eitaa logo
🌹غنچه‌ها🌹
1.2هزار دنبال‌کننده
3هزار عکس
1.5هزار ویدیو
64 فایل
یه دورهمی عالی برای مربیان، مادران و مدیران خلاق کشور با کانال تربیتی غنچه ها👌 @ghoncheha313👈 کپی، باذکرصلوات، آزاد هست🌹 ما اینجاییم @Moud133 @Yaemamhasan
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام سلام صدتا سلام به غنچه های همیشه همراه🖐 خب روز اول مهر ماه خوش میگذره😁 بعضیاتون صبح رفتین مدرسه وبعضیا هم ظهر باید برید😍 کلاس اولی های عزیزم، کجااااییید💖 جشن شکوفه ها خوش گذشت🌈 بیاین از همین روز اول مهرماه، به خدا جون قول بدیم که درسامون رو خوووووب خوب بخونیم وبچه های مهربونی باشیم🦋 یه دوست شهید هم از امروز انتخاب کنید وثواب همه کارهاتون رو بهش هدیه کنید وازش بخواین که تو درسا وکارهاتون کمکتون کنه 🌷 دوستتون داریم یه عااالمه، هرچی بگیم بازم کمه🍀
🍃 به نام خداوند بخشنده مهربان🍃 داستان این قسمت: هم شاگردی سلام ✨✨✨ صدایِ خِش خِشِ برگهای پاییزی🍁🍂🍁🍂 از راه رسیده بود. کم کم به روزِ اول مهر نزدیک می شدیم.✨ علی کوچولو خیلی خوشحال بود، و لحظه شماری می کرد که هر چه زودتر مدرسه ها باز شوند. 😊 تا اینکه روز اول مهر فرا رسید. 🌟 مامانِ، صبحِ زود وقتی سفره ی صبحانه🍳☕️🥛 راآماده کرد، به طرف اتاقِ علی رفت، دَرِ اتاق را آرام باز کردو پرده های توری با گلهای نارنجی رنگِ، اتاق رو کنار زد. در همین هنگام خورشید خانم باچهره ی خندان و زیبایش🌞 به درونِ اتاق سَرَک کشید😊 و با اشعه های درخشان و نورانی اش🔆 اتاق را روشن کرد. بعد با دستهایِ زردِ خورشیدی اش، چشمهای بسته ی علی رو قلقک داد.🌞😴 مادر به گوشه ی اتاق رفت. کنارِ تختخواب علی ایستاد و پتویِ توپ توپی⚽️⚽️ مخملیِ آبی رنگ‌ِ او را از روی صورتش کنار زد و با صدای مهربان ِ همیشگی اش، آرام در گوشش گفت: پسر گلم بیدار شو، باید برای رفتن به مدرسه آماده بشی. 🌹 علی با شنیدن صدایِ مهربان مادرش💝 در حالیکه چشم هایش را می مالید، خمیازه ای کشید و چشم هایش آرام آرام باز کرد و رو کرد به مادرش و گفت: سلام مامان جونم🌷 چقدر زود صبح شد.☺️ ساعتم زنگ نزد اونم انگار مثل من خوابش گرفته. ⏰ چشم مامان، الان حاضر میشم. 👏 علی بعد از اینکه دست و صورتش را شست، و صبحانه اش را خورد به طرف اتاقش رفت، تا برای رفتن به مدرسه آماده شود.👏 وقتی که داشت لباس های مدرسه اش را می پوشید، یک دفعه به فکر فرو رفت و احساس دلتنگی عجیبی تمام وجودش را پُر کرد. کوله پشتی قرمز رنگِ🎒 قشنگش را روی شانه هایش گذاشت و از اتاق بیرون آمد. همین که چشمش به مادرش افتاد به سرعت به طرف مادرش دوید و دستهای کوچیکش رو دور پیراهنِ سفید رنگِ گُل گُلیِ مامانش حلقه زد و پیراهن مامانش را بوسید و روکرد به او و گفت: مامان جونم دلم برات خیلی تنگ میشه. 