خود ببرم چون تمام بدنت خیس و کثیف شده و قایق زیبای مرا کثیف خواهی کرد.» غم در نزدیکی عشق بود. پس عشق به او گفت:« اجازه بده تا من باتو بیایم.» غم با صدای حزن آلود گفت:« آه، عشق، من خیلی ناراحتم و احتیاج دارم تا تنها باشم.» عشق این بار سراغ شادی رفت و او را صدا زد. اما او آن قدر غرق شادی و هیجان بود که حتی صدای عشق را هم نشنید. آب هر لحظه بالا و بالاتر می آمد و عشق دیگر ناامید شده بود که ناگهان صدایی سالخورده گفت:« بیا عشق، من تو را خواهم برد.» عشق آن قدر خوشحال شده بود که حتی فراموش کرد نام پیرمرد را بپرسد و سریع خود را داخل قایق انداخت و جزیره را ترک کرد. وقتی به خشکی رسیدند، پیرمرد به راه خود رفت و عشق تازه متوجه شد کسی که جانش را نجات داده بود، چقدر بر گردنش حق دارد. عشق نزد علم که مشغول حل مساله ای روی شن های ساحل بود، رفت و از او پرسید: « آن پیرمرد که بود؟» علم پاسخ داد: « زمان» عشق با تعجب گفت:« زمان؟! اما او چرا به من کمک کرد؟» علم لبخندی خردمندانه زد و گفت: « زیرا تنها زمان قادر به درک عظمت عشق است.» @gholch🌹
💖 تمامِ دین و دنیایم، فدای دردِ سرهایت چه دردی میکشم وقتی، که دورم از نفسهایت شبیه آدمِ برفی، اگر تنها ترین باشم تورا اینگونه میخواهم، تورا تنهای تنهایت کسی جز من چه میفهمد؟؟ کسی جز من چه میداند چه عشقی دارد این بوسیدنِ ردِّ قدمهایت من اینجا در زمین آدم، تو ماهِ آسمانهایی عجب راه درازی هست، تا آغازِ دنیایت مرا اینگونه باور کن، کمی عاشق، کمی خسته تو هم گاهی مدارا کن، تو با چشمانِ زیبایت🖐 @gholch🌹
إلهی، در ذاتِ خودم متحیرم تا چه رسد در ذاتِ تو. إلهی، نعمت سكوتم را به بركت (والله یضاعِفُ لمَن یشاء- بقره/261) أضعافِ مضاعفه گردان! إلهی، به لطفت دنیا را از من گرفته ای، به كرَمَت آخرت را هم از من بگیر! إلهی، روزم را چو شبم روحانی گردان، و شبم را چون روز نورانی! ┈✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾┈┈ @gholch🌹