eitaa logo
قنوت قلم
479 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
530 ویدیو
15 فایل
اینجا گوشه دنجی است برای دل نوشته ها و زمزمه های گاه و بی گاه قلم و قلبم، هرآنچه از تجربه ها و دانسته هایم که رزق آسمانی‌ام باشد و میهمان خانه دل‌ هرکسی بشود که رزقش این کلمات بوده و بماند به یادگار... #مهدی_طوقانی 👇👇 @MAHDI_T_114
مشاهده در ایتا
دانلود
مؤمنی که با مردم معاشرت کند و بر آزارشان صبر کند، از مؤمنی که با مردم نمی‌جوشد و آزارشان را تحمل نمی‌کند، برتر است. دعوتید به قنوت قلم👇🖋 @ghonooteghalam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💥دومین فراخوان همایش بین‌المللی 🖇به مناسبت سالگرد رحلت استاد محمدحسین فرج‌نژاد 🎁همراه با هدایای ارزنده و اعطای تندیس سال دشمن شناسی ⏰زمان برگزاری: ۱۸ مرداد ۱۴۰۳ ⏱ مهلت ارسال آثار: ۲۵ تیر ۱۴۰۳ 👈جهت کسب اطلاعات بیشتر به آی دی ایتا @farajnejad_ir یا سایت زیر مراجعه فرمایید: 🌐farajnejad.ir/hamayesh2 📲مؤسسه فرهنگی رسانه‌ای استاد محمدحسین فرج‌نژاد: http://eitaa.com/joinchat/1842479109C6a0ba6652b
7.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. شهادت بیش از دویست فلسطینی در حمله امروز رژیم صهیونیستی به پشتوانه آمریکا 😭 ❌رفقا حواستون باشه تو انتخابات به کی رای میدید کسی که با آمریکا سازش میکنه یا برعکس⁉️ دعوتید به قنوت قلم👇🖋 @ghonooteghalam
ایمان خالص و ناب؛ تازه پس از تخریب عادات و تعلقات است که سنجیده می‌شود..!💔 دعوتید به قنوت قلم👇🖋 @ghonooteghalam
📸گزارش تصویری امروز ، دوشنبه ۲۱ خرداد مراسم تشییع پیکر مرحومه «عفت شجاع» همسر مکرمه شهید سپهبد «علی صیاد شیرازی» از مقابل خانه این شهید والامقام با حضور مسئولان لشکری و کشوری دعوتید به قنوت قلم👇🖋 @ghonooteghalam
16.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
همسر مکرم شهید صیاد شیرازی امروز صبح تشییع شدند... توفیق پیدا کردم در مراسم تشییع، به نیت حق بزرگ مجاهدتی که همسر شهیدشون گردن همه ما داشتند شرکت کنم. همسر شهید صیاد در خاطراتشون گفته بودند: بعد از فرماندهی، حضور شهید در خانواده خیلی کم‌رنگ شد! گاهی می‌شد که مثلا یک ماهی بود که به خانه نیامده بود! حتی گاهی اتفاق می‌افتاد که برای جلسه به تهران می‌آمد، اما فرصت نمی‌کرد به خانه سر بزند! ارتباط ما بیشتر به صورت تماس تلفنی بود. همیشه تا درب خانه به صدا در می آمد میگفتم آمده تند خبر شهادتش را بدهند... روز شهادتش وقتی از منزل رفت سرگرم کاری بودم و متوجه خروج علی از منزل نشدم. ناگهان صدایی شنیدم که شبیه به ترقه زدن بود. اهمیتی ندادم. ناگهان دیدم پسرم مهدی به‌سرزنان پیش من آمد و با گریه گفت: بابا را کشتند! تا دم در، دو دفعه زمین خوردم! وقتی دم ماشین رسیدم، دیدم شیشه‌های آن خرد شده و تمامی سر و صورت و لباس‌های علی، خون‌آلود است. حالت صورت و سرش که روی شانه‌اش افتاده بود، طوری بود که انگار به خوابی آرام و عمیق فرو رفته است! خودش چند وقت قبل از شهادت، خواب این واقعه را دیده و آماده بود. می‌گفت: «همین روزهاست که شهید بشوم؛ خواب دیده‌ام که یکی از دوستان شهیدم، آمده و دست مرا گرفته که با خودش ببرد!...💔 دعوتید به قنوت قلم👇🖋 @ghonooteghalam