💖 مادر وقتی دلتنگی علی را دید، او را در آغوشِ گرمش گرفت وصورتِ قشنگِش را بوسید.🌱 مادر با دیدن این صحنه،یاد خاطره ی روزِ اولِ مدرسه ی خودش افتاد و در حالیکه گلِ لبخند رو لب‌هایش نشسته بود رو کرد به علی و گفت: پسر عزیزم نگران نباش من هم مثل تو وقتی میخواستم برای اولین بار به مدرسه بروم همین احساس تو روداشتم و دلتنگی تمام وجودم را پُر کرده بود. اونروز به همراه مامانم از مسیر خونه‌ تا مدرسه مثل تو دلهره داشتم و دستِ مامانم رو محکم گرفته بودم که مبادا ازش جدا بشم، و وقتی به فکر جدا شدن از مامانم می افتادم و اینکه قراره چند ساعت از اون دور باشم و اونو نبینم،از شدتِ دلتنگی چند بار هم گریه کردم، مامانِ مهربونم هم، تو اون لحظات دونه های مرواریدی اشکامو که یکی یکی روی گونه هام سُر میخوردن و روی مقنعه ام می افتادن رو، با دستهای مهربونش، آروم آروم با گوشه ی چادرش پاک می‌کرد و صورتم رو میبوسید و منو دلداری میداد، 🌷 و از خوبی های مدرسه و پیدا کردن دوستای جدید باهام حرف میزد. تا اینکه وقتی بعد از چند روز که به مدرسه رفتم، و با همکلاسی هایم آشنا شدم، دوستای زیادی پیدا کردم و از اینکه، خوندن📖 و نوشتن📝 یاد می گرفتم و می تونستم، بنویسم و کتاب بخونم 📚 خیلی خوشحال بودم و یاد حرفهایی که تو این مدت مامانم به من زده بود افتادم. ✏️📕✏️📗✏️📘 کم کم دلتنگی ام از بین رفت و هر روز مشتاق تر و با هیجان بیشتری به مدرسه میرفتم.👏 پسر عزیزم تو هم اصلا نگران نباش من این دلتنگی تو رو درک می کنم. بعد مامان، چادرش رو سرش کرد و علی را از زیر قرآن رد کرد🌷 و گفت: حالا بیا عزیزم تا مدرسه ات دیر نشده با هم به مدرسه برویم. در مسیرِ مدرسه، علی و مادرش حسابی گرمِ صحبت شده بودند. تا اینکه به مدرسه رسیدند. دَرِ ورودی مدرسه، بزرگ و سبز رنگ با راه راه مشکی بود. علی وقتی وارد مدرسه شد ، حیاط مدرسه را دید که خیلی بزرگ و رنگ آمیزی شده و زیبا بود. 🌈🌟🌈🌟🌈 بچه ها را دید که داشتند با شور و شوق با هم بازی می‌کردند.⚽️🏃🏃‍♂⚽️🏃🥅 بعد به همراه مامانش به طرف صفِ کلاس اولی ها رفت.✨ وقتی وارد صف شد، یکدفعه یکی از همکلاسی هایش با خوشحالی به طرفِ علی آمد و با چهره ای خندان و شاد، گفت: سلام، 🖐 علی با دیدن همچین همکلاسی مهربان و خوشرویی خوشحال شد و با خوشحالی به دوستش سلام کرد👏 و مشغول صحبت کردن با هم شدند. یواش یواش احساس دلتنگی علی کوچولو از بین رفت و با دوستش خوشحال و خندان باهمدیگر، مشغول صحبت کردن شدند .🌻 مامان هم که علی را خوشحال دید، خیالش راحت شد و از علی و دوستش خداحافظی کرد، و برای درست کردن یک ناهار خوشمزه به طرف خانه به راه افتاد..... 🌻🍃🌻🍃🌻📝(الف. ف)🍃
