فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سيَبعَثُ اللهُ من آفاقِ رحمتِه لُطفًا،
يُرمِّمُ في جنبَيكَ ما هُدِمَ!
خداوند از آفاق رحمت خود یک مهربانی خواهد فرستاد که هرچه در درونت ویران شده باشد
را ترمیم نماید.♥️😊
https://eitaa.com/gholch
4_5913679854988965874.mp3
10.32M
هوایشراداشتهباش
دلمرامیگویــم ،
قولمیدهمبرای"تــو"باشد
همهی عاشقـــــیاش ...
#تقدیمی!!
https://eitaa.com/gholch
💫گلچیــــ🌸ــــن شده ها💫
هوایشراداشتهباش دلمرامیگویــم ، قولمیدهمبرای"تــو"باشد همهی عاشقـــــیاش ...
من الصعب تهدئة القلب الذي يريدك دوماً...!
سخت است آرام كردنِ قلبی كه
تو را هميشه میخواهد...!
💫گلچیــــ🌸ــــن شده ها💫
من الصعب تهدئة القلب الذي يريدك دوماً...! سخت است آرام كردنِ قلبی كه تو را هميشه میخواهد...!
.
- خیلی طول میکشه تا قلب چیزی رو بفهمه که مغز خیلی وقته میدونه...♥️🫀
#حکایت
✍آورده اند که پدری از رفتار بد پسرش رنجور شد ، و او را بسیار ملامت کرد، و بگفت : بی سبب عمرم را به پای تربیت تو هدر کردم ،... فرزند افسوس که ادم شدنت را امیدی نیست.....
پسر رنجید و ترک پدر کرد، و در پی مال و منال و سلطنت چند سالی کوشید وتحمل رنج کرد.... عاقبت پسر به سلطنت رسید و روزی ، پدر را طلبید ، تا جاه وجلال و بزرگی خود، را به رخ او بکشد، ... چون پدر به دستگاه پسر وارد شد ، پسر از سر غرور روی بدو کرد و بگفت : اینک جایگاه مرا ببین ، یاد ار که روزی بگفتی ،هر گز ادم نشوم ، اینک من حاکم شهر شدم....
پدر بی تفاوت روی برگرداند و بگفت :
من نگفتم که تو حاکم نشوی
من بگفتم که تو آدم نشوی
@gholch🌹
@gholch
#تلنگر
💎پیرمرد محتضری که احساس می کرد مردنش نزدیک است، به پسرش گفت: مرا به حمام ببر. پسر، پدرش را به حمام برد.
پدر تشنه اش شد. آب خواست. پسر قنداب خنکی سفارش داد برایش آوردند و آن را به آرامی در دهان پدر ریخت و پس از شست وشو پدر را به خانه برد.
پس از چندی پدر از دنیا رفت و روزگار گذشت و پسر هم به سن کهولت رسید روزی به پسرش گفت: فرزندم مرگ من نزدیک است مرا به حمام ببر و شست وشو بده.
پسر نااهل بود و با غر و لند پدر را به حمام برد و کف حمام رهایش کرد و با خشونت به شستن پدر پرداخت.
پیرمرد رفتار خود با پدرش را به یاد آورد. آهی کشید و به پسر گفت: پسرم تشنه هستم.
پسر با تندی گفت: این جا آب کجا بود و طاس را از گنداب حمام پر کرد و به حلقوم پدر ریخت.
پدر اشک از دیده اش سرازیر شد و گفت: من قنداب دادم، گنداب خوردم. تو که گنداب می دهی ببین چه می خوری؟
@gholch👈
#کانال_گلچین_شده_ها
♡••
افڪارترازیباڪن
زندگۍبہاندازهفڪرهاۍتوزیبامۍشود..!
#عصرتون بخیر😊
https://eitaa.com/gholch
معاشرت کردن با آدمایی که
زندگی سختی داشتن رو دوست دارم
چون اونا حتی برای یه شاخه گل هم ارزش قائلن ...
https://eitaa.com/gholch