پیامبرم محمد
در آسمانها احمد
عبد الله پدر او
آمنه مادر او
خدیجه همسراو
فاطمه دختر او
دایه ی او حلیمه
با اخلاق کریمه
صل علی محمد
صلوات بر محمد
🔹 #شهادت_پیامبر
#امام_حسن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#زنگ_بازی
#با_کودکان_خود_بازی_کنید
⚽️🏀🥎
#بازی_در_خانه
#مقطع_سنی_4_تا_7_ساله
نام بازی: جعبه فندق
وسایل مورد نیاز : یک عدد جعبه کفش ( که دو طرف پایین آن را سوراخ می کنیم ) - دو عدد چوپ که یک میله دایره ای به سر آن وصل شده باشد . - تعدادی فندق
توضیح بازی : دو شرکت کننده در دو طرف جعبه می نشینند و هر کدام سعی می کنند تا با داخل کردن چوپ های خود از داخل سوراخ در جعبه، فندق ها را یکی یکی از جعبه بیرون بکشند و داخل کاسه خود بیندازند . هر بازیکنی که بیشترین فندق ها را جمع آوری نماید برنده خواهد بود.
⚽️🏀🥎
#بازی_برای_کودکان_یعنی_زندگی
1_934553888.mp3
14.46M
◾️ نوحه دیجیتال بسیار زیبا
🕊 کبوتر حرم😭😭
🎧 کربلایی حسین طاهری
#شهادت_امام_حسن_مجتبی
#امام_حسن #اربعین
شناسايي جهت هاي #راست_و_چپ
براي آموزش سمت راست و چپ طبق تجربه ي نويسندگان ابتدا بهتر است که دست راست و چپ را به صورت عيني به کودک آموزش داد. ابتدا از دست خودش کمک بگيريد و بهتر اين است که دستي را هدف قرار دهيد که کودک مدادش را در آن دست مي گيرد. سپس به سراغ دست طرف مقابل ( که مي تواند خود شما باشد ) برويد اما ابتدا پشت به کودک بنشينيد و به او بگوييد دست راست شما را بگيرد و سپس رويتان را به سمت او- همان طور که دست راست شما را گرفته- برگردانيد و به او توضيح دهيد که اگر کسي مقابل تو قرار بگيرد دست راست و چپ او مخالف تو مي شود مثل زماني که مي خواهي با کسي دست بدهي.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه کاردستے خوشگل دیـــــگه تقدیم به لحظه هاے قشنگتون✂️
#کاردستی
#شهادتامامرضا؏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میتونیـــــد اینجورے هم یه حـــــرم خوشگل بسازید ❤️🍃
#کاردستی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپ زیبادرمورد امام رضا ؏🌱
#کلیپ
🌟🏴🌟🏴🌟🏴🌟🏴
#داستان
خادم کوچولو
من یک آرزوی بزرگ دارم. دلم میخواهد وقتی بزرگ شدم، خادم حرم امامرضا(علیه السلام) بشوم و لباس مخصوص بپوشم و به زائرها کمک کنم: کفشها را از زائرها بگیرم، جفتشان کنم و توی جاکفشی بگذارم یا مثلاً موقع نماز صفها را مرتب کنم و اگر بچهای گم شد ، کمکش کنم تا پدر و مادرش را پیدا کند.
بعد از اینکه مامان زیارتنامهاش را خواند، آرزویم را به او گفتم. مامان گفت: «چه آرزوی خوبی! از امامرضا(علیه السلام) بخواه تا کمکت کنه که به این آرزو برسی.»
مامان کمی فکر کرد؛ بعد گفت: «البته از حالا هم میتونی خادم امامرضا(علیه السلام) باشی، از همین حالا که توی حرم نشستیم!»
تعجب کردم. پرسیدم:« چهجوری؟»
مامان گفت:« کاری نداره: یککم به اطرافت دقت کن.»
کمی اینطرفوآنطرف را نگاه کردم. چند تا مُهر گوشهای افتاده بود. بلند شدم. مُهرها را برداشتم و توی جامُهری گذاشتم؛ بعد چند تا زیارتنامه را دیدم که روی زمین افتاده بود. تندی رفتم و آنها را هم برداشتم و گذاشتم توی قفسۀ مخصوصشان. یک پسرکوچولو را دیدم که داشت با یک زیارتنامه بازی می کرد و نزدیک بود برگههایش را پاره کند. یک شکلات به پسرکوچولو دادم و گفتم: «میشود مواظب زیارتنامه باشی و پاره یا کثیفش نکنی؟» پسرکوچولو شکلات را گرفت و زیارتنامه را به من داد.
وقتی از حرم برگشتیم، خیلی خوشحال بودم؛ چون توی حرم، چند تا کار کوچولوی خوب انجام داده بودم
🌟🏴🌟🏴🌟🏴🌟🏴