🫕 غذاى بيمار طبع غذا: گرم و تر 🥩 عصاره گوشت: گوشت گوسفندی بدون چربى، ظرفى دردار كه درش محكم بشود، مانند شيشه‏هاى دردار مربا و غيره كه بخار را در خود نگه‌داری كند. دستور پخت: گوشت را ريز از قيمه‏اى، ریزتر کرده، بدون آب در شيشه ريخته درش را محكم بسته در قابلمه و مانند آن كه آب ريخته باشید، بگذارید. قابلمه‏ را روى شعله بگذارید. دقت كنید كه شيشه را در آب داغ و آب جوش نيندازند كه می‌تركد و در آب سرد يا ولرم بگذارید كه آب و شيشه با هم گرم شوند. اين شيشه بايد در ميان آب ظرف كه ملايم می‌جوشد، بماند و بعد از آن شیشه را بيرون آورده(در پارچه ای بپیچید ووقتی کمی ولرم شد ) درش را باز كنید و آبى كه در شيشه جمع شده است خالى نموده و استفاده كنید. «اين آب از خود گوشت در شيشه جمع می‌شود و براى بيمارانى است كه دچار ضعف شديد شده‌اند، يا كسانى كه از زير عمل جراحى و بيمارى‏هاى سخت بيرون آمده و آن‌هایى كه اصولاً داراى ضعف عمومى می‌باشند». براى هر نوبت 200 تا 300 گرم گوشت، كفايت می‌كند و اين عصاره‏ايست كه هر دفعه‏اش به جاى چندين آمپول تقويت اثر دارد. چنان‌چه بيمار زياد ناتوان باشد می‌توانید از اين عصاره با قطره‏چكان به حلقش بچكانید؛ اين همان مصداق ضرب‏المثلى است كه می‌گفتند: «آنى را كه می‌خواهى به طبيب بدهى به بيمار بده زودتر خوب می‌شود.» براى كم‏غذاها و افرادی که بنیه‌ی ضعیفی دارند، می‌تواند پيش‌غذايشان باشد.  
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از آموزشگاه فرشته
🌸دهمین دوره آموزش مداحی کد کلاس(۱۰) ✅۵ جلسه ✅ دوشنبه ها ساعت ۲۰:۰۰ ✅آنلاین و آفلاین ✅کلاس محدودیت سنی ندارد ✅جلسه اول دوشنبه 😍 ✅مدرس:اسماعیل کریم نیا 🌸برای ثبت نام فقط به من پیام بدید👇 🆔@Admin_fereshte ❌ظرفیت باقیمانده ۳ نفر❌
🏴امام حسن عسکری علیه السلام أعْرَفُ النّاسِ بِحُقُوقِ إخْوانِهِ، وَأشَدُّهُمْ قَضاءً لَها، أعْظَمُهُمْ عِنْدَاللهِ شَأناً «احتجاج طبرسی، ج ۲، ص ۵۱۷، ح ۳۴۰» هرکس حقوق هم نوعان خود را بشناسد و رعایت کند و مشکلات و نیازمندی های آن ها را برطرف نماید، در پیشگاه خداوند دارای عظمت و موقعیّتی خاصّی خواهد بود. 🏴فرا رسیدن شهادت امام حسن عسکری سلام الله علیه تسلیت و تعزیت باد.
بسم الله الرحمن الرحیم امام حسن عسکری علیه السلام میفرمایند..✨🌱 هیچ بلایی نیست مگر اینکه در آن از طرف خداوند نعمتی است. سلام، شهادت امام حسن عسکری(علیه السلام)، تسلیت باد🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📸 | سیره عملی امام حسن عسکری علیه‌السلام. شهادت امام حسن عسکری تسلیت باد 🌹 التماس دعا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا